eitaa logo
اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَࢪج
912 دنبال‌کننده
14.2هزار عکس
19.3هزار ویدیو
15 فایل
#حضرت‌مهدی می فرمایند: برای تعجیل در #ظهور من زیاد دعاکنید که خود فرج و نجات شما است🙏 امام خامنه ای:جهادتبیین یک فریضه ی الهی است. ارتباط با ادمین ↯ @AfsarjangNarm6 ⊰᯽⊱┈─╌ ⊰☫⊱ ╌─┈⊰᯽⊱ @alahomaajellevaliyekalfaraj ⊰᯽⊱┈─ https://eitaa.com/alahomaajelle
مشاهده در ایتا
دانلود
🔅 ✍ چه کشکی؟ چه پشمی؟ 🔹چوپانی گوسفندان را به صحرا برد و به درخت گردوی تنومندی رسید. 🔸از آن بالا رفت و به چیدن گردو مشغول شد كه ناگهان طوفان سختی در گرفت. خواست فرود آید، ترسید. 🔹باد شاخه‌ای را كه چوپان روی آن بود به این طرف و آن طرف می‌برد. دید نزدیک است كه بیفتد و دست و پایش بشكند. 🔸مستاصل شد و صورتش را رو به بالا کرد و گفت: ای خدا، گله‌ام نذر تو برای اینکه از درخت سالم پایین بیایم. 🔹قدری باد ساكت شد و چوپان به شاخه قوی‌تری دست زد و جای پایی پیدا كرد و خود را محكم گرفت. 🔸گفت: ای خدا راضی نمی‌شوی كه زن و بچه من بیچاره از تنگی و خواری بمیرند و تو همه گله را صاحب شوی. نصف گله را به تو می‌دهم و نصفی هم برای خودم. 🔹قدری پایین‌تر آمد. وقتی كه نزدیک تنه درخت رسید، گفت: ای خدا نصف گله را چطور نگهداری می‌كنی؟ آن‌ها را خودم نگهداری می‌كنم در عوض كشک و پشم نصف گله را به تو می‌دهم. 🔸وقتی كمی پایین‌تر آمد گفت: بالاخره چوپان هم كه بی‌مزد نمی‌شود. كشكش مال تو، پشمش مال من به‌عنوان دستمزد. 🔹وقتی باقی تنه را سُر خورد و پایش به زمین رسید، نگاهی به آسمان کرد و گفت: چه كشكی چه پشمی؟ ما از هول خودمان یک غلطی كردیم. غلط زیادی كه جریمه ندارد. 🔸در زندگی شما چند بار این حکایت پیش آمده؟ 🇮🇷سرباز جنگ نرم🇮🇷: ༺༽༼༻ ⊰᯽⊱┈─╌ ⊰☫⊱ ╌─┈⊰᯽⊱ @alahomaajellevaliyekalfaraj ⊰᯽⊱┈─╌ ⊰☫⊱ ╌─┈⊰᯽⊱
✨﷽✨ 🔴نگاهمان به خداوند باشد نه زندگی دیگران و قضاوت کردنشان ✍زنی به روحانی مسجد گفت: من نمی‌خوام در مسجد حضور داشته باشم!روحانی گفت: می‌تونم بپرسم چرا؟ زن جواب داد: چون یک عده را می‌‌بینم که دارند با گوشی صحبت می‌کنند، عده‌ای در حال پیامک فرستادن در حین دعا خواندن هستند، بعضی‌ها غیبت می‌کنند و شایعه‌پراکنی می‌کنند، بعضی فقط جسمشان اینجاست، بعضی‌‌ها خوابند، بعضی‌ها به من خیره شده‌اند ...روحانی ساکت بود، بعد گفت: می‌توانم از شما بخواهم کاری برای من انجام دهید قبل از اینکه تصمیم آخر خود را بگیرید؟ زن گفت: حتما، چه کاری هست؟روحانی گفت: می‌خواهم لیوان آبی را در دست بگیرید و دو مرتبه دور مسجد بگردید و نگذارید هیچ آبی از آن بیرون بریزد. زن گفت: بله می‌توانم! زن لیوان را گرفت و دو بار دور مسجد راه رفت، برگشت و گفت: انجام دادم!روحانی پرسید: کسی را دیدی که با گوشی در حال حرف زدن باشد؟ کسی را دیدی که غیبت کند؟ کسی را دیدی که فکرش جای دیگر باشد؟ کسی را دیدی که خوابیده باشد؟زن گفت: نمی‌توانستم چیزی ببینم چون همه حواس من به لیوان آب بود تا چیزی از آن بیرون نریزد ... روحانی گفت: وقتی به مسجد می‌‌آیید باید همه حواس و تمرکزتان به «خدا» باشد. برای همین است که حضرت محمد فرمود: «مرا پیروی کنید» و نگفت که مسلمانان را دنبال کنید!نگذارید رابطه شما با خدا به رابطه بقیه با خدا ربط پیدا کند. بگذارید این رابطه با چگونگی تمرکزتان بر خدا مشخص شود. 🇮🇷سرباز جنگ نرم🇮🇷: ༺༽༼༻ ⊰᯽⊱┈─╌ ⊰☫⊱ ╌─┈⊰᯽⊱ @alahomaajellevaliyekalfaraj ⊰᯽⊱┈─╌ ⊰☫⊱ ╌─┈⊰᯽⊱
🌷🌷 🔴 راه‌های نجات انسان 🔸شیطان به خداوند گفت: من از چهار طرف (جلو، پشت، راست و چپ) انسان را گرفتار و گمراه می‏كنم. 🔸فرشتگان پرسیدند: شیطان از چهار سمت بر انسان مسلّط است، پس چگونه انسان نجات می‏یابد؟ 🔹خداوند فرمود: راه بالا و پایین باز است. 🔸راه بالا: نیایش راه پایین: سجده 🔹بنابراین، كسی كه دستی به سوی خدا بلند كند یا سری بر آستان او بساید، می‏تواند شیطان را طرد كند. 🔰 حدیث قدسی: بنده‌ام به حقى كه بر گردن تو دارم، من تو را دوست دارم، پس تو هم مرا دوست بدار. 🇮🇷سرباز جنگ نرم🇮🇷: ༺༽༼༻ ⊰᯽⊱┈─╌ ⊰☫⊱ ╌─┈⊰᯽⊱ @alahomaajellevaliyekalfaraj ⊰᯽⊱┈─╌ ⊰☫⊱ ╌─┈⊰᯽⊱
🌸 💠 از علامۀ طباطبائی(ره) پرسیدند نصیحتی بفرمایید. علاّمه طباطبائی (ره) فرمود: ▪️فرشِ هر مجلس نشوید. هرکه هر صحبتی کرد ، گوشه‌اش را نگیرید ادامه بدهید. با رفیقی که مثل خودتان است ، رفیق بشوید. ▪️ غذاتان متوسط باشد. صحبتتان متوسط ، نه آنقدر که لال بشوید. رفاقت‌تان متوسّط. ▪️ ذکر خدا بکنید تا توجّه مخصوصی  به شما بکند. 📚 اقیانوس علم و معرفت، ص۲۵۹ 🇮🇷سرباز جنگ نرم🇮🇷: ༺༽༼༻ ⊰᯽⊱┈─╌ ⊰☫⊱ ╌─┈⊰᯽⊱ @alahomaajellevaliyekalfaraj ⊰᯽⊱┈─╌ ⊰☫⊱ ╌─┈⊰᯽⊱
