eitaa logo
الف دزفول
3.6هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
631 ویدیو
8 فایل
شهید آباد مجازی دزفول ارتباط با مدیر @alimojoudi
مشاهده در ایتا
دانلود
استخوان هایم شکست... اما قرار نبود دل مادرم بشکند چه در پیچ و خم راه پله های بنیادشهید چه در کوچه پس کوچه های شهر و چه در کنج خلوت خانه عصای دستش اگر نیستید ، خنجر قلبش نباشید من از استخوانهای شکسته خود میگذرم اما از دل شکسته مادرم نه ! حجت تمام دیدار به قیامت #الف_دزفول @alefdezful
ی آن‌ها انجام می‌دهید یک منّتی بر آن‌ها دارید. منّت آن‌ها را بکشید، خدمت بکنید، احترام بکنید ما باید خدمتگزار به آن‌ها باشیم» آیا این سنگ اندازی ها و مشکل تراشی برای کسانی که هست و نیستشان را برای انقلاب گذاشتند، خلاف خواسته ی حضرت امام خمینی(ره) نیست؟ بیایید از این میز و مسئولیت برای خدمت به این خانواده ها بهره بگیرید تا بتوانید روز قیامت چشم در چشم شهدا پاسخگو باشید. بیایید اگر دردی از این خانواده ها تسکین نمی دهید، دردی دیگر روی دردهایشان نیفزاییم و با این گونه اعمال و رفتار مردم را از نظام و انقلاب دلسرد نکنید. البته باید اینرا هم یادآور کنیم که این بخشنامه از عهده مدیر کل ها در استان ها و روئسای بنیاد شهید در شهرستان ها خارج است ولی این عزیران میتوانند صدای این ایثارگران را به مرکز برسانند. در پایان ضمن درخواست از مسئولین محترم بنیاد شهید کشور و استان برای حل این مشکل جدید والدین شهدا و همچنین جانبازان و ایثار گران این جمله ی مقام معظم رهبری را یادآور می شوم که فرمودند: « آن کسانی که بار مسوولیت را در این کشور بر دوش می کشند, باید بدانند که در مقابل یکایک خانواده های شهدا و کسانی که در راه خدا مجاهدت کرده اند, مسوولیت دارند. » خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار (سید عزیزاله پژوهیده) @alefdezful
893.6K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥این کلیپ را صدبار هم ببینید هنوز تشنه تر میشوید برای دوباره دیدن.... 🌷مگر می شود شهید از شهادتش بی خبر باشد ...؟ 🌷حسین ولایتی با گویش دزفولی می گوید : بگذار ریا شود تا بقیه یاد بگیرند . من میدانم یک روز شهید میشوم ... 💐حسین ولایتی امروز صبح در حادثه تروریستی اهواز به شهادت رسید و ثابت کرد که واقعا میدانست شهید میشود ... #الف_دزفول @alefdezful
🙌 سلام آقای صدا و سیما 🌷خوزستان عزدار ۲۵ شاخ شمشاد پاسدار و سرباز و بسیجی اش است... 📢هفتاد نفر هم هنوز روی تخت بیمارستان غرق خون، منتظر تقدیرشان هستند. 🏴ما عزاداریم... ◼گفتم شاید روبان سیاه برای گوشه تلویزیون نداری ، این چسب رو بگیر و یه کم ازش بزن گوشه تلویزیون ... 🏴بیچاره خوزستان که عزایش هم عزادارتان نمی کند. ⚫ #ماعزاداریم ... میفهمی ؟! عزادار ... #الف_دزفول @alefdezful
