eitaa logo
چله نشین ظهورامام زمان عج الله
312 دنبال‌کننده
775 عکس
298 ویدیو
59 فایل
#تبادل_نداریم↔🚫 #شرح_نامه_های_حضرت_علی_علیه_السلام سلامتی و فرج آقا صاحب الزمان صلوات🔶️ کانالهای دیگر #سلامتکده_بانو_عضو_شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/3348693003Cc0c8f29263 @namebepedar @bazybay
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قبل از خواب صد مرتبه ذکر الباعث به معنی زنده کننده مردگان است وکسیکه هنگام خواب این ذکر را صد مرتبه بگوید و دست به سینه اش بکشدخداوند باطنش را زنده گرداند و قلبش، رانورانی کند. مصباح کفعمی شب را میخوانیم شبتون بخیر 🌺 برای سلامتی آقا امام زمان ده تا صلوات
برنامه مطالعه امروز: ترجمه نامه ۳(بخش دوم) رو مطالعه بفرمایید. یاعلی ۳(بخش-۲) 🔹🔹🔹 🔹🔹 🔹 و نسخه آن قباله چنين است: اين خانه اى است كه بنده اى ذليل، از مرده اى كه براى كوچ كردن او را از جاى خود برانگيخته اند، خريده است. خانه اى از سراى فريب در كوى از دست شدگان و محلت به هلاكت رسيدگان. اين خانه را چهار حدّ است: حد نخستين، منتهى مى شود به آنجا كه آفات كمين گرفته اند، و حدّ دوم به آنجا كه مصيبتها را سبب است، و حدّ سوم به خواهشهاى تباه كننده نفسانى، و حدّ چهارم به شيطان اغواگر. و در آن از حد چهارم باز مى شود. خريدار كه فريب خورده آمال خويش است آن را از فروشنده اى كه اجل او را برانگيخته تا براندش، به بهاى خارج شدن از عزّ قناعت و دخول در ذلّ طلب و خوارى خريده است. در اين معامله ضرر و زيان خريدار در آنچه خريده است، بر عهده كسى است كه اندامهاى پادشاهان را ويران سازد و جان از تن جباران بيرون كند و پادشاهى از فرعونان چون شهرياران ايران و قيصرهاى روم و تُبّعهاى يمن و حميرها بستانده است، و نيز آن كس كه دارايى خود را گرد آورد و همواره بر آن در افزود و كاخهاى استوار برآورد و آنها را بياراست و آرايه ها ساخت و اندوخته ها نهاد تا به گمان خود براى فرزند، مرده ريگى نهد. همه اينان را براى عرضه در پيشگاه حسابگران و آنجا كه ثواب و عقاب را معين مى كنند، حاضر آورد. در آنجا حكم قطعى صادر شود و كار داورى به پايان آيد. «در آنجا تبهكاران زيانمند شوند». عقل هر گاه كه از اسارت هوس بيرون آيد و از علايق دنيوى در امان ماند، به اين رسند گواهى دهد. 🔹 🔹🔹 🔹🔹🔹
-نامه۳(بخش۲) 🔸قباله اى بى نظير: به دنبال آنچه در بخش نخست اين نامه آمد، طبق بعضى از روايات شريح آن سند را از امام(عليه السلام) درخواست کرد و امام(عليه السلام) به او اين گونه فرمود: «نسخه قباله اين است: اين ملکى است که بنده اى ذليل از کسى که به اجبار در آستانه کوچ کردن (از اين دنيا) است، خريدارى کرده خانه اى از خانه هاى سراى فريب و غرور در محله فانى شوندگان و در کوى هالکان» 👈قابل توجّه اينکه براى تنظيم اسناد، معمولا جهات زير رعايت مى شود: 1. نام فروشنده و خريدار. 2. آدرس و نشانى ملک مورد معامله. 3. حدود چهارگانه و در ورودى آن. 4. قيمت و بها. 5. تعيين مسئول در برابر کشف فساد. 6. گواهان. امام(عليه السلام) در اين قباله اى که براى شريح نوشته است نخست به اوصاف خريدار و فروشنده وسپس به نشانى و محل ملک اشاره فرمود که در جمله هاى بالا گذشت. آن گاه به قسمت سوم; يعنى تعيين حدود چهارگانه آن پرداخته و مى فرمايد: «اين خانه چهار حد دارد: «حد اوّل به اسباب آفات و بلاها، و حد دوم به عوامل مصائب، و حد سوم به هوا و هوسهاى مهلک، و حد چهارم به شيطان گمراه کننده منتهى مى شود و درب خانه از همين جا گشوده خواهد شد» 👈انسان در دنيا در محاصره چهار عامل خطرناک است; 1⃣يکى از آنها انواع آفتهايى مانند سيل ها و زلزله ها و بيمارى ها و جنگ هاست که از بيرون به انسان تحميل مى شود 2⃣و ديگر مصائبى است که از داخل به آن گرفتار مى گردد; مانند از دست دادن اعضاى مختلف بدن يا بستگان و نزديکان، 3⃣ و 4⃣و از سوى سوم و چهارم هوا و هوس سرکش که از درون بر انسان فشار مى آورد و شيطانى 😈که از برون انسان را وسوسه مى کند. اين چهار عامل در همه جا انسان ها را احاطه کرده و ممکن است انسان با تهذيب نفس، هوا و هوس را و با ايستادگى در برابر وسوسه هاى شيطان، او را مهار کند و از اين دو عامل هلاکت برهد; ولى آفت ها و مصيبت ها براى همه کس و در هر زمان و مکان غير قابل اجتناب است; لذا امام(عليه السلام) در جاى ديگر دنيا را سرايى مى داند که در لابه لاى بلاها و آفت ها پيچيده شده است: (دارٌ بِالْبَلاءِ مَحْفُوفَةٌ وَبِالْغَدْرِ مَعْرُوفَةٌ).