.
مرحوم آیتالله بهجت همیشه میگفتن :
یه دستتون قرآن باشه ،
یه دستتون عترت،
قرآن که مشخصه
اما عترت ، معارفش در نهجالبلاغه است ،
دعاش در صحیفهسجادیه
و
تکالیفش هم در رساله عمـلیه
🍃
#بیست_وپنجمین_شب_چله_زیارت_عاشورا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🙏
برنامه مطالعه امروز:
ترجمه نامه ۲۸(بخش دوم) رو مطالعه بفرمایید .
یاعلی
#نامه۲۸(بخش۲)
🔹🔹🔹
🔹🔹
🔹
آيا نمى بينى -البته نمى خواهم تو را خبر دهم بلكه از نعمتى كه خداوند به ما ارزانى داشته سخن مى گويم- كه گروهى از مهاجران در راه خدا به شهادت رسيدند. آرى، هر يك را فضيلتى بود، تا شهادت نصيب شهيد خاندان ما شد او را سيد الشهدا خواندند و رسول الله (ص) بر كشته او نماز گزارد و به هفتاد تكبيرش اختصاص داد.
يا نمى بينى كسانى دستهاشان در راه خدا از تن جدا افتاد، البته هر يك را فضيلتى بود، تا دست يكى از ما را جدا كردند، او را «طيار» و «ذو الجناحين» خواندند و گفتند كه در بهشت با دو بال پرواز مى كند.
اگر خداوند خودستايى را منع نفرموده بود، گوينده براى تو از فضايلى سخن مى گفت كه دلهاى مؤمنان به آنها خو گرفته است و گوشهاى شنوندگان آنها را ناخوش ندارد. اين شكار را واگذار كه صيد آن كار تو نيست. ما پروردگان خداييم و ديگر مردم پروردگان ما هستند.
🔹
🔹🔹
🔹🔹🔹
#شرح-نامه۲۸(بخش۲)
🔸امتيازهاى بى نظير:
امام(عليه السلام) بعد از آنکه در فصل گذشته از اين نامه، معاويه را در هدفى که داشت مأيوس ساخت،😏 زيرا او مى خواست با برشمردن فضايل خلفاى سه گانه سخنى از امام(عليه السلام) بر ضد آنها بشنود و آن را پيراهن عثمان ديگرى سازد; ولى امام(عليه السلام) دست رد بر سينه او زد و گفت تو در اين ميان نامحرمى و حق ورود به اين مسأله و داورىِ ميان مهاجران و انصار را ندارى.❌
آن گاه در اين بخش از نامه به بيان فضايل اهل بيت(عليهم السلام) با بهترين تعبيرات و محکم ترين اسناد مى پردازد تا به صورت غير مستقيم ادعاهاى معاويه را ابطال کند
✅مى فرمايد: «من نمى خواهم (درباره فضايل بنى هاشم) به تو خبر دهم بلکه به عنوان سپاس و شکرگزارى نعمت خداوند بازگو مى کنم آيا نمى بينى جمعيتى از مهاجران و انصار که در راه خداوند شربت شهادت نوشيدند، هر کدام داراى مقام و مرتبتى شدند اما هنگامى که شهيد ما حمزه به شهادت رسيد به او «سيّدالشهدا» گفته شد (سرور شهيدان راه خدا) و رسول الله(صلى الله عليه وآله) هنگام نماز بر او (به جاى پنج تکبير) هفتاد تکبير گفت»; (أَ لاَ تَرَى ـ غَيْرَ مُخْبِر لَکَ، وَلَکِنْ بِنِعْمَةِ اللهِ أُحَدِّثُ ـ أَنَّ قَوْماً اسْتُشْهِدُوا فِي سَبِيلِ اللهِ تَعَالَى مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالاَْنْصَارِ، وَلِکُلّ فَضْلٌ، حَتَّى إِذَا اسْتُشْهِدَ شَهِيدُنَا قِيلَ: سَيِّدُ الشُّهَدَاءِ وَخَصَّهُ رَسُولُ اللهِ(صلى الله عليه وآله) بِسَبْعِينَ تَکْبِيرَةً عِنْدَ صَلاَتِهِ عَلَيْهِ).
