🚨 نقش اعتدال در کمال
اگر اسلام و قرآن، اعتدال و اقتصادگرایی را راه مستقیم برمی شمارد، می توان دریافت که از نظر اسلام دست یابی به هر کمالی تنها از راه اعتدال گرایی است؛ زیرا از نظر قرآن، راه مستقیم، راهی است که انسان را به کمالات مطلق می رساند و با ایجاد زمینه های تقرب جویی به خداوند، خلافت الهی به شکل کامل و مطلق را برای انسان پدید می آورد.
بنابراین، می توان گفت که اعتدال، عنصر اساسی در دست یابی انسان به کمال است.بر همین اساس می توان گفت که رابطه ای بسیار محکم و استوار میان اعتدال گرایی و صراط مستقیم وجود دارد. به این معنا که در مفهوم صراط مستقیم اعتدال تضمین شده است.
از این رو خداوند در آیات ۱۴۳ سوره بقره و نیز ۱۶۱ سوره انعام و ۱۰۵ سوره یونس و ۱۳۵ سوره طه و ۳۰ سوره روم، دین اسلام را که همان صراط مستقیم است به دین معتدل و میانه توصیف می کند و در آیه ۱۱۵ سوره انعام و ۱ و ۲ سوره کهف نیز قرآن را که راهنمای دین اسلام می باشد کتابی معتدل و به دور از هرگونه کژی و انحراف معرفی می کند، زیرا چنان که گفته شد، قیم بودن دین به اعتدال گرایی و میانه روی آن می باشد.(نگاه کنید مجمع البیان، ذیل آیات ۱ و ۲ سوره کهف)
خداوند در توصیف مومنانی که به کمال رسیده اند آنان را به اعتدال گرایی و میانه روی می ستاید و در آیه ۲۲ سوره ملک استقامت و اعتدال مؤمنان در ایمانشان را به حرکت انسان معتدل در راه مستقیم تشبیه می کند. این بدان معناست که کمال ایمانی را تنها می توان از راه اعتدال و میانه روی کسب کرد
23)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹حجت الاسلام والمسلمین قرائتی به این سؤال که: «چرا امامان معصوم از خود دفاعی ندارند؛ مثلا چرا باید گنبد حرم امام حسن عسکری (ع) را منفجر کنند؟ و یا چرا باید در حرم ویروس باشد؟» الگوی عملی
#پیشنهاد_دانلود 👌👌👌👌👌
👆👆👆👆👆👆👆👆
👌👌👌👌👌👌👌👌
✅✅✅✅✅✅✅✅
@ala_allah
🚨نقش اعتدال در شکوفایی تمدنی
اعتدال گرایی نقش بسیار مهم و اساسی در تمدن سازی و شکوفایی تمدنی دارد. آیات ۴۶ تا ۴۹ و نیز ۵۵ و ۵۶ و ۱۰۰ و ۱۰۱ سوره یوسف هنگامی که به علل شکوفایی تمدنی در دوران حضرت یوسف(ع) می پردازد تبیین می کنند که چگونه نظامی که حضرت یوسف(ع) بر پایه عدالت و اعتدال بنیاد گذاشته، توانسته است تمدن بزرگ و شکوفا پدید آورد.مدیریت بهینه و درست آب در همه بخش ها از حفظ و نگهداشت تا مصرف درست و معتدل آن بود که شکوفایی تمدنی سبا را سبب می شود. (سبا آیات ۱۵ و ۱۶)
اگر به نشانه های تمدنی از نظر قرآن چون ارتباطات فرهنگی (کهف آیه ۹۳)، برج سازی (سبا آیات ۱۲ و ۱۳ و غافر آیه ۳۶ و قصص آیه ۳۸)، توسعه کشاورزی (یوسف آیات ۴۶ و ۴۹ و روم آیه ۹ و دخان آیات ۲۵ و ۲۶)، حکومت و دولت (یوسف آیه ۴۳ و نمل آیه ۲۲ و ۲۳ و آیات دیگر)، سدسازی و مدیریت آب (سبا آیات ۱۵ و ۱۶ و کهف آیات ۸۳ و ۸۴ و ۹۴ تا ۹۶) صنعت و ذوب فلزات (همان)، عمران آبادانی در ساختمان سازی (اعراف آیات ۷۳ و ۷۴ و آیات دیگر) هنرهای معماری و آبگینه سازی، تندیس سازی و مانند آن (نمل آیه ۴۴ و سبا آیات ۱۲ و ۱۳) توجه شود به خوبی می توان دریافت که همه این فناوری ها و نشانه های تمدنی، ریشه در گرایش اعتدالی جامعه به ویژه مدیریت صحیح منابع و مصرف بهینه و درست آن دارد
24)
خداوند هنگامی که به علل فروپاشی تمدنی می پردازد نشان می دهد که چگونه انحراف از اعتدال و عدالت موجب شده تا تمدن های بزرگ از هم فروپاشد.
