💠وبینار مشارکت حداکثری در انتخابات ۱۴۰۰
سازمان بسیج ونخبگان حوزه علمیه خراسان
🔰سخنران: استاد آیت الله فرحانی
📆شنبه ۴ اردیبهشت
ساعت ۲۱
🌐لینک مجازی جلسه:
آدرس :
http://masjedona.ir/tv2
#انتخابات
@albayann
البیان
💠وبینار مشارکت حداکثری در انتخابات ۱۴۰۰ سازمان بسیج ونخبگان حوزه علمیه خراسان 🔰سخنران: استاد آیت ا
وبینار مشارکت حداکثری در انتخابات1400.mp3
9.51M
🔊 #بشنوید
💠وبینار مشارکت حداکثری در انتخابات1400
🔰سخنران: استاد #آیت_الله_فرحانی
#انتخابات
@albayann
محور ضیافت الهی در ماه رمضان قرآن است.mp3
6.34M
🔊 #بشنوید
💠محور ضیافت الهی در ماه مبارک رمضان قرآن کریم است.
🔰 استاد #آیت_الله_فرحانی
⁉️کدام آیه ولایت مطلقه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را اثبات میکند؟
نقش قرآن کریم در داخل شدن در حریم ولایت چیست؟
🔹ثمره ی تمسک به قرآن کریم چیست؟
بیان سه مصداق ارتباط با قرآن کریم
🔸آثار تلاوت قرآن در خانه
🔺چه نکاتی درمورد قرآن باید رعایت شود تا منجر به درک شب قدر شود؟
شفاعت قرآن کریم کجا به فریاد انسان میرسد؟
درجات بهشت را قرآن کریم معین میکند...
📌ما در قیامت از شفاعت شدگانِ قرآن کریم هستیم یا از شکایت شدگان؟
#ماه_رمضان
@albayann
شکل گیری نظام فقه حکومتی .mp3
1.37M
🔊 #بشنوید
⁉️اگر برای عدل و حق یک نقش تکوینی قائل بشویم چه لوازمی دارد؟
📌آیا بحث از حسن و قبح اثر عملی و اجتماعی دارد؟
🔸ثمره عملی آن چیست؟
🔹یکی از دلایل شکل نگرفتن نظام فقه حکومتی ما چیست؟
#مبانی_فقه_حکومتی
#آیت_الله_فرحانی
@albayann
البیان
🔊 #بشنوید ⁉️اگر برای عدل و حق یک نقش تکوینی قائل بشویم چه لوازمی دارد؟ 📌آیا بحث از حسن و قبح اثر
🔰 استاد #آیت_الله_فرحانی :
💠اگر کسی در نظام فکری خود قائل بشود عدل و حق یک جایگاهی در تکوین دارد و یک واقعتی خارجی در نظام تکوین است لازمه اش این است که در نظام تشریع همین واقعیت را شارع ملاحظه کرده باشد و قوانین موجود اسلامی بر طبق آنها تنظیم شده باشد و احکام اسلامی دارای یک روح حاکم باشند.
📌در مورد اثر این مباحث در عمل و اجتماع می شود از عبارت های شهید مطهری استفاده نمود ایشان در مورد اثر عملی و اجتماعی بحث از حسن و قبح این گونه می فرمایند ممكن است گفته شود كه اين بحث چه ثمره عملى دارد؟ به هرحال هر دو دسته درباره قوانين موجود اسلامى معتقدند كه مقرون به صلاح و موافق حق و عدالت است، چيزى كه هست يك دسته معتقدند اول حسن و قبح و صلاح و فساد و حق و ناحقى بود و بعد شارع اسلام دستورهاى خود را طبق آنها تنظيم كرده، و دسته ديگر مى گويند اينها از اول نبوده اند و به دنبال دستورهاى دين پيدا شده اند. يك عدهاى مى گويند حسن و قبح و حق و ناحق و عدالت و ظلم مقياس دستورهاى دين است، يك عده مى گويند دين مقياس اينهاست، حالا چه خواجه على چه على خواجه، نتيجه يكى است.
لهذا علماى هر دو دسته كه وارد مسائل فقه و اصول شده ا ند در اطراف مصلحت احكام و تقديم مصلحتى بر مصلحت ديگر بحث كرده اند.
🔹در جواب عرض مى كنم خير اين طور نيست، اثر عملى مهمى دارد و آن مسأله دخالت عقل و علم در استنباط احكام اسلامى است.
