شهادت مهمانی خداوند است
و شهید مهمان خدا ...
مهاباد ؛ آبان ۱۳۶۳
"شهید عباس قاسم پور"
در حال هم زدن دیگ شله زرد
#جمع_رزمندگان
#لشکر17_علیبنابیطالب
#ماه_رمضان
#امام_علی
#شب_قدر
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@alamdar_qom79
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀این لحظه که رفیقت جلوی چشمت درحال جون دادنه و تو نتونی کمکش کنی و باید بجنگی ؛ قیمت چند؟
#مدافعان_حرم
مریدان#امام_علی علیهالسلام
#شب_قدر
#ماه_رمضان
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@alamdar_qom79
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
با کنایه مصرعی میگویم و رد می شوم:
دستِ حِیدر...
دستِ زینب...
دستِ این غواص ها...
#امام_علی
#ماه_رمضان
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@alamdar_qom79
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
💠هِیْئَت عَلَمدارِکَربَلا(قم)💠
🌐خیریه عَلَمدارِکَربَلا(قم)🌐
🔸#کـــمـک_مومنانه
🔸#خدمت_رسانی
🔸#عمرانی_تعمیرات
📅پنجشنبه۱ اردیبهشت۱۴۰۱
سلام علیکم
باصلوات برمحمدوآل محمد(ص)
مسئول هیئت علمدارکربلا
ازمنزل تعدادی مددجوکه به علت مشکلات مالی منزلشون نیازبه تعمیرات داردبازدید،سرکشی نمودند،درصورت جذب بودجه عمرانی به همت خیرین،بانیان هیئت اقدام نمایند
⚘سلامتی خیرین صلوات⚘
وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ، أُولئِک الْمُقَرَّبُونَ
شماره کارت جهت کمکهای نقدی
بنام بانک ملی_خیریه علمدارکربلا
6037997950172693
لطفا بعد واریز نام ومبلغ واریزی به آیدی اعلامشده پیام نمائید
@alamdar112
#هِيْئَت_عَلَمدارِ_كَربَلا_قم
#خیریه_عَلَمدارِ_كَربَلا_قم
#پایگاه_شهید_هاشمی_نژاد
#قرارگاه_جهادی_عَلَمدار_ِكَربَلا_قم
#صندوق_قرض_الحسنه_علمدار_کربلا
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@alamdar_qom79
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
﷽
💠هِیْئَت عَلَمدارِکَربَلا(قم)💠
🌐خیریه عَلَمدارِکَربَلا(قم)🌐
🔸#کـــمـک_مومنانه
🔸#خدمت_رسانی
🔸#بسته_موادغذایی
🔸#خیریه_مسجد_هیئت
🔸#حذف_واسطه
✅#لیست_قیمت_درب_کارخانه_حبوبات
👈 کیفیت درجه یک
👈 اعتبار تا ۴ اردیبهشت ۱۴۰۱
۱.لوبیا چیتی 48.0000
۲.لوبیا قرمز 35.000
۳.عدس سبزدرشت 45.000
۴.لپه خارجی متوسط 37.000
۵.نخود کرمانشاه 45.000
۵. نخود ترک 43.000
۷.لپه ریز اعلا 45.000
۸.ذرت درجه یک ۸۰۰گ 33.000
۹.لوبیا سفید 28.000
۱۰.ماش درجه یک خوشپخت40.000
۱۲.دال عدس۸۰۰گ 34.000
۱۳.لپه باقلا۸۰۰گ 33.000
۱۴.لوبیا چشم بلبلی۸۰۰گ 40.000
۱۵.لیمو عمانی درجه یک ۱۲۰گرم 1.4000
۱۶.گندم و بلغور گندم 22.000
۱۷.جو ایرانی و بلغور جو ایرانی21.000
۱۸.جو پرک ۴۰۰ گرمی 10.000
۱۹. مخلوط نخود و لوبیا سفید 37.000
۲۰. سویا سبزینه ۱۸۰ گرم 5.000
۲۱. سویا یاس ۲۰۰ گرم 6.000
۲۲. سویا سبزینه ۲۵۰گرم 7.000
۲۳. چای ایرانی سرگل بهاره لاهیجان ۲۰۰ گرمی 19.000
۲۴. قند بهداشتی تک نفره هر یک کیلو 29.000
۲۵. شکر ۹۰۰گرم 22.000
۲۶. قند حبه ۶۰۰گرم 18.000
۲۷. زردچوبه ۷۰۰ گرم 37.000
۲۸. دارچین ۷۰۰ گرم 9.000
لطفا جهت سفارش تعدادبسته درخواستی به آیدی اعلامشده پیام نمائید
@alamdar112
#هِيْئَت_عَلَمدارِ_كَربَلا_قم
#خیریه_عَلَمدارِ_كَربَلا_قم
#پایگاه_شهید_هاشمی_نژاد
#قرارگاه_جهادی_عَلَمدار_ِكَربَلا_قم
#صندوق_قرض_الحسنه_علمدار_کربلا
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@alamdar_qom79
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
هِیْئَت عَلَمدارِکَربَلا(قم)
🕊وقت افطار که در اوج عطش بی حالم
🕊صحنه ای در نَظرم می رسد و می نالم
🕊ظهر گرما و بیابان وُ تنِ غرقِ به خون
🕊یادِ خشکیِ لبِ مردِ تویِ گودالم
به فدای لب عطشان حسین (ع)
صل الله علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السّلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥🎙 سخنان سردار دلها ، شهید #حاج_قاسم سلیمانی در وصف شهادت طلبی مولا امیرالمؤمنین #امام_علی (علیه السلام) .