👈در روايات اسلامى آمده، پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) هر پنج تکبيرى را که مى گفت گروهى از فرشتگان با او بر حمزه نماز مى گذاردند و به اين ترتيب چهارده گروه از فرشتگان يکى پس از ديگرى آمدند و پشت سر پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) بر او نماز گزاردند.👌
👈به هر حال هدف امام(عليه السلام) از اين سخن آن است که اگر فضايل را از شهادت شروع کنيم برترين فضيلت از آنِ خاندان ماست، زيرا حمزه سيّدالشهدا از ماست. درست است که همه شهيدان مقام والايى دارند; ولى اين شهيد هاشمى مقامش از همه والاتر بود.
البتّه اين لقب براى حمزه، در مورد شهداى عصر پيغمبر(صلى الله عليه وآله) است وگرنه مقام امير مؤمنان على(عليه السلام) در شهادت بر مقام امام حسين(عليه السلام) و شهيدان کربلا مقام والاترى است. 👌و
جالب اينکه ابن ابى الحديد درباره شهادت امير مؤمنان(عليه السلام) نيز همين سخن را بيان کرده است❗
سپس امام(عليه السلام) در ادامه سخن به بيان فضيلت ديگرى از شهداى بنى هاشم پرداخته و داستان شهادت جعفر طيار را ذکر مى کند و خطاب به معاويه
✅مى فرمايد: «آيا نمى بينى گروهى دستشان در ميدان جهاد قطع شد و هر کدام (در اسلام) مقام و منزلتى يافتند، ولى هنگامى که اين جريان درباره يکى از ما رخ داد، لقب «طيار»، پرواز کننده در آسمان بهشت با دو بال به او داده شد»; (أَ وَلاَ تَرَى أَنَّ قَوْماً قُطِّعَتْ أَيْدِيهِمْ فِي سَبِيلِ اللهِ ـ وَلِکُلّ فَضْلٌ ـ حَتَّى إِذَا فُعِلَ بِوَاحِدِنَا مَا فُعِلَ بِوَاحِدِهِمْ قِيلَ: «الطَّيَّارُ فِي الْجَنَّةِ وَ ذُو الْجَنَاحَيْنِ»).
🔘در شرح نهج البلاغه مرحوم تسترى از مغازى واقدى چنين نقل شده است که پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) بعد از شهادت جعفر بن ابى طالب وارد بر اسما همسر او شد و خبر شهادت جعفر را به اسما داد سپس فرمود: اى اسما آيا بشارتى به تو بدهم؟
عرض کرد: آرى پدر و مادرم فدايت باد
فرمود: خداوند متعال براى جعفر دو بال قرار داده که در آسمان بهشت با آن پرواز مى کند.
اسما گفت: پدر و مادرم فدايت باد اى رسول خدا اين بشارت را به همه مردم بده.
پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) برخاست و بر فراز منبر رفت و فرمود: «آگاه باشيد جعفر (در ميدان موته) به شهادت رسيد و خداوند (به جاى دو دستش که قطع شد) دو بال براى او قرار داد که در آسمان بهشت با آن پرواز مى کند».
سپس امام بعد از ذکر اين دو مورد مهم از فضايل بنى هاشم به يک بيان کلى مى پردازد
✅و مى فرمايد: «و اگر نه اين بود که خداوند نهى کرده است که انسان، خودستايى کند، گوينده فضايلى را برمى شمرد که دل هاىِ مؤمنان آگاه با آن آشناست و گوش هاى شنوندگان از شنيدن آن ابا ندارد»; (وَلَوْ لاَ مَا نَهَى اللهُ عَنْهُ مِنْ تَزْکِيَةِ الْمَرْءِ نَفْسَهُ، لَذَکَرَ ذَاکِرٌ فَضَائِلَ جَمَّةً، تَعْرِفُهَا قُلُوبُ الْمُؤْمِنِينَ، وَلاَ تَمُجُّهَا آذَانُ السَّامِعِينَ).