🔸اگر نظريه اول را بپذيريم كه حقى و عدالتى بوده و حسن و قبح واقعى بوده و شارع اسلام هميشه آن واقعيات را منظور مى داشته، قهراً در مواردى كه برمى خوريم به حكم صريح عقل و علم كه مقتضاى حق چيست و مقتضاى عدالت چيست، صلاح كدام است و فساد كدام، ناچاريم اينجا توقف كنيم و عقل را به عنوان يك راهنما در مواردى كه مى تواند صلاح و فساد را درك كند بپذيريم و قاعدهاى را كه عدليه گفته اند كه «كُلُّ ما حَكَمَ بِهِ الْعَقْلُ حَكَمَ بِهِ الشَّرْعُ» يا گفته اند: «الْواجِباتُ الشَّرْعِيَّةُ الْطافٌ فِى الْواجِباتِ الْعَقْلِيَّةِ» به كار ببنديم، گيرم ظاهر يك دليل نقلى خلاف آن باشد، زيرا روى آن مبنا ما براى احكام اسلامى روحى و غرضى و هدفى قائليم، يقين داريم كه اسلام هدفى دارد و از هدف خود هرگز منحرف نمى شود، ما به همراه همان هدف مى رويم، ديگر در قضايا تابع فرم و شكل و صورت نيستيم، همينكه مثلًا فهميديم ربا حرام است و بى جهت هم حرام نيست، مى فهميم هر اندازه كه بخواهد تغيير شكل و فرم و صورت بدهد باز حرمتش جايى نمى رود؛ ماهيت ربا رباست، و ماهيت ظلم ظلم، و ماهيت دزدى دزدى، و ماهيت گدايى و كَلّ بر اجتماع بودن گدايى است، خواه آنكه شكل و فرم و صورتش همان شكل ربا و ظلم و سرقت و گدايى باشد يا آنكه شكل و قيافه را عوض كند و جامه حق و عدالت بر تن نمايد.
🔸اما بنا بر نظريه دوم، عقل به هيچ وجه نمى تواند راهنما باشد، قوانين و مقررات اسلامى يك روحى و معنايى ندارد كه ما اين روح و معنى را اصل قرار دهيم، هرچه هست همان شكل و فرم و صورت است، با تغيير شكل و فرم و صورت همه چيز عوض مى شود. اصولًا مطابق اين نظريه هرچند نام حق و عدل و نام مصلحت و تقديم مصلحتى بر مصلحت ديگر برده مى شود، اما يك مفهوم واقعى ندارد، نام همان شكل و فرم و صورت را مصلحت و عدالت و حق و امثال اينها گذاشته اند.
👈🏻پس مطابق نظريه اول، ما به حق و عدالت و مصلحت به عنوان يك امر واقعى نگاه مى كنيم، اما بنا بر نظريه دوم به عنوان يك فرض خيالى.بعد مصادیق را می فرمایند که محل بحث ما فعلا نیست.
🔺 اگر کسی قائل به حسن و قبح عقلی شود وآن را از مشهورات بیرون کند و در حیث برهانی قرار دهد آن موقع راه دخالت عقل و علم در استنباط احکام باز می شود و می تواند در اصول عقل را یکی از منابع استنباط حکم خدا قرار بدهد و نظام فقه حکومتی ما پا بگیرد.
📌در مورد آسیب شناسی این مطلب که چه چیزی سبب شده است که نظام فقه حکومتی ما شکل نگیرد می فرمایند نقش اشعری گری در اهل سنت و مسلک اخباری گری در شیعه که نقطه مشترک آنها انکار حجیت عقل است یکی از دلایل اصلی در عدم شکل گیری نظام فقه حکومتی بوده است.
📚سلسله جلسات درس خارج مبانی فقه حکومتی
#مبانی_فقه_حکومتی
@albayann
#عکس_نوشته
💠اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِرَحْمَتِکَ کُلِّهَا
🔰از پیغمبر(صلی الله علیه وآله وسلم) روایت شده که «خدای تعالی را صد رحمت هست که یکی از آن رحمت ها را بر زمین نازل کرد و آن را در میان خلقش پخش کرد، هر چه عاطفه و رحم در میان خلق هست به واسطه آن یک رحمت است؛و نود و نه رحمت را به تاخیر انداخت تا روز رستاخیز به واسطه آن رحمت ها بندگان خودش را مورد رحمت قرار دهد.»
📚 شرح دعای سحر امام خمینی(ره) صفحه ۸۰
#امام_خمینی
@albayann
💠مشهور است که ادراکات انسان، به دو قِسم حقیقی و اعتباری تقسیم میشوند.
براساس این تقسیم ، علوم را نیز به دو قِسم حقیقی مانند منطق، فلسفه و ریاضیّات و اعتباری مانند ادبیّات، فقه و اصول فقه تقسیم نموده اند.
لکن عدم دقت و عنایت به تفکیک مقام حقیقت از اعتبار، موجب خلط و نتایج ناصوابی در علوم اعتباری مانند فقه و اصول شده است که این امر بویژه در آثار اعاظم مکتب نجف مشهود است.
🔹 فلذا از آنجا که هر کدام از حقیقت و اعتبار، دارای اقتضائات و قوانین مخصوص به خود میباشند، به گونهای که عدم دقّت در آنها موجب خطا و نتایج اشتباهی میشود، ضرورت دارد که با در نظر گرفتن این قوانین، از تسری احکام امور حقیقی به امور اعتباری جلوگیری شود.
