eitaa logo
هِیْئَت عَلَمدارِکَربَلا(قم)
1.4هزار دنبال‌کننده
14.6هزار عکس
7هزار ویدیو
147 فایل
﷽ 💠هِیْئَت عَلَمدارِکَربَلا(قم)💠 جلسات هفتگی چهارشنبه شب ها -اطلاع رسانی مراسمات -بارگزاری تصاویر،صوت،فیلم -بارگزاری مطالب و اشعار مذهبی _تاسیس ۱۳۷۹ _آیدی خادم هیئت @alamdar112
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊 آنگاه که دوست داری کسی به یادت باشد به یادم باش که همیشه به یادتم... •~ فَاذْکُرُوني‏ أَذْکُرْکُمْ ~• به یاد من باشید تا به یاد شما باشم ( بقره/۱۵۲ ) @HeiatAKQ114
این شعر فاضل نظری که میگه: "این زخم خورده را به ترحّم نیاز نیست، خیر شما رسیده به ما؛ مرحمت زیاد!" رو باید روی پیشونیم بنویسم... @HeiatAKQ114
+شب جمعست، مثل خیلیا منم دلم گرفته، من پروندمو ندیدم نمیدونم چه به سر خودم آوردم... فقط میتونم بگم خدایا ... @HeiatAKQ114
مـن همـان ... طفلِ دبستانیِ پر شور و شَرَم و «تــو» پـایـیـــزِ قشنگـی کـه مـرا عــاشـــق کـرد. @HeiatAKQ114
آدمیزاد همینجوریشم مراقب خودش هست ولی وقتی یکی میگه مراقب خودت باش؛ داستان فرق میکنه @HeiatAKQ114
بِه‌قولِ‌اون‌بَندِه‌خُدا هَرڪاری‌ڪُنۍ←یڪۍ‌ناراضیه پَس‌بَرای‌ڪَسی‌ڪار‌نَڪن فَقط‌خُدا...!(: @HeiatAKQ114
غم که از راه رسید ، درِ این سینه بر او باز مکن ... تا یک‌ رگ گردن باقیست ! تا هست ، به غم وعده این خانه مده ...! 🥀 @HeiatAKQ114
•|يَابنَ آدَمَ ، خَلَقتُ الأَشياءَ لِأَجلِك وخَلَقتُكَ لِأَجلي|• -همه چيز را براىِ تو آفريدم، و تو را براى خودم ┄┅─═◈═─┅┄ هیئت علمدار کربلا (قم) 🔜 @HeiatAKQ114
🍃🌷🍃 من چه کرده ام که مزدش شــ🌷ــهادت باشد؟ تمام کارهایم خالص است مثل شهید که حضرت زهرا س بخاطر خلوصش او را به فرزندی قبول کرد؟!!! نمازهایم را مانند شهــــــدا عاشقانه مےخوانم؟ نماز شبم ترک نمےشود؟؟؟ اخلاق خوبی دارم؟؟؟!!!! نه.... شهــــ🌷ــادت، از آنِ خود ساخته هاست نه من که امروز صبح تصمیم مےگیرم خوب باشم و تا ظهر یادم رفته است... شهـــ🌷ـــادت ، خوبانِ امتــــ پیامبر ص را گلچین مےکند نه گناهکاری چون من را.... آخر من کجا و شهادت در راه خدا کجا؟؟؟ ولی چه کنم؟ فکــــر شهــــ🌷ــادت لحظه ای مرا ترکــــ نمےکند یاد شهـــ🌹ـــدا هر لحظه با من است!!! حتی زمانی که بین دو راهیِ دل و دین، با هوای نفس و شیطان دست و پنجه نرمـ مےکنم و گــــاھ شکستـــ مےخورمـ ... خدایا! مگـــر نفرمودی از رحمتتـــــ ناامید نشویم؟؟؟ مگـــر نفرمودی همه گناهان را مےبخشی جز یاس از رحمتتــــ را؟؟؟ من هر چند اگـــر شهید شوم، آبروی شهید و شهادت را مےبرم ولی تــــو مےتوانی مرا پاک کنی و پاکـــــ بپذیری خدایا!!! حرفتـــ دو تا شدنی نیست به امید رحمتتــــ آمده ام خدایا !!! مـــرا بحرمتــ خون شهیدان شهــ🌷ــیدم کن 🔰کانال خبری 📻هیئت علمدارکربلا(ع)قم 🌼اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌼 •┈••✾🍃🇮🇷🍃✾••┈• @alamdar_qom79 •┈••✾🍃🇮🇷🍃✾••┈•