#شب_قدر
🌹 #ماه_مبارک_رمضان
#ماه_رمضان
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@alamdar_qom79
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
•🤲🏻📿•
اینشبهاوروزهاکهزمین
برایرفتنعلیعلیهالسلامماتمگرفته..
دستهایخالیامرابالاگرفتهامتا
علیدیگریبهمیانمابفرستی،خوبمیدانم
چطورتورابخوانم..
غرقامیدمیشوموقتیحاجتمرا
باناماوبهدرگاهتمیآورم..
یاعالیبهحقِعلی
عجللولیڪالفـــــرج:)
📿¦⇠#دستبهدامانتوایمیاعلی
♥️¦⇠#اللهمعجللولیڪالفرج
#شب_قدر
این شـــبها خودت رو گول بزن؛
یه بهونه هایـــی برای خودت جور کن
که بتونی بیدار بمونـــی و
آروم آروم به خدا نزدیک شــــی!
الان فرصـــت عاشق شدنه...
-استادشجاعی
#امام_علی
#شب_قدر
#امام_زمان
دوستان بزرگوار از امشب رمان بسیارعالیه ناحله در کانال بارگزاری میشود روزی ۲پارت
انشالله که خوشتون میاد
#ناحله
#قسمت_اول
با باد سردی ک تو صورتم خورد لرزیدم و دوطرف سوییشرتم و محکم تر جمع کردم...
همینطور که سعی میکردم قدمامو بلندتر وردارم زیر لب به آسمون و زمین غر میزدم
حالا ی روز که من بدبخت باید پیاده برم کلاس، هوا انقدر سرد شده...
لباس گرم ترم نپوشیدم لااقل.
مسیر هم که تاکسی خور نیس
اه اه اه
کل راهو مشغول غر زدن بودم
انقدر تند تند قدم برمیداشتم ک نفسام ب شماره افتاد
دیگه نزدیکای خونه معلمم بودم کوچه ی تاریک و که دیدم یاد حرف بابام افتادم که گفته بود
اینجا خطرناکه سعی کن تنها نیای
با احتیاط قدم ور میداشتم
یخورده که گذشت حس کردم یکی پشت سرمه وقدم ب قدم همراهم میاد
به خیال اینکه توهم زدم بی تفاوت به راهم ادامه دادم اما هر چی بیشتر میرفتم این توهم جدی تر از ی توهم ب نظر میرسید
قدمامو تند کردم و به فرض اینکه یه ادم عادیه و داره راه خودشو میره و کاری با من نداره برگشتم عقب تا مطمئن شم
بدبختانه درست حدس نزده بودم
از شدت ترس سرگیجه گرفتم
اب دهنم و به زحمت قورت دادم وسعی کردم نفسای عمیق بکشم
تا خواستم فرار و بر قرار ترجیح بدم و در برم یهو یه دستی محکم نشست رو صورتم و کشیدم عقب هرکاری کردم دستش و از رو دهنم ور دارم نشد
چاقوشو گذاش رو صورتم و در گوشم گفت :هییییس خانوم خوشگلهه تو که نمیخوای صورتت شطرنجی شه ها ؟
لحن بدش ترسم و بیشتر کرد
از اینهمه بد بیاری داشت گریه ام میگرفت
خدایا غلط کردم اگه گناهیی کردم این بارم ببخش منو . از دست این مردتیکه نجاتم بده
اخه چرا اینجا پرنده پر نمیزنه ؟؟
چسبوندم به دیوار و گفت :یالا کوله ات و خالی کن
با دستای لرزون کاری ک گفت و انجام دادم
وسایل و ک داشتم میریختم پایین
چشم خورد ب اینه شکسته تو کیفم
ب سختی انداختمش داخل استینم
کیف پولم و گذاشت تو جیبش
بقیه چیزای کیفمم ی نگا انداخت و
با نگاهی پر از شرارت و چشایی ک شده بودن هاله خون سرتا پام و با دقت برانداز میکرد
چسبید بهم
از قیافه نکرش چندشم شد
دهنش بوی گند سیگار میداد
با پشت دستش صورتم و لمس کرد و گفت:جوووون
حس کردم اگه یه دیقه ی دیگه تو این وضع بمونم ممکنه رو قیافه نحسش بالا بیارم
اب دهنمو جمع کردم و تف کردم تو صورتش