👈اشاره به اينکه فضايل ما اهل بيت همه جا را پر کرده و يکى دو تا نيست و به قدرى شهرت دارد که نه تنها مؤمنان، بلکه منافقان و بيگانگان از اسلام نيز با آن آشنا هستند و گروه زيادى آن را از پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) شنيده اند، هرچند امثال تو (معاويه) با آن آشنا
نباشيد;🤔 ولى از آنجا که ممکن است حمل بر خودستايى شود من از بازگو کردن آن فضايل فراوان چشم پوشى
میکنم و آن را به داورى مؤمنان و اصحاب خاص پيامبر(صلى الله عليه وآله) که هنوز بسيارى از آنها در ميان مسلمانان زندگى مى کنند وا مى گذارم.
سرانجام امام(عليه السلام) در پايان اين فراز از نامه گويى بر معاويه فرياد مى زند
✅و مى فرمايد: «پس دست از اين سخن ها بردار و گمراهان را از خود دور کن ما برگزيده و پرورش يافته و رهين منت پروردگار خويش هستيم و مردم پرورش يافتگان و تربيت شدگان و رهين هدايت ما هستند»; (فَدَعْ عَنْکَ مَنْ مَالَتْ بِهِ الرَّمِيَّةُ فَإِنَّا صَنَائِعُ رَبِّنَا، وَالنَّاسُ بَعْدُ صَنَائِعُ لَنَا).
👈به اعتراف شارحان نهج البلاغه، اين جمله بسيار فصيح و بليغ محتواى بسيار والايى دارد و پاسخ دندان شکنى به سخنان بى ارزش معاويه است.👏
زيرا با توجّه به اينکه «صَنائِع» جميع صنيعه و اين واژه به معناى برگزيده و پرورش يافته و رهين منّت است،
امام(عليه السلام) مى فرمايد: جاى ترديد نيست که آفتاب نبوّت از خانه ما طلوع کرد. خداوند برگزيده خودش پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) را از خاندان ما انتخاب نمود و او را پرورش داد و در آغوش وحى تربيت نمود; هنگامى که به اوج کمال و علم و هدايت رسيد به هدايت مردم پرداخت و ما هم به دنبال او همين راه را برگزيديم، بنابراين ما تربيت يافتگان و برگزيدگان خداييم و مردم تربيت يافته و ساخته و پرداخته برنامه هاى ما، از اين رو جاى اين ندارد که ما را با ديگران مقايسه کنى و در نامه خود نام افرادى را ببرى که اگر هدايت شده اند به وسيله ما هدايت شده اند.😊
سوال امشب:
❓❓❓در عبارت آخر ، منظور از «صنائع لنا»که حضرت فرمودن چیه؟
هدایت شده از 💌نامه ای برای پدر بنویسیم😢✏📄
5.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶🔵کلیپی سرشار از انرژی🔵🔶
♻️صحبتهای ناب استاد حسن عباسی
انتظار ظهور یا انتظار آمدن ؟
الان ما در زعامت شصت و یکم امام زمان ( عج ) هستیم .....
✅جانمان فدای نایب شصت و یکم
✴پاسخ:
در تفسير «صَنَائِعُ لَنَا» بعضى راه افراط را پوييده اند و مردم را مصنوع پيغمبر(صلى الله عليه وآله) و ائمه هدى(عليهم السلام) يا برده آنها دانسته اند 😳
در حالى که اين سخن با آيات قرآن سازگار نيست; ❌
📖قرآن درباره موسى در يک جا مى فرمايد: «(وَاصْطَنَعْتُکَ لِنَفْسي); و من تو را براى خودم پرورش دادم»طه/۴۱
و در جاى ديگر مى فرمايد: «(وَأَلْقَيْتُ عَلَيْکَ مَحَبَّةً مِنِّي وَلِتُصْنَعَ عَلى عَيْني); و من محبّتى از خودم بر تو افکندم، تا تحت مراقبت پرورش يابى».طه/۳۹
📛متأسّفانه تفسير بالا بهانه اى به دست مخالفان داد و جالب اينکه در حديثى معتبر از عيون اخبار الرضا(عليه السلام) مى خوانيم که اباصلت خدمت آن حضرت عرض کرد: اى فرزند رسول خدا اين چيست که مردم از شما نقل مى کنند؟
امام(عليه السلام) فرمود: چه چيز؟
عرض کرد: مى گويند: شما ادعا مى کنيد که همه مردم بردگان شما هستند (إِنَّکُمْ تَدَّعُونَ أَنَّ النَّاسَ لَکُمْ عَبِيدٌ). 😮
امام(عليه السلام) سخت برآشفت و فرمود: «خداوندا تو که آفريدگار آسمان ها و زمين هستى و از پنهان و آشکار آگاهى تو خود گواهى که من هرگز چنين سخنى نگفتم و از هيچ يک از پدران و اجدادم هرگز نشنيدم پروردگارا تو به ظلم هايى که از اين امّت بر ما رفته است آگاهى و اين تهمت نيز يکى از آنهاست».
