13.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✌️ویدئو موزیک انگلیسی KHAMENEI (خامنهای) با زیرنویس فارسی
#عزیزِجانم
پ.ن: یوتیوب سریع حذف کرد؛ #آزادی_بیان
https://eitaa.com/alafvalafv
#خطبه۱۰۶(بخش۳)
#بخش_آخر
🔹🔹🔹
🔹🔹
🔹
شما از لطف خداوند بزرگ به مقامى رسيديد که حتّى کنيزانتان را گرامى مى دارند و به همسايگانتان محبّت مى کنند، کسانى که شما از آنها برتر نيستيد و حقّى بر آنان نداريد، براى شما عظمت و احترام قائلند، و کسانى که ترسى از قدرت شما ندارند و بر آنها حکومتى نداريد، از شما حساب مى برند.
ولى شما مى بينيد که قوانين و پيمان هاى الهى شکسته شده، امّا به خشم نمى آييد! در حالى که اگر سنّت هاى پدرانتان نقض گردد، سخت ناراحت مى شويد! در گذشته امور حکومت به دست شما بود و از ناحيه شما به ديگران مى رسيد و نتيجه (و داورى) نهايى به سوى شما باز مى گشت، ولى شما مقام خويش را به ستمگران واگذار کرديد و زمام امور خود را به دست آنها سپرديد، و مأموريت هاى الهى را به آنها داديد. آنها به شُبهات عمل مى کنند و در شهوات غوطه ورند. امّا به خدا سوگند! اگر دشمنان، شما را در زير هر ستاره اى از آسمان پراکنده کنند، باز خداوند فرزندان شما را براى بدترين روز آنها (روز انتقام) گردآورى مى کند!
🔹
🔹🔹
🔹🔹🔹
7.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رهبرم تولدت مبارک سایت مستدام❤️❤️
#شرح_خطبه۱۰۶(بخش۳)
#بخش_آخر
🔰افسوس که قدر اين نعمت را نشناختيد:
امام(عليه السلام) در اين بخش آخر خطبه، در حقيقت اشاره به دو نکته مهم مى کند که با يکديگر ارتباط روشنى دارد:
👈نخست، عظمتى که مسلمانان در سايه اسلام پيدا کردند; عظمتى بى نظير در چشم دوست و دشمن.
👈ديگر اينکه، شما مردم قدر اين نعمت را نشناختيد و بر اثر سستى و ضعف و زبونى، کار خود را به دست حکّام ظالم، بى ايمان و شهوت پرست سپرديد و اين يک ناشکرى عظيم بود.
✅مى فرمايد: «شما از لطف خداوند بزرگ، به مقامى رسيديد که حتّى کنيزانتان را گرامى مى دارند و به همسايگانتان محبّت مى کنند!». (وَ قَدْ بَلَغْتُمْ مِنْ کَرَامَةِ اللهِ تَعَالى لَکُمْ مَنْزِلَةً تُکْرَمُ بِهَا إِمَاؤُکُمْ وَ تُوصَلُ بِهَا جِيرَانُکُمْ).
✅«و کسانى که شما از آنها برتر نيستيد، و حقّى بر آنان نداريد، براى شما عظمت و احترام قائلند». (وَ يُعَظِّمُکُمْ مَنْ لاَ فَضْلَ لَکُمْ عَلَيهِ، وَ لاَ يَدَ لَکُمْ عِنْدَهُ).
✅«و کسانى که ترسى از قدرت شما ندارند و بر آنها حکومتى نداريد، از شما حساب مى برند». (وَ يَهَابُکُمْ مَنْ لاَ يَخَافُ لَکُمْ سَطْوَةً، وَ لاَ لَکُمْ عَلَيْهِ إِمْرَةٌ).
👈در واقع امام(عليه السلام) با اين تعبيرات زيبا و گويا، مقام و منزلت مسلمين را در سايه اسلام بيان مى کند. نه تنها خودشان در نظر دوست و دشمن احترام داشتند، بلکه کنيزان آنها را هم احترام مى گذاشتند; همسايگانشان را به خاطر آنها مورد لطف و عنايت قرار مى دادند و اقوامى که از نظر قدرت و مکنت چيزى از آنان کم نداشتند و شرمنده احسانى نبودند، مسلمانان را بزرگ مى داشتند و حتّى آنها که از قلمرو حکومت اسلام بيرون بودند، ابهّت و هيبت براى آنان قايل بودند.💪
👈مسلّم است، به مضمون حديث شريف: «مَنْ خَافَ اللهَ أَخَافَ اللهُ مِنْهُ کُلَّ شَىْء وَ مَنْ لَمْ يَخِفِ اللهُ أخافَهُ اللهُ مِنْ کُلِّ شَىْء; کسى بنده خدا باشد و از خدا بترسد، ديگران از او مى ترسند و براى او هيبت قائلند و آن کس که بنده هوا و شيطان باشد، از همه چيز بيمناک و ترسناک است».