خانم جون🌸 👈 خانوم جون خدابیامرز میگفت: هر وقت خواستی نمک تو غذا بریزی، پشت تو بکن به شوهرت تا نبینه چقدر ریختی! یعنی هر چیزی رو ، لازم نیست به شوهرت بگی! 👈 خانوم جون خدابیامرز میگفت: نونت رو واسه دل خودت میخوری لباست رو ، واسه دل مردم می پوشی. یعنی که توی خونه‌ات ممکنه نون خالی بخوری، کسی نمیبینه ولی لباست رو همه میبینن پس خوب و تمیز و مرتب بپوش. 👈 خانوم جون خدابیامرز میگفت: هیچوقت تعریف هیچ زنی رو جلوی شوهرت نکن. چون باعث میشه شوهرت به زنهای اطرافش دقت کنه و عادتش بشه. 👈 خانوم جون خدابیامرز میگفت: جایی نِشین ، که ورنخیزی وحرفی بزن که ورنتیزی. یعنی حواست باشه با کی میری و با کی میای! هر کسی لایق رفت و آمد نیست! 👈 خانوم جون خدا بیامرز میگفت: تعریف دونفر رو توی جمع نکنین. یکی بچه، یکی شوهر! زود چشم میخورند! 👈 خانوم جون خدابیامرز میگفت: همیشه پوستت رو بشکاف پولت رو بذار توش. یعنی همیشه برای خودت پس انداز داشته باش! 👈 خانوم جون خدابیامرز میگفت: اول و آخر زندگیت فقط شوهرت برات میمونه، نه بچه هات، نه ما که پدر و مادرتیم... پس همیشه هوای شوهرت رو داشته باش!! 👈 خانوم جون خدابیامرز میگفت: اگه شوهرت دوستت باشه، دنیا دشمنت باشه خیالت راحت باشه، ولی اگه دنیا دوستت باشه، شوهرت دشمنت باشه فایده نداره. 👈 خانوم جون خدابیامرز ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺯﻧﻲ ﺭﻭ می دید ﻛﻪ ﺑﺎ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﻣﺸﻜﻞ ﺩاﺭﻩ میگفت: ﻧﻨﻪ "ﺗﻮی کِشتی ﻛﻪ هستی، ﺑﺎ ﻧﺎﺧﺪا ستیز نکن. 👈 خانوم جون خدابیامرز میگفت: هیچ وقت نون و تخم مرغ تو خونه‌تون تموم نشه. نصفه شبی کسی بیاد خونه‌تون ازتون انتظار چلو کباب نداره، اما حداقل یه نیمرو میذاری جلوش ✅اين كلمات روبايد باطلا نوشت كاش جوانان امروز به اين نصايح گوش كنند 🇮🇷سرباز جنگ نرم🇮🇷: ༺༽༼༻ ⊰᯽⊱┈─╌ ⊰☫⊱ ╌─┈⊰᯽⊱ @alahomaajellevaliyekalfaraj ⊰᯽⊱┈─╌ ⊰☫⊱ ╌─┈⊰᯽⊱
🔴 شیطان با یادآوری زینت‌های دنیا ما را از اندیشهٔ آخرت دور می‌کند ✍در تشییع جنازه یکی از آشنایان ثروتمند برای رضای خدا و تنبیه نفس حاضر شدم. خاطری ملکی مدام مرا یاد مرگ و نداشتن عمل صالح و کثرت گناهان انداخت و حالت معنوی و صلوات عجیبی از رحمت الهی داشتم. به ناگاه در آخر دفن کسی بلند ندا داد: دوستان! برای ناهار تالار ... منتظرتان هستیم. هوای نفس و شیطان با یادآوری غذاهای لوکس که رسم میزبان ثروتمند است، مرا دوباره به دنیا مشغول کرد و با تداعی لذتی از دنیا‌، دوباره لذت اندیشه به مرگ را از من گرفت. آری، شیطان به‌راستی چنین قصد دارد که حال و هوای معنوی ما را در همه جا با ذکر دنیا از ما سَلب کند. 