بسم الله
🔸 #امروز شنبه ۹ شهریور ۱۳۹۸ و #۲۹_ذی_الحجة_۱۴۴۰، #آخرین_روز_سال_قمری است؛
امروز نمازی دارد که در مفاتیح الجنان و إقبال الأعمال آمده، وقتی آن را انجام دادی #شیطان میگوید وای بر من هر چه زحمت کشیدم بر علیه او در این یکسال همه کارهای شیطانیِ مرا خراب کرد!
شیطان با این کلمات شهادت میدهد که شما سال گذشته ات را ختم به خیر نمودی.
⬇️
🙌 نماز روز آخر ماه ذیالحجة👇:
🔻سيّد در كتاب [اقبال] براساس يك روايت ذكر كرده است، هر كه
#دو_ركعت نماز بجا آورد:
در هر ركعت #یک سوره حَمد
+ و #۱۰_مرتبه سوره «قُل هُوَاللهُ اَحَد»
+ و #۱۰_مرتبه «آيتُ الکرسی» (بقره، ۲۵۵)
بخواند، و پس از نماز بگويد:
🙏 اَللَّهُمَّ مَا عَمِلْتُ فِي هَذِهِ اَلسَّنَهِ مِنْ عَمَلٍ نَهَيْتَنِي عَنْهُ وَ لَمْ تَرْضَهُ
خدايا آنچه در اين سال انجام دادم، از عملي كه مرا از آن نهي كردي، و به آن راضي نبودي،
🙏 وَ نَسِيتُهُ وَ لَمْ تَنْسَهُ وَ دَعَوْتَنِي إلَي التَّوْبَهِ بَعْدَ اجْتِرَائِي عَلَيْكَ
و من آن را فراموش كردم، ولي تو فراموشش ننمودي، و پس از گستاخي ام بر تو، مرا به توبه دعوت كردي،
🙏 اَللَّهُمَّ فَإِنِّي أَسْتَغْفِرُكَ مِنْهُ فَاغْفِرْ لِي
خدايا من از تو آمرزش مي خواهم، پس مرا بيامرز،
🙏 وَ مَا عَمِلْتُ مِنْ عَمَلٍ يُقَرِّبُنِي إلَيْكَ فَاقْبَلْهُ مِنِّي وَ لاَ تَقْطَعْ رَجَائِي مِنْكَ يَا كَرِيمُ
و آنچه انجام دادم از عملي كه به تو نزديكم كند، از من قبول كن، و اميدم را از خودت قطع مكن اي كريم.