👈مسلمانانى که به حقيقت اسلام عمل کنند و دستورات خداوند را به درستى اجرا نمايند و تقواى الهى را پيشه سازند، نزد ديگران نيز محترم و پرهيبتند. اين يک واقعيّت است و هرگز مبالغه اى در آن نيست.
مورّخ و جامعه شناس معروف غربى «گوستاولبون» در «تاريخ تمدّن اسلام و عرب» نقل مى کند: هنگامى که بعضى از فرماندهان بزرگ آماده جنگ و ستيز با مسلمين مى شدند، آگاهان تعجب کردند که حمله بردن به محلّ و موطن نيرويى که تا مدّت پانصد سال، تمام اروپا را به وحشت و اضطراب انداخت، اقدامى متهوّرانه است»😏
➕اضافه بر اين، امدادهاى غيبى و عنايات الهى نيز شامل حال آنها بود.
👳♂«ابن ابى الحديد» داستان عبرت انگيزى نقل مى کند که شاهد گوياى اين معناست. مى گويد: «هنگامى که لشکر اسلام از دجله به سوى کاخ سفيد مدائن عبور کرد، در زمانى بود که دجله در حال «مَد» و همچون درياى موّاجى بود. آنها سوار بر اسب (و اسب ها شناکنان) در حالى که نيزه ها بر دست داشتند، نه زرهى در تن و نه کلاه خودى بر سر آنها، راه مى پيمودند.
لشکر ساسانيان بعد از يک تيراندازى شديد، عقب نشينى کردند و مسلمانان همچنان پيش مى آمدند و از تيرها نمى ترسيدند; کشاورزى که در آن نزديکى بود و بيلى در دست داشت، به يکى از لشکريان ساسانى که از تيراندازان ماهر بود گفت: «واى برشما! شما با اين همه سلاح از برابر اين جمعيّت بى دفاع فرار مى کنيد! راستى شرم آور و خجلت آور است!» آن مرد لشکرى که سوار بر مرکب بود، گفت: بيل خود را در گوشه اى روى زمين نصب کن! او چنين کرد. سوارِ تيرانداز، آن را هدف قرار داد، به طورى که تير بيل را شکافت و از سوى مقابل درآمد. سپس به آن مرد کشاورز گفت: «الآن نگاه کن!» در همين حال، بيست تير به سوى يکى از لشکريان اسلام پرتاب کرد، ولى يکى از آنها نه به او و نه به اسبش اصابت نکرد، در حالى که فاصله زيادى نداشت. 😳بعد به او گفت: ديدى؟ گويى اين جمعيت در پوششى از حمايت (الهى) قرار دارند!»☺️
✅سپس امام(عليه السلام) در قسمت دوم از بخش اخير اين خطبه، به ناسپاسى مردم در مقابل آن همه نعمت و قدرت اشاره کرده، مى فرمايد: «با اين همه مى بينيد، قوانين و پيمان هاى الهى شکسته شده امّا به خشم نمى آييد! در حالى که اگر پيمان ها و سنّت هاى پدرانتان نقض گردد، سخت ناراحت مى شويد! (آنها براى پيمان هاى الهى به اندازه پيمان هاى پدرانتان ارزش قائل نيستيد؟)». (وَ قَدْ تَرَوْنَ عُهُودَ اللهِ مُنْقُوضَةً فَلاَ تَغْضَبُونَ! وَ أَنْتُمْ لِنَقْضِ ذِمَمِ آبَائِکُمْ تَأْنَفُونَ!
👈اشاره به اينکه اگر يک سنّت قبيلگى و طايفه اى در ميان آنها شکسته مى شد، فريادشان بلند مى گشت; امّا بنى اميّه در مقابل چشم آنها، تمام سنن الهى را درهم شکستند، ولى آنها فرياد بر نکشيدند و اين ناسپاسى بسيار بزرگى در برابر آن همه نعمت ه
اى الهى بود.
