eitaa logo
بنیاد مهدویت استان البرز
2.2هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
177 فایل
﴾﷽﴿ 🔰محور فعالیت بنیاد:آموزشی_فرهنگی_ پژوهشی کرج_بلوار ملاصدرا_به‌سمت نبوت‌_بعد از ابوذرجنوبی _بنیاد‌ فرهنگی‌ حضرت‌ مهدی‌ موعود(علیه‌السلام) 02634294152_02634214145 +989370754174 ارتباط با ادمین👇 @Admin_mahdaviii
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️ ◾️ ◼️ ⬛️ داستان ، داستان یک منتظر است در پیچ و خم برج انتظار قسمت بیست و ششم_ وقتی با فلاسک به طرف ملکه برگشتم چادرم را جوری جمع کردم تا او متوجه سوختگی چادرم نشود، نباید امیدش را ناامید میکردم. تقریباً همه چیز را ملکه خورده بود و جز تکه ای نان و حلواشکری چیزی نمانده بود. موقع افطار هر کسی از سفره اش چیزی به کنار دستی هایش میداد؛ به ما هم خرما و سیب زمینی آبپز و شله زرد دادند، گویی همه خُلق و خوی جوادی پیدا کرده بودند! من چیزی نداشتم که به کنار دستی هایم بدهم. از ته قلبم آرزو کردم که ایکاش خوردنی های بیشتری از خانه می آوردم. آنقدر خسته و دل زده از دنیا بودم که همان یک ساک آذوقه را هم مجبوری برداشتم. ملکه به طعم های شیرین بی میل بود و شله زرد را پس زد. از این جهت شانس آورده بودم. شله زرد را برای سحری ام کنار گذاشتم. در حیاط مصلی تلفن سکه ای بود. می توانستم به خانه زنگ بزنم و از مادر و پدرم بخواهم برایم مواد غذایی و مقداری پول بیاورند، اما نمیخواستم آنها را به زحمت بیندازم؛ فاصله خانه تا مصلی زیاد بود. خواهرم در نزدیکی مصلی زندگی میکرد، اما دوست نداشتم اسباب زحمت او شوم؛ او باردار بود. هنوز دو روز دیگر از اعتکاف مانده بود و من نه مواد غذایی داشتم و نه پولی، ملکه هم به دست من نگاه میکرد. نمی توانستم تصمیم درستی بگیرم؛ مردّد بودم که چه کنم، تردید از له شدن هم بدتر است! تقریباً همه ملاقاتی داشتند جز من و ملکه. به همه سپرده بودم در این سه روز با من کاری نداشته باشند اما در آنجا چقدر با همه ی آنها کار داشتم، گرچه دیگر رویی نداشتم. بعد از افطار، ملکه دراز کشید و خوابید و من فرصتی برای عبادت پیدا کردم. مشغول خواندن نماز شب چهاردهم ماه رجب شدم؛ مثل نماز شب قبل بود اما باید دو بار تکرار میشد. با همان شور و شوق دیشب، نمازها را خواندم و از طولانی بودن هر رکعت اصلاً کسل نشدم؛ انگار از شب قبل صبورتر و مشتاقتر به عبادت شده بودم. از فراز بیست و یکم جوشن کبیر شروع به خواندن کردم. گویی در "رازقَ الانام" مانده بودم و یارای جلو رفتن نداشتم. انگار همه ی جوشن کبیر در این کلمه خلاصه شده بود. قلبم را مصمّم کردم، حتماً گشایشی می شد. به سختی از آن فراز رد شدم. از "اللّهم" شروع کردم و به "یا مَن اظهَرَ الجمیل" و "یا مَن سَتَرَ القبیح" رسیدم، فکرم مشغول این دو واژه شد. مطمئن شدم خدا آبروی مرا حفظ میکند و اطرافیان ما متوجه ساک خالی من و ملکه نخواهند شد. به "یا صاحِبَ کُلِّ نجوی" که رسیدم، یقین کردم که خدا نجواهای مرا میشنود؛ همانطور که درخواست چادر ملکه و صدای امتناع ذهن مرا شنیده بود و حقم را هم کف دستم گذاشته بود. دیگر مست و سرخوش شدم و بی وقفه جلو رفتم و از "بدیع السموات" تا "یا ربّ " های فراز بیست و هفتم یکسره رفتم. به "اسمعَ السّامعین" و "ابصرَ النّاظرین" که رسیدم، اشکهایم جاری شد، دیگرتوان مقابله با بغضم را نداشتم. خدا میشنید و میدید، دیگر چه جای نگرانی بود! دیگر از بی غذایی نگران نبودم، خدا خیالم را راحت کرد. اینبار از این می ترسیدم که چطور میخواهم از تعلّقات دنیایی خلاص شوم و پله های صعود را طی کنم، حال آنکه حتی یک روز هم تحمل ساک خالی را ندارم. به "یا عِمَاد مَن لا عِمادَ لَه" رسیدم و در "یا أمَان مَن لا أمَانَ لَه" فراز بیست و نهم متوقف شدم. دیگر طاقتم برید و های های شروع به گریستن کردم. صدای گریه و ناله ی من در میان صدای شیون و گریه ی اطرافیان گم شده بود، گویی خیل عظیم در راه ماندگان آن برج را به مصلی آورده بودند تا دوره های پیشنیاز برج را طی کنند. همه از خاطرات تلخ صعود نکردن ضجّه میزدند. ادامه دارد... @alborzmahdaviat
