eitaa logo
چله نشین ظهورامام زمان عج الله
311 دنبال‌کننده
775 عکس
298 ویدیو
59 فایل
#تبادل_نداریم↔🚫 #شرح_نامه_های_حضرت_علی_علیه_السلام سلامتی و فرج آقا صاحب الزمان صلوات🔶️ کانالهای دیگر #سلامتکده_بانو_عضو_شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/3348693003Cc0c8f29263 @namebepedar @bazybay
مشاهده در ایتا
دانلود
۹۷(بخش۶) 🔹🔹🔹 🔹🔹 🔹 من اصحاب محمّد (صلى الله عليه وآله) را ديده ام ولى هيچ يک از شما را مانند آنها نمى بينم. آنها موهايى ژوليده و چهره اى غبار آلود داشتند (با اين که در فقر و تنگدستى زندگى مى کردند خم به ابرو نمى آورند!) شب تا به صبح در حال سجده و قيام بودند (و هرگز از عبادت خسته نمى شدند;) گاهى پيشانى و گاه دو طرف صورت را (در پيشگاه خدا) به خاک مى نهادند، و از ترس رستاخيز، گويى بر شعله هاى آتش ايستاده بودند و آرام نداشتند. پيشانى آنها از سجده هاى طولانى پينه بسته بود (همچون زانوى گوسفند). هنگامى که نام خدا برده مى شد، اشک از چشمانشان فرو مى ريخت، آن قدر که گريبانشان تر مى گشت، و همچون درختى که در روز طوفانى از شدّت تندباد به خود مى لرزد، از خوف عقاب و عشق به ثواب مى لرزيدند! 🔹 🔹🔹 🔹🔹🔹
۹۷(بخش۶) 💠یاران واقعى پیامبر چنین بودند! در قسمت آخر اين خطبه، امام(عليه السلام) به سراغ ويژگى هاى گروه خاصّى از ياران پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) مى رود و آنها را براى اصحابش الگو و سرمشق مى سازد و در عبارت مبسوطى، هفت ويژگى درباره آنها بيان مى کند. ✅نخست مى فرمايد: «من اصحاب محمّد(صلى الله عليه وآله) را ديده ام، امّا هيچ يک از شما را مانند آنان نمى بينم! 😭آنها موهايى ژوليده و چهره هاى غبارآلود داشتند (زاهد بودند و در فقر و تنگ دستى زندگى مى کردند و خم به ابرو نمى آوردند!)». (لَقَدْ رَأَيْتُ أَصْحَابَ مُحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَيهِ و آلِهِ، فَمَا أَرَى أَحَداً يُشْبِهُهُمْ مِنْکُمْ لَقَدْ کَانُوا يُصْبِحُونَ شُعثاً غُبْراً). ✅در دومين وصف مى فرمايد: «آنها شب تا به صبح در حال سجده و قيام بودند (و هرگز از عبادت خسته نمى شدند) گاه پيشانى و گاه دو طرف صورت را (در پيشگاه خدا) به خاک مى گذاردند». (وَ قَدْ بَاتُوا سُجَّداً وَ قِيَاماً، يُرَاوِحُونَ بَيْنَ جِبَاهِهِمْ وَ خُدُودِهِمْ). 👈هر زمان پيشانى آنها خسته مى شد طرف راست را بر زمين مى نهادند و هر زمان طرف راست خسته مى شد طرف چپ را. ✅در سومين توصيف مى افزايد: «آنها از ترس رستاخيز (و محاسبه اعمال) گويى بر شعله هاى آتش 🔥ايستاده بودند و آرام نداشتند». (وَ يَقِفُونَ عَلَى مِثْلِ الْجَمْرِ مِنْ ذِکْرِ مَعَادِهِمْ ✅در چهاردهمين توصيف مى افزايد: «پيشانى آنها از سجده هاى طولانى، پينه بسته بود همچون زانوى گوسفند!» (کَأَنَّ بَيْنَ أَعْيُنِهِمْ رُکَبَ الْمِعْزَى مِنَ طُولِ سُجُودِهِمْ!). 👈آرى، لذّت عبادت و عشق به بندگى، آنها را به سجده هاى طولانى در برابر محبوب مطلق وادار مى ساخت و آثارش بر پيشانى آنها مى نشست. ✅در پنجمين وصف آنها مى فرمايد: «هنگامى که نام خدا برده مى شد، اشک از چشمانشان فرو مى ريخت، آن قدر که گريبانشان تر مى گشت!😭». (إِذَا ذُکِرَ اللهُ هَمَلَتْ أَعْيُنُهُمْ حَتَّى تَبُلَّ جُيُوبَهُمْ). ✅و در ششمين و آخرين وصف بار ديگر به چهره ديگرى از ايمان قوى و خوف و رجاء آنها اشاره کرده، مى فرمايد: «آنها همچون درختى 🌴که در روز طوفانى از شدت تندباد به خود مى لرزد، از ترس عقاب و عشق به ثواب مى لرزيدند!» (وَ مَادُوا کَمَا يَمِيدُ الشَّجَرُ يَوْمَ الرِّيحِ الْعَاصِفِ، خَوْفاً مِنَ الْعِقَابِ، وَ رَجَاءً لِلثَّوَابِ!). 👈تشبيه به درخت که در برابر تندباد لرزان مى شود، تشبيه جالبى است که امام(عليه السلام) دليل آن را نيز بيان فرموده، که گاه از ترس عقاب و گاه به اميد ثواب صورت مى گيرد. از يک چشم، اشک شوق ديدار پروردگار مى ريزند و از چشم ديگر، اشک خوف عقاب! و اين است راه و رسم بندگان خالص و مخلص که در ميان خوف و رجاء و بيم و اميد در حرکتند.