✅سپس مى افزايد: «در گذشته، امور حکومت به دست شما بود و از ناحيه شما به ديگران مى رسيد و نتيجه (و داورى) نهايى به سوى شما باز مى گشت; ولى شما مقام خويش را به ستمگران واگذار کرديد و زمام امور خود را به دست آنها سپرديد و مأموريّت هاى الهى را به آنها داديد!» (وَ کَانَتْ أُمُورُ اللهِ عَلَيْکُمْ تَرِدُ، وَ عَنْکُمْ تَصْدُرُ، وَ إِلَيْکُمْ تَرْجِعُ، فَمَکَّنْتُمْ الظَّلَمَةَ مِنْ مَنْزِلَتِکُمْ، وَ أَلْقَيْتُمْ إِلَيْهِمْ أَزِمَّتَکُمْ، وَ أَسْلَمْتُمْ أُمُورَ اللهِ فِي أَيْدِيهمْ).
👈 همانگونه در ادامه اين سخن مى فرمايد: «آنها به شبهات عمل مى کنند و در شهوات غوطه ورند!». (يَعْمَلُونَ بِالشُّبُهَاتِ، وَ يَسِيرُونَ فِي الشَّهَوَاتِ).
👈آرى، در عصر حکومت پيامبر(صلى الله عليه وآله)، کارها به دست صالحان سپرده مى شد; و برنامه هاى حکومت اسلامى در تمام زمينه ها در مسير اسلام پيش مى رفت; ولى غفلت و سستى و ناسپاسى مردم سبب شد که بازماندگان دوران جاهليّت و تفاله هاى شرک و عصبيّت; فرزندان ابوسفيان - دشمن شماره يک اسلام - بر تخت و حکومت اسلامى تکيه زدند و همه چيز را دگرگون ساختند.😢
👈بعضى از شارحان نهج البلاغه جمله «وَ کَانَتْ أُمُورُ اللهِ عَلَيْکُمْ تَرِدُ...» را اشاره به احاکم الهى دانستند نه حکومت، و گفته اند: احکام خدا از سوى پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) و امام(عليه السلام) به مردم تعليم داده مى شد; سپس از سوى اصحاب اين دو بزرگوار به ساير مردم تعليم داده مى شد، و آنها باز مى گشتند و نسل هاى آينده را تعليم مى دادند. يا اينکه داورى درباره احکام الهى به سوى اصحاب باز مى گشت و آنها در اختلافات مردم داورى مى کردند.
👈ولى اين گونه احتمالات ضعيف به نظر مى رسد و با جمله «فَمَکَّنْتُمُ الظَّلَمةَ مِنْ مَنْزِلَتِکُمْ; اکنون ظالمان را به جاى خود نشانديد» که اشاره به امر حکومت است، با اين گونه تفسيرها سازگار نيست.👌
👈منظور از جمله «يَعْمَلُونَ بِالشُّبَهَاتِ» اين است که آنها (بنى اميّه) براى توجيه کارهاى خلاف خود، به متشابهات و تعبيراتى از قرآن يا کلمات پيامبر(صلى الله عليه وآله) - که مى توانستند به کمک قرائت هاى جديد، بر مقصود انحرافى خود تطبيق دهند - تمسّک مى جستند; و به جاى اينکه به هدايت مردم و نشر عدالت و تقوا بپردازند، در شهوات غوطه ور بودند و چيزى جز حفظ مقام و شهوات حيوانى و انتقام جويى هاى وحشيانه و سنن جاهلى براى آنها مفهومى نداشت.❌
✅در آخرين جمله مى فرمايد: «به خدا سوگند! اگر دشمنان، شما را در زير هر ستاره اى از آسمان پراکنده کنند، باز خداوند (نسل هايى از) شما را براى بدترين روز آنها (روز انتقام) گردآورى مى کند!». (وَ ايْمُ اللهِ، لَوْ فَرَّقُوکُمْ تَحْتَ کُلِّ کَوْکَب، لَجَمَعَکُمُ اللهُ لِشَرِّ يَوْم لَهُمْ!)