با سلام 🌷اول مهرماه، هجدهمین سالروز شهادت معلم شهیدم نعمت الله لحافچی زاده (دادآفرید) گرامی باد. 🌴مورچه های مامور ✍روایت تکان دهنده ای از مراسم تشییع شهید لحافچی ⭕️ هنوز داشتم با دلم کلنجار می رفتم که نه! حقیقت ندارد! مگر می شود غواص غرق شود!  اما خیل جمعیتی که تابوت آقای لحافچی را روی شانه می بردند ، حکایت دیگری داشت. آقای لحافچی رفته بود برای نجات دو غریق. یکی را نجات داده بود، اما دومی ...! ✅ پنج سال معلم ورزشم بود. البته اسمش معلم ورزش بود. برای من معلم اخلاق بود. کسی که از او زندگی یاد می گرفتم. کسی که با اینکه کمتر حرف می زد، بیشتر با عملش  خدایی زیستن و اخلاص را یادمان می داد. تصویرش با آن لبخند زیبای گوشه ی لب و آن شلوار و گرمکن خاکستری از پیش چشمانم محو نمی شد. ✳️ تازه دانشگاه قبول شده بودم و هنوز وقت نکرده بودم که به آقای لحافچی خبرش را بدهم و حالا هم که کار از کار گذشته بود. ✴️ سریع خودم را رساندم بالای مزاری که قرار بود تا چند لحظه دیگر خانه ی ابدی آن مرد بزرگ شود. کسی که با آنکه هر جلسه ی ورزش از شهدا برایمان می گفت و از اخلاق و رفتارشان؛ و می خواست که از شهدا الگو گیری کنیم، حتی یک بار از جبهه رفتن و فرمانده بودن خودش حرف نزد. چه عزت نفسی داشت این مرد. چقدر افتاده و خاضع بود. ⭕️ گریه امانم نمی داد. اینکه دست تقدیر، پرواز آقای لحافچی را رقم زده بود، برایم باورکردنی نبود! نشستم بالای مزار. چند نفری آنجا بودند و صدای «لااله الا الله » جمعیت تشییع کننده نزدیک و نزدیک تر می شد. تصویر لبخندش پیش چشمم بود و همین بیشتر آزارم می داد، لبخندی که برایم عین روضه بود. ❇️ ناگهان مردی که کنار مزار نشسته بود، گفت: «توی لَحَد را نگاه کنید! مورچه ها را ببینید! » چند نفری که آنجا بودند ، مسیر انگشت مرد را دنبال کردند. اشکهایم را پاک کردم تا شفاف تر ببینم. کف قبر، پر شده بود از مورچه های دُرُشت. تعجب کردم! این همه مورچه اینجا چکار می کنند! داشتم به این می اندیشیدم که بروم پایین و فکری به حال این همه مورچه کنم! پیکر آقای لحافچی تا چند دقیقه ی دیگر باید بر آن بستر آرام می گرفت. 🔆 صدای آن مرد دوباره مرا به خود آورد که همزمان با بغضی که ترک برمی داشت گفت: «ببینید مورچه ها چه می کنند!» بیشتر دقت کردم. عرق سردی روی بدنم نشست و دستانم شروع کرد به لرزیدن. به چشم خودم دیدم. مورچه ها سنگ ریزه ها و برگ و خاشاکی را که کف لَحَد افتاده بود ، می گرفتند و کنار می کشیدند. ✅ صدای جمعیت نزدیک و نزدیک تر می شد. چند نفری که آنجا بودند، صحنه را به وضوح دیدند. کم کم دور مزار داشت شلوغ می شد و من هنوز محو کار مورچه ها بودم. چند دقیقه ای نگذشت که انگار کف لَحَد را جارو زده باشند، پاکِ پاک شد. بدون هیچ سنگ ریزه و برگ و خاشاک! و عجیب تر اینکه دیگر خبری از مورچه ها نبود! 🔆 این جز یک نشانه چه می توانست باشد! نشانه ای که جلوه ای از بزرگی و عظمت مقام مش نعمت را پیش رویمان تصویر می کرد. عظمت مقام مردی که اخلاصش نگذاشت دنبال نام و مقام باشد. ✳️ برخاستم و از مزار فاصله گرفتم و تکیه دادم به تنه ی یک درخت! در تلفیق تصویر خندان مش نعمت که پیش روی تابوت حرکت می کرد و  تصویر مورچه هایی که مأموریت داشتند، مزار آقا معلم را جارو بکشند، درد بی آقا معلم شدن داشت امانم را می گرفت. با خودم گفتم: «وقتی مورچه ها برای خانه ی دنیایی مش نعمت چنین مأموریتی دارند، پس خداوند چه مأموریتی به ملائکه اش داده است ، برای همراهی آقا معلم تا بهشت برزخی پروردگار!» ⭕️ خیل جمعیت، مزار را دوره کرده بودند و من آرام می گریستم و زیر لب می گفتم:«آقا! خداحافظ!» 🌹برای عضویت درکانال های رسمی (الف دزفول) روی لینک های زیرکلیک کنید 🌹 🌴✅ https://t.me/joinchat/AAAAADv7Upe6LMS6phucgA 🌴✅https://eitaa.com/alefdezful