💠 امام باقر (علیه‌السلام) می‌فرمایند: دعوت به تشییع جنازه را بپذیر که مرگ و آخرت را به یاد تو می‌اندازد، و حضور در ولیمه را اگر هم‌زمان با تشییع جنازه به آن دعوت شده بودی نپذیر که ذکر دنیا و غفلت در آخرت، در آن است./بحار الأنوار ༺ ༽༼༻ ⊰᯽⊱┈─╌ ⊰☫⊱ ╌─┈⊰᯽⊱ @alahomaajellevaliyekalfaraj ⊰᯽⊱┈─╌ ⊰☫⊱ ╌─┈⊰᯽⊱
✨﷽✨ 🔴 اگر خدا بخواهد... ✍اگر خدا بخواهد اشرف مخلوقات، پیامبر(صلی‌الله علیه وآله وسلم) را در غار با سست‌ترین خانه «أوهن البیوت» که همان تار عنکبوت است، حفظ می‌کند! 🔸اگر خدا بخواهد فرعون صاحب قدرت را؛ «وَفِرْعَوْنَ ذِی الْأَوْتَادِ»، به وسیله آب که به آن می‌نازید؛ «وَهَذِهِ الْأَنْهَارُ تَجْرِی مِن تَحْتِی»، غرق می‌کند. 🔹اگر خدا بخواهد درخت خشک، میوه‌دار می‌شود؛ «وَهُزِّی إِلَیْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَیْكِ رُطَبًا جَنِیًّا». 🔸اگر خدا بخواهد برادران یوسف او را به ته چاه می‌اندازند، «اقْتُلُواْ يُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضًا» اما او عزیز و حاکم مصر می‌شود. 🔹اگر خدا بخواهد ابراهیم را از آتش سخت نمرود نجات می‌دهد، «قُلْنا يا نارُ کُوني‏ بَرْداً وَ سَلاماً عَلي‏ إِبْراهيمَ» ما خطاب كرديم كه ای آتش سرد و سالم برای ابراهيم باش. 💠 فقط باید کاری کنید تا خدا بخواهد. 🇮🇷سرباز جنگ نرم🇮🇷: ༺༽༼༻ ⊰᯽⊱┈─╌ ⊰☫⊱ ╌─┈⊰᯽⊱ @alahomaajellevaliyekalfaraj ⊰᯽⊱┈─╌ ⊰☫⊱ ╌─┈⊰᯽⊱
✨﷽✨ 🌷 ✅دعا کنیم فقط خدا دستمان را بگیرد ✍دختری می‌خواست با پدرش از یک پل چوبی رد شود. پدر به دخترش گفت: دخترم! دست من را بگیر تا از پل رد شویم. دختر رو به پدر کرد و گفت: من دست شما را نمی‌گیرم، شما دست مرا بگیر.پدر گفت: چرا؟ چه فرقی می‌کند؟ مهم این است که دستم را بگیری و باهم رد شویم. دختر گفت: فرقش این است که اگر من دست شما را بگیرم، ممکن است هر لحظه دستتان را رها کنم، اما اگر شما دست مرا بگیری، هرگز آن را رها نخواهی کرد! این دقیقا مانند داستان رابطه ما با خداوند است؛هرگاه ما دست او را بگیریم، ممکن است با هر غفلت و ناآگاهی دستش را رها کنیم، اما اگر از او بخواهیم دست ما را بگیرد، هرگز دستمان را رها نخواهد کرد! 🔹و این یعنی عشق.. 🇮🇷سرباز جنگ نرم🇮🇷: ༺༽༼༻ ⊰᯽⊱┈─╌ ⊰☫⊱ ╌─┈⊰᯽⊱ @alahomaajellevaliyekalfaraj ⊰᯽⊱┈─╌ ⊰☫⊱ ╌─┈⊰᯽⊱