👈بسيارى از «شارحان نهج البلاغه» اين جمله را به قيام ابومسلم خراسانى و قيام مردم عراق بر ضدّ بنى اميه دانستند که به بدترين وجهى از آنان انتقام گرفتند و ريشه آنها را به کلّى قطع کردند و حتّى گاهى دست به کارهاى وحشيانه اى زدند که در تاريخ هم کم سابقه است.🙄
👈اين احتمال که جمله بالا اشاره به قيام حضرت مهدى(عليه السلام) باشد که بعضى از شارحان نهج البلاغه ذکر کرده اند، بسيار بعيد است و با تعبيرات خطبه هم خوانى ندارد.❌
#خطبه۱۰۷
🔹🔹🔹
🔹🔹
🔹
از سخنان آن حضرت است در يكى از ايّام صفّين:
گريختن شما را ديدم، و برگشتنتان را از صفوفتان مشاهده نمودم، جفا كاران اوباش و اعراب باديه نشين شامى شما را به گريز واداشتند، در حالى كه شما جوانمردان عرب، و سران شرف، و برازندگان جامعه، و قله سر بلندى هستيد.
اما دردهاى سينه ام شفا يافت وقتى كه ديدم سر انجام آنها را فرارى داديد آنچنان كه شما را به هزيمت دادند، و آنان را از لشگرگاه خود رانديد چنانكه شما را راندند، با ضرب شمشير و نيزه آنان را درمانده و بيچاره كرديد، به طورى كه اولشان روى آخرشان مى افتاد، مانند شتران تشنه اى كه از سر حوضشان رانند، و از ورود به آبگاهشان منع كنند.
🔹
🔹🔹
🔹🔹🔹
#شرح_خطبه۱۰۷
💠خطبه در يك نگاه:
با توجّه به اينكه امام عليه السلام اين سخن را در يكى از ايّام صفّين بيان فرموده، و نشان مى دهد ناظر به حادثه اى است كه در آغاز آن، اصحاب امام عليه السلام عقب نشينى كردند🚫
و سپس بازگشتند و بر دشمن پيروز شدند؛👌
👈 مقصود امام اين بوده است كه نخست عقب نشينى آنها را با الفاظى لطيف و ملايم نكوهش و مذمّت كند، سپس از ضدّ حمله آنها ستايش و تمجيد به عمل آورد و آنها را تشويق به پايمردى و ايستادگى در برابر دشمن كند و به يقين گذاشتن انگشت روى نقطه ضعف و سپس پرداختن به نقاط قوّت و تشويق آنان، از نظر روانى تأثير خاصّى دارد، كه امام عليه السلام در اين كلام فصيح و بليغ خود از اين روش بهره گرفته است.
🌴بر زخم دلم مرهم نهاديد:
بعضى از شارحان نهج البلاغه نقل کرده اند که امام(عليه السلام) اين خطبه را هنگامى بيان فرمود که ميمنه (بخش راست لشکر) اهل عراق عقب نشينى کرد;
سپس در يک ضدّ حمله، به جاى خود بازگشت و به «مالک اشتر» پيوست و «مالک» به اتّفاق آنها بر صفوف لشکر شام يورش برد و آنها را پراکنده ساخت. هنگامى که امام اين دو صحنه را مشاهده کرد، آنها را مخاطب ساخت و سخنان بالا را خطاب به آنها ايراد فرمود.
در جمله هاى کوتاه بالا امام(عليه السلام) براى تشويق اين گروه از يارانش نخست به نقطه ضعف آنها اشاره کرده و بعد به جبران آن ضعف از ناحيه خودشان اشاره مى کند و گفتار خود را با انواع تشبيهات عميق و زيبا و کنايات پرمعنا مى آميزد، تا عميق ترين اثر را در روح و جان آنها بگذارد و در آينده از آن پند گيرند و در برابر حملات دشمن پايمردى و استقامت بيشترى نشان دهند.
✅نخست مى فرمايد: «من فرار و هزيمت و کناره گيرى و عقب نشينى شما را از صفوف خودتان مشاهده کردم (و با چشم خود ديدم) که فرومايگان خشن و اعراب باديه نشين شام، شما را به عقب نشينى وادار کردند». (وَ قَدْ رَأَيْتُ جَوْلَتَکُمْ، وَ انْحِيَازَکُمْ عَنْ صُفُوفِکُمْ، تَحُوزُکُمُ الْجُفَاةُ الطَّغَامُ، وَ أَعْرَابُ أَهْلِ الشَّامِ).
✅«اين درحالى است که شما از بزرگان و (شجاعان) پيشگامان عرب و از سران شرف، و پيشروان و برجستگان آنها هستيد!». (وَ أَنْتُمْ لَهَامِيمُ الْعَرَبِ، وَ يَآفِيخُ الشَّرَفِ، وَ الأَنْفُ الْمُقَدَّمُ، وَ السَّنَامُ الأَعْظَمُ).