محکم با پشت دست کوبید تو دهنم
و فکم و گرفت و گفت: خوبه خوشم میاد از دخترای این مدلی
داشتم فکر میکردم یه ادم چوب کبریت مفنگی چجوری میتونی انقدر زور داشته باشه
فاصله امون داشت کم تر میشد
با اینکه چادری نبودم و حجابم با مانتو بود ولی تا الان هیچ وقت ب هیچ نامحرمی انقدر نزدیک نشده بودم
از عذابی که داشتم میکشیدم
بغضم ترکید و زدم زیر گریه ولی نگاه خبیثش هنوز مثه قبل بود
آینه رو تو دستم گرفتم
وقتی دیدم تو ی باغ دیگه اس از فرصت استفاده کردم و با تمام زور ناچیزم آینه رو از قسمت تیزیش کشیدم رو کمرش صدای آخش بلند شد
دیگه صبر نکردم ببینیم چی میشه با تمام قدرت دوییدم
از شانس خیلی بدم
پاهام به یه سنگ گنده گیر کرد و با صورت خوردم زمین
دیگه نشد بلند شم بهم رسیده بود
به نهایت ضعف رسیدم و دیگه نتونستم نقش دخترای شجاع و بازی کنم
گریه ام ب هق هق تبدیل شده بود
هم از ترس هم از درد
اینبار تو نگاهش هیچی جز خشم ندیدم
بلندم کرد و دنبال خودش کشوند
هرچی فحشم از بچگی یاد گرفته بود و نثارم کرد
همش چهره ی پدرم میومدم تو ذهنم و از خودم بدم میومد
مقاومت کردم ،از تقلاهای من کلافه شده بود
چاقوش و گذاشت زیر گلوم و گفت : دخترجون من صبرم خیلی کمه میفهمی ؟ خیلی کم
یهو ....
#نویسندگان:فاطمه زهرا درزی وغزاله میرزاپور
#ناحله
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@alamdar_qom79
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
#قسمت_دوم
ی صدایی از پشت سرش بلند شد
(صبر منم خیلی کمه)
با شنیدن این صدا دلم اروم شد ولی اشکام بی اختیار رو گونه ام جاری بود
ولم کرد ی نگاه ب پشت سرش انداخت
وقتی کنار رفت تازه متوجه شدم صدای کی بود
صاحب صدا قبل اینکه این آشغال فرار کنه یقش و گرفت و کوبید زمین
دستش درد نکنه تا جون داش زدتش..
اون پسری هم که باهاش بود یه قدم اومد جلو ...
ترسیدم ...خودمو کشیدم عقب
ی دستمال گرفت سمتم
با تعجب به زاویه دیدش نگاه میکردم
سرشو گرفته بود اون سمت خیابون
دستاش از عصبانیت میلرزید
مزه ی شورِ خون و رو لبم حس کردم
لبم بخاطر ضربه ای که زده بود پاره شده بودو خونریزی میکرد.
دستمالو ازش گرفتمو تشکر کردم.
ازم دور شد.
اون یکی دوستش اومد جلو ...
جلو حرف زدنمو گرف
_نامرد در رفت وگرنه میکشتمش ...
بابا مگه ناموس ندارین خودتون ...
رو کرد به منو ادامه داد
شما خوبین ؟
جاییتون که آسیب ندید ...؟
ازش تشکر کردمو گفتم که
نه تقریبا سالمم چیزیم نشده ...
هنوز به خاطر شوکی که بم وارد شد از چشاماشک میومد انگار کنترلشون دست خودم نبود
دستمال و گذاشتم رو جای دستای کثیفش...
اه چقدر از خودم بدم اومد
پسره ادامه داد
_ما میتونیم برسونیمتون
سعی کردم آروم باشم
+نه ممنون مزاحمتون نمیشم خودم میرم
_تعارف میکنین ؟
+نه !
پسره باشه ای گفت و رفت سمت دوستش ...
همین طور که کتاباو وسایلامو از رو زمین جمع میکردم به زور پاشدم که لباسامو که پر از خاک شده بود بتکونم
به خودم لعنت فرستادم که چرا
گذاشتم برن ...
وای حالا چجوری دوباره این همه راهو برم
اگه دوباره ...
حتی فکرشم وحشتناکه ....