۹۸ 🔹🔹🔹 🔹🔹 🔹 به خدا سوگند! آنها (بنى اميّه) همچنان به حکومت خود ادامه مى دهند، تا آنجا که حرامى را باقى نمى گذارند، مگر آن که حلال بشمارند و پيمانى (از پيمان هاى الهى و مردمى) نمى ماند مگر اين که آن را مى شکنند. خانه و خيمه اى باقى نمى ماند، مگر اينکه ظلم و ستم شان در آن راه مى يابد، و فساد و سوء تدبيرشان مردم را از خانه هاى خويش فرارى مى دهد. کار حکومت آنها بدانجا مى رسد که مردم دو گروه مى شوند و هر دو گروه گريانند: گروهى براى دينشان، و گروهى براى دنيايشان! کار به قدرى سخت مى شود که شما همچون برده اى خواهيد بود که به يارى ارباب (ظالم و ستمگرش) بر مى خيزد; در حضور او ناگزير از اطاعت است و در غياب از او بدگويى مى کند. اين حکومت ظالم و بيدادگر تا آنجا پيش مى رود که هر کس به خدا اميدوارتر (و نزديک تر) است، بيش از همه رنج و مصيبت مى بيند. (در آن حکومت خودکامه) اگر خداوند براى شما عافيت و سلامت پيش آورد (و از اين امواج خطرناک در امان بوديد، اين نعمت الهى را) بپذيريد، (و خدا را شکر گوييد!) و اگر (طوفان حوادث شما را گرفت و) به رنج و ناراحتى گرفتار شديد، شکيبا باشيد، که «سرانجام نيک براى پرهيزکاران است!». 🔹 🔹🔹 🔹🔹🔹
✅در بيان پنجمين و آخرين فاجعه مى فرمايد: «اين حکومت ظالم و بيدادگر تا آنجا پيش مى رود که هر کس به خدا اميدوارتر (و نزديک تر) است، بيش از همه رنج و مصيبت مى بيند». (وَ حَتَّى يَکُونَ أَعْظَمَکُمْ فِيهَا عَنَآءً أَحْسَنُکُمْ بِاللهِ ظَنّاً). از يک حکومت جنايتکار و ستم پيشه و فاقد دين و اخلاق غير از اين انتظار نمى رود که هر کس پاک تر است در آن حکومت جام بلا و مصيبت بيشترى به او مى دهند. 👈در پايان اصحاب و يارانش خود را در برابر حوادث دردناکى که در پيش دارند با اين جمله دلدارى مى دهد; ✅مى فرمايد: «اگر خداوند براى شما عافيت و سلامت پيش آورد (و از اين امواج خطرناک در امان بوديد، اين نعمت الهى را) بپذيريد (و خدا را شکر گوييد) و اگر (طوفان حوادث شما را گرفت و) به رنج و ناراحتى گرفتار شديد، شکيبا باشيد! که «سرانجام نيک براى پرهيزکاران است!» (فَإِنْ أَتَاکُمُ اللهُ بِعَافِيَة فَاقْبَلُوا، وَ إِنْ ابْتُلِيتُمْ فَاصْبِرُوا، فَإِنَّ «الْعَاقَبَةَ لِلْمُتَّقِينَ»). 👈از اين تعبير استفاده مى شود که اگر چه در حکومت بنى اميّه اکثريت عظيم مردم در رنج و فشار و تعب بودند، ولى گروه اندکى از امواج اين حوادث بر کنار بودند و امام(عليه السلام) به هر دو گروه نصيحت مى کند; گروه اوّل را به صبر و شکيبايى و انتظار فرج و گروه دوم را به شکرگزارى در برابر حق!