✍هستید ولی نیستید... و این غم انگیزترین نوع بودن است. راستش از اینکه به بودنی اینچنین عادت کنیم می‌ترسم. از عادت به ظلم و جنگ و بی‌عدالتی و از عادت به روزمرگی و دلخوش بودن به آن می‌ترسم. من اصلا از شاد بودن بی‌شما می‌ترسم! مگر نه اینکه امام حیّ و حاضرید؟ پس چرا ما شما را لا‌به‌لای شیرینی‌ها و تلخی‌های زندگیمان فراموش کرده‌ایم؟ یاد ما از خاطر شما نمی‌رود ولی من از اینکه یاد شما را از خاطر ببریم می‌ترسم. ➖ چه کنیم؟! ضعیفیم و فراموشکار... برگردید تا بیش از این بنده دنیا نشده‌ایم. اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @alamdar_qom79 ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
‍ ‌ 🌸سحر_ششم ... ✍ ساعت ها خواب نمی مانند... این منم، که عمريست، در خواب_زیستن را، تجربه میکنم! ⏰ساعت ها، خواب نمی مانند... هر سحر، دور چشمان تو می گردند، و در جذبه مهربانیت، چونان ذره ای فنا شده ، گم می شوند. 👈خواب مانده؛ منــم که هر رمضان، بوسه بارانم می کنی... و باز، چونان آهوی رمیده ای، از آغوشت، می گریزم! ❄️ششمین سحر است؛ که آرام، پلکهایم را باز میکنی... و خودت اولین لبخندی میشوی، که چشمان تارم، می بیند و به شوق می آید! ❄️راستی... من مانده ام! تو بنده دیگری، جز من نداری، که حتی یک نگاه هم، رهايم نمی کنی؟ و مــــن... چنان فراموشت می کنم، که گویی هزار دلبرِ عاشق پیشه، جز تو، احاطه ام، کرده است! ❣مرا ببخـــش؛ دلبرِ همه چیـــز تمامِ من سجاده ام، بوی عطر گرفته است... عطر "مغفــرت" تـــو را! ششمین سحر را به نام "مغفــرتت" می گشایم... و نام تـــو را، چنان جرعه جرعه، سر می کشم، که نور چشمانت، تمام لجن های قلبم را، به چشم برهم زدنی، تار و مار کند. 💠قنـــوت من ...و نـامِ نـامی تو؛ یا غفــارُ.....یا غفــارُ... یا غفــار..... ┅═ 🌿🌸🌿 ═┅ ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌⚘ ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @alamdar_qom79 ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
‍ ‌ 🌹 روزهفدهم..... ✍ تنها از یک "قلب بیمار"، گم کردن ردپای تو، انتظار می رود. بیماری دلم، یک سو... و گم کردن های مکرر تو، از سوی دیگر... تمام حجم دلم را، به درد، آلوده کرده است. ❄️هر دم که نگاهم، از آسمان کنده می شود. چاره ای ندارد،جز آنکه، بر پهنای وجود خاکی ام، سایه بیندازد. و آنوقت، من بجای روی ماه تو... فقط سایه ای از خودم را می بینم، که دائماً بر گستره دلم، سنگینی می کند! ❄️سنگین شده ام.... دلبرم اصلا دیگر دلی برایم نمانده، که تو دلبرش باشی... و این سنگینی، شرح حال دل بیماریست، که چشمانش، تو را از خاطر برده اند. ❄️تا چشمانم، به خودم، می افتند... به چشم بر هم زدنی،تو را گم می کنم. و تازه میفهمم، که فاصله مــن تا تــو فقط همیــن یک قدم است؛ خودِ خودِ خودم! ✨پا روی خودم که بگذارم... بی پرده تو را در آغوش خواهم کشید. 💢سحر هفدهم... عجیب از بوی طبابت تو، پر شده است. میدانی..!؟ انقدر دلم را قرص کرده ای، که هرگاه دلم بیمار می شود، هراسی از آن، مرا احاطه نمی کند. زیرا به اعجاز سرانگشتانِ طبیبم، ایمان دارم. ❄️امشب، کتاب نسخه های تو را باز می کنم. تا نسخه ای برای درد دلم پیدا کنم. اما، یادم می آید؛ تمام سطر سطرِ نسخه های تو... شفاي سینه های بیماریست که بدنبال نور، سَرَک می کشند. طبیب من... درد دلــ💔ـم را... سـامـان می دهی؟ ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌⚘ ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @alamdar_qom79 ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