🔸در بیان استاد آیت الله فرحانی ، آنچه در این مسیر پر گردنه رهگشاست، کاوش و عنایت به دستاوردهای حضرت امام (ره) و علاّمه طباطبائی (ره) در این عرصه است.
👈🏻بر همین اساس زین پس مجموعه مطالبی تحت عنوان «#منطق_اعتباریات» را که برگرفته از دروس خارج استاد است؛ ارائه خواهیم داد.
@albayann
البیان
🔊 #بشنوید 💠 در اعتباریات علیت منتفی است. 🔰 استاد آیت الله فرحانی @albayann
💠در اعتباریات علیت منتفی است
🔰استاد #آیت_الله_فرحانی
🔹حضرت امام در مبانی فقهی خود دقت نظری دارند که این مبنا را ابتدا در اصول فقه خود تبیین کرده اند و آن نفی علیت در وعاء اعتبار است.
ما مثلا وقتی در بیع از ملک یا تملیک سخن می گوییم، با یک واقعیت خارجی از جنس جوهر و عرض خارجی طرف نیستیم. بلکه با یک امر اعتباری طرف هستیم.مثلا ملکیت من از برای این لباس، اعتباری است.
منتهی به غیر این ملک و تملیک اعتباری، اینجا یک امر دیگری وجود دارد و آن اعتبار کردن عقلاست. اعتبار کردن یک کار تکوینی است که ریشه در اغراض و افعال عقلا دارد.
🔸پس ما دو مسئله داریم: 1) ملک یا تملیکِ اعتباری 2) «فعلِ تکوینیِ» اعتبار کردن
📌وقتی شما به این دو مطلب خوب توجه کنید آن موقع می بینید که اصلاً نمی توانید بگویید لفظ «ملکتُ» سبب و موجد ملک است. «ملکتُ» به تنهایی یا «ملکتُ» به اضافه «قبلتُ» نمی تواند چنین سببیتی داشته باشد. یا مثلا «بعتُ» به تنهایی و یا «بعتُ» به اضافه «اشتریتُ» نمی تواند چنین سببیتی داشته باشد.
چرا؟
چون امر اعتباری سبب ندارد. اینگونه نیست که من یک تأثیر و تأثری داشته باشم تا آن امر اعتباری بخواهد معلول امر دیگری قرار بگیرد. این تحلیل غلط است. نه تملیک، نه ملک، هیچ کدام یک واقعیت خارجی از جنس جوهر و عرض نیستند تا بگوییم معلول «ملکتُ» هستند یا معلول «ملکتُ و قبلتُ» هستند.
🖇علاوه بر این ، این الفاظ و معانی سبب آن فعل تکوینی اعتبار کردن هم نیستند. اگر کسی بخواهد بگوید این الفاظ، «این ملکتُ و قبلتُ» سبب برای اعتبار کردن که فعلِ تکوینی عقلاست، می باشند؛ این سخن هم صحیح نیست. چون آن فعل تکوینی مناشئ خاص خودش را دارد؛ تصور می خواهد تصدیق می خواهد. مراحل تکوین خودش را دارد و ربطی به «ملکتُ و قبلتُ و بعتُ و اشتریتُ» ندارد.
در امور اعتباری سببیتی در کار نیست؛ تأثیرِ تکوینی و مطالب اینچنینی در امر اعتباری و در اعتبار کردن منتفی است.
👈🏻حال که سببیت و تأثیر و تأثر تکوینی غلط است ، در اعتباریات چه چیزی مطرح است؟ « موضوع بودن». اینکه ما بگوییم این الفاظ و معانی موضوعی هستند که در فضای این موضوع آن امر اعتباری حدوثاً و بقاءً توسط عقلاء اعتبار می شود؛ یعنی این الفاظ و معانی می شوند موضوع یک اعتبار. تمام الموضوع یا جزء الموضوعی که عقلاء در این فضا اعتبار می کنند.
مثلا اگر گفتیم بیع، فعل فاعل واحد است. ایجاب، تمام الموضوع می شود. اگر گفتیم بیع، فعل فاعلین است ایجاب به اضافه قبول، تمام الموضوع برای آن معتبر می شود.
#منطق_اعتباریات
#فقه_الخمینی
@albayann
🔰استاد آیت الله فرحانی
🔹آخرت تجسم اعمال ما در این دنیاست لذا سعی کنید زیاد نماز جعفر طیار بخوانید.
🔸 پیغمبر(ص) فرمود خداوند به جعفر دو بال داد تا پرواز کند.
انسان با نماز جعفر طیار نیز اوج می گیرد و پرواز می کند. استمرار در این عمل در آخرت به انسان بال میدهد.
#رمضان_الکریم
#نماز_جعفر_طیار
@albayann