۹۸ 🔰خطبه در يك نگاه: در اين خطبه، امام عليه السلام در جمله هاى كوتاهى از فاجعه حكومت بنى اميّه و ظلم و انحراف آنها سخن مى گويد و به قدرى رسا و گويا است كه تمام مظالم و رسوايى هاى اين قوم بى دادگر، در همين عبارات فشرده بيان شده است👌 و نشان مى دهد كه سستى مردم در مبارزه با آنها چه عواقب دردناكى براى خودشان و كلّ جامعه اسلامى در بر خواهد داشت. تاريخ نيز نشان مى دهد كه تمام پيش بينى هاى امام درست بود و عدم توجّه به اين هشدارها، سرانجام كار خود را كرد و چنان ظلم و ستمى بر مسلمين رفت كه در تاريخ بشريّت كم سابقه، يا بى سابقه بود!😢 اين خطبه، در ضمن پاسخى است دندان شكن به ساده انديشانى كه اصرار امام عليه السلام را در جنگ با بنى اميّه زير سؤال مى برند و مى گويند چرا مسلمان با مسلمان بجنگند؟ 🔰مظالم بى حساب بنى اميّه! امام(عليه السلام) در اين سخن فشرده خود آينده بنى اميّه را شرح مى دهد و فجايع اين حکومت ظالم و ستمگر را در پنج عنوان خلاصه مى کند. ✅نخست مى فرمايد: «به خدا سوگند! آنها همچنان به حکومت خود ادامه مى دهند تا آنجا که حرامى را باقى نگذارند، مگر اين که حلال بشمارند و پيمانى (از پيمان هاى الهى و مردمى) نمى ماند مگر اينکه آن را مى شکنند». (وَاللهِ لاَيَزَالُونَ حَتَّى لايَدَعُوا للهِِ مُحَرَّماً إِلاَّ اسْتَحَلُّوهُ، وَ لاَ عَقْداً إِلاَّ حَلُّوهُ). 👈بعضى از بزرگان، فهرستى از بدعت هاى بنى اميّه و حرام هايى را که آنها حلال کردند و پيمان هايى را که شکستند، گرد آورى نموده اند. از مطالعه آنها روشن مى شود که اين قوم بيدادگر، چه بلايى بر سر اسلام آوردند.😔 ✅در دومين فاجعه اى که آنها براى مسلمين به وجود مى آورند، اشاره به ظلم گسترده و فراگير آنها کرده، مى فرمايد: «خانه و خيمه اى باقى نمى ماند مگر اينکه ظلم و ستم شان در آن راه مى يابد و فساد و سوء تدبيرشان، مردم را از خانه هاى خويش فرارى مى دهد». (وَحَتَّى لاَ يَبْقَى بَيْتُ مَدَر، وَلاَ وَبَر إلاَّ دَخَلَهُ ظُلْمُهُمْ وَ نَبَا بِهِ سُوءُ رَعْيِهِمْ). 👈«مَدَر» در لغت گاه به معناى گِل هاى به هم فشرده و گاه به معناى خشت و گاه به معناى آجر و سنگ تشکيل شده; بنابراين، «بَيْتُ مَدَر» اشاره به خانه هايى است که در شهرها ساخته مى شود و «وَبَر» به معناى پشم شتر، اشاره به خانه هاى روستايى و باديه نشينان است که در آن زمان و در ميان اعراب به صورت خيمه هايى بنا مى شد. و اين، بهترين تعبير براى فراگير بودن ظلم آنها است که هيچ کس از ظلم آنها در امان نبود. و اين ظلم و ستم در بسيارى از اوقات سبب مى شد آنها از خانه هاى خود فرار کنند و دربه در شوند. ✅سپس در بيان فاجعه سوم مى فرمايد: «کار حکومت آنها بدانجا مى رسد که مردم دو گروه مى شوند و هر دو گروه گريانند: گروهى براى دينشان و گروهى براى دنيايشان!» (وَ حَتَّى يَقُومَ الْبَاکِيَانِ يَبْکِيَانِ: بَاک يَبْکِي لِدِينِهِ، وَ بَاک يَبْکِي لِدُنْيَاهُ).😰 👈آرى! دين باوران به خاطر خطراتى که از سوى اين گروه بازمانده جاهلى، متوجّه دين مى شوند اشک مى ريزند و دنيا طلبان به خاطر هجوم ظالمانه آنها به دنياى مردم; چرا که آنها، هم عقايد مردم را غارت مى کردند و هم دنيايشان را. ✅در بيان چهارمين فاجعه مى فرمايد: «در اين حکومت خودکامه، کار به قدرى سخت مى شود که شما همچون برده اى خواهيد بود که به يارى ارباب (ظالم وستمگرش) بر مى خيزد; در حضور ناگزير از اطاعت است و درغياب از او بدگويى مى کند!». (وَ حَتَّى تَکُونَ نُصْرَةُ أَحَدِکُمْ مِنْ أَحَدِهِمْ کَنُصْرَةِ الْعَبْدِ مِنْ سَيِّدِهِ، إذَا شَهِدَ أَطَاعَهُ، وَ إِذَا غَابَ اغْتَابَهُ). 👈اشاره به اينکه آنها مردم را به بردگى و عبوديّت مى کشند; نه عبوديّتى که حداقل توأم با رابطه عاطفى باشد و غلام مورد محبّت آقا و آقا مورد علاقه غلام قرار گيرد، بلکه عبوديّتى توأم با ظلم و تحقير! که گويى زنجير بر گردن آنها نهاده اند و به هر جا مى خواهند مى کشند. 👈بعضى از «مفسّران نهج البلاغه» در تفسير اين جمله گفته اند که منظور يارى طلبيدن مردم از آنهاست نه يارى کردن مردم نسبت به آنها (به اصطلاح «نُصْرَة» اضافه به مفعول شده است، نه اضافه به فاعل;) بنابراين، مفهوم جمله چنين مى شود که: «اگر از آنها يارى بطلبيد همچون يارى طلبيدن غلام از ارباب ستمکار است، نه يارى طلبيدن دوست از دوست». ولى دو جمله «إِذَا شَهِدَ أَطَاعَهُ...» گواه معناى اوّل است.
