#داستان_مذهبی
▪️
◾️
◼️
⬛️
داستان #سامره، داستان یک منتظر است در پیچ و خم برج انتظار
قسمت بیست و ششم_ #غذا
وقتی با فلاسک به طرف ملکه برگشتم چادرم را جوری جمع کردم تا او متوجه سوختگی چادرم نشود، نباید امیدش را ناامید میکردم.
تقریباً همه چیز را ملکه خورده بود و جز تکه ای نان و حلواشکری چیزی نمانده بود. موقع افطار هر کسی از سفره اش چیزی به کنار دستی هایش میداد؛ به ما هم خرما و سیب زمینی آبپز و شله زرد دادند، گویی همه خُلق و خوی جوادی پیدا کرده بودند! من چیزی نداشتم که به کنار دستی هایم بدهم. از ته قلبم آرزو کردم که ایکاش خوردنی های بیشتری از خانه می آوردم. آنقدر خسته و دل زده از دنیا بودم که همان یک ساک آذوقه را هم مجبوری برداشتم. ملکه به طعم های شیرین بی میل بود و شله زرد را پس زد. از این جهت شانس آورده بودم. شله زرد را برای سحری ام کنار گذاشتم.
در حیاط مصلی تلفن سکه ای بود. می توانستم به خانه زنگ بزنم و از مادر و پدرم بخواهم برایم مواد غذایی و مقداری پول بیاورند، اما نمیخواستم آنها را به زحمت بیندازم؛ فاصله خانه تا مصلی زیاد بود. خواهرم در نزدیکی مصلی زندگی میکرد، اما دوست نداشتم اسباب زحمت او شوم؛ او باردار بود. هنوز دو روز دیگر از اعتکاف مانده بود و من نه مواد غذایی داشتم و نه پولی، ملکه هم به دست من نگاه میکرد. نمی توانستم تصمیم درستی بگیرم؛ مردّد بودم که چه کنم، تردید از له شدن هم بدتر است!
تقریباً همه ملاقاتی داشتند جز من و ملکه. به همه سپرده بودم در این سه روز با من کاری نداشته باشند اما در آنجا چقدر با همه ی آنها کار داشتم، گرچه دیگر رویی نداشتم. بعد از افطار، ملکه دراز کشید و خوابید و من فرصتی برای عبادت پیدا کردم. مشغول خواندن نماز شب چهاردهم ماه رجب شدم؛ مثل نماز شب قبل بود اما باید دو بار تکرار میشد. با همان شور و شوق دیشب، نمازها را خواندم و از طولانی بودن هر رکعت اصلاً کسل نشدم؛ انگار از شب قبل صبورتر و مشتاقتر به عبادت شده بودم. از فراز بیست و یکم جوشن کبیر شروع به خواندن کردم. گویی در "رازقَ الانام" مانده بودم و یارای جلو رفتن نداشتم. انگار همه ی جوشن کبیر در این کلمه خلاصه شده بود. قلبم را مصمّم کردم، حتماً گشایشی می شد. به سختی از آن فراز رد شدم. از "اللّهم" شروع کردم و به "یا مَن اظهَرَ الجمیل" و "یا مَن سَتَرَ القبیح" رسیدم، فکرم مشغول این دو واژه شد. مطمئن شدم خدا آبروی مرا حفظ میکند و اطرافیان ما متوجه ساک خالی من و ملکه نخواهند شد.
به "یا صاحِبَ کُلِّ نجوی" که رسیدم، یقین کردم که خدا نجواهای مرا میشنود؛ همانطور که درخواست چادر ملکه و صدای امتناع ذهن مرا شنیده بود و حقم را هم کف دستم گذاشته بود. دیگر مست و سرخوش شدم و بی وقفه جلو رفتم و از "بدیع السموات" تا "یا ربّ " های فراز بیست و هفتم یکسره رفتم. به "اسمعَ السّامعین" و "ابصرَ النّاظرین" که رسیدم، اشکهایم جاری شد، دیگرتوان مقابله با بغضم را نداشتم. خدا میشنید و میدید، دیگر چه جای نگرانی بود!