✨﷽✨ 🌸 ✅اندازه خودت توقع داشته باش ✍پادشاهی در حال قدم زدن در باغش بود. باغبان خسته و ناراضی نزد وی رفت و گفت:پادشاه! فرق من با وزیرت چیست که من باید این‌گونه زحمت بکشم و عرق بریزم، ولی او در ناز و نعمت زندگی می‌کند و از روزگارش لذت می‌برد؟شاه کمی فکر کرد و دستور داد باغبان و وزیرش به قصر بیایند. هردو آمدند.پادشاه گفت: در گوشه باغ گربه‌ای زایمان کرده، بروید و ببینید چند بچه به دنیا آورده! هر دو به باغ رفتند و پس از بررسی نزد شاه برگشتند و گزارش خود را اعلام کردند. ابتدا باغبان گفت: پادشاها! من آن گربه‌ها را دیدم؛ سه بچه‌گربه زیبا به‌دنیا آورده است. سپس نوبت به وزیر رسید. وی برگه‌ای باز کرد و از روی نوشته‌هایش شروع به خواندن کرد:پادشاها! من به دستور شما به ضلع جنوب‌غربی باغ رفتم و در زیر درخت توت آن گربه سفید را دیدم. او سه بچه به‌دنیا آورده که دو تای آن‌ها نر و یکی ماده است. نرها یکی سفید و دیگری سیاه و سفید است. بچه‌گربه ماده، خاکستری‌رنگ است. حدودا یک‌ماهه هستند. من به‌صورت مخفی مادر را زیرنظر گرفتم و متوجه شدم آشپز هر روز اضافه‌غذاها را به مادر گربه‌ها می‌دهد و این‌گونه بچه‌گربه‌ها از شیر مادرشان تغذیه می‌کنند. همچنین چشم چپ بچه‌گربه ماده عفونت کرده که ممکن است برایش مشکل‌ساز شود!  شاه رو به باغبان کرد و گفت: این است که تو باغبان شده‌ای و ایشان وزیر.گاهی‌ اوقات ما سزاوار خیلی از جایگاه‌ها نیستیم و فقط توهم برتر بودن داریم. 🇮🇷سرباز جنگ نرم🇮🇷: ༺༽༼༻ ⊰᯽⊱┈─╌ ⊰☫⊱ ╌─┈⊰᯽⊱ @alahomaajellevaliyekalfaraj ⊰᯽⊱┈─╌ ⊰☫⊱ ╌─┈⊰᯽⊱ ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
✨﷽✨ 🌸 ✅بندگی خدا کن ✍پادشاهی را وزیری عاقل بود که از وزارت دست برداشت. پادشاه از دگر وزیران پرسید: وزیر عاقل کجاست؟  گفتند: از وزارت دست برداشته و به عبادت خدا مشغول شده است. پادشاه نزد وزیر رفت و از او پرسید: از من چه خطا دیده‌ای که وزارت را ترک کرده‌ای؟ گفت: از پنج سبب؛ اول: آنکه تو نشسته می‌بودی و من به حضور تو ایستاده می‌ماندم، اکنون بندگی خدایی می‌کنم که مرا در وقت نماز هم، حکم به نشستن می‌‌کند. دوم: آنکه طعام می‌خوردی و من نگاه می‌کردم، اکنون رزاقی پیدا کرده‌ام که او نمی‌خورد و مرا می‌‌خوراند. سوم: آنکه تو خواب می‌‌کردی و من پاسبانی می‌کردم، اکنون خدای چنان است که هرگز نمی‌خوابد و مرا پاسبانی می‌کند. چهارم: آنکه می‌ترسیدم اگر تو بمیری مرا از دشمنان آسیب برسد، اکنون خدای من چنان است که هرگز نخواهد مرد و مرا از دشمنان آسیب نخواهد رسید. پنجم: آنکه می‌ترسیدم اگر گناهی از من سر زند عفو نکنی، اکنون خدای من چنان رحیم است که گناهانم را می‌بخشاید. 🇮🇷سرباز جنگ نرم🇮🇷: ༺༽༼༻ ⊰᯽⊱┈─╌ ⊰☫⊱ ╌─┈⊰᯽⊱ @alahomaajellevaliyekalfaraj ⊰᯽⊱┈─╌ ⊰☫⊱ ╌─┈⊰᯽⊱