✅من ازشما چنين عقب نشينى را انتظار نداشتم و برازنده و شايسته شما نبود; ولى خوشوقتم طولى نکشيد که: «ناراحتى درون سينه مرا شفا بخشيديد (و بر زخم دلم مرهم نهاديد;) چون ديدم همان گونه که آنها شما را به عقب نشينى وا داشتند، شما صفوفشان را درهم شکستيد و آنان را از لشکرگاه خود به عقب رانديد». (وَ لَقَدْ شَفَى وَحَاوِحَ صَدْرِي أَنْ رَأَيْتُکُمْ بِأَخَرَة تَحُوزُونَهُمْ کَمَا حَازُوکُمْ، وَ تُزِيلُونَهُمْ عَنْ مَوَاقِفِهمْ کَمَا أَزَالُوکُمْ).
«آنها را به رگبار تير و نيزه بستيد، آنچنان که فراريان آنها، همچون شتران تشنه🐪 عقب رانده شده از ورود به آبشخور، بر روى هم مى ريختند!» (حَسّاً بِالنِّصَالِ، وَ شَجْراً بِالرِّمَاحِ; تَرْکَبُ أُولاَهُمْ أُخْرَاهُمْ کَالاِْبِلِ الْهِيمِ المَطْرُودَةِ; تُرْمَى عَنْ حِيَاضِهَا; وَ تُذَادُ عَنْ مَوَارِدِهَا!).
👈بى شکّ، جنگ صفّين مقابله دو لشکر بود که يکى از آنها بسيارى از شخصيّت هاى اسلامى را در خود جاى مى داد; بعضى از صحابه پيامبر و بعضى از فرزندان صحابه و از خاندان هاى با شخصيّت و از پيش گامان در اسلام بودند، که در خدمت على(عليه السلام) در برابر گروهى قيام کردند که در واقع بازماندگان دوران جاهليّت و فرومايگان و فرصت طلبان و دنيا دوستانى بودند که با جوايز و بخشش هاى بى حساب و کتاب معاويه، به ميدان آمده بودند و در رأس آنها «عمرو بن عاص» بود که رشوه کلانش💰 را که همان حکومت مصر بود، در برابر حضور در اين ميدان و فتنه انگيزى هاى شيطانى👿 گرفت.
👈بنابراين، تعبيرات امام(عليه السلام) درباره لشکر شام و لشکر کوفه هرگز جنبه تشويق و تعارف بى محتوا نداشته، بلکه عين واقعيّت بود.
حاج میثم مطیعیShab05Safar1401[03].mp3
زمان:
حجم:
11.55M
🌹 خوش آمدی گلهای نیست، بهترم مثلا... 😭
🎙 حاج میثم مطیعی
🖤 روضه حضرت رقیه (سلام الله علیها)
https://eitaa.com/alafvalafv
28.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️ فیلم کامل بیانات رهبر انقلاب اسلامی در مراسم بزرگداشت شهدای جنگ تحمیلی اخیر. ۱۴۰۴/۵/۷
https://eitaa.com/alafvalafv
#خطبه۱۰۸(بخش۱)
🔹🔹🔹
🔹🔹
🔹
خطبه اى از آن حضرت (ع) در اين خطبه از وقوع پيشامدهاى بزرگ ياد مى كند:
سپاس خداوندى را، كه به سبب آفرينش خود بر آفريدگانش آشكار شده است و با دلايل روشن خود در دلهايشان نمودار گرديده است. موجودات را بى آنكه فكر و انديشه اى به كار دارد بيافريد. زيرا انديشه تنها سزاوار كسانى است كه داراى ضمير باشند و در ذات او ضميرى نيست. علم او درون پرده هاى غيب را بشكافته و بر عقيده هاى رازناك و مكنون احاطه دارد.
🔹
🔹🔹
🔹🔹🔹
#شرح_خطبه۱۰۸(بخش۱)
💠خطبه در يك نگاه:
اين خطبه از بخش هايى تشكيل يافته:
1⃣در نخستين بخش، مانند بسيارى از خطبه ها، سخن از حمد و ثناى الهى ست.
2⃣در دومين بخش، -مانند بسيارى از خطبه هاى ديگر- سخن از پيامبراكرم صلى الله عليه و آله و فضايل و كمالات اوست.
3⃣در سومين بخش، از يك طبيب سيّار روحانى كه به دنبال بيمارانش مى گردد و تمام وسايل درمان را فراهم كرده، سخن به ميان آورده، كه بسيارى از شارحان نهج البلاغه آن را اشاره به خود حضرت مى دانند و بعضى آن را ناظر به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله دانسته اند.