⭕ خبر فوری ⭕ 🌷تغییر در مراسم تشییع شهدای دزفولی حادثه تروریستی اهواز🌷 🔸مراسم وداع با شهیدان به طور همزمان: 💐 فردا (دو شنبه ۲ مهرماه) ساعت ۱۴ در حسینیه ثارالله 🔸تشییع شهدا: 💐ساعت ۱۵ به طور همزمان که پیکر مطهر شهید ولایتی به سمت گلراز شهدا و پیک مطهر شهید زارعی به سمت امامزاده اسحاق ابراهیم تشییع و خاکسپاری خواهد شد 🔸مراسم ترحیم شهدا: 💐ساعت ۲۰ الی ۲۲ در حسینیه ثارالله دزفول @alefdezful
این تصویر را به برخی نمایندگان مردم (شما بخوانید نمایندگان آمریکایی) و مسئولین (شما بخوانید بیخیالان) نشان دهید. هر چند که بعید میدانم بفهمند و کَکِشان بگزد. این روزها چقدر این آیه در دنیای اطرافمان مصداق دارد که ( أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ) کاش بگونه ای عمل کنیم که مصداق این آیه نباشیم #الف_دزفول @alefdezful
با سلام ✍کوتاه نویسی های «الف دزفول» 🌷آن روز شهید حسین ناجی، چشم در چشمان بنی صدر دوخت و با خشمی انقلابی، در اوج شجاعت، انگشت اشاره اش را تکان داد و فریاد زد : «شما شایسته ی ریاست جمهوری ایران نیستی! » نه از میزش ترسید و نه از رتبه و مقام و منصبش! 🌴خواستم بگویم کاش حسین ناجی ها برگردند. آن مدیرانی که جز خدا، با هیچ کس بده و بستان نداشتند تا مجبور باشند در مقابل بی لیاقتی و فساد برخی مسئولین هم تراز و بالادست سکوت کنند. سکوت از ترس رسوایی خویش و البته برای غارت بیشتر ثروت و دیانت مردم. کاش حسین ناجی ها برگردند، آنانکه دردشان درد مردم بود. #الف_دزفول 🌹برای عضویت درکانال های رسمی (الف دزفول) روی لینک های زیرکلیک کنید 🌹 🌴✅ https://t.me/joinchat/AAAAADv7Upe6LMS6phucgA 🌴✅https://eitaa.com/alefdezful
☀️از عطرِ خوشبختی تا دردِ نداری☀️ ✍🏻 به بهانه ی همین روزها 1⃣🌷 تصویر 1: ⭕️بچه دبستانی بودیم و سرمان گرم کودکانگی های خودمان. آن روزها اوضاع مالی اکثر خانوده ها متوسط و ضعیف بود و کمتر بچه پولدار بین بچه ها پیدا می شد. آن روزهایی را می گویم که سرهای همه مان تراشیده بود و دفترها و مدادهایمان همه یک شکل ، جوری که مادرهایمان اسممان را روی کاغذ کوچکی می نوشتند و بانوار چسب می چسباندند بالای مدادهایمان تا با مداد دوستانمان عوض نشود. 🍌یادم می آید آن روزها «موز» یک میوه ی لاکچری بود و معمولاً بچه پولدارها می توانستند بخرند. یکی دو سالی یک بار که پدر برایمان موز می خرید، همیشه مادرم می گفت: «موز نباید با خودت ببری مدرسه!» یا « تو خونه باید موز بخوری، نبری با خودت تو کوچه!» می گفت: «آنها که نمی توانند موز بخرند، اگر دست تو ببینند، ممکن است دلشان بشکند و تو گناه می کنی! » ✅با اینکه کودک بودیم ، خوب می فهمیدیم مادر چه می گوید. پدر و مادرها چقدر حواسشان به این مسائل بود. 