دیگر از بی غذایی نگران نبودم، خدا خیالم را راحت کرد. اینبار از این می ترسیدم که چطور میخواهم از تعلّقات دنیایی خلاص شوم و پله های صعود را طی کنم، حال آنکه حتی یک روز هم تحمل ساک خالی را ندارم. به "یا عِمَاد مَن لا عِمادَ لَه" رسیدم و در "یا أمَان مَن لا أمَانَ لَه" فراز بیست و نهم متوقف شدم. دیگر طاقتم برید و های های شروع به گریستن کردم. صدای گریه و ناله ی من در میان صدای شیون و گریه ی اطرافیان گم شده بود، گویی خیل عظیم در راه ماندگان آن برج را به مصلی آورده بودند تا دوره های پیشنیاز برج را طی کنند. همه از خاطرات تلخ صعود نکردن ضجّه میزدند.
ادامه دارد...
#حیدری
@alborzmahdaviat
💞#آخرین_عروس💞
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود
#قسمت8⃣
آيا دوست دارى قصّه چوب شكسته شده را برايت بگويم تا با مظلوميّت #امام خود بيشتر آشنا شوى؟
در اين #روزگار هر خانه نياز به #هيزم هاى زيادى دارد تا با آن #غذا بپزند و در فصل #سرما خانه را با آن گرم كنند.
شخصى به نام #داوود _بن_اسود براى خانه #امام_عسكری_ع هيزم
تهيّه مى كرد.
يك روز #امام او را صدا زد و به او چوب بزرگى داد و گفت: "اين چوب را بگير و به #بغداد برو و به #نماينده من در آنجا تحويل بده".
#داوود خيلى تعجّب كرد، آخر #بغداد شهر بزرگى است و هيزم هاى زيادى در آن #شهر وجود دارد، چه #حكمتى است كه #امام از او مى خواهد اين همه راه برود و اين #چوب را به #بغداد ببرد.
به هر حال سوار بر #اسب خود شد و به سوى #بغداد حركت كرد.
در ميانه راه به #كاروانى برخورد كرد، او خيلى #عجله داشت.
#شترى جلوىِ راه او را بسته بود، با آن چوب محكم به #شتر زد تا #شتر كنار برود و راه باز شود
ولى #چوب شكست. شكسته شدن چوب همان و ريختن نامه ها همان❗️
گويا #امام در داخل اين #چوب نامه هايى را مخفى كرده بود و #داوود از آن خبر نداشت.
واى! اگر مأمور اطلاعاتىِ #عبّاسيان اين صحنه را ببيند چه خواهد شد❓
#خون همه كسانى كه #اسمشان در اين #نامه ها آمده است ريخته خواهد شد.
#داوود سريع از #اسب پياده شد و همه #نامه ها را جمع كرد و با عجله از آنجا دور شد.
در اين #نامه ها، جواب سؤال هاى #شيعيان نوشته شده بود;
ولى #امام_عسكرى_ع براى ارسال آنها با #مشكلات فراوانى روبرو بوده است.
فكر مى كنم با شنيدن اين #داستان با گوشه اى از شرايط #سختى كه بر #امام مى گذرد آشنا شده اى.
#ادامه_دارد...