‍ ‌ 🌸سحر هجدهم... ✍ و..... هجدهمین سحر رمضان، "دردناک ترین" ساعات این ضیافت است... ❄️آسمان و زمین، عجیــب بوی درد گرفته اند. میدانی.... ؛ شق القمری در کوفه، درپيش است، که بر غربت هزار ساله تو، تلنبار شده است. 💢بی قراری، جان مرا به آتش کشانده است... حِصن حَصین زمین، آماده پرواز می شود. و این اولین بار است که شیعه، درد یتیمی را به جان خویش، می خرد! تصور دردهای فردا، استخوان سوز است! عـلـی، با همه هیبتی که آسمان را به تعظیم واداشته است، به محرابی میرود، که قرار است، ماه را در آن بشکافند. وای، که درد این ثانیه ها، پای قلمم را لنگ می کند! ❄️یوسف فاطمه... من نخستین بار، بوی درد را از مشام رمضان، ادراک کرده ام. علــی... همه پناه من... و همه پناه اهل زمین و آسمان است. من؛ بی علی، هزار بار، یتیمی را تجربه کرده ام. ♨️فاجعه ایست رمضان های بدون تو! نميدانیم... بر کدامین درد، شکیبایی پیشه کنیم؟ بر هیبت آنکس، که از دست میدهیم، یا بر غربت آنکس که بدستش نمی آوریم؟ ❄️تو بگو..... شیعه چند سال دیگر، به تحمل این درد، محکوم است؟ لیلةالقـــ✨ـدر در پیش است... و مـــن.. فقط یک نشانی از پیراهنت، می خواهم! تقدیر مرا، به همین یک نشانه، زیبـــا کن. ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌⚘ ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @alamdar_qom79 ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
‍ ‌ 🌸سحر نوزدهم... ✍ برای رفتن... چقــــدر بی تابی؟ از لحظه ای که سیاهی، یَقِـــه ی آسمان را گرفته است ، چند بار نگاهت را به بالا دوخته ای؟ منتظر کدام اشــــاره ای؟ ❄️دل دل میکنـــم، بی خیالِ رفتن شوی... با رفتن تــو، فقط زینب، نیست؛ که زمین می خورد! که تمـام فرزندانت، تا قیامت، به خاک می افتند! ❄️نــــرو ... دردِ نداشتنت ، سلولهای قلب مرا، از هم باز میکند. وقارِ حیدری ات، حتی اجازه پلک زدن را هم، از من ، ربوده است. تو می روی....و تمامِ چشم مرا، با خودت میبری! تو میروی ، تا با یک ضــربــه، رستگار شوی. اما من با همان یک ضربه، به غربتی هزار ساله، مبتلا می شوم. ❄️تکرار هر رمضان، تکرار از دست دادن قدم های سنگینی است، که راه نَفَس های مرا ، مسدود می کند. همان قدم هايی که سنگ و کلوخِ خیابان نیز، از رفتنــش، به درد آمده اند. هنوز هم ، درد امشب زینب، چون آتشفشانی مذاب، در میان قلبمان می جوشد. من یقین دارم...؛ تا لحظه دیدارت، هیــچ مرهمی، این انفجار مداوم را خاموش نخواهد کرد. 💢تمام رازِ زمیـــن؛ تویی علــی! و خداوند، لیلةالقدرش را نیز، با تــو هماهنگ کرده است. و این؛ شرافتیست، که، جان مرا در تحمل این درد، تسکین داده است. ❄️می روی.... چاره ای نیست جان دلم! اما به جان بی نظیرت قسم؛ من به اعتبار تو ، در زمین راه می روم. و به اتصالِ تــو ، راه آسمان را ، طی می کنم. ✨دستان خالی مــرا، تا آخر بازار دنیا....رها مکن. شلوغی اش، مرا نابود خواهد کرد! ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌⚘ ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @alamdar_qom79 ╰━━⊰❀♥️❀⊱
