🕊وقایع روز ششم محرم🥀
🥀روز ششم محرم مصادف با تصمیم ابن زیاد برای بستن آب روی امام حسین(ع) و خانواده و یاران ایشان است.
🥀 در روز ششم محرم نامهای از عبیداللهبن زیاد به دست عمر سعد رسید که بر اساس مدارک تاریخی در آن آمده است: «من از نظر نیروی نظامی اعم از سواره و پیاده تو را تجهیز کرده کردهام. توجه داشته باش که هر روز و هر شب گزارش کار تو را برای من میفرستند».
🥀ابن زیاد لشکری بالغ بر پنجهزار سرباز تازهنفس با فرماندهی عمرو بن حجاج به کربلا فرستاده بود. عمرو بن حجاج از کسانی بود که به امام حسین(ع) نامه نوشت و از آن حضرت خواست تا به کوفه بیایند. اما در روز عاشورا فرماندهی جناح راست سپاه عمر بن سعد و مسئولیت محاصره شریعه فرات را بر عهده داشت. سپاهیان تحت فرماندهی او، مسلم بن عوسجه را به شهادت رساندند. وی در قیام مختار از مخالفان او بود و پس از شکست شورش اشراف کوفه ناپدید شد.
🥀در شب ششم حبیب بن مظاهر اسدی با اذن امام حسین(ع) برای آوردن کمک، به قبیله بنی اسد رفت. اسدیان پذیرفتند و حرکت کردند، ولی جاسوسان به عمر سعد خبر دادند و او عدهای را فرستاد تا مانع آنها شوند لذا درگیری رخ داد وقتی طایفه بنیاسد متوجه شدند که توان مقاومت با آن گروه را ندارند در همان تاریکی شب پراکنده شده و به قبیله خودشان برگشتند. آنها حتی شبانه از محل خود کوچ کردند تا مبادا عمر بن سعد شبانه به آنها حمله کند.
🥀درنهایت حبیببن مظاهر ماجرا را برای امام حسین(ع) بازگو کرد و امام با شنیدن آن فرمودند: «لاحول و لاقوة الّا باللّه».
🥀در برخی منابع نوشته شده است در فاصله شبهای چهارم تا ششم ماه محرم، میان امام حسین(ع) و عمر بن سعد صحبتهایی انجام میشد بدون اینکه هیچ کسی از یاران آن حضرت و یا یاران عمر سعد حضور داشته باشد البته روایتی دیگر اعلام کرده است که در یکی از صحبتها، چند نفر از خانواده امام(ع) و نزدیکان با فاصله حضور داشتهاند.
🥀خولی بن یزید اصبحی که دشمنی و کینه سختی با اهلبیت پیغمبر اسلام (ص) و امام حسین(ع) داشت، برای ابن زیاد از این گفتگو گزارشی ارسال کرد تا او بر عمر سعد سخت بگیرد و کار به آزار و شهادت امام حسین(ع) بینجامد.
وقتی گزارش این گفتوگو به ابن زیاد رسید او برای عمر سعد نوشت: «ای پسر سعد! گزارشی به دست من رسیده است که تو شبها تا دیرهنگام با حسین [ع] به صحبت مینشینی و با او گفتگوها داری. بهمحض اینکه نامه من را دریافت کردی، حسین را وادار کن تا امر من مبنی بر بیعت با من و امیرالمؤمنین یزید را اطاعت کند، اگر قبول نکرد، آب را بر او و یارانش ببند و بین او و فرات حائل و مانع شو که من آب را بر یهود و نصاری حلال کردم و بر حسین و خانواده او، حرام. حسین و یاران او نباید از آب بنوشند تا همانطوری که بر امیرالمؤمنین عثمان گذشت تشنه کشته شوند.»
🥀عمر بن سعد هم با دریافت نامه ابن زیاد، حجربن حر (حجاربن ابجر) را بههمراه چهار هزار سوار بر آبراه غاضریه فرستاد تا مانع استفاده امام حسین(ع) و یاران آن حضرت از آب شوند.
#تمام...🥀🏴
#بنیاد_مهدویت_استان_البرز
@alborzmahdaviat
🕊وقایع روز هفتم محرم🥀
در روز هفتم محرم، لشکر عمر بن سعد بهطور کامل آب را بر امام حسین علیهالسلام و یاران آن حضرت قطع کردند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کاروان امام حسین علیه السلام در روز هفتم محرم شاهد آغاز رسمی قطع آب در کربلا بودند. عبدالله بن حصین ازدی در این روز خطاب به امام حسین علیه السلام گفت: «آیا آب را نمیبینی که به روشنی آسمان است؟ به خدا یک قطره از آن نمیچشی تا از تشنگی کشته شوی.»
حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام در حق او نفرین کرد که: «خدایا او را از تشنگی بکش و هرگز او را نبخش.» حمید بن مسلم میگوید فرجام او بیماریای بود که آب میخورد و برمیگرداند و سیراب نمیشد و آن قدر آب خورد تا جان داد.
عمرو بن حجاج هم صدا زد: «ای حسین! این فرات است که سگان و خوکان و گرگان از آن مینوشند، اما تو قطرهای از آن نخواهی نوشید تا آب گداخته جهنم را بنوشی!»
همه این فشارها برای تسلیم کردن امام حسین علیه السلام با بهرهگیری از ناتوانی کودکان و بیتابی زنان بود.
بیشتر بخوانید: وقایع روز ششم محرم| اولین محاصره فرات و دعوت حبیببن مظاهر از طایفه بنیاسد
چشمه آبی در پشت خیمه
در بعضی منابع نوشته شده پس از چیره شدن تشنگی بر خیمهها و یاران، امام حسین علیه السلام پشت خیمههای زنان، نوزده قدم به سمت قبله برداشته و زمین را با تبر حفر کردند. ناگاه آبی زلال جوشیدن گرفت. تمام کاروان امام نوشیدند و مشکها را پر کردند. سپس چشمه در زمین فرورفت و هیچ نشانی از آن به جا نماند.
در مناقب نُه گام نوشته شده و در مدینه المعاجز هم این طور ثبت شده که فرشتهای نازل شد و پشت خیمهها خطی کشید و جوی آب جاری شد.
#تمام...🕊🏴
#بنیاد_مهدویت_استان_البرز
@alborzmahdaviat