eitaa logo
چله نشین ظهورامام زمان عج الله
310 دنبال‌کننده
775 عکس
298 ویدیو
59 فایل
#تبادل_نداریم↔🚫 #شرح_نامه_های_حضرت_علی_علیه_السلام سلامتی و فرج آقا صاحب الزمان صلوات🔶️ کانالهای دیگر #سلامتکده_بانو_عضو_شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/3348693003Cc0c8f29263 @namebepedar @bazybay
مشاهده در ایتا
دانلود
آرامش بخشيدن به دخترش فاطمه فرمود: «يَا فَاطِمَةُ أَمَا تَرْضَيْنَ أَنْ تَکُونِي سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ أَوْ سَيِّدَةَ نِسَاءِ هَذِهِ الاُْمَّة؟».شبيه همين حديث در صحيح بخارى جلد 7 صفحه 142 و در مسند احمد و مستدرک حاکم به جاى اين تعبير «سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِين» آمده که فراگيرتر است.👌 👈اما «حمّالة الْحَطَب» که در قرآن در سوره مسد به او اشاره شده به اتفاق شارحان نهج البلاغه و مفسّران قرآن منظور ام جميل همسر ابولهب، خواهر ابوسفيان و عمه معاويه است.💥 ♻از مجموع آنچه آمده به خوبى موقعيت خاندان پيغمبر(صلى الله عليه وآله) و بنى هاشم و موقعيت خاندان بنى اميّه و خاندان وابسته به آنها روشن مى شود و امام(عليه السلام) با بيان خود که از ذيل آن استفاده مى شود، مسائل زياد ديگرى نيز بوده است و روى ملاحظاتى بيان نفرموده، پاسخ کوبنده اى به معاويه در برابر ادعاهايش داد.😏💪 ✅آن گاه امام(عليه السلام) براى تأکيد آنچه گذشت مى افزايد: «بنابراين دوران اسلام ما به گوش همه رسيده و کارها و شرافت ما در عصر جاهليّت نيز بر کسى مخفى نيست»; (فَإِسْلاَمُنَا قَدْ سُمِعَ، وَجَاهِلِيَّتُنَا لاَ تُدْفَعُ). 👈اشاره به اينکه اسلام از ما آغاز شد و نخستين مسلمانان ما بوديم و همواره مدافع اسلام و قرآن بوديم. در زمان جاهليّت نيز به نيک نامى و درست کارى و امانت در ميان همه مردم معروف بوديم همان گونه که در روايتى در حالات جعفر خوانديم که خداوند براى پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) او را به سبب چهار فضيلت برجسته در زمان جاهليّت ستود ↪به عکس بنى اميّه و خاندان وابسته به آنها که معروف به حيله گرى و شيطنت و فساد و خون ريزى بودند.😈 📚مرحوم مغنيه در شرح نهج البلاغه خود از کتاب عبقرية محمد از نويسنده معروف مصرى «عقاد» نقل مى کند که بنى هاشم همواره صاحبان عقيده و فضايل اخلاقى و حسن ظاهر بودند و بنى اميّه حيله گرانى با ظواهر ناپسند و ما در تمام صفات، اين اختلاف را بين بنى هاشم و بنى اميّه مى بينيم. ⛔جالب اينکه ابن ابى الحديد در بيان اين تفاوت ها بحثى طولانى در حدود يکصد صفحه در سه فصل دارد: در فصل نخست فضايل بنى هاشم را نسبت به بنى اميّه (فرزندان عبد شمس) نقل مى کند و در فصل دوم از امورى که بنى اميّه به آن افتخار مى کردند سخن مى گويد و در فصل سوم از اين افتخارات موهوم پاسخ مى دهد.❎ آن گاه امام(عليه السلام) بعد از اين دلايل قوى تاريخى به سراغ قرآن مجيد مى رود و با دو آيه از آن حقانيّت و اولويت بنى هاشم را اثبات مى کند ✅مى فرمايد: «کتاب خدا آنچه را (دشمن) از ما دور ساخته و جدا کرده براى ما جمع نموده است و آن سخن خداوند متعال است که فرموده: «خويشاوندان در کتاب الهى نسبت به يکديگر سزاوارترند و نيز فرموده: «سزاوارترين مردم به ابراهيم کسانى هستند که از او پيروى کردند، و همچنين اين پيامبر (که راه پر افتخار او را ادامه داد) و کسانى که به او ايمان آورده اند و خداوند، سرپرست و ياور مؤمنان است»; (وَکِتَابُ اللهِ يَجْمَعُ لَنَا مَا شَذَّ عَنَّا، وَهُوَ قَوْلُهُ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى (وَأُولُوا الاَْرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْض فِي کِتابِ اللهِ) وَقَوْلُهُ تَعَالَى: (إِنَّ أَوْلَى النّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاللهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ)). 