آیات ۱۵ و ۱۷ سوره سبا تبیین می کند که چگونه کفران نعمت در اثر ناسپاسی و عدم مصرف درست نعمت در مسیر تعالی و کمال، موجب شد تا قوم سبا از مقام شوکت و عزت سقوط کنند و تمدن آنان از درون فرو پاشد.طغیان گری که به عنوان یکی از علل و عوامل انحطاط و فروپاشی تمدنی در آیات ۶ تا ۱۳ سوره فجر بیان می شود، در حقیقت بیانگر داستان نادیده گرفتن اعتدال و میانه روی در زندگی این تمدن هاست. چنان که رفتار خشونت آمیز و به دور از اعتدال زمامداران و دولتمردان در آیات ۱۲۳ و ۱۲۸ تا ۱۳۹ سوره شعراء به عنوان عاملی دیگر در فروپاشی تمدنی معرفی می شود تا دولتمردان بدانند که هرگونه خروج از اعتدال و گرایش به خشونت، می تواند چه عواقب بدی برای خود ایشان و بلکه تمدنشان داشته باشد.
بسیاری از تمدن ها که در اوج شکوفایی و رونق اقتصادی و تمدنی بودند به سبب گرایش به ظلم و دوری از عدالت و اعتدال از درون فروپاشیدند که آیات ۱۱ تا ۱۳ سوره انبیاء و نیز ۴۵ سوره حج و ۴۵ تا ۵۲ سوره نمل و ۹ روم به نمونه هایی از این تمدن ها اشاره می کند.
بی گمان افساد به معنای دوری از عدالت و اعتدال (اعراف آیات ۷۴ و ۷۸ و نمل آیات ۴۸ تا ۵۲ و فجر آیات ۷ تا ۱۳) و اطاعت و پیروی مردم جامعه از مفسدان (شعراء آیات ۱۴۱ تا ۱۵۸) در کنار اسراف و اشرافیت خوشگذران و بی درد و پیروی جامعه از آنان که خود نمونه های بارز خروج از اعتدال و عدالت است، از مهم ترین علل و عوامل فروپاشی تمدنی است که خداوند به دوری از آن فرمان می دهد و از مردم می خواهد تا به جای این روش از شیوه درست مصرف و رفتار در حوزه های مختلف از جمله اقتصادی بهره گیرند.
25)
🚨نقش اعتدال مصرفی در حفظ نعمت
بی گمان بسیاری از انسانها تجربه تلخی نسبت به از دست دادن نعمتی دارند. انسان تا زمانی که در عافیت و بهره مندی از نعمت هاست همانند ماهی در آب، قدر و قیمت آن را نمی داند و زمانی به ارزش آن پی می برد که آن را از دست داده و همانند ماهی در خشکی، بالا و پایین بپرد و جانش به لب برسد.قرآن توضیح می دهد که علت اصلی بسیاری از فقدان ها و از دست دادن نعمت ها، رفتارهای بیرون از اعتدال انسان هاست. به این معنا که انسان به سبب مصرف بی رویه و نادرست که در حقیقت نوعی کفران نعمت و ناسپاسی نسبت به آن است، موجب می شود که نعمتی از وی سلب شود. بنابراین برای حفظ نعمت می بایست راه اعتدال و میانه روی را در پیش گرفت و از مصرف افراطی و بی رویه نعمت خودداری کرد؛
زیرا از نظر قرآن هرگونه افراط و مصرف بی رویه، مصداق تعدی و ظلم و خروج از اعتدال و عدالت است که خشم خداوند را به دنبال دارد
26)
(مائده آیه ۸۷)علامه طباطبایی در ذیل آیه ۸۷ سوره مائده توضیح می دهد که خداوند از مردم می خواهد تا از نعمت های الهی و طیب بهره گیرند و به درستی از آن استفاده کنند ولی نه به گونه ای که از حد و اندازه بگذرد.با انباشت ثروت و سرمایه از طریق درست مصرف کردن است که زمینه برای اجرای طرح ها و برنامه های بزرگ فراهم می آید و جامعه می تواند به سدسازی و راه سازی و دیگر نشانه های تمدنی روی آورده و آن را به اجرا درآورد و تمدنی بزرگ را پی نهد.خداوند از انسانها می خواهد که در مصرف اموال و امکانات در زندگی شخصی خود اعتدال و میانه روی را مراعات کنند (اسراء آیه ۲۹) زیرا با مصرف درست اموال و امکانات در زندگی شخصی است که مجموعه زاید بر نیاز از اموال در نزد هر کسی گرد می آید و از مجموعه این اندک ها ثروتی پدید می آید که می توان با آن، طرح ها و برنامه های بزرگ تمدنی را به اجرا درآورد و بر شکوفایی اقتصادی افزود و آسایش و آرامش را برای خود و گروه بزرگی از انسان ها فراهم آورد
27)
🚨اعتدال و میانه روی
در آموزه های قرآن بی گمان زیادروی و کوتاهی که از آن به افراط و تفریط یاد می کنند از نظر بیشتری مردم امری ناپسند و زشت است. از این رو همواره به دیگران سفارش می شود که از زیاد روی و کوتاهی کردن در هر کاری پرهیز شود. به نظر می رسد که این سفارش حکم عقلانی باشد. از این رو در ادبیات فارسی از آن به اعتدال یاد می شود که بر گرفته از عدل است.به نظر ایشان کسی که به عدالت است به دو سوی افراط و تفریط گرایش ندارد؛ زیرا عدل به معنای قرار دادن هر چیزی در جای خود است ، چنان که به کارگیری هر چیزی برای کار خاص خود می تواند به مفهوم عدل نزدیک باشد.