۹۹(بخش۱) 🔹🔹🔹 🔹🔹 🔹 ما خدا را بر آنچه رخ داده است، حمد و سپاس مى گوييم; و از او يارى مى طلبيم براى کارهايى که در پيش داريم، و از درگاهش سلامت در دين مى طلبيم، آنگونه که سلامت در بدن را تقاضا مى کنيم.  🔹 🔹🔹 🔹🔹🔹
۹۹(بخش۱) 🔸خطبه در يك نگاه: با توجه به اينكه امام عليه السلام- طبق بعضى از روايات- اين خطبه را به عنوان خطبه نماز جمعه ايراد فرموده است، سعى مى كند كه در آن مردم را به زهد در دنيا ترغيب كند و چنان از بى وفايى دنيا و ناپايدارى آن سخن بگويد كه طالبان و عاشقان دنيا از آن دلسرد شوند و فريب زرق و برق آن را نخورند؛ مخصوصاً تصوير زنده اى از كسانى ارائه مى دهد كه به خاطر از دست رفتن عزيزانشان، اشك مى ريزند و گروهى ديگر آنها را تسليت مى گويند و گروههاى ديگرى كه در بستر بيمارى افتاده اند و با مرگ دست به گريبانند؛ تا غافلان را بيدار و مست هاى هوا و هوس را هوشيار كند و در مجموع، داروى شفابخشى است براى بيماردلان دنيا پرست و غافلان مغرور و مست❗️ ✳️تقاضاى سلامت دين و تن: امام(عليه السلام) در آغاز و مقدّمه اين خطبه، به حمد و ثناى الهى مى پردازد، تا دلها آماده پذيرش سخنان آينده او شود و ضمن چهار جمله، گفتنى ها را مى گويد. ✅نخست مى فرمايد: «ما خدا را بر آنچه رخ داده است، حمد و سپاس مى گوييم». (نَحْمَدُهُ عَلَى مَا کَانَ). 👈مفهوم اين سخن وسيع است: هم نعمت هايى را که از سوى خدا ارزانى شده، شامل مى شود و هم حوادث تلخ و دردناک را. چرا که بندگان خاصّ خدا هر چه را از سوى اوست، نعمت و رحمت مى شمرند و در برابر همه آنها سپاسگزارند. ✅سپس مى افزايد: «و از او يارى مى طلبيم، در همه کارهاى آينده خود». (وَ نَسْتَعِينُهُ مِنْ أَمْرِنا عَلَى مَا يَکُونُ). 👈بديهى است حمد و سپاس برگذشته است و يارى طلبيدن براى آينده; و بندگان خالص و مخلص، در برخورد با حوادث گذشته و آينده چنين اند، که يکى را سپاس مى گويند و براى ديگرى از پروردگار يارى مى طلبند. ✅در سومين و چهارمين جمله، مى فرمايد: «ما از او سلامت در دين مى طلبيم، آن گونه که سلامت در بدن ها را تقاضا مى کنيم!» (وَ نَسْأَلُهُ الْمُعَافَاةَ فِي الأَدْيَانِ، کَما نَسْأَلُهُ المُعافاةَ فِي الاَْبدانِ). 👈اين عبارت اشاره به نکته لطيفى است و آن اينکه اگر مردم به همان اندازه که به عافيت و سلامت جسمانى اهميّت مى دهند، به سلامت دينشان اهميت مى دادند وضع خوبى داشتند. ولى افسوس! يک بيمارى مختصر جسمانى گاه انسان را به دنبال طبيبان متعدّد مى فرستد، در حالى که به خاطر ده ها بيمارى خطرناک معنوى و اخلاقى و دينى، حتّى به دنبال يک طبيب هم نمى رود! 📚بعضى از «شارحان نهج البلاغه» اين سخن را از بعضى از متفکّران انسان شناس نقل کرده اند که: «اگر يک صدم اشکهايى که براى شکم هاى گرسنه و بدنهاى برهنه ريخته مى شود، براى ارواح گرسنه معرفت و برهنه از فضايل ريخته مى شد، هم گرسنگى ها و برهنگى هاى جسمانى از بين مى رفت و هم گرسنگى ها و برهنگى هاى روحى زايل مى گشت!». 👈اين نکته نيز قابل دقّت است که ذکر «اديان» به صورت جمع، اشاره به دين باورى نفرات انسانهاست، نه اديان مختلف; همانگونه که جمع آوردن «ابدان» به خاطر همين منظور است.