👈حضرت در تفسير و تطبيق اين آيه مى افزايد: «پس ما از يک طرف به سبب قرابت و خويشاوندى (پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله)) از ديگران سزاوارتريم و از سوى ديگر به سبب اطاعت (از پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله))»; (فَنَحْنُ مَرَّةً أَوْلَى بِالْقَرَابَةِ، وَتَارَةً أَوْلَى بِالطَّاعَةِ). در واقع، امام(عليه السلام) با ذکر اين دو آيه تمام راهها را بر معاويه مى بندد که اگر معيار در جانشينى پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله)، قرابت با او باشد، ما از همه سزاوارتريم، چرا که نزديک تريم و اگر معيار، آشنايى با تعليمات و اطاعت از دستورات آن حضرت باشد ما از همه آشناتر و نسبت به آيين او مطيع تريم در حالى که خاندان بنى اميّه و کسان ديگرى که بر کرسى خلافت پيغمبر(صلى الله عليه وآله) نشستند هيچ يک از اين دو اولويت را ندارند. سپس امام(عليه السلام) به توضيح بيشترى درباره آنچه در بالا به آن اشاره کرد پرداخته ✅مى فرمايد: «آن روز که مهاجران، در سقيفه در برابر انصار (براى اثبات حقانيّت خود نسبت به خلافت) استدلال به قرابت و خويشاوندى با پيامبر(صلى الله عليه وآله) کردند، بر آنها پيروز شدند اگر اين دليلِ پيروزى است، پس حق با ماست نه با شما (چرا که ما از همه به پيامبر(صلى الله عليه وآله) نزديک تريم) و اگر دليل ديگرى دارد ادعاى انصار بر جاى خود باقى ست (و آنها هم در خلافت حقى دارند که آن را به عنوان «مِنّا أميرٌ وَمِنْکُمْ أميرٌ» مطالبه مى کردند)»; (وَلَمَّا احْتَجَّ الْمُهَاجِرُونَ عَلَى
الاَنْصَارِ يَوْمَ السَّقِيفَةِ بِرَسُولِ اللهِ(صلى الله عليه وآله) فَلَجُوا عَلَيْهِمْ، فَإِنْ يَکُنِ الْفَلَجُ بِهِ فَالْحَقُّ لَنَا دُونَکُمْ، وَإِنْ يَکُنْ بِغَيْرِهِ فَالاَْنْصَارُ عَلَى دَعْوَاهُمْ). سوال امشب: ❓❓❓ مگر خويشاوندى به تنهايى مى تواند دليل بر صلاحيت جانشينى پيغمبر اکرم گردد؟که حضرت به آن استدلال کردند؟
12.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 فیلم مداحی محمود کریمی در نخستین شب از ماه محرم سال ۱۴۴۱
🏴قاسم بن الحسن🏴 من در بارۀ قاسم سؤال دارم اما همین جا اگر می‌شود پاسخم را بده تو هم قبول داری که هفتاد و دو سرباز بیشتر در لشگر حسین نبود؟ اهل تاریخ نکند هزار را از کنار هفتاد و دو انداخته‌اند نکند هفتاد و دوهزار پا در رکاب حسین بوده‌اند و ما خبر نداریم؟ و شاید سی هزارِ آن طرف درست نیست و شاید آن سوی لشکر حسین فقط سی نفر بوده‌اند و این هزار، اضافی است؟ من آخر چطور قبول کنم که امام زمان پسر رسول خدا پسر امیر مؤمنان پسر فاطمه را فقط هفتاد و دو نفر همراه شوند و پسر ابوسفیان پسر معاویه پسر هند جگرخوار را سی هزار نفر؟ تو توانسته‌ای این غربت را برای خودت هضم کنی بگو چطور تا من هم حل کنم این حیرت گلوگیر را برای خودم. فعلا می‌گذارم و می‌گذرم از این غربت ولی باز هم باز می‌گردم به سوی آن حالا بیا و پرسش‌هایم را در بارۀ قاسم جواب بده. قصۀ شب عاشورا و «آیا من در میان کشته شدگان هستم» چیست؟ قصّۀ «مرگ در کام تو چگونه است» و «أحلی من العسل» چیست؟ یک بار ابتدا تا انتها برای من بگو تا من بچشم شیرینی عسلی را که قاسم از نوک شمشیرها چشید. و کسی می‌گفت قاسم، یادگار برادر حسین بود قاسم برادر زادۀ حسین بود؟ کدام برادر؟ من شنیده‌ام که به او می‌گویند قاسم بن الحسن یعنی قاسم حضور مجتبای مدینه بود در کربلای حسین؟ قاسم امانتی بود در دستان حسین که وقتی که نگاهش می‌کرد حسن زنده می‌شد برایش ولی چطور می‌شود امانت را به میدان فرستاد من قصّه‌ای شنیدم امّا تو بگو درست است یا نه؟ قصّۀ التماس و اشک و غش چیست؟ تو هم شنیده‌ای؟ راستی قاسم که رفت به میدان بعدش چه شد؟ کِی برگشت؟ چگونه برگشت؟ یادگار مجتبی یادگار کربلا هم شد؟ چند سال بعد از عاشورا زنده ماند؟ چرا کسی از قاسمِ پس از عاشورا حرفی نمی‌زند؟ این که دیگر معلوم است وقتی نوجوان سیزده ساله به میدان می‌رود کسی کاری به او ندارد؟ در رسم کدام قبیله است که با نوجوان سیزده سالۀ بدون زره بجنگند؟ ولی چرا هر چه می‌گردم کسی از احوال قاسمِ پس از عاشورا چیزی ننوشته؟ جایی دیدم که چیزی از قاسم نوشته بود اما به گمانم آن قاسم قاسم دیگری بود قاسمِ مجتبی نبود قاسمی که در باره‌اش نوشته بودند به قاسمی می‌خورد که مسلمان نباشد قاسمِ حسن که محو خدا بود! قصّۀ آن قاسم به قاسمی می‌خورد که جوانی رشید یا میانسالی پهلوان باشد. قاسمِ کربلا سیزده سال که بیشتر نداشت آن قصّه برای قاسمی بود که کشته شده باشد مگر قاسمِ حسین را کسی کشته بود؟ آن قاسم را روی نی دیده بودند قاسمی که من می‌شناسم آرامگاهش آغوش حسین بود نه جای دیگری. @alafvalafv
5b1106cc7d6acc6503875f1b_-4838789027031608290.mp3
6.07M
🎙 مداحیِ هنرمندانه و خوش‌معنای سیّدرضا نریمانی با شعری که محتوای آن با اقتباس از نامِ های رهبر معظّم انقلاب سروده شده است... - آفتاب در مصاف - همرزمان حسین (علیه‌السلام) - انسان ۲۵۰ ساله - از ژرفای نماز - واجب فراموش‌شده - جاودانه تاریخ - پیشوای صادق - طرح کلی اندیشه اسلامی - بانوی تراز - اقدام و عمل - اندیشه مقاومت - چهار گفتار @alafbalafv
پاسخ : پاسخ امام(عليه السلام) ناظر به استدلالى است که در سقيفه بنى ساعده از سوى طرفداران خليفه اوّل شد; آنها قرابت با پيامبر(صلى الله عليه وآله) را دليل بر اولويت خود دانستند. امام(عليه السلام) مى فرمايد که اگر معيار اين باشد ما از همه آنها اقربيم. به يقين معيار اصلى همان است که امام(عليه السلام) در جمله دوم گفته است و از آن تعبير به طاعت نموده، طاعتى زاييده از علم و ايمان. کسى که نسبت به مکتب پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) از همه آگاه تر و ايمانش به آن بيشتر باشد، شايستگى بيشترى براى خلافت او دارد. به همين دليل ما امير مؤمنان على(عليه السلام) را از همه شايسته تر مى دانيم و از آن بالاتر اينکه خداوند به موجب شايستگى هاى بى نظيرى که در آن حضرت بود خودش او را برگزيد. 🌿 در واقع امام(عليه السلام) پاسخ ضمنى به سخنان معاويه در مورد خليفه اوّل و دوم مى دهد که معاويه در نامه اش آنها را به رخ کشيده بود مى فرمايد: نه تنها بنى اميّه شايستگى براى خلافت پيامبر(صلى الله عليه وآله) ندارند، زيرا نه از مهاجران بودند و نه از انصار، بلکه از طلقا يعنى همان مشرکان آزاد شده روز فتح مکّه بودند.😏 خلفاى نخستين نيز به استناد سخنان خودشان شايستگى براى اين کار نداشتند، زيرا از آنها شايسته تر وجود داشت. اگر معيار شايستگى ـ طبق استدلال آنها ـ قرابت باشد على(عليه السلام) از همه آنها به پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) نزديک تر بود; هم پسر عموى پيامبر بود و هم داماد او. اگر ديگران شاخ و برگ اين شجره نبوّت باشند، على(عليه السلام) ميوه آن درخت بود و همچنين امامان اهل بيت(عليهم السلام). مجدداً تکرار مى کنيم که اين استدلال ⬅در واقع استدلال به مسلّمات خصم است که در منطق از آن به عنوان استدلالات جدلى تعبير مى کنند; يعنى آنچه را او مسلم داشته از او مى گيرند و به او باز مى گردانند و خلع سلاحش مى کنند.