🤕 جمله «وَفِيهِ يُشْرَعُ بَابُ هَذِهِ الدَّارِ» اشاره به اين است که راه نفوذ در اين خانه خطرناک، شيطان است; هرچند بقيه عوامل هرکدام در جاى خود مشکل آفرين است. 👈امام(عليه السلام) در ادامه به بيان بخش چهارم اين قباله پرداخته و بهاى اين ملک را اين گونه بيان مى فرمايد: «اين خانه را فريب خورده آرزوها از کسى که در سرآمد معينى از اين جهان بيرون رانده مى شود به مبلغ خروج از عزت قناعت و دخول در ذلت حرص و دنياپرستى و خوارى، خريدارى کرده است» 5⃣سپس امام(عليه السلام) به سراغ پنجمين نکته مربوط به قباله ها و اسناد مالکيت مى رود و آن تعيين مسئول در مقابل کشف فساد و خسارت هاى ناشى از آن است; مى فرمايد: «هرگونه عيب و نقص و کشف و خلافى که در اين معامله واقع شود و خسارتى که به مشترى برسد به عهده بيمارى بخش اجسام پادشاهان و گيرنده جان جباران و زايل کننده سلطنت فراعنه همچون کسرى، قيصر، تبّع و حمير است و همچنين آنها که مال💰 را گردآورى کردند و بر آن افزودند و بنا کردند و محکم ساختند، آراستند و زينت نمودند، اندوختند و نگهدارى کردند و به گمان خود براى فرزندان باقى گذاردند» ⬅جان کلام امام(عليه السلام) اين است که اگر در معامله اى کشف فساد شود و عيب و نقصى داشته باشد بايد مسئوليت آن بر عهده کسى باشد و همچنين اگر معلوم شود متاع، غصبى و مستحقا للغير است بايد بر طبق قراردادى که در معامله نوشته شده عمل شود. امام(عليه السلام) در اينجا مى فرمايد: براى جبران اين نقايص بايد به سراغ عزرائيل و ملک الموت رفت همان کسى که جان پادشاهان را گرفت و حکومت آنها را بر باد داد. همان کسى که کسرى ها، قيصرها، تبّع ها و حميرها را به زير خاک پنهان ساخت و کسانى را که تمام همّتشان جمع مال و ساختن قصرهاى مرتفع و محکم و گردآورى ضياع و عقار بود محکوم به فنا نمود. سپس امام(عليه السلام) در ادامه اين قباله مى فرمايد: «اينها همان کسانى هستند که همگى به پاى حساب و محل ثواب و عقاب، رانده مى شوند در آن هنگام که فرمان داورى الهى صادر مى شود و بيهوده کاران در آنجا زيان مى بينند» مفهوم جمله چنين مى شود: فرشته هاى مرگ که اجسام پادشاهان را به لرزه در آوردند و ارواح آنها را قبض کردند و سلطنتشان را به زوال کشيدند بر آنهاست که مسئولان کشف فساد در املاک دنيوى را در قيامت به پاى حساب و ميزان اعمال بکشانند.😰 آرى تمام قدرتها رو به زوال مى رود و تمام ثروتها و املاک به جا مى ماند و همه انسان ها از جام مرگ مى نوشند و در قيامت در پاى حساب حاضر مى شوند. ⬇در پايان اين قباله ـ مانند قباله هاى مردم دنيا ـ امام(عليه السلام) اشاره به شهود اين معامله معنوى مى کند و مى فرمايد: «شاهد اين سند، عقل است آن گاه که از تحت تأثير
هوا و هوس خارج شود و از علايق دنيا به سلامت بگذرد»; (شَهِدَ عَلَى ذَلِکَ الْعَقْلُ إِذَا خَرَجَ مِنْ أَسْرِ الْهَوَى وَ سَلِمَ مِنْ عَلاَئِقِ الدُّنْيَا). از آنجا که شاهد بايد عادل و ثقه باشد، امام(عليه السلام) مى فرمايد: عقلى مى تواند بر اين امر گواهى دهد که از چنگال هواى نفس خارج شده باشد و وابستگى ها به دنياى مادى او را از بيان حق خارج نکرده باشد. به اين ترتيب امام(عليه السلام) ارکان شش گانه اين سند معنوى را به زيباترين وجهى تبيين مى کند.👌
هتل پنج ستاره پلدختر برای نیروهای امدادی😢
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جشن میلاد امام حسین (ع) در ملکوت ابن عباس از پیامبر گرامی نقل می کند: وقتی امام حسین (ع)  به‌دنیا آمد، خداوند در عالم ملکوت به فرشته خازن و عهده دار آتش جهنم،  وحی کرد که به خاطر مولودی که به پیامبرش عطا کرده است، آتش جهنم را بر اهلش خاموش کند و به رضوان، نگهبان بهشت وحی کرد که بهشت را بیاراید و آن را خوشبو گرداند و به حورالعین وحی فرمود که خود را بیارایند و به دیدار یکدیگر بروند و به ملائکه وحی فرمود که در صفوفی بایستند و به تسبیح و تحمید و تمجید و تکبیر بپردازند. 