🌸سحر بیستم... ✍ فقط... ده ضیافت دیگر، تا جمع شدن خوان رحمتت باقی مانده است. و من هنوز، جامانده ترین مسافر پرواز رمضانم! ناله های الغوث الغوث مرا شنیده ای.... و اگر اذن تو یاریم کنــد، باز هم خواهی شنید. ❄️من از "خودم"، عجیــب به تنگ آمده ام، که اینگونه دستانم را، مضطرانه بالا گرفته ام. آنقدر، منيت هايم، زمین گیرم کرده اند، که صد بار فریاد الغوث الغوث سر داده ام. ❄️من آتشـ🔥ــی به سوزانندگی خودم، سراغ ندارم؛ خدا هر الغوث من، استغاثه به فریادرسی است، که تنها قدرت رها کننده من، از حصار منيت هایم است. ❄️باز هم می آیم دلبرم. و تو را به "خودت" قسم می دهم ؛ تا مرا از "خودم" برهانی. بِــکَ یا اللّـه.... آیا مرا در زمره آزاد شدگان از نفسم، قرار می دهی؟ وعده فردا شبمان، هراس به دلم افکنده است؛ می ترسم از چشمانی که گناه، خشکشان کرده است! می ترسم از دستانی که غرور... فقر را، از لابلاي سرانگشتانش، دزدیده است! می ترسم از قلبی که نجاسات نَفْسَم، بال پروازش را شکسته است. ❄️به فریاد دلم برس... من جز تو، فریادرسی سراغ ندارم.😭 نام محبوب ترین بندگانت را پیشکش کرده ام، شاید به اعتبار هیبتشان، مرا نیز، به پروازی بلند، مفتخر کنی! ✨ترس دلم را بریز... همیشه مرا به هر بهانه ای بخشیده ای! من سالهاست که جز بخشــش، خاطره ای از تو، به یادم ندارم 🤲دستانم را بالا گرفته ام، مرا از میان لجن زار منيت هايم، بیرون می کشی ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌⚘ ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @alamdar_qom79 ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
‍ ‌ 🌸سحر بیست و یکم.... ✍ بدون تــو آسمان و زمین، بی تابند! می بیـــنی؟ ؛ همه دریاها، کاسه شیر، پیشکش کرده اند ؛ تا راهی نشوی.... عـــلی ❄️حسنین... زینب... عباس... التماست می کنند..... و این مائیم؛ که از پس قرن ها فاصله، التماست می کنیم! 💢شیعه بدون تو، به کدام دیوار تکیه کند؟ آنقدر در نگاه اهل آسمان عزیزی، که شب تولدت به آغوش خدا را... شب قدر نام گذاشته اند. تو... همه ی اعجاز خدایی، حیدر... و ما باز درد نداشتن تو را، برای هزارمين بار، لمس می کنیم. 💠یگانه دلبر من... ؛ علی... سهم تـــو بود... نه مــا! که هزار سال است، در انتظار سهممان از آخرین فرزندش، خیره به راه مانده ايم. امشب، فقیرترین بنده ات منم، و دستان خالی ام... به امید تحفه ای عظیم، بالا آمده اند! مــــــن؛ سهمـــــم را می خواهــــــم!! سهمم را از خانواده علی... سهمم را از دامان مادر... مــــن، یوسفـــم را، می خواهــــم؛ خدا ❄️اذن دعا داده ای و اجابتش را ضمانت کرده ای. من یقین دارم، که مرا، بدون توشه، راهی نخواهی کرد. ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌⚘ ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @alamdar_qom79 ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