برنامه مطالعه امروز: ترجمه نامه۲۸(بخش چهارم) رو مطالعه بفرمایید. یاعلی ۲۸(بخش۴) 🔹🔹🔹 🔹🔹 🔹 پنداشته اى كه من بر همه خلفا رشك برده ام و به خلاف همه برخاسته ام، اگر چنين باشد كه تو گويى، تو را نرسد كه بازخواست كنى. جنايتى بر تو نيامده است كه از تو عذر خواهند «"و تلك شكاة ظاهر عنك عارها" اين گناهى است كه ننگ آن از تو دور است.» و گفتى كه مرا چون شتر، مهار در بينى كشيدند تا بيعت كنم. به خدا سوگند، خواستى مرا نكوهش كنى ولى ستودى. خواستى مرا رسوا سازى، خود را رسوا ساختى. مسلمان را چه نقصان كه بر او ستم رود، هرگاه در دين خود به شك نيفتد و يقينش به ترديد نيالايد. قصد من از بيان اين سخنان اقامه حجت و دليل براى چون تويى نيست، اين شمه اى است كه به خاطر آمد و آن را اظهار داشتم. 🔹 🔹🔹 🔹🔹🔹
|🌱|`• ✨پـویـش خواندن دعای سلامتی آقا امام زمان (عج) در شب دهـم محرم جـهت سلامتی ایشون و تسلی خاطر به آقا امام زمان در شهادت اجدادشان 💔 💥شب بسیـار مهمی هست برای دل امام زمان دعا کنیم پخش کنید و در ثوابش شریک باشید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرسی که امر به معروف و نهی از منکر نمی کنید! 🔹جلیل محبی رئیس ستاد امر به معروف و نهی از منکر کلیپی جدید که همکارانش تولید کرده‌اند را درباره ترویج امر به معروف و نهی از منکر منتشر کرده و از مردم خواسته در بازنشر و همه گیر شدنش به او کمک کنند. @alafvalafv
-نامه۲۸(بخش۴) ❌اين امور به تو مربوط نيست! امام(عليه السلام) در اين بخش از نامه، يکى ديگر از سخنان ناموزون معاويه را مى آورد که او در نامه اش به امام(عليه السلام) صريحاً گفته بود: «تو به ابو بکر حسد ورزيدى و از بيعتش سر باز زدى و به عمر نيز حسادت داشتى و از همه بيشتر به عثمان حسد داشتى و زشتى هاى کار او را برملا ساختى و در فهم و دين و روش و عقل او ترديد کردى...» .😳 ✅امام(عليه السلام) مى فرمايد: «تو چنين پنداشتى که من نسبت به خلفاى پيشين حسد ورزيدم و بر آنها ستم کردم اگر اين گونه باشد جنايتى بر تو نرفته است که از تو عذرخواهى کنم (و ابداً به تو مربوط نيست به گفته شاعر:) «اين عيبى است (اگر عيب باشد) که گرد عار آن بر تو نمى نشيند»; (وَزَعَمْتَ أَنِّي لِکُلِّ الْخُلَفَاءِ حَسَدْتُ، عَلَى کُلِّهِمْ بَغَيْتُ، فَإِنْ يَکُنْ ذَلِکَ کَذَلِکَ فَلَيْسَتِ الْجِنَايَةُ عَلَيْکَ، فَيَکُونَ الْعُذْرُ إِلَيْکَ وَتِلْکَ شَکَاةٌ ظَاهِرٌ عَنْکَ عَارُهَا). به اين ترتيب، امام(عليه السلام) معاويه را از ورود در اين صحنه کنار مى زند و آن را نوعى فضولى در کار ديگران مى شمرد😌 و مى گويد: اگر من مشکلى با خلفا داشته ام بايد آنها يا فرزندان آنها مدعى شوند; اما تو که از طلقا هستى و در آخرين مرحله از روى ناچارى در فتح مکّه اسلام را پذيرا شدى، حق ندارى در اين موضوع وارد شوى.