کانال رسمی شعر آل یاسین
🗯سردار دل ها حاج قاسم :
فلسطین خطّ مقدّم ما
و جهان اسلام است .
#فلسطین
#روز_قدس
#سردار_دل_ها
#شادی_روح_مطهرحاج_قاسم_صلوات
@aleyasein
بسم الله الرحمن الرحیم
#مناجات
#ماه_رمضان
من و این نَفسِ گرفتار الهی العفو
تویی و این دل بیمار الهی العفو
عوضم کن عوضم کن عوضم کن اینبار
خستهام زینهمه تکرار الهی العفو
روبروی حرم و چشم به گنبد دارم
سرم و شانهی دیوار الهی العفو
نکند بگذرد این ماه و نبخشی ما را
بُگذر ای حضرت غفار الهی العفو
دلِ ما را بتکان تاکه بریزد جز تو...
آه از غلفت غمبار الهی العفو
چند شب مانده از این سُفره ، الهی ارحم
چند شب مانده به دیدار الهی العفو
نکند آدمِ قبل از رمضان باز شوم
باز نااهل و گنهکار الهی العفو
نگذاری بروم ، رو بزنم بر غیرت
آه از خاری اصرار الهی العفو
به همان حامی تنهای علی در کوچه
به همان مادر تبدار الهی العفو
به همان دست که از شال علی کنده نشد
مگر از ضربهی بسیار الهی العفو
به همان چادر خاکیِ در آتش مانده
در میان در و دیوار الهی العفو
به نفَسهای حسن ، آه حسن داد حسن
-آی لعنت به تو مسمار - الهی العفو
(حسن لطفی ۴۰۱/۰۲/۰۹)
@aleyasein
#رمضان
#وداع
#روضه
خداحافظ ای ماه خوب صیام
خداحافظ ای رحمت مستدام
خداحافظ ای سفره های سحر
نماز و دعا و قعود و قیام
رسیدیم از این فیض تا عید فطر
از آن حسن مطلع به حسن ختام
چه ماهی که با لطف حق شد شروع
چه ماهی که با لطف حق شد تمام
چه شب های اُنسی چه حال خوشی
که پُر میشد از عطر رحمت مشام
چه محروم باشم چه مرحوم، باز
به لطف خدا چشم دارم مدام
اگر عقده داری چو من در گلو
اگر از گناهان شدی تلخ کام
به دربار حق رو کن و زیر لب
ببر نام زهرا "علیها سلام"
بگو مهر او هست در سینه ام
به اولاد زهرا غلامم، غلام
اگر شاهدی از تو درخواست شد
برای ملائک بگو این کلام
دو چشمم عزادار آن تشنه ای است
که بر زخم او نیزه شد التیام
عقب مانده های حُنین و اُحد
گرفتند از آن بی کفن انتقام
تنش پایمال سم اسب شد
عیالش روان شد به بازار شام
فدای رقیه که در راه حق
فدا شد برای بقاء قیام
#سید_روح_الله_مؤید
@aleyasein
توصيه اي براي ايام پاياني ماه مبارك رمضان
#التماس_دعای_فرج
@aleyasein
بسم الله الرحمن الرحیم
مناجات شب ۲۹ رمضان - شب آخر
شب آخر رسید اما برای عاشق آغاز است
که عاشق خوب میداند سحر هنگامِ پرواز است
اگر این است آقایم ندارد سفرهاش پایان
ضیافت خانهاش شُکرِ خدا هر روز و شب باز است
خدا را شُکر در سی شب مرا دارالشفا آورد
همین که دید بیمارم دلم لبریز امراض است
خدا را شُکر مهمانِ امامی مهربان بودیم
چرا ما آمدیم اینجا میان ما و او راز است
خدایا کاش سال بعد سحرها در بقیع باشیم
که در صحن حسن یک طورِ دیگر گریهها ساز است
و شبها جمع میگردیم گِردِ مرقدش آنجا
کنارِ پنجره فولادِ زهرا که پُر اعجاز است
توسل کن توکل کن خدا هست و خدا کافی است
چه غم در پیش راه تو هزاران دست انداز است
خدا را کاش بنویسند در این شب برای ما
امامش را نَه سربار است بلکه خوب سرباز است
حسین است و لبی خشک و... صدای لشکری سیراب
کسی رو میزند که روی دستش کودکی ناز است
الهی بشکند دست و کمان حرمله ، بد زد
رُباب است و همین روضه: ببین چشم علی باز است...
(حسن لطفی ۴۰۱/۰۲/۱۰)
@aleyasein