💞💞 ⃣ آيا دوست دارى قصّه چوب شكسته شده را برايت بگويم تا با مظلوميّت خود بيشتر آشنا شوى؟ در اين هر خانه نياز به هاى زيادى دارد تا با آن بپزند و در فصل خانه را با آن گرم كنند. شخصى به نام _بن_اسود براى خانه هيزم تهيّه مى كرد. يك روز او را صدا زد و به او چوب بزرگى داد و گفت: "اين چوب را بگير و به برو و به من در آنجا تحويل بده". خيلى تعجّب كرد، آخر شهر بزرگى است و هيزم هاى زيادى در آن وجود دارد، چه است كه از او مى خواهد اين همه راه برود و اين را به ببرد. به هر حال سوار بر خود شد و به سوى حركت كرد. در ميانه راه به برخورد كرد، او خيلى داشت. جلوىِ راه او را بسته بود، با آن چوب محكم به زد تا كنار برود و راه باز شود ولى شكست. شكسته شدن چوب همان و ريختن نامه ها همان❗️ گويا در داخل اين نامه هايى را مخفى كرده بود و از آن خبر نداشت. واى! اگر مأمور اطلاعاتىِ اين صحنه را ببيند چه خواهد شد❓ همه كسانى كه در اين ها آمده است ريخته خواهد شد. سريع از پياده شد و همه ها را جمع كرد و با عجله از آنجا دور شد. در اين ها، جواب سؤال هاى نوشته شده بود; ولى براى ارسال آنها با فراوانى روبرو بوده است. فكر مى كنم با شنيدن اين با گوشه اى از شرايط كه بر مى گذرد آشنا شده اى. ... 💟✨الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج✨💟 http://eitaa.com/alborzmahdaviat https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
🔴 فوری 💚هر که دارد بسم الله(ویژه ) [هرکس شب در باشد، با روح124,000 پیغمبرخدا می نماید_مفاتیح] 🔵فراخوان برای (عج) 🛑 مجتمع بین‌المللی کرج در نظر دارد جهت ساخت و آماده سازی تجهیزات در کرج بصورت از 7 /11 الی 11/30 ، وسپس اجرای آن در بصورت از 12/5 الی 12/20 مصادف با ایام از افراد مستعد وتوانمند با تخصص های ذیل جذب می نماید.[تعداد محدود و الویت آقایان] ❇️ ها:مهندس معمار،طراح وایده پردازهنری_ گرافیست مسلط به فتوشاپ _جوشکار_برقکار _آشنا به سیستم صوتی وتصویری_ماکت ساز_نقاش هنری_نیروی فنی ماهروخلاق_تصویربردار وتدوین گر حرفه ای 🔵 ونکات مهم: ■داشتن باحداقل8 ماه اعتبار_ کامل و روحیه حضور افراد درایام ساخت و تجهیزات درکرج بصورت بوده ، و درایام درکربلا بطور کامل در مدیریت نمایشگاه می باشند ⭕️انتخاب برای منوط به ومستمر درکارهای درمجتمع خواهد بود 🟢 و درکربلا برعهده مدیریت نمایشگاه می باشد. 📣 مهلت تا 7بهمن ♦️ عزیمت برای مبلغ سه میلیون تومان می‌باشد. 🟣جهت ثبت نام و بر روی زیرکلیک نمائید 👇👇 https://survey.porsline.ir/s/4ft5G04I 🔵 لطفا نمائید 🔶 روابط عمومی مجتمع
🔴 فوری 💚هر که دارد بسم الله(ویژه ) [هرکس شب در باشد، با روح124,000 پیغمبرخدا می نماید_مفاتیح] 🔵فراخوان برای (عج) 🛑 مجتمع بین‌المللی کرج در نظر دارد جهت ساخت و آماده سازی تجهیزات در کرج بصورت از 7 /11 الی 11/30 ، وسپس اجرای آن در بصورت از 12/5 الی 12/20 مصادف با ایام از افراد مستعد وتوانمند با تخصص های ذیل جذب می نماید.[تعداد محدود و الویت آقایان] ❇️ ها:مهندس معمار،طراح وایده پردازهنری_ گرافیست مسلط به فتوشاپ _جوشکار_برقکار _آشنا به سیستم صوتی وتصویری_ماکت ساز_نقاش هنری_نیروی فنی ماهروخلاق_تصویربردار وتدوین گر حرفه ای 🔵 ونکات مهم: ■داشتن باحداقل8 ماه اعتبار_ کامل و روحیه حضور افراد درایام ساخت و تجهیزات درکرج بصورت بوده ، و درایام درکربلا بطور کامل در مدیریت نمایشگاه می باشند ⭕️انتخاب برای منوط به ومستمر درکارهای درمجتمع خواهد بود 🟢 و درکربلا برعهده مدیریت نمایشگاه می باشد. 📣 مهلت تا 9بهمن ♦️ عزیمت برای مبلغ سه میلیون تومان می‌باشد. 🟣جهت ثبت نام و بر روی زیرکلیک نمائید 👇👇 https://survey.porsline.ir/s/4ft5G04I 🔵 لطفا نمائید 🔶 روابط عمومی مجتمع