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👳شريح کيست؟ شريح بن حارث، ابواميه از قبيله «بنى کنده» بود و اينکه بعضى شريح بن هانى گفته اند، نادرست است; در اينکه آيا او از صحابه بود يا نه در ميان مورخان گفتگو است. 📚 در کتاب اسدالغابة آمده است که او زمان پيغمبر اکرم را درک کرد ولى هرگز حضرت را ملاقات ننمود. بعضى گفته اند ملاقات کرد و نزد پيامبر آمد و مسلمان شد سپس عرض کرد: اى رسول خدا من خانواده اى پر جمعيّت در يمن دارم; پيامبر فرمود: آنها را نزد من بياور; ولى هنگامى که آنها را به مدينه آورد پيغمبر اکرم رحلت فرموده بود. ابن اثير در اسدالغابة مى گويد: عمر او را قاضى کوفه قرار داد و اين منصب تا زمان امير مؤمنان على(عليه السلام) ادامه داشت و حضرت نيز او را به موجب سوابقش در اين کار ابقا فرمود; ولى طبق روايت معتبرى که در کتاب وسائل الشيعه آمده به او شرط کرد حکم نهايى را بدون اطّلاع آن حضرت صادر نکند! اين منصب حتى تا زمان حجاج ادامه داشت. 📖جمعى از مورخان او را فردى باهوش و زيرک دانسته اند; ولى اين دليل نمى شود که خطاهاى مهمى نيز در امر قضا مرتکب نشده باشد که نمونه هاى آن نيز در کتب حديث آمده است.( 📕دميرى نويسنده کتاب حياة الحيوان مى نويسد: کسى به شعبى (يکى از تابعين) گفت: اين ضرب المثلى که معروف شده: «إنَّ شُرَيْحاً کانَ أدْهى مِنَ الثَّعْلَب وأحْيَل; شريح از روباه مکارتر است» به چه معناست; شعبى در جواب گفت: شريح در ايامى که بيمارى طاعون به صورت همه گير (در کوفه) آمده بود، به سوى سرزمين نجف رفت هنگامى که نماز مى خواند روباهى مى آمد و در مقابل او مى ايستاد و ادا و اطوار او را در مى آورد و مايه هواس پرتى او در نماز مى شد شريح براى گرفتن اين روباه تدبيرى انديشيد; پيراهن خود را بر سر چوبى کرد و آستين هايش را مشخص نمود و شب کلاه خود را بر سر آن نهاد روباه آمد در مقابل آن آدمک ايستاد و همان کارها را تکرار کرد. شريح ناگهان از پشت سر آمد و روباه را گرفت، لذا گفته مى شود شريح از روباه هم مکارتر است.😳 ابن خلکان او را از تابعين مى شمرد; هرچند دوران جاهليّت را درک کرده بود. وى معتقد است شريح شصت و پنج سال بر مسند قضا نشسته بود و در اين مدت تنها سه سال، آن هم در زمان فتنه عبدالله بن زبير از قضاوت امتناع ورزيد و سرانجام در زمان حجاج استعفاى خود را به او داد و ديگر تا آخر عمر قضاوت نکرد. او کوسه بود و مويى بر صورت نداشت.😐 در مورد سن او اختلاف است; بعضى سن او را صد و بيست سال و بعضى صد و ده سال و بعضى کمتر يا بيشتر از آن شمرده اند. ✅بى شک او سرانجام گرفتار سوء عاقبت شد; يکى از شواهد آن داستانى است که طبرى در تاريخ خود از ابومخنف نقل کرده است. او مى گويد: هنگامى که ابن زياد هانى بن عروه را دستگير کرد او فرياد مى زد: کجا هستند دينداران و اهل اين شهر که مرا در برابر دشمنشان تنها گذاردند. اين سخن را مى گفت در حالى که خون بر محاسن او جارى بود در اين هنگام صداى فريادهايى بر در قصر دارالاماره شنيده شد و معلوم شد به طايفه بنى مذحج خبر داده اند که بزرگ آنها هانى کشته شده آنها حرکت کردند و قصر را احاطه نمودند عبيدالله بن زياد به شريح قاضى گفت: بيا تماشا کن هانى زنده است سپس بيرون رو و به مردم خبر بده که او زنده است و او را ديده اى. شريح هم اين کار را انجام داد و مردم پراکنده شدند (سپس ابن زياد) هانى را به قتل رساند.😱 در واقع شريح که مى دانست جان هانى در خطر است چرا ياران و حاميان او را امر به بازگشت کرد و رضايت ابن زياد را بر رضايت خدا مقدم داشت.⁉ موضع گيرى هاى نامناسب يا سکوت معنادار در برابر امر شهادت امام حسين(عليه السلام) و اسارت اسيران در آن زمان که در کوفه بود نيز نشانه ديگرى از خباثت و ضعف نفس اوست و اگر او قبيله بنى مذحج را به هنگامى که دارالاماره را در محاصره خود داشتند امر به بازگشت نمى کرد اوضاع کوفه و آينده ياران امام حسين(عليه السلام) به شکل ديگرى رقم مى خورد. از روايتى که ابى مخنف در کتاب مقتل الحسين خود نقل کرده استفاده مى شود هنگامى که مختار بر سر کار آمد او را به سبب کوتاهى هايى که در امر يارى ياران امام حسين(عليه السلام) کرده بود از منصبش عزل کرد.