کسی که رویه اعتدال نداشته باشد رفتاری صالح نداشته و گرایش به فساد دارد؛ از این رو پس از هر کار غیر معتدلی سخن از فساد در کار می شود و خواسته عمومی اصلاح کار و به اعتدال رساندن آن است. از این رو می توان یک نوع رابطه منطقی میان اعتدال و اصلاح یافت. به این معنا که هر کار معتدلی صالح و درست است و هر کاری غیر معتدلی فاسد می باشد و نیازمند آن است که اصلاح شود.
اصلاحات به معنای بازسازی کاری است که به جهت فقدان اعتدال به فساد گراییده است.در قرآن برای بیان مفهوم اعتدال از واژه قصد استفاده شده است.
البته واژگانی چون وسط و سواء و حنیف نیز به این معنا به کار رفته است؛ ولی بیشترین کاربرد در مفهوم و اصطلاح پیش گفته را می توان در واژه قصد و اقتصاد یافت. از این روست که در روایات اسلامی به پیروی از قرآن از واژه قصد برای بیان اصطلاح اعتدال استفاده شده است.( نک نهج البلاغه خطبه های ۹۴ و ۱۰۳ و ۱۹۵ و ۲۲۲ و نیز نامه های ۲۱ و ۳۱ و حکمت ۱۴۰)
در آموزه های قرآن اقتصاد و اعتدال در هر امری پسنده شمرده شده و بسیاری از آموزه های دستوری قرآن برای ایجاد اعتدال در قوای انسانی و مهار و کنترل و هدایت آن به سوی اعتدال وارد شده است. در ارزش و اعتبار اعتدال و میانه روی همین بس که راه راست در قرآن به عنوان راه میانه از آن یاد شده است و در سوره قصص آیه ۲۲ از زبان حضرت موسی (ع) این آرزو بیان می شود که راه میانه راه درست هدایتی است و از این رو می فرماید: قال عسی ربی ان یهدینی سواء السبیل ؛ حضرت موسی گفت شاید پروردگارم مرا به راه میانه و اعتدال راهنمایی و هدایت کند.
28)
حتی حضرت ابراهیم دین خویش را دین اعتدال و میانه بر می شمارد و از آن به حنیف یاد می کند تا بفهماند که میانه روی تا چه اندازه اصالت داشته و مهم می باشد.
⤵️ خداوند در بیان ویژگی های دین ابراهیمی که از اصالت خاصی برخوردار می باشد می فرماید:
ما کان ابراهیم یهودیا و لا نصرانیا و لکن کان حنیفا مسلما و ما کان من المشرکین؛ ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی بلکه او بر دین معتدل اسلام بود و از مشرکان نیز نبود.(آل عمران آیه ۶۷)می دانیم که دو شریعت کنونی یهودی و مسیحی در دو سوی افراط و تفریط قرار گرفته اند؛
یکی در اوج ظاهرگرایی است و آن دیگری در اوج باطن گرایی ؛ یکی به دنیا و قوانین بسیار پای بند است و قوانین سخت و بلکه تشدیدی بسیاری دارد و آن دیگری در بعد قوانین بسیار نرم و آرام به گونه ای که گویی قوانین ندارد.
یکی کاملا زمینی است و آن دیگری کاملا اخروی و آسمانی.
از این رو بیان می شود که دین ابراهیم دین وسط و میانه ای بوده که از افراط و تفریط به دور بوده است .
به هر حال دین اسلام که همان دین ابراهیمی است نیز در تعبیر قرآنی از این اعتدال بهره برده است و آموزه های آن به دور از هر گونه افراط و تفریطی است.
29)
البته در بینش قرآنی آموزه های تورات و انجیل نیز از چنین خصلت و خصیصه ای برخوردار بوده اند ؛ زیرا چنان که گفته شد اعتدال شاید اصل عقلایی و امضا و تایید شده شریعت باشد و هر انسانی به طور طبیعی به اعتدال و میانه روی گرایش دارد مگر آن که عوامل بیرونی موجب دگرگون در گرایش درونی وی شده و وی را از اعتدال بیرون برد.
بنابراین آموزه های کتب آسمانی که بر پایه فطرت سالم است نیز از اعتدال و میانه روی بهره مند می باشد. از این رو می توان گفت که آموزه های توراتی و انجیلی نیز از وصف اعتدال برخوردار بوده اند ولی به جهاتی از این وضعیت بیرون رفته و دگرگونه گشته اند.
خداوند در آیه ۶۶ سوره مائده با توجه به اصل فطرت و نزول کتب بر پایه آن بیان می دارد که آموزه های آن دو کتاب آسمانی نیز به دور از افراط و تفریط بوده است و به کسانی که به کتب بی تحریف و تصحیف عمل می کنند می توان امت مقتصد و میانه روی یاد کرد.