4⃣در بخش چهارم، به سرزنش ياران سست و بى تحرّك خود پرداخته است.
5⃣و در پنجمين بخش، كه قسمت مهمّى از خطبه را تشكيل مى دهد، به نصيحت و اندرز آنها مى پردازد
6⃣و در ششمين و آخرين بخش، حوادث سخت آينده را پيشگويى مى كند
💫تجلّى خدا بر بندگان:
امام(عليه السلام) در آغاز اين خطبه، به سراغ حمد و ستايش پروردگار و ذکر جمال و جلال او و براهين ذات مقدّسش مى رود. در عباراتى کوتاه و زيبا و دلنشين، به مهمترين دلايل توحيد اشاره مى کند.
✅نخست مى فرمايد: «ستايش مخصوص خداوندى است که با آفرينش خود، بر انسان ها تجلى کرده است!». (الْحَمْدُللهِِ الْمُتَجَلِّي لِخَلْقِهِ بِخَلْقِهِ).
👈و اين، در واقع اشاره به «برهان نظم» است که در جاى جاى قرآن مجيد آمده است. گاه دست انسان را مى گيرد و به آسمان ها مى برد و سيّارات و ثوابت و کهکشان هاى با عظمت را به او نشان مى دهد و گاه به اعماق اتم مى کشاند و ساختمان شگفت انگيز آن را به انسان ارائه مى دهد. گاه عجايب خلقت پرندگان، گاه شگفتى هاى جهان حيوانات و جانداران، گاه اسرار آفرينش نباتات، گاه عجايب اعماق درياها. آرى، به وسيله مخلوقات، خالق را به خلقش نشان داده است
👈از تفسير بالا روشن شد که خلق در «لِخَلْقِهِ» اشاره به انسان ها است و در «بِخَلْقِهِ» اشاره به تمامى مخلوقات است. يکى خاص، و ديگرى عام است.
✅سپس در ادامه اين سخن، اشاره به «برهان فطرت» مى کند و مى فرمايد: «خداوندى که با حجّت و دليل خود، بر قلب بندگان ❤️آشکار شده است!» (وَ الظَّاهِرِ لِقُلُوبِهِمْ بِحُجَّتِهِ).
👈چه حجّتى از اين بالاتر که وقتى انسان به قلب و روح خود باز مى گردد، بانگ توحيد و خداشناسى را از هر گوشه آن مى شنود و به همين دليل، هر قدر شياطين در انکار ذات پاکش بکوشند و براى منحرف ساختن بندگان تلاش کنند، هنگامى که فشارها برچيده شد، و ابرهاى ظلمانى وساوس شيطانى کنار رفت، فطرت توحيدى تجلّى مى کند و باز انسان به سوى خدا بر مى گردد.👌
✅در سومين جمله، اشاره به دليل سومى مى کند که مى توان آن را «برهان ابداع» نام نهاد. مى فرمايد: «آفريده ها را بدون نياز به فکر و انديشه آفريد; چرا که انديشه مخصوص کسانى است که داراى روح و ضمير باطن هستند و او چنين نيست!» (خَلَقَ الْخَلْقَ مِنْ غَيْرِ رَوِيَّة، إِذْ کَانَتِ الرَّوِيَّاتُ لاَ تَلِيقُ إِلاَّ بِذوِي الضَّمَائِرِ، وَ لَيْسَ بِذِي ضَمِير فِي نَفْسِهِ).
✅سپس در چهارمين جمله براى توضيح و تفسير گفتار پيشين مى فرمايد: «علم و دانش او، اعماق پرده هاى غيب را شکافته و به عقايد پيچيده و پنهان احاطه دارد» (خَرَقَ عِلْمُهُ بَاطِنَ غَيْبِ السُّتُرَاتِ، وَ أَحَاطَ بِغُمُوضِ عَقَائِدِ السَّرِيرَاتِ).
👈اگر آفرينش او در اَشکال و کيفيّات بسيار متنوّع و گوناگون نياز به انديشه و الگوى قبلى ندارد; به اين دليل است که علم او بى پايان و نامحدود است. در اعماق همه چيز نفوذ دارد و از عقايد پنهانى هر کس با خبر است. آرى، کسى نياز به انديشه و تفکّر و استفاده از تجارب ديگران دارد، که علمش محدود است و از پشت پرده هاى غيب بى خبر است.