۹۹(بخش۲) 🔹🔹🔹 🔹🔹 🔹 اى بندگان خدا! شما را به ترک اين دنيايى که سرانجام شما را ترک مى گويد توصيه مى کنم; هر چند ترک آن را دوست نداشته باشيد! دنيايى که جسم هاى شما را کهنه و فرسوده مى سازد، با اينکه دوست داريد همواره تازه و نو گردد! شما نسبت به دنيا به مسافرانى مى مانيد که وقتى گام درجادّه نهاده اند، احساس مى کنند به پايان راه رسيده اند و تا قصد رسيدن به نشانه اى در وسط راه کرده اند، گويى بلافاصله در کنار آن قرار گرفته اند. (آرى، دنيا به سرعت پايان مى يابد!) کسى که (در اين دنيا) به سوى مقصد پيش مى رود چه زود به آن مى رسد! و چگونه مى تواند اميد به بقا داشته باشد آن کس که روز معيّنى در پيش دارد، که از آن نمى تواند فراتر برود، مرگ به سرعت او را دنبال مى کند و به پيش مى راند و اجل او را به زور و بر خلاف ميلش به جدايى از دنيا وادار مى سازد. حال که چنين است، براى به دست آوردن عزّت و افتخارات (موهوم) سرودست نشکنيد; و به زينت و نعمت هايش فريفته نشويد; و از رنج و ناراحتى هاى آن بى تابى نکنيد! چرا که عزّت و افتخاراتش به زودى پايان مى گيرد; زينت و نعمت هايش زايل مى گردد و رنج و ناراحتى هايش تمام مى شود (و در يک کلمه) دوران هر چيز سپرى مى گردد و هر موجود زنده اى به سوى فنا پيش مى رود! 🔹 🔹🔹 🔹🔹🔹
۹۹ (بخش۲) ⛔️به سرعت همه چيز دنيا پايان مى يابد: در اين بخش از خطبه، امام(عليه السلام) بعد از حمد وثناى الهى - که در بخش پيشين گذشت - مردم را با عباراتى بسيار مؤثّر و نافذ، به زهد در دنيا ترغيب مى کند و بى اعتبارى دنيا را در لابه لاى عباراتى لطيف و پويا مجسّم مى سازد. ✅مى فرمايد: «اى بندگان خدا! شما را به ترک اين دنيايى که سرانجام رهايتان مى سازد توصيه مى کنم، هر چند شما ترک آن را دوست نداشته باشيد!» (عِبَادَ اللهِ! أُوصِيکُمْ بِالرَّفْضِ لِهذِهِ الدُّنْيَا التَّارِکَةِ لَکُمْ وَ إِنْ لَمْ تُحِبُّوا تَرْکَهَا). 👈چه دردناک است که انسان دنبال معشوقى بدود که او با تمام قدرت از وى فرار مى کند! امام(عليه السلام) مى فرمايد حال که دنيا چنين است شما هم آن را ترک کنيد، هر چند بر خلاف اميال و هوس هاى شما باشد; چرا که به مصداق آيه شريفه: «وَ عَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ» ممکن است امورى باشد که انسان ظاهر بين آن را دوست داشته باشد، ولى در درونش سمّ جانگدازى نهفته باشد! ✅سپس مى افزايد: «دنيايى که جسم هاى شما را کهنه و فرسوده کند، با اينکه شما دوست داريد همواره تازه و نو گردد!». (وَ الْمُبْلِيَةِ لأَجْسَامِکُمْ وَ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ تَجْدِيدَهَا). 👈هر کس با گذشت زمان، آثار پيرى و فرسودگى را در خود ملاحظه مى کند: از بين رفتن طراوت پوست بدن👴، سُست شدن استخوانها، کم نور شدن چشم، سنگينى گوش، لکنت زبان، خميدگى قامت، ضعف عضلات و اعصاب و مانند آن; و به يقين هر کس از مشاهده آنها نگران و متأسّف مى شود و گاه تلاش و کوشش مى کند که اين حرکت طبيعىِ برگشت ناپذير را، با وسايلى برگرداند! ولى به يقين، اگر موفقيّت جزيى نصيب او شود، سرانجام اين مسير را خواه ناخواه طى مى کند. آيا سزاوار است با مشاهده اين امور باز هم انسان به آن دل ببندد؟