2⃣🌷تصویر 2: ✴️دوره دبیرستان بودم. تعطیلات عید نوروز یا هر فرصتی که نهار را می بردیم بیرون و توی دشت و دمن می نشستیم، اگر مرغ روی آتش کباب می کردیم و دور و برمان خانواده نشسته بود، مادربزرگ همیشه می گفت:«چند تیکه بهشون تعارف کنید! بوی مرغ زده زیر دماغشون، ممکنه هوس کرده باشن!» چقدر آدم ها حواسشان به این مسائل بود. 3⃣🌷تصویر3: داشتم کتاب شهید حمید سیاهکالی مرادی را می خواندم. جوان دهه شصتی مدافع حرم. همسرش می گفت: «کباب خیلی دوست داشت! هر وقت توی خانه کباب می گذاشت روی آتش، همزمان اسفند دود می کرد. وقتی دلیلش را می پرسیدم می گفت: اگر بوی کباب بیرون بره و کسی دلش بخواد، مدیون می شیم!» به سن و سال و نسل قدیم و جدید که نیست. روح آدم که وسعت پیدا کرده باشد، اندیشه ی آدم که بزرگ باشد، مسائل کوچک را هم درشت می بیند و حواسش بهشان هست. 4⃣🌷تصویر چهارم: به برکت وجود یک مشت مدیر غرب زده و لیبرال، مردم دارند زیر فشار اقتصادی له می شوند. برخی ها واقعاً نان شب هم ندارند بخورند. برخی ها اصلاً سفره ای برایشان نمانده است که کوچک یا بزرگ باشد. اما خودمان به خودمان رحم نمی کنیم. از میزهای جشن تولد تا سفره های شب یلدا. از سفره های هفت سین رنگارنگ تا سفره های رستوران های لاکچری. ازهدایایی که به پدر و مادر و همسر و فرزندانمان داده ایم تا تصاویر لحظه به لحظه ی سفرهایمان. تمام اتفاقات ریز و درشت و «یِهویی »زندگی خصوصی مان را ریخته ایم روی دایره تا در شبکه های اجتماعی همه ببیندد و این وسط غافلیم از اینکه کسی ببیند و دلش بشکند. پدری، مادری و یا شاید کودکی! غافل از اینکه فرزندی نداری را به رخ بابایش بکشد و بابا شرمنده شود از دست های خالی اش و یا مردی شرمنده ی همسرش شود بخاطر تنگی معیشت! 🙌🏻❤️شما را به خدا بیایید اگر مسئولینی داریم که فقط هوای جیب خودشان و فرزندانشان را دارند، حداقل کمی خودمان، هوای خودمان را داشته باشیم. اگر به لطف خدا دستمان به دهنمان می رسد، کمی ریزبینانه تر به مسائل نگاه کنیم. از آه فقرا و اشک یتیمان کمی هراس داشته باشیم چرا که رسول اکرم(ص) می فرماید :«هر گاه یتیم بگرید ، ارکان عرش به لرزه می افتد» ✋🏻🌹بیایید این روزها بیشتر هوای همدیگر را داشته باشیم و زندگی خصوصی مان را در حصار خصوصی بودنش نگه داریم و تکثیر نکنیم. 🎁پیشاپیش سال نو مبارک! یاعلی 📖 این مطلب را در الف دزفول ببینید👇🏻 🌷http://alefdezful.blogfa.com/post-403.aspx 🌹برای عضویت درکانال های رسمی ( الف دزفول ) روی لینک های زیرکلیک کنید 🌹 🌴✅ https://t.me/joinchat/AAAAADv7Upe6LMS6phucgA 🌴✅https://eitaa.com/alefdezful
🎥 اگر دوربین نبود... ✍🏻چند خط برای مسئولین ⭕️به بهانه ی برخی اتفاقاتی که این روزها رخ می دهد 1⃣ پرده اول : « أَ لَم‌ یَعلَم‌ بِأَن‌َّ اللّه‌َ یَری» آیه 14 سوره ی علق است که می فرماید: «آیا انسان نمى داند که خداوند همه اعمالش را مى بیند؟» 2⃣پرده دوم: شهید حسین بیدخ در وصیت نامه اش می نویسد : « دوربين فيلمبرداري خدا را كه هيچ گاه نديدم، حالا ديدم. گويي فرشتگانِ مأمور، در حال گرفتن فيلم از مايند. برادرم چنان زندگي كن كه هميشه دوربين خدا را در حال گرفتن فيلم از خود ببيني.» 