-نامه۴ 📜از نامه هاى امام(عليه السلام) است که به بعضى از سران سپاهش نوشته. 📨نامه در یک نگاه: محتواى نامه روشن است. امام(علیه السلام) به یکى از فرماندهان لشکرش دستور مى دهد که در مقابل گروهى شورشى ایستادگى کند. نخست آنها را نصیحت کند که به راه راست باز گردند و اگر نپذیرفتند با نیروى نظامى آنها را بر سر جاى خود بنشاند. همان گونه که بعداً اشاره خواهیم کرد مخاطب این نامه عثمان بن حنیف فرماندار بصره بود که در عین حال فرماندهى لشکر را نیز بر عهده داشت و لذا مرحوم سیّد رضى عنوان نامه را «إلى بَعْضِ أُمَراءِ جَیْشِهِ» قرار داده است.   ✅افراد سست را کنار بزن: قبل از ورود در تفسير اين نامه بايد به شأن صدور آن توجّه کنيم. جريان آن گونه که مرحوم شيخ مفيد در کتاب الجَمَل نوشته است چنين بود: 📚«بعد از قتل عثمان و بيعت عامه مردم با امير مؤمنان على(عليه السلام) هنگامى که طلحه و زبير به اهداف خود (که خلافت يا لا اقل امارت بخشى از جهان اسلام بود)، نرسيدند، از مدينه به سمت مکّه حرکت کردند و در مکّه عبدالله بن زبير را نزد عايشه فرستادند که به او بگويد امير المؤمنين عثمان مظلوم کشته شد و على بن ابى طالب امور مردم را قبضه کرد و به وسيله سفيهانى که قتل عثمان را بر عهده گرفتند بر همه چيز غلبه يافت و ما از اين مى ترسيم که مفاسدى از اين طريق در جهان اسلام پيدا شود. اگر مصلحت مى بينى در سفر به بصره همراه ما باش اميد است خداوند به وسيله تو اختلاف اين امّت را التيام بخشد و شکاف ميان آنها را پر کند و پراکندگى آنها را بر طرف سازد و امورشان را بدين طريق اصلاح نمايد. 😳عبدالله نزد عايشه آمد و پيام را رساند. عايشه در ابتدا امتناع ورزيد سپس فرداى آن روز موافقت خود را اعلام کرد . هنگامى که طلحه و زبير به اتفاق عايشه و گروه شورشيان به بصره رسيدند عثمان بن حنيف فرماندار امير مؤمنان على(عليه السلام) در بصره نامه اى براى آن حضرت نوشت و آن حضرت را در جريان امور گذاشت حضرت نامه مورد بحث👆 را مرقوم داشت و براى عثمان بن حنيف فرستاد و دستور داد به اتفاق گروه وفاداران به امام(عليه السلام) از اهالى بصره در مقابل مخالفان بايستند».
📖اکنون به شرح نامه مى پردازيم. 🖌 امام(عليه السلام) مى فرمايد: «مخالفان را (کسانى که فرمان تو را در مقابله با لشکريان طلحه و زبير پذيرا نيستند) نصيحت کن اگر به سايه اطاعت باز گردند (و تسليم فرمان تو شوند) اين همان چيزى است که ما دوست داريم (و از آنها مى خواهيم) و اگر حوادث، آنان را به سوى اختلاف و عصيان کشاند با کمک کسانى که از تو اطاعت مى کنند با کسانى که نافرمانى تو را مى کنند پيکار کن و با کسانى که مطيع اند از کسانى که سستى مى ورزند خود را بى نياز ساز»; (فَإِنْ عَادُوا إِلَى ظِلِّ الطَّاعَةِ فَذَاکَ الَّذِي نُحِبُّ، وَإِنْ تَوَافَتِ الاُْمُورُ بِالْقَوْمِ إِلَى الشِّقَاقِ الْعِصْيَانِ فَانْهَدْ بِمَنْ أَطَاعَکَ إِلَى مَنْ عَصَاکَ وَاسْتَغْنِ بِمَنِ انْقَادَ مَعَکَ عَمَّنْ تَقَاعَسَ عَنْکَ). ✅تعبير به «ظِلِّ الطَّاعَةِ» (سايه اطاعت) تعبير لطيفى است و اشاره به اين دارد که عصيان و سرکشى و مخالفت، همچون آفتاب سوزان🌞 است و اطاعت و تسليم در برابر فرماندهان عدل، سايه لذت بخشى است که به جامعه آرامش مى دهد. ✅تفاوت شقاق و عصيان در اين است که شقاق به معناى جدايى است و عصيان و نافرمانى چيزى فراتر از جدايى است. 👈آن گاه امام(عليه السلام) در پايان اين نامه اشاره به دليل دستور خود پرداخته مى فرمايد: «زيرا سست عنصران و کسانى که از جنگ با دشمن کراهت دارند غيابشان بهتر از حضورشان است و قعود آنها از جنگ از قيامشان کارسازتر است»; (فَإِنَّ الْمُتَکَارِهَ مَغِيبُهُ خَيْرٌ مِنْ مَشْهَدِهِ، وَقُعُودُهُ أَغْنَى مِنْ نُهُوضِهِ). 👆اين همان چيزى است که قرآن مجيد نيز درباره گروهى از منافقان در سوره توبه اشاره کرده، مى فرمايد: «(لَوْ خَرَجُوا فِيکُمْ مَّا زَادُوکُمْ إِلاَّ خَبَالا وَ لاََوْضَعُوا خِلاَلَکُمْ يَبْغُونَکُمُ الْفِتْنَةَ); اگر آنها همراه شما (به سوى ميدان جهاد) خارج مى شدند جز اضطراب و ترديد و فساد، چيزى بر شما نمى افزودند و به سرعت در بين شما به فتنه انگيزى (و ايجاد تفرقه و نفاق) مى پرداختند»