امت اسلام امتی میانه و معتدل است. این اعتدال و میانه روی را می توان در بینش ، نگرش و گرایش امت دید. قوانین آن بر پایه اعتدال است و اخلاق و احکام و آداب و دیگر امور زندگی بر اعتدال بنیاد نهاده شده است. از این رو خداوند از امت اسلام به امت وسط و میانه یاد می کند.(بقره آیه ۱۴۳) و آنان را بهترین امتی می داند که در روی زمین ایجاد شده اند. امتی که اصل اساس آن اعتدال و میانه روی در همه چیز و همه کار است و از این رو امت شاهد و نمونه و سر مشق می باشند.( آل عمران آیه ۱۱۰) با توجه به گزارش های قرآن و آموزه های دستوری قرآن می توان دریافت که امت اسلام به معنای امت قرآنی و جامعه برتر در حوزه عقیده ورفتار امتی معتدل و میانه ای هستند.
از این رو ، نه اهل تنزیه محض هستند و نه تشبیه محض . نه اهل زیادروی در امور اقتصادی و سیاسی هستند و نه اهل کوتاهی کردن در این مسایل. در رفتار و گفتار و اقتصاد و خوراک خود اعتدال و میانه روی را مراعات می کنند و در اعمال عبادی نیز راه افراط و تفریط را نمی پیمایند.
در انفاق و بخشش در راه خدا میانه روی را اصل قرار می دهند. نه چنان می دهند که خود وابمانند و نه آن چنان مشت فرو بندند که گرد بخل بر ایشان نشیند. نه اهل اسراف هستند و نه اهل خساست
30)
همواره از خدا می خواهند که ایشان را از اسراف و زیاده روی در هر کاری حفظ کند و نگه دارد.(آل عمران آیه ۱۴۷) ؛ زیرا اسراف ( کهف آیه ۲۸ ) و افراط ( مائده آیه ۳۲) را عامل تباهی و فساد و علو و طغیان می دانند.( یونس آیه ۸۳ و دخان آیه ۳۱) از این روست که جز میانه روی ازخدا نمی خواهند.
اعتدال در راه رفتن و میانه روی در سخن گفتن و پرهیز و دوری از فریاد زدن ( لقمان آیه ۱۹) گام های استوار و نرم برداشتن و مانند آن از اموری است که بیانگر اعتدال ایشان در رفتار و گفتار است.
حتی آنان در عبادت راه میانه می پیمایند و بر خود سخت نمی گیرند و خود را به رنج نمی افکنند. ( طه آیه ۱ تا ۳) امام صادق و امام باقر علیمها السلام و الصلاه در باره این آیه می فرمایند که خداوند به جهت به رنج افتادن پیامبر (ص) در نماز گزاری از او خواسته که چنین نکند و راه اعتدال را در عبادت در پیش گیرد.(تفسیر قمی ج ۲ ص ۵۷ و نیز المیزان ج ۱۴ ص ۱۲۵)به هر حال در آموزه های قرآن اعتدال و میانه روی یک اصل اساسی و ارزشی است و هر گونه افراط و تفریطی در هر کاری نکوهیده و ناپسند است.
این مطلب را از واژه امر که به معنا و مفهوم هر کاری است می توان از آیه ۱۴۷ سوره آل عمران به دست آورد
📚منابع : منبع : شمیم یاس - اردیبهشت ۱۳۸۳، شماره ۱۴ و سایت معارف قران
🔻🔻📚پی نوشت ها:
۱ . «المومن سیرته القصد، و سنته الرشد» ، میزان الحکمه، ج ۱۰، ص ۴۸۹ .۲ . «من اقتصد اغناه الله » ، همان .۳ . «و نحن امة الوسط » ، سیره نبوی، ج ۱، ص ۱۷۴ .۴ . بقره/۱۴۳ .۵ . نهج البلاغه، کلمات قصار، ۶۷ .۶ . کنز العمال، ج ۳، ص ۲۸ .۷ . سیره نبوی، ج ۱، ص ۱۷۲ و ۱۷۱; نهج البلاغه، حکمت ۷۰ .۸ . بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۲۱۲، ح ۳ .۹ . لقمان/۱۹ .۱۰ . فرقان/۶۳ .۱۱ . الرحمن/۴ - ۱ .۱۲ . غررالحکم، ج ۲، ص ۱۵۹ .۱۳ . نهج البلاغه، حکمت ۳۴۹ .۱۴ . نظامی گنجوی، لیلی و مجنون، در نصیحت فرزند .۱۵ . بحارالانوار، ج ۵۹، ص ۳۱۰; ر . ک: رساله ذهبیه حضرت رضا (ع) .۱۶ . اعراف/۳۱ .۱۷ . بحارالانوار، ج ۱۴ قدیم .۱۸ . نامه زندگی، ص ۴۱