3⃣پرده سوم: ⁉️☀️اگر دوربین نبود، آیا آن پسر بچه ی گل فروش می توانست ثابت کند که آن نامرد، وادارش کرده است که گل ها را با ساقه و پلاستیک دورش قورت بدهد؟ ⁉️☀️اگر دوربین نبود، آیا آن زن می توانست ثابت کند که مدیر نمایندگی سایپا دست روی او بلند کرده است؟ ⁉️☀️اگر دوربین نبود، آیا آن کارمند وظیفه شناس گمرک می توانست ثابت کند که نماینده سراوان آنقدر بد دهن و قانون شکن است؟ ⁉️☀️اگر دوربین نبود و تصویر تحقیر پاکبانان در شهرداری برازجان پخش نمی شد، آیا شهردار برازجان روبروی چشم هشتاد میلیون نفر به عذرخواهی می افتاد؟ ⁉️☀️اگر دوربین نبود .... ✅❓حالا سوال من از مدیران و مسئولین این است که حتماً باید فیلم ظلم شما در شبکه های مجازی پخش شود، تا حقوق قانونی ارباب رجوعتان را رعایت کنید و به افراد زیر دست ظلم نکنید؟ آیا این رفتار و عملکردها خواسته ی خداوند و اهل بیت(ع) و شهدا از شماست؟ 🌷شهید بیدخ در وصیتش از کدام دوربین برای شما سخن گفت؟! مگر نه منظورش همان «أَ لَم‌ یَعلَم‌ بِأَن‌َّ اللّه‌َ یَری» بود؟ نمی دانید یا اعتقاد ندارید؟ یا گمان می کنید روز حساب هم می توان با رانت و رشوه و دمِ این مدیر و آن مدیر را دیدن از مکافات فرار کرد؟ ⁉️✋🏻آیا مردم حتما باید با دوربین روشن راه بروند تا در ادارات و ارگان ها و کوچه و خیابان ها حقشان پایمال نشود؟ و آیا دنیا به « دوربین مدار بسته ی خدا» مجهز نیست؟ 📸بدانید تمام تصاویر شما در دوربین پروردگار ثبت و ضبط است و اگر دست ضعفا برای شکستن گردن های کلفت قدرت نداشته باشد، آهشان برای به آتش کشیدن خرمن دنیا و آخرتتان کفایت می کند. ⚠️بترسید از روزی که « فَيَوْمَئِذٍ لَّا يَنفَعُ الَّذِينَ ظَلَمُوا مَعْذِرَتُهُمْ وَلَا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ» و در چنين روزى ديگر پوزش آنان كه ستم كرده اند سود نمى بخشد و بازگشت به سوى حق از آنان خواسته نمى شود. ⚠️آقایان مسئول! بدانید که «إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ». بدرستی که پروردگار تو همواره در کمینگاه است. ✅خود دانید... 📖 این مطلب را در الف دزفول ببینید👇🏻 🌷http://alefdezful.blogfa.com/post-405.aspx 🌹برای عضویت درکانال های رسمی ( الف دزفول ) روی لینک های زیرکلیک کنید 🌹 🌴?✅ https://t.me/joinchat/AAAAADv7Upe6LMS6phucgA 🌴✅https://eitaa.com/alefdezful
☀️از عطرِ خوشبختی تا دردِ نداری☀️ ✍🏻 به بهانه ی همین ایام 1️⃣🌷 تصویر 1: ⭕️بچه دبستانی بودیم و سرمان گرم کودکانگی های خودمان. آن روزها اوضاع مالی اکثر خانوده ها متوسط و ضعیف بود و کمتر بچه پولدار بین بچه ها پیدا می شد. آن روزهایی را می گویم که سرهای همه مان تراشیده بود و دفترها و مدادهایمان همه یک شکل ، جوری که مادرهایمان اسممان را روی کاغذ کوچکی می نوشتند و بانوار چسب می چسباندند بالای مدادهایمان تا با مداد دوستانمان عوض نشود. 