هدایت شده از سلامتکده ی بانو 💎
23.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌 ↩ راز افزایش روزی در هر زمینه ای مادی و معنوی👌👌 ↙️ 💥کلیپی فوق العاده به همه توصیه می کنیم یک بار ببینید😍 @khaleeleila 👏👏
💖🌹🌼🌹🌼🌹🌼🌹🌼💖 💖 🌹 عباس راضی ميشود از دسٺ آنکه 🌼 هر دم دعاے العجل مهدے بخواند 🌹 دارد هواے نوڪری را که در عالم 🌼 دربست پاےِ حضرت مهدی بماند 💖 🌺 🌷 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَـــرَج 🌷 @namebepedar
امام زمانم غریبانه ڪجا بـه سر میبرید وقتے مــا این روزها سرگــرم جشن و سرور جدّ بزرگوارتان هستیم😔💔 به گمانم امشب میروید بقیــــــــع😢😢 کنار قبر بی چراغ امام سجّاد علیه السلام راستی دیشب و دو شب پیش که کربلا رفتید و بین الحرمین نماز و دعا خواندید به یاد این نوکرِ خاندانتان بودید؟؟ پرتوقع شدم ببخش آقا😔😔 دوری تان عقل از من ربوده اما قسم به عظمت و هیبت حیدری عموی شما عباس علیه السلام قسم به عطشانی لب جدّ بزرگوارتان امام حسین علیه السلام خادمتان منِ حقیـــــــر هرجا رفتم و نشستم در هر کف زدنی نام شما را زمزمه کردم و با بغض فرج شما را طلبیدم آنگاه که اشک غلطید روی گونه ام از غربت و مظلومیت ثارالله اشک را واسطه کردم برای دعای تعجیل در فرجِ تان نیمه شعبان نزدیک و دوباره قرار است نام زیبایت در جهان طنین انداز شود امــــــا راستش نامت کفایت نمیکند دلم دارد میمیرد از دوری تان دلم منتظر صدای حیدری شماست 😭😭😭😭 کی میشود ندای زیبای أنا المهدی شما را بشنوم و سجده ی شکر گذارم... قطعاً نیمه ی شعبان میهمان مادر در بقیع میشوید😭😭😭😭 نه نمیدانم شاید هم به سامراء مشرف شوید فقط خدا کند نامم از قلـــــم نیفتد و برای عاقبت بخیر شدن این حقیر دعاکنید.😢😢 خادم درگاهتان: (بانو_نقیبی) دلنوشته شب ولادت امام سجاد علیه السلام ۲۱ فروردین ماه ۱۳۹۸ ساعت ۲۰ ️تعجیــل در ظهورش صلوات @alafvalafv
اه🌹 🌹زمان: از تا 🌼ختم ۱۰۰۰ مرتبه 🌼 ۵۹ هزار مرتبه ذکر شریف با و عجل فرجهم 🌹 نیت 👇 🌼 سلامتی❤️ و تعجیل در امر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 🌼خشنودی قلب نازنین آقا جانمون 🌼 سلامتی مقام معظم 🌼 بر آورده شدن 🌼 سلامتی و شفای عزیز و بیماران 🌼گشایش شیعیان 🌼رفع مشکلات هم وطنان با همکاری اعضاء محترم گروه ختم قرآن (نور علی نور) 🌹و خانواده با نشاط🌹 مهدی یاوران منتظر جهت شرکت در تعداد مورد نظر را به این اطلاع دهید. @ya_mahdl313 👆👆👆👆👆👏👏👏 🌷اعیاد شعبانیه مبارک باد🌷 ❤️بدو اسمت رو توی لیست منتظران ثبت کن🏃
🔸در تکمیل شرح نامه دیشب(نامه۴)  ❌جنايات شورشيان جمل: از تاريخ طبرى و بعضى کتب ديگر و همچنين خطبه 172 که سابقا به طور مشروح درباره آن سخن گفتيم استفاده مى شود که بعد از ورود طلحه و زبير و لشکر آنها به بصره، عثمان بن حنيف طى نامه فوق که از سوى امير مؤمنان على(عليه السلام) به او رسيد مأمور شد با آنها به مقابله برخيزد تا امام(عليه السلام) و لشکريانش وارد شوند; ولى مردم بصره به دو گروه تقسيم شدند; گروهى مى گفتند ما بايد به يارى نماينده امام(عليه السلام) برخيزيم و گروه ديگر مى گفتند: شورشيان راست مى گويند ما بايد به حمايت عايشه همسر پيغمبر و همراهانش برخيزيم و اين دو گروه با هم به مقابله برخاستند و قابل توجّه اينکه (جارية بن قدامه) يکى از سران قبايل بصره، در مقابل عايشه آمد و گفت: اى ام المؤمنين به خدا قتل عثمان نزد ما کم اهمّيّت تر است از اينکه تو از خانه ات بيرون آمده اى و ستر و حرمت پيغمبر را کنار زده اى و بر اين شتر