الفلاممیم
به اسم نقدِ سازنده فاصله میندازیم بین خودمون و وحدت رو از بین میبریم و به بهونهی وحدت، دفاع از عقا
فلان مسئول رو نقد میکنیم، بهش فحش میدیدم، چیکار کرده مگه؟ به قول حضرت آقا هنرشون اینه مسئولین که اتحاد مردم رو تیکه تیکه میکنن. بعد ما خودمون داریم چیکار میکنیم؟ چقد برای وحدت بین خودمون کار کردیم؟ یا نه ما هم داریم وحدت بین خودمون رو تیکه تیکه میکنیم؟!
حضرت آقا(آقاسیدهاشمحداد) میفرمود:
در این حروف مقطعه اوائل سور قرآن خواص و رموز عجیبی است که جز خدا کسی نداند. و اینها فقط رموز اسراری است میان حبیب و محبوب، میان نفس مقدسهی رسولالله و ذات حضرت احدیت_جلشانهواسمه_.
و میان هر حبیب و محبوبی و هر عاشق و معشوقی رموز خاصی است که کسی دیگر را یارای فهم و ادراک آن نیست.
|علامهطهرانی،روحمجرد|
قالمولاناوسیدناوسیدالکونین
امیرالمومنینعلیبنابیطالب:
[اَنَا فِى الذَّرِّ وَ قَبْلَ الذَّرِّ،
اَنَا مَعَ الدَّوْرِ قَبْلَ الدَّوْرِ،
اَنَا مَعَ الْقَلَمِ قَبْلَ الْقَلَمِ،
اَنَا مَعَ اللَّوْحِ قَبْلَ اللَّوْحِ،
اَنَا صاحِبُ الاَْزَلِیَّةِ وَ الاَْبَدِیَّةِ،
اَنَا صاحِبُ جابُلْقا وَ جابُرْسا،
اَنَاصاحِبُ الرَّفْرَفِ وَ بَهْرامَ،
اَنَا مُدَبِّرُ الْعالَمِ الاَْوَّلِ حینَ لا سَماءُکُمْ هذِهِ وَ لاغَبْراؤُکُمْ]
|مشارقالانوارالیقین،خطبهتطنجیه|
الفلاممیم
مریدِ پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ چرا که وعده تو کردی و او به جا آورد
علامه طهرانی داستانی رو در روح مجرد نقل میکنند که:
مرحوم دری از واعظان تهران شب هشتم یا نهم محرم، قبل از منبر رفتن، یک جوانی اومد نزدشون و معنی این شعر رو پرسید. ایشون گفتن بالا منبر میگم تا همه بفهمن.
بالای منبر اینجور شعر رو توضیح دادن که منظور از شیخ حضرت آدم هست که وعده کرد گندم نخوره ولی خورد و پیرمغان امیرالمومنین_علیهالسلام_ هستن که با اینکه وعده نکرده بودند تا آخر عمر از گندم نخوردند و نون جو رو هم حتی یک دل سیر نخوردن.
و معنی شعر اینطور میشه که من مرید امام علی هستم و از من مرنج حضرت آدم چراکه تو وعده کردی از گندم نخوری و حضرت امیر این رو به جا آورد.
الفلاممیم
علامه طهرانی داستانی رو در روح مجرد نقل میکنند که: مرحوم دری از واعظان تهران شب هشتم یا نهم محرم،
قبل از پایان اون سال جناب دری فوت میکنه. سال بعد محرم همون شب اون جوون مرحوم دری رو در خواب میبینه. مرحوم دری به اون جوون میگه پارسال اینو از من پرسیدی و اون طور جواب دادم، حالا تو این عالم یه جور دیگه برام منکشف شده:
مراد از شیخ حضرت ابراهیم هستش و مراد از وعده ذبح پسر و مراد از پیرمغان امام حسین هست و معنی شعر اینطور میشه که:
حضرت ابراهیم از من مرنج که من مرید حضرت سیدالشهدا هستم، چراکه تو وعده کردی پسرتو ذبح کنی ولی امام حسین بود که به وعده عمل کرد و دوتا پسراش ذبح شدن...
مخاطب قرار دادن یکدیگر با حروف مفرده، سنتی است در میان احباب ازجمله سنتهای عالم محبت بین محبینی که اساس کارشان بر اساس محبت طرفینی برقرار شده است.
پس اینگونه تخاطب عبارت است از: سرّ حبیب با حبیب، به طوری که برآن مطلع نشود رقیب.
بین المحبین سرٌ لیس یفشه
قولٌ و لا قلمٌ للخلق یحکیه
(در میان محبان سر خاصی است که هیچ گفتاری نمیتواند آن را فاش سازد و هیچ قلمی نمیتواند آن را برای خلائق بیان و حکایت کند.)
|تفسیرصافی،دربابحروفمقطعه|
امیرالمومنین_علیهالسلام_یه شعر دارن به این مضمون:
ای چه بسیار علوم جوهریه اصلیه که در من هست،
و اگر به اون لب باز کنم حتما به من میگن: تو بتپرستی!
و بعضی از مسلمونا به این جرم خون من رو حلال میشمارن،
اونا زشت ترین کار خودشون رو خوب میبینن...