🙄 قابل توجّه اينکه دنيا نه تنها موجودات زنده و بخصوص جسم انسان ها را کهنه و فرسوده مى کند، بلکه قانون فرسودگى بر تمام جهان مادّه، از کهکشان ها گرفته تا اتم ها حاکم است. حتّى اين آفتاب عالمتاب و خورشيد درخشان🌞 نيز، تدريجاً کهنه و فرسوده مى شود و روزى به کلّى نابود خواهد شد. نه تنها قرآن سخن از «تکوير شمس» (تاريکى خورشيد) مى گويد، بلکه علم امروز هم با صراحت به اين معنا اشاره دارد. ✅در ادامه سخن امام(عليه السلام) با ذکر تشبيهى، وضع ساکنان دنيا را روشن مى سازد. مى فرمايد: «شما نسبت به دنيا، به مسافرانى مى مانيد که وقتى گام در جاده نهاده اند، احساس مى کنند به آخر رسيده اند; و تا قصد رسيدن به نشانه اى در (وسط راه) کرده اند، گويى بلافاصله در کنار آن قرار گرفته اند; (آرى، دنيا آنچنان به سرعت مى گذرد که تا چشم بر هم مى زنند همه چيز پايان مى يابد)». (فَإِنَّمَا مَثَلُکُمْ وَ مَثَلُهَا کَسَفْر سَلَکُوا سَبِيلا فَکَأَنَّهُمْ قَدْ قَطَعُوهُ، وَ أَمُّوا عَلَماً فَکَأَنَّهُمْ قَدْ بَلَغُوهُ). ✅در ادامه اين سخن و تأکيد بر مطلب بالا مى افزايد: «چه نزديک است کسى که (دراين دنيا) به سوى مقصد پيش مى رود، به محض حرکت، به آن برسد!». (وَ کَمْ عَسَى الْمُجْرِي إِلَى الْغَايَةِ أَنْ يَجْرِىَ إِلَيْهَا حَتَّى يَبْلُغَهَا!). ✅و در تعبير و تأکيد ديگرى اضافه مى فرمايد: «چگونه مى تواند اميد به بقاء داشته باشد آن کس که روز معيّنى در پيش دارد که از آن نمى تواند فراتر برود، و مرگ به سرعت او را دنبال مى کند، و به پيش مى راند، و اجل او را به زور و بر خلاف ميلش به جدايى از دنيا وادار مى سازد!»☠ (وَ مَا عَسَى أَنْ يَکُونَ بَقَاءُ مَنْ لَهُ يَوْمٌ لاَ يَعْدُوهُ، وَ طَالِبٌ حَثِيثٌ مِنَ الْمَوتِ يَحْدُوهُ، وَ مُزْعِجٌ فِي الدُّنْيَا حَتَّى يُفَارَقَهَا رَغْماً!). 👈اين تعبيرهاى چهارگانه، که هر يک در قالب الفاظى نوريخته شده، يک حقيقت را بيان مى کند و آن ناپايدارى دنيا و بى اعتبارى آن است. حقيقتى که غالب انسانها از آن غافل و بى خبرند وهمين غفلت، بلاى سعادت وخوشبختى آنها است.⚠️
✅سپس امام(عليه السلام) از اين بحث (ناپايدارى و بى اعتبارى دنيا) نتيجه گيرى مى کند و در بيانى زنده و گويا مى فرمايد: «حال که چنين است براى به دست آوردن عزّت و افتخارات (موهوم) دنيا، سرو دست نشکنيد و به زينت و نعمتهايش فريفته نشويد و از رنج و ناراحتى هاى آن جزع و بى تابى نکنيد!». (فَلاَ تَنَافَسُوا فِي عِزِّ الدُّنْيَا وَ فَخْرِهَا، وَ لاَ تَعْجَبُوا بِزِينَتِهَا وَ نَعِيمِهَا، وَ لاَ تَجْزَعُوا مِنْ ضَرَّائِهَا وَ بُؤْسِهَا). «چرا که عزّت و افتخاراتش به زودى پايان مى گيرد، زينت و نعمتهايش زايل مى گردد، و رنج و ناراحتى هايش تمام مى شود و (در يک کلمه) دوران هر چيز، سپرى مى شود و هر موجود زنده اى به سوى فنا پيش مى رود!». (فَإِنَّ عِزَّهَا وَ فَخْرَهَا إِلَى انْقِطَاع، وَ إِنَّ زِينَتَهَا وَ نَعِيمَهَا إِلَى زَوَال، وَ ضَرَّاءَهَا وَ بُؤْسَهَا إِلَى نَفَاد، وَ کُلُّ مُدَّة فِيهَا إِلَى انْتِهَاء، وَ کُلُّ حَيٍّ فِيهَا إِلَى فَنَاء). 