#التماس_دعای_فرج
#شرح-نامه۲۸(بخش۳)
🔸نکات مهم ديگر از فضايل اهل بيت(عليهم السلام):
امام(عليه السلام) در اين بخش از نامه به نکات مهم ديگرى اشاره مى کند;
نخست اينکه به معاويه هشدار مى دهد تصور نکن اگر طايفه بنى هاشم با بعضى از بنى اميّه در آميخته و ازدواج کرده اند، دليل بر يکسان بودن آنهاست، بلکه اين نوعى تفضل و ايثار بوده است😏
✅ مى فرمايد: «هرگز عزت ديرين و عطاياى پيشينِ ما بر قوم و قبيله شما مانع نشد که ما با شما آميزش و اختلاط داشته باشيم; به همين دليل ما از طايفه شما همسر گرفتيم و از دختران قبيله خويش به شما همسر داديم همچون اقوامى که هم طراز همند در حالى که شما هرگز در اين پايه نبوديد»; (لَمْ يَمْنَعْنَا قَدِيمُ عِزِّنَا وَلاَ عَادِيُّ طَوْلِنَا عَلَى قَوْمِکَ أَنْ خَلَطْنَاکُمْ بِأَنْفُسِنَا; فَنَکَحْنَا أَنْکَحْنَا، فِعْلَ الاَْکْفَاءِ، وَلَسْتُمْ هُنَاکَ!).
👈امام(عليه السلام) اين سخن را از اين جهت مى گويد که لحن نامه معاويه اين بوده که بنى اميّه را هم طراز بنى هاشم مى دانست ❗در حالى که بنى هاشم کانون نبوّت و ولايت و بنى اميّه سردمدار کفر و شقاوت بودند; ولى هنگامى که ظاهراً مسلمان شدند، اسلام با آنها معامله هم طراز و اَکفاء کرد; به همين دليل پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) با ام حبيبه که دختر ابوسفيان بود ازدواج نمود و پيغمبر دخترش ام کلثوم را به ازدواج عثمان در آورد.
آن گاه امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن براى اينکه با دليل روشن و برهان دندان شکن، تفاوت بنى هاشم و بنى اميّه و خاندان وابسته به آنها را روشن سازد
✅مى فرمايد: «چگونه مى توان اين دو گروه را با هم يکسان دانست در حالى که از ميان ما پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) برخاست و از ميان شما تکذيب کننده (اى همچون ابوجهل)،
از ميان ما شير خدا (حمزه) و از ميان شما شير پيمان هاى ضد اسلامى (ابوسفيان)
از ميان ما دو سرور جوانان بهشت (حسن و حسين(عليهما السلام)) و از ميان شما کودکان آتش🔥 (اولاد مروان يا فرزندان عقبة بن ابى معيط)
از ما بهترين زنان جهان 🧕(فاطمه(عليها السلام)) و از شما حمالة الحطب (ام جميل همسر ابولهب و خواهر ابوسفيان)
و امور فراوان ديگر از فضايلى که ما داريم و رذايلى که شما داريد»; (وَأَنَّى يَکُونُ ذَلِکَ وَمِنَّا النَّبِيُّ وَمِنْکُمُ الْمُکَذِّبُ، وَمِنَّا أَسَدُ اللهِ وَمِنْکُمْ أَسَدُ الاَْحْلاَفِ وَمِنَّا سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَمِنْکُمْ صِبْيَةُ النَّارِ، وَمِنَّا خَيْرُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ، وَمِنْکُمْ حَمَّالَةُ الْحَطَبِ، فِي کَثِير مِمَّا لَنَا وَعَلَيْکُمْ!).
⬅به اين ترتيب امام(عليه السلام) با بيان اين اسنادِ زنده موقعيت خاندان بنى هاشم و رسوايى هاى بنى اميّه و هم پيمانان آنان را بر شمرده به گونه اى که جاى انکار براى کسى باقى نمى ماند و اين است معناى فصاحت و بلاغت در سخن.👏
✴در اينکه منظور از «مکذّب» کيست، شارحان نهج البلاغه نظرات متفاوتى داده اند و گاه افرد گمنامى را به عنوان مکذّب بر شمرده اند که انسان را به تعجب مى آورد 😮در حالى که روشن ترين مصداق مکذّب در تاريخ اسلام همان ابو جهل است چه او را از بنى اميه بدانيم و چه ندانيم، زيرا امام(عليه السلام) فضيحت هاى بنى اميّه و اقوام وابسته به آنها را بيان مى کند که هم عقيده و هم پيمان آنان بودند.