اه اخه تو چرا بیشتر اصرار نکردی که من قبول کنم .
مشغول کلنجار رفتن با خودم بودم که دیدم یهو یه اِل نود وایستاده جلوم
توشو نگاه کردم دیدم دیدم همونایین که بهم کمک کردن .
کاش از خدا یه چی دیگه میخواسم ...
همون پسره دوباره گف میرسونیمتون ...
بدون اینکه دیگه چیزی بگه پریدم تو ماشین ...
تنم میلرزید
خون خشکیده رو لبمو با دستمال پاک کردم .
چند بار دیگه دست به سر و روم کشیدم که عادی به نظر برسم.
وای حالا نمیدونم اگه مامان اینا رو ببینم چی بگم
دوباره همون پسره روشو کرد سمت صندلی عقب و ازم ادرس خونمونو پرسید .
اصلا نمیدونم چی گفتم بهش
فقط لای حرفام فهمیدم گفتم
شریعتی اگه میشه منو پیاده کنین ...
با تعجب داشت به من نگاه میکرد که اون دوستش که در حال رانندگی بود یقه لباسشو کشید و روشو کرد سمت خودش.
کل راه تو سکوت گذشت...
وقتی رسیدیم شریعتی تشکر کردمو پیاده شدم ...
حتی بدون اینکه چیزی تعارف کنم ...اصلا حالم خوب نبود .
دائم سرم گیج میرفت .
همش حالت تهوع داشتم .
به هر زوری شده بود خودمو رسوندم خونه...
#نویسندگان:فاطمه زهرا درزی وغزاله میرزاپور
#ناحله
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@alamdar_qom79
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
دختࢪخانومۍکہ
بہاصطلاحبࢪادࢪِمجازۍداࢪه...
وهࢪاتفاقۍبࢪاشمیفتہ
سیࢪتاپیازبࢪاۍجناببࢪادࢪتعࢪیفمیکنہ..
دختࢪخانومگلشماازالانداࢪۍ
بہهمسࢪآینده خودتخیانتمیڪنۍ
حواستباشہنامحࢪمنامحࢪمہ!!!
ࢪفقا
کاࢪینکنیمکهباعثشکستندلِامام
زمانمونباشیم..!
یہ ࢪوزۍمیࢪسهکہ وقتۍبہ خودتمیاۍ
میبینینصفتایمۍکهتوۍفضاۍمجازۍ
بودیموبیھوده هدࢪشدادیم
باخداۍخودمون
عبادتنکردیم..!
دیدیندیگہ
چندوقتہ چقدࢪگࢪوههاۍچتمذهبۍ
ومختلطزیادشده...
واکثࢪاهمگࢪوهبہ اسمیہ شهید
بزࢪگواࢪهست..!
یاائمہاطھاࢪ...
وقتۍواࢪداینگࢪوههامیشۍ
انقدࢪشوخۍوخندهباجنسمخالفهست
کهاصلافࢪقۍباگࢪوههاۍآزادنداࢪه..!
اینمبگم
نامحࢪمدࢪفضاۍمجازۍهمنامحࢪمہ هااا
بادنیاۍواقعۍهیچفࢪقۍنداࢪه...
وقتۍتودنیاۍواقعۍ
اجازه نمیدیدنامحࢪمۍشماࢪونگاه کنہ
توۍفضاۍمجازۍهمهمینباشید!
ࢪاستشࢪفقا
داشتمبہ اینفکࢪمیکࢪدمکہ↓
چقدࢪخوبہ همینجوࢪۍکہ دࢪفضاۍواقعۍ
عفتوحیاحفظمیشہ
دࢪفضاۍمجازۍ هم حفظ شہ..!
ࢪفقآۍجان...
نامحࢪم دࢪ فضاۍ مجازۍهم نامحࢪمہ هااا
بادنیاۍواقعۍهیچفࢪقینداࢪه...
بہاسمادمینبودن...
بہاسمخواهࢪبودن...
داࢪیمدلامامزمانمیشکنیم...
#تلنگر
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@alamdar_qom79
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
#سحـــــربیستم
همچو طفلانِ يتيمِ كوفه ، من هم آمدم
ظرفِ شير اورده ام ، مولا جوابم را بده
#حامد_نجابت
#سحـــــربیستم
سحر بیستم و بی پدرےبد دردیست
دَمِ زینب شده بازم مکن اےصبح طلوع
#لاادرے
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ بسیار زیبای مناجات با امام زمان (عجل الله)
✔️ویژه #ماه_مبارک_رمضان
🎙 #استاد_پناهیان
-التماس دعای فــرج] 🤲
#ماه_رمضان
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@alamdar_qom79
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 دعایروزبیستم
#ماه_مبارک_رمضان
#شب_قدر
#ماه_رمضان
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@alamdar_qom79
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