😎 👆آن مصرع از شعر که امام در اين کلامش به آن استناد فرموده از (ابو ذويب هزلى) است مردى که دوران جاهليّت اسلام را درک کرد و هنگام رحلت پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) به مدينه آمد و مسلمان شد و در رديف مسلمانان ظاهر الصلاح در آمد و مصرع اوّل اين شعر چنين است: «وَعَيَّرَها الْواشُونَ أنّى أُحِبُّها»: سعايت کنندگان دوست مرا سرزنش کردند که من او را دوست دارم; ولى اين عيبى است (اگر عيب باشد) که ننگ و عارش از تو دور است. اين شعر به صورت ضرب المثلى در آمده براى کسى که امرى را بد مى شمرد در حالى که ربطى به او ندارد.😏 امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن به پاسخ بخش ديگرى از نامه معاويه مى پردازد ✅ و مى فرمايد: «تو گفته اى که مرا همچون شتر افسار زده اى🐪 مى کشيدند تا بيعت کنم به خدا سوگند خواسته اى مذمت کنى ولى (ناخود آگاه) مدح و ثنا گفته اى و خواسته اى رسوا کنى ولى خودت رسوا شده اى»; (وَقُلْتَ: إِنِّي کُنْتُ أُقَادُ کَمَا يُقَادُ الْجَمَلُ الْمَخْشُوشُ حَتَّى أُبَايِعَ; وَلَعَمْرُ اللهِ لَقَدْ أَرَدْتَ أَنْ تَذُمَّ فَمَدَحْتَ، وَأَنْ تَفْضَحَ فَافْتَضَحْتَ!).😱 👈اشاره به اينکه تو 1⃣اولاً اعتراف کرده اى که من مظلوم واقع شده ام و ديگران به من ستم کرده اند، اين مدح منِ مظلوم است و نکوهش ظالمان.😏 2⃣ ثانياً ثابت کرده اى خلافت به اجماع صحابه نبود; در حالى که تو مدافع چنان خلافتى هستى و گفته اى خليفه اوّل از همه در پيشگاه خدا برتر و والاتر بود چگونه ممکن است چنين باشد در حالى که چنين ستمى با نخستين مسلمان و نزديک ترين فرد به پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) و آگاه ترين و داناترين آنها بنمايد؟ اين تناقض گويى تو دليل بر رسوايى توست.😷 ✅آن گاه در شرح اين سخن مى افزايد: «اين امر براى يک مسلمان نقص نيست که مظلوم واقع شود مادام که در دين خود ترديد نداشته باشد و در يقين خود شک نکند»; (وَمَا عَلَى الْمُسْلِمِ مِنْ غَضَاضَة فِي أَنْ يَکُونَ مَظْلُوماً مَا لَمْ يَکُنْ شَاکّاً فِي دِينِهِ، وَلاَ مُرْتَاباً بِيَقِينِهِ!). ✴آرى نيکان و پاکان در طول تاريخ بر اثر حق گويى و حق جويى و عدم تسليم در برابر خواسته هاى ظالمان، مورد ظلم و ستم قرار گرفته اند، اين افتخار آنها بوده و هست. 👈اشاره به اينکه اگر چنين مظلوميتى عيب باشد بايد بگويى در جنگ احد که پيشانى و دندان پيامبر(صلى الله عليه وآله) به وسيله حاميان پدرت شکست و پهلوى حمزه که به وسيله مادرت شکافته شد و جگرش را بيرون کشيد و به دهان گذارد، 😱پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) و حمزه در خور مذمت و پدرت و مشرکان مکّه و مادرت هند شايسته مدح و تقديرند‼ آيا هيچ عاقلى چنين سخنى را مى پذيرد؟ ✅سپس مى فرمايد: «اين دليل و حجت من است در برابر غير تو و من به همين مقدار که بيان آن پيش آمد براى تو ذکر کردم»؛(وَهَذِهِ حُجَّتِي إِلَى غَيْرِکَ قَصْدُهَا، وَلَکِنِّي أَطْلَقْتُ لَکَ مِنْهَا بِقَدْرِ مَا سَنَحَ مِنْ ذِکْرِهَا). 👈اشاره به اينکه مخاطب واقعى من در اين سخن خلفايى هستند که مرا به زور به بيعت خودشان مجبور ساختند ولى چون تو، اين مسأله را مطرح کردى به مقدارى که لازم بود گوشزد کردم.☺
دوباره روز و شب گذشت. ...دوباره از سر میگیرم تا بیایی....😭 🙏