eitaa logo
🇵🇸کانال رسمی شعر آل یاسین
5.8هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
875 ویدیو
116 فایل
خادم کانال: @sajjad_a110
مشاهده در ایتا
دانلود
در این‌همه‌رنگ، آنچه می‌خواهی نیست در این‌همه‌راه، غیر گمراهی نیست در شهر، خیابان به خیابان گشتم آنقدر که آگهی‌ست آگاهی نیست #میلاد_عرفان_پور @aleyasein
به انتظار نشستیم کربلا بشود که پیش مرگی مولا نصیب ما بشود به جان کرببلا عطر عید قربان است خوشا کسی که چنین در منا فدا بشود سر تعارفمان نیست با حسین ولی کجا به دادن سر دین ما ادا بشود بدا به نامۀ اعمال ما به روز حساب نماز صبح شهادت اگر قضا بشود خدا نبخشدمان گر دمی که جان داریم خیام دوست، گذر گاه اشقیا بشود خدا نبخشدمان گر دمی که ما هستیم سه شعبه در گلوی شیرخواره جا بشود خوشا که جان بدهیم و به لحظه ای نرسیم که جسم اکبر او جمع در عبا بشود به قطعه قطعه شدن در هوای عشق حسین رضا دهیم، خداوند اگر رضا بشود @aleyasein
پاییز من امشب شده بارانی‌تر از اشک من آسمان،چراغانی‌تر در دیده‌ی من که از تو دورم،یلدا رنجی‌ست که یک دقیقه طولانی‌تر @aleyasein
ای دلنگران که چشم‌هایت بر در... شرمنده که امروز بـه یادت کمتر جز رنج چه ‌بود سهمت از این‌همه عشق؟ مظلوم‌ترین عاشق دنیا مادر! #میلاد_عرفان_پور @aleyasein
تا بر سر ما سایۀ مولاست بیا تا در دل ما روضۀ زهراست بیا حالا که قرار است بیایی ای مرگ! تا نام حسین بر لب ماست بیا #میلاد_عرفان_پور @aleyasein
رود است علی, پاک و زلال است و روان کوه است علی, که استوار است و گران من رود ندیده ام چنین پابرجا من کوه ندیده ام چنین در جریان #میلاد_عرفان_پور #عید_سعید_غدیر_خم @aleyasein
چنان اسفند می سوزد به صحرا ریگ ها فردا چه خواهد شد مگر در سرزمین کربلا فردا تمام دشت را زینب به خون آغشته می بیند مگر باران خون می بارد از عرش خدا فردا برادر دل گواهی می دهد امشب شب قدر است اگر امشب شب قدر است، قرآن ها چرا فردا... همه در جامه احرام دست از خویشتن شستند شگفتا عید قربان است گویا در منا فردا ببین شش ماه ات بی تاب در گهواره می گرید علی از تشنگی جان می دهد امروز یا فردا ببوسم کاش دست و پای اکبر را و قاسم را همانانی که می افتند زیر دست و پا فردا برادر! وقت جان افشانی عباس نزدیک است قیامت می شود وقتی بگوید یا اخا فردا برادر! خوب می خواهم ببینم روی ماهت را هراسانم که نشناسم تورا بر نیزه ها فردا به مادر گفته بودم تا قیامت با تو می مانم تمام هستی من، می روی بی من کجا فردا؟ @aleyasein
این طرف مسافران آن طرف مجاوران پای سفره‌ی تواند غایبان و حاضران در پی تو رفته‌اند رفته رفته شعر ها مانده زیر دین تو ، واژه واژه شاعران نام تو مسافر است در تمام جاده ها عشق تو مجاور است در دل مسافران هیبت تو دیدنی‌ست شأن تو شنیدنی‌ست بار ها شنیده ایم از تمام زائران خیل پا برهنگان بخشش تو دیده اند در پی‌ات دویده اند پا برهنه تاجران باز دلشکسته ایم در حرم نشسته ایم مرهم تو رایگان زخم های ما گران @aleyasein
به مناسبت ۱۲ فروردین روز حاج قاسم که صدایش، نفس صبحدم است گفت جمهوری اسلامی ایران، حرم است شاعران : ▫️ ▫️ ▫️ @aleyasein
کی می‌شود از مهر تو، شرمنده نشد؟ یا بنده‌نوازی تو را بنده نشد؟ از خشم تو بندۀ گنه‌کار گریخت اما به کسی جز تو پناهنده نشد   اشک آوردم، آتش آه آوردم هم نامه و هم روی سیاه آوردم هرکس به تمنای تو چیزی آورد من هیچ نداشتم، گناه آوردم با آن‌که دمی نبوده خرسند از من هرگز نبریده است پیوند از من از این همه عیب‌پوشی‌اش حیرانم انگار حیا کرد خداوند از من! @aleyasein
بخوان از چهرۀ طفلانم اینک مشق غربت را بخوان در گوش خاموشان عالم این مصیبت را فلسطینم، صدای رنج انسانم، مرا بشنو که شعر داغ من تا آسمان برده بلاغت را فلسطینم که صبحاصبح با نعش عزیزانم به دوش خستۀ خود می‎کشانم بار حیرت را کماکان قصۀ من مانده در پستوی خاموشی مبادا از جهان یک شب بگیرد، خواب راحت را بگو شیپورهای شایعه خاموش بنشینند و بشنو از دل آوار، آواز حقیقت را مرا با قامت خونین یارانم، تماشا کن ببینی تا مگر حیرانی صبح قیامت را برای کودکان، لالایی از جنس رجز خواندم که در گهواره فهمیدند معنای شهادت را فلسطینم، سلاحی دارم از آه و نمی‌ترسم نثار جان دشمن می‎کنم طوفان وحشت را فلسطینم، غم آخرزمانم، قبلۀ اول که زیر تیغ می‎خوانم نماز استقامت را @aleyasein
شد بر لب این و آن سرود: «آزادی» بازیچهٔ نفرین و درود: «آزادی» زیر لگد معترضان... آخر شب... غلتیده به خون خویش بود آزادی @aleyasein
شد بر لب این و آن سرود: «آزادی» بازیچهٔ نفرین و درود: «آزادی» زیر لگد معترضان... آخر شب... غلتیده به خون خویش بود آزادی @aleyasein
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ دلا! ز معرکهٔ محنت و بلا مگریز چو گردباد به هم پیچ و چون صبا مگریز +رهبر معظم انقلاب «در استقبال غزل شورانگیزی که تازگی از رهبر عزیزمان منتشر شده است، غزلی روزی شد که تقدیم می‌کنم.» . . ما را مباد از دل طوفان گریختن ننگ است از میانه‌ی میدان گریختن از خط خون بخوان که نبوده‌ست رسم ما از پاسخ ندای شهیدان، گریختن جانا تو جان بخواه! که معنای زندگی‌ست دل را بهانه کردن و از «جان» گریختن اسفند روی آتش عشقیم و روشن است از این بلا نمی‌شود آسان گریختن کم سو شدیم در قفس شهرها، خوشا همچون ستارگان به بیابان گریختن یا‌ایهالعزیز! گوارای جان ماست محض رضای دوست به زندان گریختن با اشک شوق، می‌گذریم از میان نیل فرعون مانده است و هراسان گریختن ما در امان «انّ معی ربّیِ»‌ توایم از فتنه‌ها خوش است به‌ قرآن‌ گریختن @aleyasein
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ در سجده هنوز با تو سرسنگینیم وابسته ی این زندگی رنگینیم دیوار وضو خانه پُر از آینه است این است که در نماز هم خود بینیم @aleyasein