#بنیاد_مهدویت_استان_البرز
💟✨الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج✨💟
http://eitaa.com/alborzmahdaviat
https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
🔴 #توجه_توجه فوری
💚هر که دارد #هوس_کربلا بسم الله(ویژه #هنرمندان_جهادی)
[هرکس شب #نیمه_شعبان در#کربلا باشد، با روح124,000 پیغمبرخدا #مصافحه می نماید_مفاتیح]
🔵فراخوان #نذر_خدمتگزاری برای #امام_زمان(عج)
🛑 مجتمع بینالمللی #مهدیون کرج در نظر دارد جهت ساخت و آماده سازی تجهیزات #نمایشگاه_مهدویت در کرج بصورت #پاره_وقت از 7 /11 الی 11/30 ، وسپس اجرای آن در #کربلا بصورت #تمام_وقت از 12/5 الی 12/20 مصادف با ایام #نیمه_شعبان از افراد مستعد وتوانمند با تخصص های ذیل جذب #خادم_افتخاری می نماید.[تعداد محدود و الویت آقایان]
❇️ #تخصص ها:مهندس معمار،طراح وایده پردازهنری_ گرافیست مسلط به فتوشاپ _جوشکار_برقکار _آشنا به سیستم صوتی وتصویری_ماکت ساز_نقاش هنری_نیروی فنی ماهروخلاق_تصویربردار وتدوین گر حرفه ای
🔵 #شرایط ونکات مهم:
■داشتن #گذرنامه باحداقل8 ماه اعتبار_ #توانمندی_جسمانی_ #تبعیت کامل و روحیه #جهادی
حضور افراد درایام ساخت و #آماده_سازی تجهیزات #نمایشگاه_کربلا درکرج بصورت #پاره_وقت بوده ، و درایام #برگزاری_نمایشگاه درکربلا بطور کامل در #اختیار مدیریت نمایشگاه می باشند
⭕️انتخاب برای #نمایشگاه_کربلا منوط به #حضور_فعال ومستمر درکارهای #آماده_سازی درمجتمع #مهدیون خواهد بود
🟢 #اسکان و #غذا درکربلا برعهده مدیریت نمایشگاه می باشد.
📣 مهلت #ثبت_نام تا 7بهمن
♦️#هزینه عزیمت برای #کربلا مبلغ سه میلیون تومان میباشد.
🟣جهت ثبت نام و #ارسال_رزومه بر روی #لینک زیرکلیک نمائید 👇👇
https://survey.porsline.ir/s/4ft5G04I
🔵 لطفا#اطلاع_رسانی نمائید
🔶 روابط عمومی مجتمع #بینالمللیمهدیونکرج
🔴 #توجه_توجه فوری
💚هر که دارد #هوس_کربلا بسم الله(ویژه #هنرمندان_جهادی)
[هرکس شب #نیمه_شعبان در#کربلا باشد، با روح124,000 پیغمبرخدا #مصافحه می نماید_مفاتیح]
🔵فراخوان #نذر_خدمتگزاری برای #امام_زمان(عج)
🛑 مجتمع بینالمللی #مهدیون کرج در نظر دارد جهت ساخت و آماده سازی تجهیزات #نمایشگاه_مهدویت در کرج بصورت #پاره_وقت از 7 /11 الی 11/30 ، وسپس اجرای آن در #کربلا بصورت #تمام_وقت از 12/5 الی 12/20 مصادف با ایام #نیمه_شعبان از افراد مستعد وتوانمند با تخصص های ذیل جذب #خادم_افتخاری می نماید.[تعداد محدود و الویت آقایان]
❇️ #تخصص ها:مهندس معمار،طراح وایده پردازهنری_ گرافیست مسلط به فتوشاپ _جوشکار_برقکار _آشنا به سیستم صوتی وتصویری_ماکت ساز_نقاش هنری_نیروی فنی ماهروخلاق_تصویربردار وتدوین گر حرفه ای
🔵 #شرایط ونکات مهم:
■داشتن #گذرنامه باحداقل8 ماه اعتبار_ #توانمندی_جسمانی_ #تبعیت کامل و روحیه #جهادی
حضور افراد درایام ساخت و #آماده_سازی تجهیزات #نمایشگاه_کربلا درکرج بصورت #پاره_وقت بوده ، و درایام #برگزاری_نمایشگاه درکربلا بطور کامل در #اختیار مدیریت نمایشگاه می باشند
⭕️انتخاب برای #نمایشگاه_کربلا منوط به #حضور_فعال ومستمر درکارهای #آماده_سازی درمجتمع #مهدیون خواهد بود
🟢 #اسکان و #غذا درکربلا برعهده مدیریت نمایشگاه می باشد.
📣 مهلت #ثبت_نام تا 9بهمن
♦️#هزینه عزیمت برای #کربلا مبلغ سه میلیون تومان میباشد.
🟣جهت ثبت نام و #ارسال_رزومه بر روی #لینک زیرکلیک نمائید 👇👇
https://survey.porsline.ir/s/4ft5G04I
🔵 لطفا#اطلاع_رسانی نمائید
🔶 روابط عمومی مجتمع #بینالمللیمهدیونکرج