‍ ‍ ‍ 🌸سحر بیست و پنجم.... ✍ فقط چهار سحر مانده، تا جامه مهمانی مان را، از تن بدر کنیم. یادم هست؛ زیباترین سحر این مهمانی، بنام نامی تو رقم خورده بود؛ مـ💝ـادر ❄️حضور شما، در لابلاي مناجات های سحرم، چقدر پررنگ بود. چقدر گریستن بر دامانت، سحرهای مرا روشن می کرد. چقدر دور شما گشتن مرا آرام می کرد. چقدر چادرت را بو کشیدن، در سلولهای قلب من، معجزه هايي عظیم، را رقم می زد. ❄️مادر... سفره داری رمضان، رو به پایان است. دلم برایت تنگ می شود، برای دستان مهربان و خسته ات.... برای چشمان معصوم و عاشقت... کاش، اذن قنوت همه سحرهای رمضانم، به نام نامی تو، صادر می شد؛ تا هیــچ گاه، تو را در لابلاي سجاده ام، گم نکنم. ❣تو کلیدِ همه درهای آسمانی! چه دارد، آنکس که تو را در آغوش ندارد؟ مادر.... تمام هستی ام به قربان ناز یک لبخندت چه کنـــم، بیشتر، دوست بداری ام؟ چه کنـــم، بیشتر، عاشقانه ببوسی ام؟ من یقین دارم؛ راز محبت تــ👈ـو، عزیز_دردانه آخر توست. که هر چه بیشتر زلیخایش شوم، بیشتر، در پیش چشمان تو، خواهم درخشید!✨ ❄️دعایــم کـن؛ مــــادر 🤲 دستانـت را بالا بگیر، و برایم، عشــق بخواه. عشقی که مــرا از نشستن، باز دارد! عشقی که مرا از دم فرو بستن، باز دارد! عشقی که همه عالم، آنرا از نگاهم، بخوانند. دعـا کـن... عاشقــ❤️ـت بمانم مــادر ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌⚘ ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @alamdar_qom79 ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
💔 دو شب قبل از شهادت زنگ زد.مشهد بودم، گفتم چه خبر حالت چطوره؟ گفت سرم خیلی شلوغ است خیلی کار دارم، کمبود خواب دارم خیلی خسته ام درگیری ها خیلی زیاد است. گفت برگردم میریم کربلا، کربلا همه مشکلات برطرف میشه. شهید نشویم میمیریم در اردوی راهیان نور، از یکی از تابلو ها عکس گرفته بودم که نوشته بود « حواسمان باشد اگر شهید نشویم میمیریم » به جواد که نشانش دادم تا ساعت ها رفته بود در فکر، می گفت واقعأ همینگونه است « شهید نشویم می میریم» 📚مناسبت مرتبط: 📅مناسبت مرتبط: تاریخ شهادت ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @alamdar_qom79 ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
سحر بیست و هفتم.... ✍ و ایــــن؛ آخرین لیلةالقدری است که خدا آنرا برای جاماندگانی چو من، ذخیره کرده است. رمضان گذشت... و من حتی یک نگاهِ ویژه، مهمان صاحب الامرِ زمین، نشده ام. دویدن های صبح و شبم ، نیز، آنقدر آلوده است، که راهِ آسمان را برایم، باز نمی کند! ❄️اما دلخوشم، به این سحـــر! شاید، امشب برایم راهی باز شد. شاید من هم، با اهل آسمان محرم شدم. شاید گوشه ای، مرا نیــز، پذیرفتند. امشب شاید به سوی خانه عزیز مصر که نه، به سوى خانه عزیز اهل زمین، کوچه ای را پیدا کنم. ❄️آی اهل آسمان؛ امشب کاش، نگاهم کنید. کاش، قبولم کنید، کاش نامِ مرا هم، در گوشه ای از سفره آخرین منجی زمین، بنویسید. به جان عزيزش قسم، فقط گدای یک نگاه ویژه اویم...