👈امام(عليه السلام) در اين عبارات زيبا، نخست انگشت روى عزّتها و افتخارات، نعمت ها و زينت ها و درد و رنجهاى دنيا مى گذارد وهمه را فانى و ناپايدار معرّفى مى کند و بعد به صورت يک قانون کلّى مى فرمايد: «همه چيز اين دنيا پايان مى پذيرد و همه زندگان بدون استثناء به سوى مرگ پيش مى روند; حال که چنين است اين همه دعوا و کشمکش و قال و غوغا و بى تابى و زارى براى چيست؟» به گفته يکى از «شارحان نهج البلاغه» پيشينيان، رفتند و خاک شدند و ما از روى آنها عبور مى کنيم و ما هم به زودى خاک مى شويم و آيندگان از روى ما مى گذرند، ولى باز هم بيدار نمى شويم!!😭 🔅جالب اينکه امام باقر(عليه السلام) در حديثى زرق و برق نعمت هاى دنيا را تشبيه به مالى مى کند که انسان در خواب پيدا مى کند، ولى هنگامى که بيدار شد چيزى در دست خود نمى بيند: «أَوْکَمَال وَجَدْتَهُ فِي مَنَامِکَ، فَاسْتَيْقَظْتَ وَ لَيْسَ مَعَکَ مِنْهُ شَىْءٌ»‼️ و به گفته شاعر عرب: «أَلاَ إِنَّمَا الدُّنيَا کَمَنْزِلِ رَاکِبِ        أَنَاخَ عَشِيّاً وَ هُوَ فِي الصُّبْحِ رَاحِلُ وَ کُلُّ شَبَاب، أَوْ جَدِيد إِلَى الْبَلاءِ        وَ کُلُّ امْرِء يَوْماً إِلَى اللهِ صَائِرُ» «آگاه باشيد! دنيا همچون منزل مسافرى است که شب هنگام در آنجا توقّف مى کند و صبحگاهان از آن کوچ مى نمايد. هر جوان، يا نوى به سوى پيرى و فرسودگى پيش مى رود و هر انسانى روزى به سوى خدا (و عالم آخرت) مى شتابد».
۹۹(بخش۳) 🔹🔹🔹 🔹🔹 🔹 آيا اگر درست بينديشيد براى شما در آثار پيشينيان عامل بازدارنده اى نيست؟ و در نياکان گذشته شما وسيله بينايى و عبرت وجود ندارد؟ آيا نمى دانيد که گذشتگانتان باز نمى گردند و بازماندگان شما باقى نمى مانند؟! آيا اهل دنيا را مشاهده نمى کنيد که صبح و شام حالات گوناگونى دارند: يکى مى ميرد، و بر او مى گريند، و ديگرى مى ماند و به او تسليت مى گويند; يکى در بستر بيمارى افتاده، و ديگرى به عيادت او مى رود، و يکى ديگر، در حال جان کندن است. يکى به دنبال دنيا مى رود، در حالى که مرگ در پى او در حرکت است; ديگرى در عالم غفلت فرو رفته، در حالى که مرگ از او غافل نيست (آرى!) بدين گونه، بازماندگان به دنبال گذشتگان در حرکتند! 🔹 🔹🔹 🔹🔹🔹
۹۹(بخش۳) 🔰صحنه هاى عبرت انگيز دنيا! امام(عليه السلام) اين معلّم بزرگ جهان انسانيّت، براى بيدار ساختن ارواح خفته، به دنبال بحثهاى بيدارگر گذشته در زمينه ناپايدارى دنيا، در اين فراز چنين مى افزايد: ✅«(به گذشته تاريخ باز گرديد)، آيا اگر درست بينديشيد براى شما در آثار پيشينيان عامل بازدارنده اى نيست، و در نياکان گذشته شما وسيله بينايى و عبرت وجود ندارد؟!» (أَوَلَيْسَ لَکُمْ فِي آثَارِ الاَْوَّلِينَ مُزْدَجَرٌ، وَ فِي آبَائِکُمُ الْمَاضِينَ تَبْصِرَةٌ وَ مُعْتَبَرٌ، إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ!). ✅در توضيح اين سخن مى فرمايد: «آيا نمى دانيد که گذشتگانتان باز نمى گردند و بازماندگان باقى نمى مانند⁉️». (أَوَلَمْ تَرَوْا إِلَى الْمَاضِينَ مِنْکُمْ لاَ يَرْجِعُونَ، وَ إِلَى الْخَلَفِ الْبَاقِينَ لاَ يَبْقَوْنَ). 