🍌یادم می آید آن روزها «موز» یک میوه ی لاکچری بود و معمولاً بچه پولدارها می توانستند بخرند. یکی دو سالی یک بار که پدر برایمان موز می خرید، همیشه مادرم می گفت: «موز نباید با خودت ببری مدرسه!» یا « تو خونه باید موز بخوری، نبری با خودت تو کوچه!» می گفت: «آنها که نمی توانند موز بخرند، اگر دست تو ببینند، ممکن است دلشان بشکند و تو گناه می کنی! » ✅با اینکه کودک بودیم ، خوب می فهمیدیم مادر چه می گوید. پدر و مادرها چقدر حواسشان به این مسائل بود. 2️⃣🌷تصویر 2: ✴️دوره دبیرستان بودم. تعطیلات عید نوروز یا هر فرصتی که نهار را می بردیم بیرون و توی دشت و دمن می نشستیم، اگر مرغ روی آتش کباب می کردیم و دور و برمان خانواده نشسته بود، مادربزرگ همیشه می گفت:«چند تیکه بهشون تعارف کنید! بوی مرغ زده زیر دماغشون، ممکنه هوس کرده باشن!» چقدر آدم ها حواسشان به این مسائل بود. 3️⃣🌷تصویر3: داشتم کتاب شهید حمید سیاهکالی مرادی را می خواندم. جوان دهه شصتی مدافع حرم. همسرش می گفت: «کباب خیلی دوست داشت! هر وقت توی خانه کباب می گذاشت روی آتش، همزمان اسفند دود می کرد. وقتی دلیلش را می پرسیدم می گفت: اگر بوی کباب بیرون بره و کسی دلش بخواد، مدیون می شیم!» به سن و سال و نسل قدیم و جدید که نیست. روح آدم که وسعت پیدا کرده باشد، اندیشه ی آدم که بزرگ باشد، مسائل کوچک را هم درشت می بیند و حواسش بهشان هست. 4️⃣🌷تصویر چهارم: مردم دارند زیر فشار اقتصادی له می شوند. برخی ها واقعاً نان شب هم ندارند بخورند. برخی ها اصلاً سفره ای برایشان نمانده است که کوچک یا بزرگ باشد. اما خودمان به خودمان رحم نمی کنیم. از میزهای جشن تولد تا سفره های شب یلدا. از سفره های هفت سین رنگارنگ تا سفره های رستوران های لاکچری. ازهدایایی که به پدر و مادر و همسر و فرزندانمان داده ایم تا تصاویر لحظه به لحظه ی سفرهایمان. تمام اتفاقات ریز و درشت و «یِهویی »زندگی خصوصی مان را ریخته ایم روی دایره تا در شبکه های اجتماعی همه ببیندد و این وسط غافلیم از اینکه کسی ببیند و دلش بشکند. پدری، مادری و یا شاید کودکی! غافل از اینکه فرزندی نداری را به رخ بابایش بکشد و بابا شرمنده شود از دست های خالی اش و یا مردی شرمنده ی همسرش شود بخاطر تنگی معیشت! 🙌🏻❤️شما را به خدا بیایید حداقل کمی خودمان، هوای خودمان را داشته باشیم. اگر به لطف خدا دستمان به دهنمان می رسد، کمی ریزبینانه تر به مسائل نگاه کنیم. از آه فقرا و اشک یتیمان کمی هراس داشته باشیم چرا که رسول اکرم(ص) می فرماید :«هر گاه یتیم بگرید ، ارکان عرش به لرزه می افتد» ✋🏻🌹بیایید این روزها بیشتر هوای همدیگر را داشته باشیم و زندگی خصوصی مان را در حصار خصوصی بودنش نگه داریم و تکثیر نکنیم. 🎁 مراقب یلدای امسال باشیم ، مبادا دلی بشکند. . . . یاعلی 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️ لینک عضویت کانال واتساپ شماره ۳ الف دزفول👇🏻 : 🌐https://chat.whatsapp.com/HANjLZTvqBg6gJ2ZK0P4eq ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/alefdezful