همـــین ❄️گذشت.... همه رمضان گذشت.... و مــن، دور آخرین سفره های سحرم، همچنان، به دنبالش، می گردم. اما گاه فراموش میکنم، او همیــن جاست..... و این منم، که سفره دار زمین را، گم کرده ام. خدا کند، پیدا شوم، خدا کندکه.... پيدايم کند! ❣پيدايم کن؛ پادشاه تنهاي زمین من، در مهمانی رمضان هم پيدايت نکرده ام. ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌⚘ ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @alamdar_qom79 ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
🌸سحر بیست و هشتم.... ✍ دلم می لرزد، خــــدا فقط یک سحر دیگر تا سوت پایان باقی مانده است. ❄️دلم می لرزد، خـــدا از شیطانی که پشت دروازه های رمضان، کمین کرده است. از دنیای شلوغی، که منتظر است، چنان مشغولم کند، که تو را در هیاهوی روزهايش، گم کنم. از نفس خبیثی، که آرامش امروزش را، حاصل عبادت هایش می داند، نه حاصل عنایت هايت! ❄️خـــدا..... دلم، تو را برایِ همیشه می خواهد! آغوش گرم و بی همتای تو را، که آرامشش را حتی در آغوش مادرم نیز، تجربه نکرده ام. مـن....از دنیای بدون تو، می ترسم. از شبهای سیاهی که نور یاد تو، دلم را روشن نمی کند. از روزهای سپيدي، که بدون هم نفسی با تو، تاریک ترین لحظه های عمر من هستند. قلبــ💔ــم... بهانه های لحظه وداع را آغاز کرده است. و دستانم، لرزش ثانیه های وداع را، پیش کشیده اند. ❄️چه کنــــم...؟ بی سحرهای روشـــن؟ بی زمزمه های ابوحـــمزه؟ بی اشکهای افتتــــاح؟ 😭 ❣نـــرو از خانه ما، دلبـــرم! من بی تو، از پرِ کاهی سبک ترم، که به اشاره ای، اسیر دست شیطان می شود. ❄️نـــرو از خانه مـا، بمــان، همین جــا، در لابلاي تارو پود سجاده ای که به نگاهت خو گرفته است.✨ بمـــان! مــن، بی تـــو....فقیرترین انسانِ زمینم؛ خدا✨ ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌⚘ ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @alamdar_qom79 ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
هِیْئَت عَلَمدارِکَربَلا(قم)
•°🌱 ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌⚘ ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @alamdar_qom79 ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
🌹 ای به (ع) 🌹 من! میخواهم امروز با شما حرف بزنم چرا که اعتقاد دارم ،یَسْمَعونَ کَلامی، 🌹پس ای آقای مهربانی ها ! در آغاز سلام علیکم، نه تنها از طرف من بلکه، عَنْ جَمیعٍ الْمومنینَ وَ المُومِنات، 🌹چرا که می دانم یُرَدَُون سْلامی. یابنَ الصَّراطِ المُسْتَقیم ! امروز می خواهم عهدم را با شما تجدید کنم، عهدی که بارها آن را شکسته اما، . اما هربار به دنبال فرصتی بوده ام که دوباره آن را تجدید کنم. 🌹یابنَ البُدورِ المُنیرَه ! به من هم حق بده که گاهی تو را فراموش کنم، چرا که عَزیز عَلیَّ عَنْ اَرَی الخَلْقَ وَ لا تری، اما با همه ی وجودم اقرار می کنم تو را دوست دارم. 🌹یابنَ یس وَ الذَّاریات !  به من هم لیاقت بده در چنین روزی دستانم را بالا برم و از خدای بخواهم عَجّلْ لَنا ظُهورَه، چرا که معتقدم، نَریه قریبا. 