eitaa logo
سید جواد مولانا
213 دنبال‌کننده
547 عکس
39 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹️کرامتی از امیر المومنین در حق مرحوم آیت الله حاج سید علی مولانا . تولد ۱۲۸۱ش نجف اشرف وفات۱۳۵۱ ش. تهران ♦️ «در دومين سفرم به عتبات عاليات با يكي از منسوبين همراه بودم. او چند جفت قاليچه براي فروش در بغداد و كاظمين با خود آورده بود و تعدادي از آن ها را فروخت. من نيز در نجف منزلي براي خود تهيه كردم و به قصد تحصيل ماندم. ♦️ روزي به منزلم آمد و با اصرارِ تمام از من خواهش كرد كه پنج ليره عثماني به من قرض بدهد تا من لوازم زندگي فراهم آورم و من قبول نمي كردم؛ چون مي دانستم آدمي، غيرمتعارف است. ♦️بالاخره پنج ليره داد تا پس از بازگشتن به تبريز، از والد معظم عوض آن ها را دريافت نمايد. من هم آن ها را براي خريد لوازم منزل خرج كردم. ♦️ بعد از چند روز آمد و گفت: من عازم تبريزم و پنج ليره اي كه به شما داده بودم، اكنون برايم لازم است، آن ها را تحويل بده . ♦️من گفتم: آن ها را خرج كرده ام. اصرار كرد كه بايد بدهي. در خاطر دارم روز پنجشنبه بود. عصر براي زيارت اهل قبور به وادي السلام رفتم و هنگام بازگشت، از بازار بزرگ وارد صحن مبارك حضرت شدم و مقابل حرم شريف ايستادم و با حضور قلب به حضرت عرض كردم: ♦️يا اميرالمؤمنين! من تازه وارد هستم و در اين شهر كسي را نمي شناسم. و عرايضم را به حضرت گفتم و روانه منزل شدم. هنوز ننشسته بودم كه درِ منزل را زدند. در را باز كردم. شخص ناشناسي بود. پنج ليره به من داد و گفت: اين پنج ليره براي شما است. و خداحافظي كرد و رفت. ♦️ شكر خدا كردم و فرداي همان روز، پنج ليره را به همسفرم دادم و فكرم آسوده شد». 🔷️ مجموعه یادداشت ها و خاطرات مرحوم آیت الله حاج سید علی مولانا به نقل از فرزندشان مرحوم آیت الله حاج سید ابوالحسن مولانا https://eitaa.com/alemolana1 https://www.alemolana.ir https://www.youtube.com/@alemolana
🖌📃یاد داشتی از دکتر عبدالله جعفری پیرامون مرحوم آیت الله حاج سید ابوالحسن مولانا ✅ گلها که حرف نمی زنند . عطرها هم نه می نویسند و نه سخن می رانند . ✅ دیده اید که غنچه ها و یا شکوفه ها خودستایی کنند یا حتی کسی آنان را تبلیغ کنند . ✅ برخی انسانها نیز همچون شکوفه لازم نیست حرف بزنند . رسانه ها را پر از فریاد کنند . زمین و زمان را بهم بدوزند که من خیلی مهم هستم و ...برخی انسانها چنین هستند . ✅ 18سالم بود و روزی گذرم به مرکز شهر افتاده بود . دنبال خانه ای برای خدا بودم تا تکبیر غروب به جا آورم . ✅ استاد شاگرد (مسجد) را نشانم دادند . اسمش چه با مسمی بود . همه هستی و جهان ،استاد و من شاگرد این هستی . اصلا عالم همه شاگردند و استاد علی . ✅ همان دم در مسجد رسم استاد را دیدم . ناگاه با تواضع و ادب روبرو گشتم . مرا که دیدند منتظر ، دم در ایستادند و فرمودند : بفرمایید . خجل از ادبشان دست به سینه گشتم . ✅ بله ، انسان زمانی انسان می شود که از خود رها گشته به غیرش متوجه گردد . جاری اخلاق بود در جامعه و نه محصور در کتب . ✅ گهگاه مسیرم به این استاد شاگرد ( مسجد) کشیده می شد به محبتش . وجودش همه سخن بود . ✅ خودش کتاب بود باید می خواندیدمش. تا نماز فرصتی بود و بین جوانان می نشست . با نگاهش مهر و با کلامش آرامش و نور به دلها و گاه لبخندی به لبها هدیه می داد . به مردم توجه داشت و در رفتار با ایشان متواضع . https://eitaa.com/alemolana1 https://www.alemolana.ir https://www.youtube.com/@alemolana
کرامت امام رضا علیه السلام برای ایت الله میرزاعبدالله مجتهدی تبریزی اززبان آیت الله میرزاعبدالرضاکفایی خراسانی نواده صاحب کفایه
المحسن السبط، مولود أم سقط - السيد محمد مهدي السيد حسن الموسوي الخرسان.pdf
16.41M
📚 کتاب محسن السبط مولود ام سقط 🖋 تالیف مرحوم علامه سید محمد مهدی خِرسان
فهرست آثار مرحوم آقا عزیز طباطبایی " محقق طباطبایی" 👇👇👇👇🌹