@ala_allah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹مگه ما امام زمان نداریم
خدا نداریم چرا مشکلات
برامون پیش میاد
زود قضاوت
نکنیم استاد
قرائتی مفسر قرآن توضیح میدهد
#پیشنهاد_دانلود 👌👌👌👌👌
👆👆👆👆👆👆👆👆
👌👌👌👌👌👌👌👌
✅✅✅✅✅✅✅✅
@ala_allah
#علم_یا_دین
خاستگاه اصلی مسئله تعارض یا عدم تعارض علم و دین فلسفه غرب بوده و از آن طریق وارد فضای فرهنگی اسلام شده است. مسئله رابطه علم و دین در غرب به پیش از میلاد مسیح باز میگردد. حدود شش قرن قبل از میلاد مسیح میان مذهب المبی و فلسفه ایونیایی اختلاف پیش آمد. [۱]
1)
💠قبل از میلاد
اوایل قرن ششم قبل از میلاد فیثاغوریان برای نخستین بار میان علم و دین پیوند دادند. [۲]
با ظهور مسیحیت و پیدایش بطلمیوس نظریه زمین مرکزی طرح و تا پانزده قرن بر محافل علمی اروپا داشت. [۳]
طی این قرون علوم تجربی رو به افول نهاد. راسل فاصله میان قرن ششم تا قرن یازدهم را دوران ظلمت نامیده است. ویژگی این قرون متوقف شدن راه و روش اندیشه و تفکر علمی بود. در این دوران یا به هیچگونه بحث و معرفتی اعتنا نمیشد یا اینکه تنها مسایل و موضوعات مربوط به مسیحیت مورد توجه بود. [۴
2)
🌐بعد از میلاد
با ظهور دین اسلام (قرن هفتم میلادی) رشد علمی در جهان آغاز شد و علوم مسلمانان از طریق نهضت ترجمه به اروپا انتقال یافت. کپرنیک( ۱۴۳۷-۱۵۴۳ م ) و کپلر( ۱۵۷۱-۱۶۳۰ م ) مسئله سکون خورشید و حرکت زمین را طرح کردند. گالیله (۱۵۴۶-۱۶۴۲م ) کار ایشان را پیگیری نمود. تحریک درباریان سبب نزاع وی با کلیسا یا مهمترین نزاع علم و دین در غرب شد. [۵]
عدم آشنایی کشیشان با پیشرفتهای علوم تجربی، نشناختن اهداف اصیل دین و تعصب باطل برخی از کشیشان دونپایه، انحصاری کردن فهم کتاب مقدس، دینی پنداشتن دستگاه فلسفی ارسطویی، پذیرش نظریات علمی به عنوان بخشی از دین و قطعی پنداشتن آنها و اظهار نظرهای مداوم متکلمان در نظریات جدید علمی سبب تشدید این اختلافات شد. [۶]
در نتیجه در سال۱۶۱۶ م شورای کلیسا دیدگاهی را که مدعی چرخش زمین به دور خورشید بود خلاف تعالیم کتاب مقدس دانسته و محکوم کرد. کتاب کوپرنیک در فهرست کتابهای ممنوعه قرارگرفت و گالیله در خانه خود بازداشت شد. [۷]
سرکوب علم و تحقیق تجربی از سوی کلیسا در قرون وسطی سبب اعتنای بیسابقه به آن در سده های بعد شد. در قرن هفدهم نیوتن ظهور کرد اما ایمان مذهبی وی سبب فروکش کردن نزاع شد. [۸]
در قرن هجدهم کانت مسئله جدایی علم و دین را طرح نمود [۹]
و در قرن نوزدهم نظریه داروین سبب تشدید این نزاع شد. [۱۰]
نیمه نخست قرن بیستم دوران اوج فعالیتهای پوزیتیویسم منطقی، اعتنای بیش از اندازه به علم تجربی و بی معنا دانستن گزارههای دینی و فلسفی بود. تمام زمینههای پیشگفته سبب این اعتقاد غلط شد که یا باید از علم دفاع نمود و یا متدینانه جانب دین را ترجیح داد. اما هیچ یک از این زمینه ها در فرهنگ اسلامی جدی نبود. از این رو چالشهای این موضوع کمتر در میان مسلمانان موج آفرینی کرده است.