✴در مورد «اسدالله» هيچ گفتگويى در ميان مفسّران نيست که منظور حضرت حمزه است که پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) او را به اين لقب مفتخر ساخت ☑و در مورد «اَسَد الأحْلاف» نيز احتمالات متعدّدى داده شده در حالى که روشن ترين تفسير آن ابوسفيان است که در جنگ هايش بر ضد اسلام از طوايف مختلف مشرکان پيمان مى گرفت که آخرين جنگ احزاب بود.😡
✴همچنين در مورد تفسير «صِبْيَةُ النَّارِ» (کودکان دوزخ) نظرات مختلفى از سوى شارحان نهج البلاغه ابراز شده ولى از همه مناسب تر اين است که منظور بچه هاى عقبة بن ابى معيط باشند که وقتى در روز جنگ بدر ضربات هولناکى بر بدن اين مرد خطرناک سنگ دل وارد شد، چشمش به پيغمبر(صلى الله عليه وآله) افتاد و با صدايى ترحم آميز گفت: «مَنْ لِلصِبْيَةِ يا مُحَمّد; يا محمد من مى روم تکليف فرزندانم چه خواهد شد؟» پيغمبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: «النّارُ; آتش دوزخ».🔥
👈اشاره به اينکه شما مسلمانان را به قتل مى رسانيد و هيچ فکر فرزندان آنها نيستيد; اما اکنون به فکر فرزندان خود افتاده ايد فرزندانى که در آينده مسير شما را طى مى کنند و در صف دشمنان اسلام خواهند بود. تاريخ هم به ما مى گويد که فرزندانى از او پا گرفتند که منشأ شرارت بودند از جمله وليد بن عقبه بود.😱
✴منظور از «خَيْرُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ» به اتفاق همه شارحان نهج البلاغه و ساير علماى اسلام بانوى اسلام فاطمه زهرا(عليها السلام) است،
زيرا همان گونه که در صحيح مسلم آمده پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) هنگام بيمارى وفات خود براى
آرامش بخشيدن به دخترش فاطمه فرمود: «يَا فَاطِمَةُ أَمَا تَرْضَيْنَ أَنْ تَکُونِي سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ أَوْ سَيِّدَةَ نِسَاءِ هَذِهِ الاُْمَّة؟».شبيه همين حديث در صحيح بخارى جلد 7 صفحه 142 و در مسند احمد و مستدرک حاکم به جاى اين تعبير «سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِين» آمده که فراگيرتر است.👌
👈اما «حمّالة الْحَطَب» که در قرآن در سوره مسد به او اشاره شده به اتفاق شارحان نهج البلاغه و مفسّران قرآن منظور ام جميل همسر ابولهب، خواهر ابوسفيان و عمه معاويه است.💥
♻از مجموع آنچه آمده به خوبى موقعيت خاندان پيغمبر(صلى الله عليه وآله) و بنى هاشم و موقعيت خاندان بنى اميّه و خاندان وابسته به آنها روشن مى شود و امام(عليه السلام) با بيان خود که از ذيل آن استفاده مى شود، مسائل زياد ديگرى نيز بوده است و روى ملاحظاتى بيان نفرموده، پاسخ کوبنده اى به معاويه در برابر ادعاهايش داد.😏💪
✅آن گاه امام(عليه السلام) براى تأکيد آنچه گذشت مى افزايد: «بنابراين دوران اسلام ما به گوش همه رسيده و کارها و شرافت ما در عصر جاهليّت نيز بر کسى مخفى نيست»; (فَإِسْلاَمُنَا قَدْ سُمِعَ، وَجَاهِلِيَّتُنَا لاَ تُدْفَعُ).
👈اشاره به اينکه اسلام از ما آغاز شد و نخستين مسلمانان ما بوديم و همواره مدافع اسلام و قرآن بوديم. در زمان جاهليّت نيز به نيک نامى و درست کارى و امانت در ميان همه مردم معروف بوديم همان گونه که در روايتى در حالات جعفر خوانديم که خداوند براى پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) او را به سبب چهار فضيلت برجسته در زمان جاهليّت ستود
↪به عکس بنى اميّه و خاندان وابسته به آنها که معروف به حيله گرى و شيطنت و فساد و خون ريزى بودند.😈
📚مرحوم مغنيه در شرح نهج البلاغه خود از کتاب عبقرية محمد از نويسنده معروف مصرى «عقاد» نقل مى کند که بنى هاشم همواره صاحبان عقيده و فضايل اخلاقى و حسن ظاهر بودند و بنى اميّه حيله گرانى با ظواهر ناپسند و ما در تمام صفات، اين اختلاف را بين بنى هاشم و بنى اميّه مى بينيم.