👈اشاره به اينکه قانون مرگ و فنا قانونى است فراگير و شامل، که هيچ گونه استثنايى نمى پذيرد. آنها که رفتند باز نمى آيند و آنها که هستند، به دنبال آنها در حرکتند و همه در اين قافله شرکت دارند. با اين تفاوت که بعضى در صفوف مقدّم اند و بعضى در صفوف مؤخّر; 🔅 همانگونه که امام در جاى ديگر - هنگامى که ارواح خفتگان در خاک را در پشت دروازه کوفه مخاطب مى سازد - مى گويد: «أَنْتُمْ لَنا فَرَطٌ سَابِقٌ، وَ نَحْنُ لَکُمْ تَبْعٌ لاَحِقٌ; شما پيشگامان اين قافله بوديد و ما دنباله رو و تابع شما». باز در شرح اين سخن، به تحليل دقيق تر و گوياترى پرداخته و حال مردم دنيا را که در چنگال حوادث گوناگون گرفتارند، در يک تقسيم بندى هفتگانه چنين بيان مى کند ✅. مى فرمايد: «آيا اهل دنيا را مشاهده نمى کنيد! که صبح و شام حالات گوناگونى دارند: يکى مى ميرد، و بر او مى گريند😭، ديگرى مى ماند و به او تسليت مى گويند😢 ،يکى در بستر بيمارى افتاده🤒، و ديگرى به عيادت او مى رود، و يکى ديگر در حال جان کندن است😰; يکى به دنبال دنيا مى رود، در حالى که مرگ (همچون سايه) در پى او در حرکت است، ديگرى در عالم غفلت فرو رفته، در حالى که مرگ از او غافل نيست; و بدين گونه، بازماندگان به دنبال گذشتگان در حرکتند!». (أَوَلَسْتُمْ تَرَوْنَ أَهْلَ الدُّنْيَا يُصْبِحُونَ وَ يُمْسُونَ عَلَى أَحْوَال شَتَّى: فَمَيِّتٌ يُبْکَى، وَ آخَرٌ يُعَزَّى وَ صَرِيعٌ مُبْتَلىً، وَ عَائِدٌ يَعُودُ، وَ آخَرُ بِنَفْسِهِ يَجُودُ، وَ طَالِبٌ لِلدُّنْيَا وَ الْمَوْتُ يَطْلُبُهُ، وَ غَافِلٌ وَ لَيْسَ بِمَغْفُول عَنْهُ; وَ عَلَى أَثَرِ الْمَاضِي مَا يَمْضِي الْبَاقِي!). 👈اين تجزيه و تحليل چقدر جالب، گويا و فراگير است که اگر کسى صحنه هاى آن را بتواند مجّسم کند و انسانها پشت سر هم، اين صحنه ها را ببينيد چقدر مؤثّر خواهد بود: در جايى کسى از دنيا رفته و بر او اشک مى ريزند! در جايى ديگر مجلس عزا و يادبود برپاست و مردم گروه گروه به بازماندگان تسليت مى گويند! در جاى ديگر، گروهى در بستر بيمارى ناله مى کنند و به خود مى پيچند و جمعى از دوستان و آشنايان در گرد بستر آنها، به عنوان عيادت حلقه زده اند!. در جاى ديگر، کسانى آخرين ساعات عمر خود را طى مى کنند و در حال جان کندن هستند و کارى از دست هيچ کس براى آنها برنمى آيد! در صحنه ديگرى، افرادى با تمام قدرت به دنبال دنيا مى دوند و بدون توجّه به حلال و حرام، مشروع و ممنوع، در پى به چنگ آوردن آن هستند; ولى حوادث مرگبار به دنبال آنها و در کمين آنهاست; ناگهان در يک لحظه آنها و مرکبشان را به درون درّه اى واژگون مى کند و همه چيز پايان مى يابد! و بالأخره; در جاى ديگر، گروهى غافل، مشغول عيش و نوش و مست باده غرورند و فرياد شادى آنها به آسمان بلند است، در حالى که مرگ در کمين آنهاست; ناگهان يکى را از آن ميان در يک لحظه مى گيرد و مجلس شادى شان به عزا مبدّل مى شود و يا سقف بر آنها فرود مى آيد و تمام مجلس تعطيل مى شود. اينها صحنه هايى است که هميشه در تاريخ بشر بوده و هميشه خواهد بود و چقدر عبرت انگيز و آموزنده است، افسوس که عبرت گيران و فرهيختگان کم اند