3)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹شبهات کرونایی
دعا و توسل در
حوادث و مشکلات چه
نقشی دارد؟؟؟ با واسطه
استاد قرائتی مفسر قرآن
توضیح میدهد
#پیشنهاد_دانلود 👌👌👌👌👌
👆👆👆👆👆👆👆
👌👌👌👌👌👌👌
✅✅✅✅✅✅✅
@ala_allah
♻️رویکردهای مختلف در مسئله رابطه علم و دین
با توجه به آنچه در پیشینه گذشت دست کم سه رویکرد در مواجهه با این مسئله در مغرب زمین تحقق یافت:
1⃣رویکرد تعارض گرایی
این دیدگاه علم و دین را ناسازگار و رقیب یکدیگر میداند. به این معنا که علم نمیتواند دستاوردهای دین را بپذیرد و دین هم نمیتواند خود را با نتایج علم و نظریات آن همراه سازد. هنگام پیداشدن چنین تعارضی باورمندان دینی نظر دین، و علم گرایان نظر علم را مقدم میشمارند. نمونه این ویکرد در مواجهه با نظریه تکامل به چشم میخورد. [۱۱]
4)
2⃣ رویکرد تمایزگرایی
در این دیدگاه علم و دین دو مقوله جدا از یکدیگرند، زیرا موضوعات، روشها و غایات هر دو متفاوت است .بنابراین امکان هرگونه تعارض میان آنها از بین میرود. همچنانکه میان دوخط موازی هیچ برخورد و تضادی تصور نمیگردد. کانت، گالیله، موحدان طرفدار اگزیستانسیالیسم، نواورتدوکسها و پوزیتیویستها طرفداران این راهحل هستند. [۱۲]
3⃣رویکرد تکامل گرایی
این رویکرد میکوشد بین علم و دین ارتباط برقرار کرده، آنها را مکمل هم بداند و برای وصول به چنین مقصودی مدعیات کلامی را فرضیههای علمی تلقی کرده یا علم و دین را ضمن یک فرضیه کلانتر مندرج، و آنها را درچنین چارچوبی ادغام کند. الهیات پویشی، جورج شلزینگر، دونالد مک کی و بسیاری از فیلسوفان معاصر دیگر هر یک به نحوی سعی در تبیین این امر دارند. [۱۳]
هر یک از این رویکردها دارای نقاط ضعف وقوتی است اما رویکرد سوم به دیدگاه اسلام نزدیکتر است. (البته با لحاظ تفاوتهای مبنایی میان کتاب مقدس و قرآن) زیرا علم راه کشف طبیعت است و دین فهم وحی. طبیعت فعل خداوند است و وحی کلام او. فعل خداوند با کلام اوهرگز ناسازگار نیست. اگر طبیعت آنگونه که هست کشف گردد و وحی نیز به شکلی که نازل شده فهمیده شود تعارض علم و دین محال است.
5)
⚜ رابطه علم و دین در منظر اندیشمندان مسلمان
از نظر بسیاری از اندیشمندان مسلمان، بین علم و دین منافاتی وجودندارد. ابن سینا پزشكی است كه كتاب «قانون»اش تا اندكی پیش در اروپا به عنوان یك منبع در دانشگاهها مورد مراجعه بوده، و در عین حال یك عالم دینی است كه در عرفان وفلسفه نیز کتاب مینگارد. ابن سینا با تمامی احترامی که برای فلسفه یونان قائل بود سعی در تلفیق آن با حکمت مبتنی بر وحی داشت. [۱۴]
6)
🔴دیدگاه ابن میثم بحرانی
ابن هیثم بحرانی(۳۵۴-۴۳۰ ق) که از فیزیکدانان و ریاضیدانان برجسته بود برخلاف برخی معاصرین خود که سعی در ترجیح یکی از علم و دین داشتند به هماهنگی میان این دو اعتقاد داشت. او بر تالیف مقالاتی هندسی و ریاضی که به مبادی دینی مرتبط بود اهتمام میورزید. [۱۵]
🔵دیدگاه ملاصدرا
ملاصدرا نیز تصریح میکند که میان مسائل فلسفی و آموزههای شرع تطابق وجود دارد .او برفلسفه ای که مخالف وحی باشد نفرین میفرستد. [۱۶]
(در گذشته علوم تجربی نیز بخشی از فلسفه محسوب میشد.لذا بحث هماهنگی علم و دین ذیل بحث رابطه فلسفه و دین طرح میشد.) او بر عدم افراط و تفریط در توجه به سهم هر یک تاکید میکند. [۱۷]
7)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نقش دین چیه؟؟؟
چون اینجا جمهوری اسلامی
نباید مشکل باشه
عینکتو عوض کن
شبهات کرونایی مفسر قرآن
استاد قرائتی توضیح میدهد
#پیشنهاد_دانلود 👌👌👌👌👌
👆👆👆👆👆👆👆👆
👌👌👌👌👌👌👌👌
✅✅✅✅✅✅✅✅
@ala_allah
🔶 دیدگاه ابن عربی
ابن عربی نیز هریک از علم، عقل و وحی را راهی به یکی از لایههای حقیقت میدانست. توجه به این نکته سبب میشود در مواردی که فهم دقیق و قطعی از نظر فیلسوفان و دانشمندان حاصل نشده از انکار و رد شتاب زده پرهیز شود. [۱۸]
🔷دیدگاه استاد مطهری
قرآن عقل و ایمان را نفی کننده یکدیگر نمیداند. [۱۹]
بلکه در دیدگاه اسلامی به هردو در زندگی انسان نیاز است. علم و ایمان «همزاد» یکدیگرند. [۲۰]
انسان دو منبع الهام و معرفت دارد: یکی دین و دیگری علم و عقل و فلسفه. [۲۱]
یکی از مشکلات عصر حاضر علم بدون ایمان است و یگانه دوای درد انسان معاصر، نیاز توامان به علم و ایمان و پرواز با این دو بال است. [۲۲]
علم و پیشرفتهای علمی به اساس دین که توحید است نه تنها ضربه نزده بلکه آن را تقویت نموده است. [۲۳]
هرجا پای عقل یا علم و فکر بشر یا حس و تلاش او نرسد خداوند به وسیله پیامبران او را راهنمایی میکند. علم و دین در موضوعات فراوانی به یکدیگر کمک کرده یا حرف هردو یکی بوده است. [۲۴]