ملعون سوار شده اى و خود را در معرض تير و شمشير مخالفان قرار داده اى و احترام خود را پايمال ساخته اى. اگر به ميل خود آمده اى به خانه ات برگرد و اگر تو را با اکراه آورده اند از مردم کمک بخواه تا به خانه ات برگردى. به هر حال طلحه و زبير و همدستانش در زير لباس خود زره پوشيدند و هنگام نماز صبح به مسجد آمدند. عثمان بن حنيف بى خبر از اين جريان به هنگام نماز به مسجد آمد تا با مردم نماز بخواند. ياران طلحه و زبير او را عقب کشيدند و زبير را براى نماز جلو آورند. گروه پاسداران بيت المال که «سبابجة» ناميده مى شدند جلو آمدند و زبير را از مسجد بيرون کردند و عثمان را براى نماز جلو آورند; ولى ياران زبير حمله کردند و عثمان بن حنيف و يارانش را عقب راندند. اين جنگ و گريز تا نزديک طلوع آفتاب ادامه يافت. جمعى فرياد کشيدند: اى اصحاب محمد از خدا بترسيد آفتاب دارد طلوع ميکند نماز چه شد. سرانجام زبير غالب شد و نماز را با مردم خواند و بعد از نماز، زبير با ياران مسلح خود به عثمان بن حنيف و طرفدارانش حمله کردند و او را گرفتند و تا سرحد مرگ زدند و تمام موهاى صورت و ابروها و مژه هاى چشمانش را کندند و سرانجام گروهى را شکنجه کردند و کشتند. امام(عليه السلام) در خطبه 172 به اين مسأله اشاره کرده مى فرمايد: «به خدا سوگند اگر آنها تنها يک نفر را بدون گناه مى کشتند، خونشان براى من حلال بود تا چه رسد به اينکه گروه عظيمى از مسلمانان را به قتل رساندند». البتّه اين درگيرى غير از درگيرى ديگرى است که بر سر امامت نماز بين طلحه و زبير واقع شده که هرکدام مى خواستند امامت جماعت را عهده دار شوند که عايشه ميانجى گرى کرد و بنا شد پسر زبير امامت جماعت را بر عهده بگيرد. طرفداران طلحه و زبير و عايشه جنايات عجيبى را مرتکب شدند از جمله «سبابجه» که هفتاد نفر و به روايتى چهارصد نفر بودند همه را به دستور عايشه سر بريدند و اين اوضاع خونبار همچنان ادامه يافت تا لشکر امام(عليه السلام) وارد شد و شورشيان جمل را تار و مار کرد و طلحه و زبير کشته شدند و عايشه را با گروهى تحت الحفظ به مدينه بازگرداندند و آرامش به بصره بازگشت
امام(عليه السلام) در اين نامه اشاره به نکته مهمى کرده است که سزاوار است مورد توجّه همه مديران وفرماندهان باشد و آن اينکه هرگز افراد سست اراده و خالى از انگيزه و تصميم را به حساب نياورند و آنها را به صورت سياهى لشکر با خود به صحنه نکشانند، ⚠چرا که خطر و ضرر آنها بيش از سود و منفعت آنهاست، عدم حضور آنها در صحنه، مايه آرامش مبارزان است و حضورشان مايه ناراحتى و تنش. شبيه اين معنا همان گونه که اشاره شد در قرآن مجيد نيز در داستان جنگ تبوک (و همچنين جنگ احد) آمده است; ✅در مورد اوّل مى فرمايد: «(لَوْ خَرَجُوا فِيکُمْ ما زادُوکُمْ إِلاّ خَبالاً وَ لاََوْضَعُوا خِلالَکُمْ يَبْغُونَکُمُ الْفِتْنَة); اگر آنها همراه شما (به سوى ميدان جهاد) خارج مى شدند جز اضطراب و ترديد و فساد، چيزى بر شما نمى افزودند; و به سرعت در ميان شما به فتنه انگيزى (و ايجاد تفرقه و نفاق) مى پرداختند».توبه/۴۷ ✅در مورد داستان جنگ احد، در آيه بعد از آن مى فرمايد: «(لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَةَ مِنْ قَبْلُ وَقَلَّبُوا لَکَ الاُْمُورَ حَتّى جاءَ الْحَقُّ وَ ظَهَرَ أَمْرُ اللهِ وَهُمْ کارِهُونَ); آنها پيش از اين (نيز) در پى فتنه انگيزى بودند، و کارها را بر تو دگرگون (و آشفته) ساختند; تا آنکه حق فرا رسيد، و فرمان خدا آشکار گشت (و پيروز شديد) در حالى که آنها ناراضى بودند».توبه/۴۸ 🔰کوتاه سخن اينکه آيات فوق، درس بزرگى به همه مسلمانان مى دهد که هيچ گاه در فکر افزودن سياهى لشکر و کميّت و تعداد نباشند، بلکه به اين فکر باشند که افراد مخلص و باايمان را انتخاب کنند هرچند نفراتشان ظاهراً کم باشد; همان گونه که در آيات مربوط به داستان بنى اسرائيل و طالوت و جالوت نيز آمده است: (کَمْ مِنْ فِئَة قَلِيلَة غَلَبَتْ فِئَةً کَثيرَةً بِإِذْنِ اللهِ):چه بسا که گروه کمی بر گروه بسیاری پیروز می شوند.