☀️از عطرِ خوشبختی تا دردِ نداری☀️ ✍🏻 به بهانه ی همین ایام 1️⃣🌷 تصویر 1: ⭕️بچه دبستانی بودیم و سرمان گرم کودکانگی های خودمان. آن روزها اوضاع مالی اکثر خانوده ها متوسط و ضعیف بود و کمتر بچه پولدار بین بچه ها پیدا می شد. آن روزهایی را می گویم که سرهای همه مان تراشیده بود و دفترها و مدادهایمان همه یک شکل ، جوری که مادرهایمان اسممان را روی کاغذ کوچکی می نوشتند و بانوار چسب می چسباندند بالای مدادهایمان تا با مداد دوستانمان عوض نشود. 🍌یادم می آید آن روزها «موز» یک میوه ی لاکچری بود و معمولاً بچه پولدارها می توانستند بخرند. یکی دو سالی یک بار که پدر برایمان موز می خرید، همیشه مادرم می گفت: «موز نباید با خودت ببری مدرسه!» یا « تو خونه باید موز بخوری، نبری با خودت تو کوچه!» می گفت: «آنها که نمی توانند موز بخرند، اگر دست تو ببینند، ممکن است دلشان بشکند و تو گناه می کنی! » ✅با اینکه کودک بودیم ، خوب می فهمیدیم مادر چه می گوید. پدر و مادرها چقدر حواسشان به این مسائل بود. 2️⃣🌷تصویر 2: ✴️دوره دبیرستان بودم. تعطیلات عید نوروز یا هر فرصتی که نهار را می بردیم بیرون و توی دشت و دمن می نشستیم، اگر مرغ روی آتش کباب می کردیم و دور و برمان خانواده نشسته بود، مادربزرگ همیشه می گفت:«چند تیکه بهشون تعارف کنید! بوی مرغ زده زیر دماغشون، ممکنه هوس کرده باشن!» چقدر آدم ها حواسشان به این مسائل بود. 3️⃣🌷تصویر3: داشتم کتاب شهید حمید سیاهکالی مرادی را می خواندم. جوان دهه شصتی مدافع حرم. همسرش می گفت: «کباب خیلی دوست داشت! هر وقت توی خانه کباب می گذاشت روی آتش، همزمان اسفند دود می کرد. وقتی دلیلش را می پرسیدم می گفت: اگر بوی کباب بیرون بره و کسی دلش بخواد، مدیون می شیم!» به سن و سال و نسل قدیم و جدید که نیست. روح آدم که وسعت پیدا کرده باشد، اندیشه ی آدم که بزرگ باشد، مسائل کوچک را هم درشت می بیند و حواسش بهشان هست. 4️⃣🌷تصویر چهارم: مردم دارند زیر فشار اقتصادی له می شوند. برخی ها واقعاً نان شب هم ندارند بخورند. برخی ها اصلاً سفره ای برایشان نمانده است که کوچک یا بزرگ باشد. اما خودمان به خودمان رحم نمی کنیم. از میزهای جشن تولد تا سفره های شب یلدا. از سفره های هفت سین رنگارنگ تا سفره های رستوران های لاکچری. ازهدایایی که به پدر و مادر و همسر و فرزندانمان داده ایم تا تصاویر لحظه به لحظه ی سفرهایمان. تمام اتفاقات ریز و درشت و «یِهویی »زندگی خصوصی مان را ریخته ایم روی دایره تا در شبکه های اجتماعی همه ببیندد و این وسط غافلیم از اینکه کسی ببیند و دلش بشکند. پدری، مادری و یا شاید کودکی! غافل از اینکه فرزندی نداری را به رخ بابایش بکشد و بابا شرمنده شود از دست های خالی اش و یا مردی شرمنده ی همسرش شود بخاطر تنگی معیشت! 🙌🏻❤️شما را به خدا بیایید حداقل کمی خودمان، هوای خودمان را داشته باشیم. اگر به لطف خدا دستمان به دهنمان می رسد، کمی ریزبینانه تر به مسائل نگاه کنیم. از آه فقرا و اشک یتیمان کمی هراس داشته باشیم چرا که رسول اکرم(ص) می فرماید :«هر گاه یتیم بگرید ، ارکان عرش به لرزه می افتد» ✋🏻🌹بیایید این روزها بیشتر هوای همدیگر را داشته باشیم و زندگی خصوصی مان را در حصار خصوصی بودنش نگه داریم و تکثیر نکنیم. 🎁 مراقب یلدای امسال باشیم ، مبادا دلی بشکند. . . . یاعلی 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول سایت الف دزفول | ایتا | تلگرام | اینستاگرام