دین هدف زندگی و جهتگیری حیات آدمی را روشن میسازد و علم هویت ابزاری دارد. بشر، علم را همچون ابزاری برای هدفهای خویش استفاده میکند اما در تشخیص اینکه هدف بشر چیست و چه باید باشد علم نمی تواند کمکی کند. [۲۵]
8)
⚪️دیدگاه امام خمینی
امام خمینی (ره) با اشاره به سازگاری احادیث و علم معتقدند اگر حدیثی با علم قطعی یعنی علمی که با برهان ثابت باشد نسازد کنارگذارده میشود. اما یادسپاری این نکته نیز لازم است که قبل از حکم به تضاد علم و نقل، ابتدا باید از صحت فهم خود از مراد گوینده مطمئن شویم. دربسیاری از احادیث عباراتی موجود است که مقصود اصلی آن روشن نیست همانطورکه در قرآن کریم نیزچنین است. [۲۶]
⚫️ دیدگاه استاد جوادی آملی
نزاع علم و دین یا عقل و دین محصول تصوری ناصواب از نسبت علم و دین و براین اندیشه استوار است که علم در مقابل دین است و علم میتواند آنچه دین میگوید نفیکند؛ یا اموری وجوددارد که علم آن را اثبات و دین آن را انکار میکند. اما باید دانست عقل در برابر نقل است نه در برابر دین و خارج از قلمرومعرفت دینی؛ لذا علم ومعرفت علمی خارج از حوزه معرفت دینی نیست تا سخن از علم و دین وترجیح یکی بر دیگری به میان آید.پس عقل در درون هندسه معرفت دینی قرار گرفته طبعاً منبع معتبر دین و حجت الهی در عرض دلیل نقلی است و معنا ندارد که حجت عقلی از حجت نقلی بیگانه و جدا انگاشته شود بلکه هر دو حجت دینی در خدمت تبیین محتوای دین هستند. [۲۷]
9)
⬜️محدودیتهای علم
توجه به علم و اهمیت دادن به آن به معنای قبول دربست و بیچون و چرای آن نیست، زیرا علم و عقل بشری به رغم ارزش و اعتبار فراوان از چندین جهت دارای محدودیت است. از جمله: ناتوانی در ارائه یک راه حل کلی و همه جانبه برای سعادت انسان، [۲۸]
ضعف در کشف ذاتیات اشیاء و رسیدن به حدتام [۲۹]
، ناتوانی درمداوای همه دردهای انسان، [۳۰]
ناتوانی در حفظ و پشتیبانی حدود و ارزش های انسانی مثل اخلاق و حقوق [۳۱]
، عدم امکان اظهار نظر و پاسخ به مسائل اساسی مربوط به جهان و ارائه شناختی پایدار و قابل اعتماد که ارزش نظری و واقعنمایانه داشته باشد نه صرفاً عملی و فنی [۳۲]
، و بالاخره ناتوانی درگزارش ازجهان پس از مرگ. [۳۳]
پس از مشخص شدن تعامل و همکاری علم و دین و محدودیت های علم توجه به چند نکته نیز ضروری است:
۱- تجربه و علم تنها میتواند در مسیری که در دسترس مشاهده وآزمون اوست اظهار نظر کند. اما در مورد دیگر مسائل به ویژه مسیر غیرتجربی که اساساً از دسترس حس وتجربه دور است سخنی ندارد.
۲- زبان تحقیقات علمی تنها زبان اثبات است و تنها میتواند مدعای خود را اثبات کند. اما هیچگاه ادعای انحصاری در این زمینه ندارد. مثلا علم یک آسمان را کشف نموده اما شش آسمان دیگر را انکار نکرده است. [۳۴]
عدم توجه به این نکته که دانش تجربی لسان حصر ندارد ؛ گاهی موهم تعارض در برخی یافته های علمی با متون دینی است. اگر عقل حسی و تجربی در سایه مشاهدات و تجارب عملی به کشف رابطهای خاص میان دو چیز دست یافت و اطمینان عقلایی پیداکرد که برای پدیدآمدن پدیده «الف» مثلاً فلان مراحل خاص طی میشود، نمیتواند بگوید که راه دیگری برای پدیدآمدن «الف» وجود ندارد و تنها طریق انحصاری پیدایش آن همان طریقی است که تجربه نشان داده است. به عنوان نمونه گرچه تجربه میتواند همه مراحل پیدایش فرد انسانی را از طریق توالد از پدر و مادر تبیین کند اما نمیتواند خلقت عیسی را بدون پدر ناممکن دانسته و یا خلقت آدم را بدون دخالت والدین انکار کند یا راه را بر سایر کرامات و معجزات ببندد. [۳۵]
۳- همچنین مقصود از علم، فرضیه های اثبات نشده ای که دانشمندی آن را ساخته و پرداخته نیست. فرضیههای علمی تا وقتی که به حد قطع یا اطمینان عقلایی نرسیده حکایت قابل اعتمادی از واقع ندارند. [۳۶]
۴- عقل همواره از بین دلیل یقینی و دلیل غیریقینی، دلیل یقینی را مقدم میکند. از اینرو اگر میان یک یافته علمی که با استقراء تجربی حاصل شده و دلیل نقلی که جهت دلالت و صدور آن قطعی و یقینی باشد تعارضی رخ دهد با توجه به غیریقینی بودن استقراء، دلیل نقلی مقدم میگردد. زیرا روش علم تجربی تنها مفید ظن و اطمینان است و دستاوردهای آن نمی تواند با یقینیات و ضروریات دین معارضه کند. [۳۷]
این خود حاکی از بکار نگرفتن روش کامل و صحیحی برای فهم طبیعت در اینمورد خاص و مغفول ماندن بسیاری عوامل مادی یا غیرمادی است، چرا که درصورت صحت بهکارگیری روش تجربی نباید تعارضی با روش نقلی موجود باشد.