👌بقره/۲۴۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴الله اکبر مرحوم محمد دشتی (مترجم نهج البلاغه) ساعاتی پیش از تصادف در سال ۱۳۸۰ سخنان عجیبی دارند از آخرالزمان و قیام شیعیان و نقش سپاه پاسداران در تحولات آخرالزمانی و عصر ظهور... بیش از هزار سال پیش امامان معصوم درباره سپاه پاسداران و حتی آرم روی لباس پاسداران و پرچم سپاه سخنان قابل تاملی را بیان کرده بودند... ✍تقدیم به پاسداران میهنم....🌹🌹 حداکثری @alafvalafv
برنامه مطالعه امروز: ترجمه نامه ۵ رو مطالعه بفرمایید. یاعلی ۵ 🔹🔹🔹 🔹🔹 🔹 و من كتاب له (علیه السلام) إلى أشعث بن قيس عامل أذربيجان: وَ إِنَّ عَمَلَكَ لَيْسَ لَكَ بِطُعْمَةٍ وَ لَكِنَّهُ فِي عُنُقِكَ أَمَانَةٌ وَ أَنْتَ مُسْتَرْعًى لِمَنْ فَوْقَكَ؛ لَيْسَ لَكَ أَنْ تَفْتَاتَ فِي رَعِيَّةٍ وَ لَا تُخَاطِرَ إِلَّا بِوَثِيقَةٍ؛ وَ فِي يَدَيْكَ مَالٌ مِنْ مَالِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ أَنْتَ مِنْ خُزَّانِهِ حَتَّى تُسَلِّمَهُ إِلَيَّ؛ وَ لَعَلِّي أَلَّا أَكُونَ شَرَّ وُلَاتِكَ لَكَ؛ وَ السَّلَام. 📜نامه اى از آن حضرت (ع) به اشعث بن قيس، عامل خود در آذربايجان نوشته است: حوزه فرمانرواييت طعمه تو نيست، بلكه امانتى است بر گردن تو، و از تو خواسته اند كه فرمانبردار كسى باشى كه فراتر از توست. تو را نرسد كه خود هر چه خواهى رعيت را فرمان دهى. يا خود را درگير كارى بزرگ كنى، مگر آنكه، دستورى به تو رسيده باشد. در دستان تو مالى است از اموال خداوند، عزّ و جلّ، و تو خزانه دار هستى تا آن را به من تسليم كنى. اميد است كه من براى تو بدترين واليان نباشم. و السلام. 🔹 🔹🔹 🔹🔹🔹
-نامه۵ 📨از نامه هاى امام(عليه السلام) است که به اشعث بن قيس فرماندار آذربايجان نوشته است. 📜نامه در یک نگاه: این نامه عمدتاً به این نکته اشاره دارد که مقامات و منصب ها در حکومت اسلامى وسیله آب و نان افراد نیست بلکه امانتهاى الهى است که باید به دقت از آن مراقبت کنند. به همین دلیل باید نسبت به مردم استبداد به خرج ندهند و در مورد بیت المال با احتیاط تمام گام بردارند.⚠ 🔸مقامات کشور اسلام امانت الهى است: همان گونه که در بالا اشاره شد آنچه مرحوم سيّد رضى در اين نامه آورده است بخشى از نامه مشروح ترى است که در کتاب صفين آمده است. از مجموع نامه چنين استفاده مى شود که اشعث بن قيس به موجب سوابق سويى که داشت بعد از روى کار آمدن امام(عليه السلام) احساس ناامنى در موقعيت خود کرد که امام(عليه السلام) ممکن است او را از حکومت آذربايجان بردارد و مسأله جنگ جمل و قتل عثمان را بهانه اى براى سرکشى قرار دهد، لذا امام(عليه السلام) براى پيش گيرى از فتنه انگيزى او اين نامه را برايش نوشت و در آغاز نامه چنين فرمود: «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ مِنْ عَبْدِاللهِ عَلِيّ أَميرِ الْمُؤْمِنينَ إِلَى الأَشْعَثِ بْنِ قَيْس أَمّا بَعْدُ، فَلَوْ لاَ هَنَاتٌ وَهَنَاتٌ کُنَّ مِنْکَ لَکُنْتَ الْمُقَدَّمُ في هذَا الأَمْرِ قَبْلَ النّاسِ وَلَعَلَّ آخِرَ أَمْرِکَ يَحْمَدُ أَوَّلَهُ، وَيَحْمِلُ بَعْضُهُ بَعْضاً، إِنِ اتَّقَيْتَ اللهَ ـ عَزَّ وَجَلَّ; اگر لغزشهايى چنين و چنان از تو سر نزده بود در اين کار (فرماندارى آذربايجان يا بيعت کردن با امام(عليه السلام)) مقدم بر ديگران بودى و شايد پايان کار تو آغاز آن را جبران کند و بخشى از آن بخش ديگر را بپوشاند اگر تقواى الهى را پيشه کنى».