⛔جالب اينکه ابن ابى الحديد در بيان اين تفاوت ها بحثى طولانى در حدود يکصد صفحه در سه فصل دارد: در فصل نخست فضايل بنى هاشم را نسبت به بنى اميّه (فرزندان عبد شمس) نقل مى کند و در فصل دوم از امورى که بنى اميّه به آن افتخار مى کردند سخن مى گويد و در فصل سوم از اين افتخارات موهوم پاسخ مى دهد.❎
آن گاه امام(عليه السلام) بعد از اين دلايل قوى تاريخى به سراغ قرآن مجيد مى رود و با دو آيه از آن حقانيّت و اولويت بنى هاشم را اثبات مى کند
✅مى فرمايد: «کتاب خدا آنچه را (دشمن) از ما دور ساخته و جدا کرده براى ما جمع نموده است و آن سخن خداوند متعال است که فرموده: «خويشاوندان در کتاب الهى نسبت به يکديگر سزاوارترند و نيز فرموده: «سزاوارترين مردم به ابراهيم کسانى هستند که از او پيروى کردند، و همچنين اين پيامبر (که راه پر افتخار او را ادامه داد) و کسانى که به او ايمان آورده اند و خداوند، سرپرست و ياور مؤمنان است»; (وَکِتَابُ اللهِ يَجْمَعُ لَنَا مَا شَذَّ عَنَّا، وَهُوَ قَوْلُهُ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى (وَأُولُوا الاَْرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْض فِي کِتابِ اللهِ) وَقَوْلُهُ تَعَالَى: (إِنَّ أَوْلَى النّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاللهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ)).
👈حضرت در تفسير و تطبيق اين آيه مى افزايد: «پس ما از يک طرف به سبب قرابت و خويشاوندى (پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله)) از ديگران سزاوارتريم و از سوى ديگر به سبب اطاعت (از پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله))»; (فَنَحْنُ مَرَّةً أَوْلَى بِالْقَرَابَةِ، وَتَارَةً أَوْلَى بِالطَّاعَةِ).
در واقع، امام(عليه السلام) با ذکر اين دو آيه تمام راهها را بر معاويه مى بندد که اگر معيار در جانشينى پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله)، قرابت با او باشد، ما از همه سزاوارتريم، چرا که نزديک تريم و اگر معيار، آشنايى با تعليمات و اطاعت از دستورات آن حضرت باشد ما از همه آشناتر و نسبت به آيين او مطيع تريم در حالى که خاندان بنى اميّه و کسان ديگرى که بر کرسى خلافت پيغمبر(صلى الله عليه وآله) نشستند هيچ يک از اين دو اولويت را ندارند.
سپس امام(عليه السلام) به توضيح بيشترى درباره آنچه در بالا به آن اشاره کرد پرداخته
✅مى فرمايد: «آن روز که مهاجران، در سقيفه در برابر انصار (براى اثبات حقانيّت خود نسبت به خلافت) استدلال به قرابت و خويشاوندى با پيامبر(صلى الله عليه وآله) کردند، بر آنها پيروز شدند اگر اين دليلِ پيروزى است، پس حق با ماست نه با شما (چرا که ما از همه به پيامبر(صلى الله عليه وآله) نزديک تريم) و اگر دليل ديگرى دارد ادعاى انصار بر جاى خود باقى ست (و آنها هم در خلافت حقى دارند که آن را به عنوان «مِنّا أميرٌ وَمِنْکُمْ أميرٌ» مطالبه مى کردند)»; (وَلَمَّا احْتَجَّ الْمُهَاجِرُونَ عَلَى