🔻🔻پانویس📚📚
۱.↑ . کاپلستون، فردریک، تاریخ فلسفه غرب، تهران، نشر علمی وفرهنگی، ۱۳۶۲ش ، ج ۱، ص۲۴. .۲.↑ همان، ص ۳۹.۳.↑ . کوستلر، آرتور، خوابگردها، ترجمه منوچهر روحانی، تهران، ۱۳۶۱ ش، ص ۶۳۱. .۴.↑ راسل، برتراند، تاریخ فلسفه غرب ،ترجمه نجف دریابندی، تهران، نشر پرواز، ۱۳۷۳، ج۱، ص ۱۲.۵.↑ . خوابگردها، ص ۵۶۹.۶.↑ . ایان باربور، علم و دین ، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی ، ص ۱۲۱وص۶۳و خوابگردها ص۵۲۷و۵۳۰و۵۴۹و۵۳۶.۷.↑ . مایکل پترسون و دیگران ، عقل واعتقاد دینی، احمدنراقی وابراهیم سلطانی ، (تهران: طرح نو،۱۳۷۶) ص ۳۸-۳۵۹.۸.↑ . باربور، همان ، صص ۴۳-۴۷. .۹.↑ همان ، ص ۹۱. .۱۰.↑ همان ، ص ۱۰۳به بعد. .۱۱.↑ مایکل پترسون و دیگران، عقل واعتقاد دینی، صص ۳۶۱-۳۶۶.۱۲.↑ . ایان باربور، همان صص۹۱-۹۶ و مایکل پترسون و دیگران، همان، صص ۳۶۶-۳۶۹.۱۳.↑ . مایکل پترسون و دیگران، همان، صص ۳۶۹-۳۷۲. .۱۴.↑ نصر، سید حسین، نظر متفکران اسلامی درباره طبیعت، تهران ، خوازمی ، ۱۳۵۹ ش ، ص ۲۷۵. .۱۵.↑ عبدالرحیم ابراهیم، الاتجاه العلمی و الفلسفی عند ابن هیثم ، مصر ،۱۹۹۵م، صص ۲۷۹-۲۸۰. .۱۶.↑ ملاصدرا، اسفاراربعه، ج ۸ص۳۰۳. .۱۷.↑ همو، شرح اصول کافی ، کتاب الحجه ، ص۴۳۸. .۱۸.↑ رک:محی الدین عربی، فتوحات مکیه ،تحقیق ابراهیم مدکور، مصر،۱۹۸۵م، ج ۱ صص ۱۳۹-۱۴۳و۱۴۵-۱۴۷.۱۹.↑ . مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج ۴، ص ۶۱۵.۲۰.↑ . همو، فلسفه اخلاق، ص ۲۴۱.۲۱.↑ .همو، بیست گفتار، تهران، صدرا،۱۳۵۸، ص ۸۲.۲۲.↑ .همو، مجموعه آثار، مقدمه ای برجهان بینی اسلامی، ج ۲،صص۳۲-۳۵.۲۳.↑ همو، مجموعه آثار، ج۴، ص۷۴.۲۴.↑ همو، مجموعه آثار، ج۵، ص ۱۸۱.۲۵.↑ همو ،مجموعه آثار،ج ۳، ص۲۵۷.۲۶.↑ . امام خمینی، کشف الاسرار، ص ۴۰۵-۴۰۷. .۲۷.↑ . جوادی آملی، عبدالله، منزلت عقل در هندسه معرفت دینی , قم، اسراء ، ۱۳۸۶، صص۱۴-۱۶. .۲۸.↑ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، مقدمه ای برج
هان بینی اسلامی، ج۲،صص ۵۴-۵۶. .۲۹.↑ همو، مجموعه آثار، ج۵، (کلیات منطق) ص ۶۳. .۳۰.↑ همو، تکامل اجتماعی انسان، تهران، صدرا ،۱۳۷۸، صص۳۹-۴۰.۳۱.↑ .همو، مجموعه آثار، درس های اشارات، ج۷، ص ۱۲۰. .۳۲.↑ همو، مجموعه آثار، مقدمه ای برجهان بینی اسلامی، ج۲ ، صص۷۷-۸۰.۳۳.↑ . همو، مجموعه آثار، نبوت، ج ۴،ص۳۴۹.۳۴.↑ خسروپناه، عبدالحسین، همان، ص ۳۶۳.۳۵.↑ . جوادی آملی، عبداللهف منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، صص۱۲۰-۱۲۱.۳۶.↑ .همان، ص ۱۱۱.۳۷.↑ . حسین زاده، محمد، مبانی معرفت دینی، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ،۱۳۸۰، ص ۸۲.
@ala_allah