😏 سپس امام(عليه السلام) در ادامه اين نامه اشاره به قتل عثمان و بيعت مردم با او و شورش طلحه و زبير و شکستن بيعت آن حضرت نمود و افزود که آنها عايشه را نيز با خود به سوى بصره بردند و من به اتفاق مهاجرين و انصار به سوى آنها رفتيم و در ميدان نبرد در مقابل هم قرار گرفتيم. من از آنها خواستم که از سرکشى بازگردند و به بيعت خود وفادار باشند و آنچه وظيفه اتمام حجت بود انجام دادم; ولى آنها نپذيرفتند جنگ در گرفت و شکست خوردند و گروهى مجروح شدند و گروهى فرار کردند و من دستور دادم مجروهان را نکشند و فراريان را تعقيب نکنند و هرکس سلاح خود را بر زمين بگذارد و به خانه خويش برود و در را به روى خود ببندد در امان خواهد بود.👌 سپس امام(عليه السلام) اين بخش از نامه را که سيّد رضى نقل کرده است بيان فرمود.👇👇👇 ❇امام(عليه السلام) در اين بخش از نامه، اوّل او را با دو جمله پرمعنا هشدار مى دهد و مى فرمايد: «فرماندارى تو براى تو وسيله آب و نان نيست، بلکه امانتى است در گردنت و تو از سوى مافوق خود تحت مراقبت هستى»; (وَإِنَّ عَمَلَکَ لَيْسَ لَکَ بِطُعْمَة وَلَکِنَّهُ فِي عُنُقِکَ أَمَانَةٌ، وَأَنْتَ مُسْتَرْعًى لِمَنْ فَوْقَکَ). تعبير بالا بيانگر ديدگاه اسلام درباره پست ها و منصب هاى حکومتى است. از ديدگاه اسلام رييس حکومت، وزرا، استان داران و فرماندهان، تنها امانت دارانى هستند که امانت جامعه اسلامى از سوى خداوند به آنها سپرده شده و نبايد آن را وسيله برترى جويى و تحصيل منافع شخصى کنند; بلکه بايد مانند هر امانت دار امين از آن مراقبت به عمل آورده و سالم به دست اهلش بسپارند.💯 ✅در تفسير آيه شريفه (إِنَّ اللهَ يَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الاَْمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا) در روايات متعدّدى آمده که اين امانت همان ولايت (و حکومت واليان صالح) است.👌 البتّه اين تفسير به آن معنا نيست که مفهوم آيه منحصر در امر حکومت و امامت باشد، بلکه يکى از مصاديق بارز و مهم آن است. ❇سپس امام(عليه السلام) بعد از اين هشدار گويا به بيان سه وظيفه براى اشعث به عنوان يک فرماندار مى پردازد، نخست مى فرمايد: «تو حق ندارى درباره رعيّت استبداد به خرج دهى»; (لَيْسَ لَکَ أَنْ تَفْتَاتَ فِي رَعِيَّة. بلکه بايد طبق موازين الهى و آنچه در اسلام درباره حقوق مردم پيش بينى شده رفتار کنى نه اينکه آنچه دلخواه توست خودسرانه انجام دهى و با مردم  همچون بندگان و بردگان عمل کنى. ❇ در دستور دوم مى فرمايد: «تو حق ندارى در کارهاى مهم و خطير بدون اطمينان وارد شوى»; (وَلاَ تُخَاطِرَ إِلاَّ بِوَثِيقَة). 👈با توجّه به اينکه جمله (وَلاَ تُخَاطِرَ) از ريشه خطر است و امور مهم را خطير مى گويند به سبب خطرهايى که آن را تهديد مى کند، منظور امام(عليه السلام) اين است که در امورى که با سرنوشت مردم سر و کار دارد جز با دقت و تأمل و مشورت کافى و در صورت لزوم گرفتن اذن از امام(عليه السلام) و پيشوايت اقدام مکن، زيرا براى حفظ امانت هاى مهم بايد از دست زدن به کارهاى خطرناک پرهيز کرد; بنابراين واژه وثيقه هم تفکر و انديشه را شامل مى شود و هم مشورت و هم اجازه گرفتن از امام ع در صورت نیاز
❇در دستور سوم درباره حفظ اموال بيت المال مى فرمايد: «در دست تو بخشى از اموال خداوند عزّوجلّ است و تو يکى از خزانه داران او هستى بايد آن را حفظ کنى تا به دست من برسانى»; (وَفِي يَدَيْکَ مَالٌ مِنْ مَالِ اللهِ عَزَّ وَجَلَّ، وَأَنْتَ مِنْ خُزَّانِهِ حَتَّى تُسَلِّمَهُ إِلَيَّ). ❇در پايان به او اطمينان مى دهد که اگر در مسير صحيح گام بر دارد، امام(عليه السلام) نسبت به او هيچ گونه تعرضى نکند و از اين نظر در امنيت باشد، مى فرمايد: «اميد است من رييس بدى براى تو نباشم والسلام»; (وَلَعَلِّي أَلاَّ أَکُونَ شَرَّ وُلاَتِکَ لَکَ وَالسَّلاَمُ). البتّه اين تعبير، تعبيرى است بسيار متواضعانه و پدرانه😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥سخنان شنيدنی امام خمينی(ره) در مورد مناجات مشهور ماه شعبان 🔹مناجات «شعبانیه» را خواندید؟ بخوانید آقا!