✨﷽✨ 🌷 🔴 ایمان، اعتماد، امید ۱- روستاييان تصميم گرفتند براى بارش باران دعا كنند. در روزی كه براى دعا جمع شدند تنها یک پسربچه با خود چتر داشت. 🔰این یعنی ایمان... ۲- كودک یک‌ساله‌اى را تصور كنيد، زمانی كه شما او را به هوا پرت می‌كنيد او می‌خندد زيرا می‌داند او را خواهيد گرفت. 🔰اين يعنى اعتماد... ۳- هر شب ما به رختخواب می‌رويم، هيچ اطمينانى نداريم كه فردا صبح زنده برمی‌خيزيم، با اين حال هر شب ساعت را براى فردا كوک می‌كنيم. 🔰 اين يعنى اميد... 🇮🇷سرباز جنگ نرم🇮🇷: ༺༽༼༻ ⊰᯽⊱┈─╌ ⊰☫⊱ ╌─┈⊰᯽⊱ @alahomaajellevaliyekalfaraj ⊰᯽⊱┈─╌ ⊰☫⊱ ╌─┈⊰᯽⊱
🔆 🌸 ✍ برای یک زندگی زاهدانه، تعلقات دنیا را از قلبت پاک کن، نه از زندگی‌ات روزی مرد فقیری به دیدن درویشی رفت و دید که او بر روی تشکی مخملین و در میان چادری زیبا که طناب‌هایش به گل میخ‌های طلایی گره خورده‌اند، نشسته است. فقیر وقتی این تجملات را دید، فریاد کشید: ای مرد خدا، این چه وضعیتی‌ست؟ من تعریف‌های زیادی از زهد و وارستگی شما شنیده‌ام، اما با دیدن این همه تجملات در اطراف شما کاملا سرخورده شدم. درویش خنده‌ای کرد و گفت: من آماده‌ام تا تمامی این چیزهایی که تو را به حیرت انداخته است، ترک کنم و با تو هر کجا که بگویی همراه شوم. با گفتن این حرف، درویش بلند شد و جلوتر از مرد فقیر راه افتاد. او حتی درنگ نکرد تا دمپایی‌هایش را به پا کند. بعد از مدت کوتاهی، فقیر اظهار ناراحتی کرد و گفت: من کاسه گدایی‌ام را در چادر تو جا گذاشته‌ام. من بدون کاسه گدایی چه کنم؟ لطفا کمی صبر کن تا بروم و آن را بیاورم. درویش خندید و گفت: دوست من، گل میخ‌های طلای خیمه من در زمین فرورفته‌اند، نه در دل من. اما کاسه گدایی تو، هنوز تو را تعقیب می‌کند!؟ وارستگی، تارک دنیاشدن و بریدن از اشیا و اموال و اشخاص نیست، بلکه بریدن از تعلقات و وابستگی به آن‌هاست. وارستگی، به امور بیرونی تعلق نمی‌گیرد، بلکه مربوط به امور درونی‌ست. در دنیابودن و از آن لذت‌بردن وابستگی نیست، بلکه وابستگی، حضور دنیا در ذهن و قلب انسان است. 🇮🇷سرباز جنگ نرم🇮🇷: ༺༽༼༻ ⊰᯽⊱┈─╌ ⊰☫⊱ ╌─┈⊰᯽⊱ @alahomaajellevaliyekalfaraj ⊰᯽⊱┈─╌ ⊰☫⊱ ╌─┈⊰᯽⊱