🌹یابنَ الاَنجمِ الزَّاهرَه !  هرچند گاهی دیگرانی که شما نمی پسندیدید را، یاری نمودم،  دنبالشان رفتم و از آنها دفاع کردم، اما می خواهم که:  اللهمَ اجْعَلنی مِنْ انْصارِه و اعوانه وَ الذّابینَ عنه وَ المُستَشهَدینَ بین یدیه. 🌹یابنَ النَبإ العَظیم !  هر چند گاهی زیبایی های دنیا چشمانم را خیره کرده است، اما به من معرفت بده که بدانم که زیبایی تویی و همواره بخواهم: 🌹اَللهمَ أرنّی الطَّلعةَ الرَّشیدَه. اما ای امام المنتظَر! از امروز و در تمامی لحظات و ساعت ها تا پایان عمرم از تو می خواهم عهد و بیعتی را که برگردنم است را حفظ کنم، عهدی که لا اَحولَ عَنْها و لا اَزول اَبدا .... ان شا الله . در تمنای نگاهت بی قرارم تا بیایی . من ظهور لحظه ها را می شمارم تا بیایی . خاک لایق نیست تا به رویش پا گذاری . در مسیرت جان فشانم گل بکارم تا بیایی •°🌱 ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌⚘ ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @alamdar_qom79 ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
در گذر روزها زمانے که صداے شادے از دیوار زندگے مانند گلهاے کاغذے بالا مے‌رود بیش‌تر دلتنگ یک لحظه با شما بودن میشوم وقتے که با دوستانم میخندم یکدفعه دلم براے زیبایے مرواریدهاے سفید صدف لبخندتان پر میکشد که نه تنها من بلکه حال دنیا هم بےشما خوب نیست هر قدر هم که در ظاهر شاد و خوشبخت باشیم و بدون دریاے آرام نگاه‌تان امکانے وجود ندارد براے قرار درست است بر دنیایم در ثانیه‌هاے تاریک غیبت‌تان، تلاطمے موّاج تر از همیشه حکم فرماست اما هم‌چنان نفس‌هایم برقرار است که شمایید امکان دنیاے من براے زندگے سلام بر شما که زندگے را برایم ممکن میکنے. در افق آرزوهایم تنها ♡أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج♡ را میبینم... ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌⚘ ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @alamdar_qom79 ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
📝 | 🌟 جسمم به شهر بازگشته ولی روحم به گذشته‌ها رفته؛ به آن صبح وشب‌هایـی ڪه در بین رمل های فکه ومسیرهای غرق در سکوت طلائیه و زیر آسمان ابری شلمچه قدم میزدم!قدم میزدیم ونجوا میکردیم با آنـها که از آسمـان نگاهم میڪردند، چه آرامـشی بود و چقدر دلتنگ آن آرامش شده ام . 💠 حالا نشسته ام به کنجی و خاطرات سفری از جنس نور را برای خودم تداعی میکنم. خاطراتی که نه تنها درقلبم بلکه در تمام وجودم ریشه دوانده است و آنگاه شکوفا میشود که من به عهد هایی که با اهل نور بسته ام وفا دار باقی بمانم و اجازه ندهم گردوغبار فراموشی آنها را کدر کند. 📍 کسانی که نرفته اند دردشان تنها جاماندگی است اما قصه کسانی که اجازه ورود به انها داده شده فرق میکند برای آنها زندگی تحمل ثانیه ها میشود تا دوباره به سمت نور برگردند و راهیان نور شوند. ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌⚘ ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @alamdar_qom79 ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