هدایت شده از KHAMENEI.IR
45.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📱 استوری | توصیه به همه کسانی که میخواهند عزاداری کنند
🏴 #ملت_حسین_به_رهبری_حسین
💻 @Khamenei_ir
رها ڪن عمه مرا باید امتحان بدهم
رسیده موقع آنکہ خودی نشان بدهم
رها ڪن عمه مرا تا شجاعت علوے
نشان حرمله و خولے و سنان بدهم
#یاعبدالله_بن_حسنﷺ 🥀
@aleyasein
شب یتیم اما حسن علیه السلام، از کریم اهل بیت علیهم السلام بخواهیم به حق مادرشان، سال های باقیمانده غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را به ثانیه مبدل بفرمایند
و دستگیر محبینشان در دنیا و آخرت باشند ...
از دعا برای خادمتان هم فراموش نفرمایید
محتاج دعای خیر همه عزیزان هستم
رحیمی فر
بسمالله الرحمن الرحیم
#شب_ششم_محرم_حضرت_قاسم_ابن_الحسن_علیهالسلام
هم پریشانِ حسینم هم پریشان حسن
ای بقربان حسین و ای بقربانِ حسن
روزِ اول مادرم چشمانِ من را نذر کرد
این یکی آنِ حسین و آن یکی آنِ حسن
هرشبی که فاطمه بر روضههامان میرسَد
هست گریانِ حسین و هست گریانِ حسن
نه که دنیا ، دینمان را هم کریمان میدهند
من که ایمان دارم از اول به قرآنِ حسن
زیرِ ایوانِ نجف دیدم که روزی میرسد
یاحسن جان مینویسم زیرِ ایوانِ حسن
هرکجا رفتم دیدم کار دستِ مجتبی است
بشکند دستم نباشد گر به دامانِ حسن
نه که تنها این دوشب کُلِ محرم میشویم
شب به شب تکیه به تکیه باز مهمانِ حسن
قاسمش وقتی به میدان زد حسین آهسته گفت :
میرود جانِ حسین و میرود جانِ حسن
نعره شد : إن تَنکرونی فأنا ابنُ المُجتبی"
تیغ را چرخاند و گفت این است طوفانِ حسن
شد حسن یک ضربه زد اَزرق همانجا شد دوتا
نعره زد عباس ؛ ای جانم به قربانِ حسن
روضههای ما همه لطفِ امام مجتبی است
شُکر هرشب میروم در زیرِ بارانِ حسن
پیشِ زهرا آبرو داری کنیم و آوریم
هِی گلاب و دسته گُل یادِ یتیمانِ حسن
(حسن لطفی)
@aleyasein
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_ششم_محرم_حضرت_قاسم_ابن_الحسن_علیهالسلام
از زبان امام حسین علیهالسلام
دعایِ دیشب تو زود مستجاب شده
یتیمِ خانهی ما خانهام خراب شده
غریب هستی و آهِ غریب میگیرد
دعای قلبِ شکسته عجیب میگیرد
سَبُک شدی و چو پَر رویِ دستهای منی
چقدر شکل جوانیِ مجتبای منی
بگو چکار کنم داغِ بی حسابت را
نگفتمت که نگیر از رُخَت نقابت را
فرشتهها به کنارت از آه میسوزند
به ما نگاه کن ای بی گناه میسوزند
به رویِ خاک چرا چاک چاک میمانی
بغل که میکنمت رویِ خاک میمانی
حلال کن نوهی فاطمه عمویت را
شبیه قاب دو دستم گرفته رویت را
اگر که باز کنم باز میشود رویت
حسن کنارِ من و شانه میزند مویت
همینکه سنگ زدندت خلاصه اُفتادی
میانِ تیغ و شن و سنگ و ماسه اُفتادی
رسید دادِ تو با شیهههای اینهمه اسب
تو را شناختم از لابهلای اینهمه اسب
بهم نریز نبینم غمِ خزانِ تو را
یتیمِ من چه کنم داغ بی امانِ تو را
بگو عمو ، نه از این سینه بر نمیآید
چگونه جا بزنم چند استخوان تو را
سپاه رد شد و دیدم که گیر اُفتادی
میانِ معرکه دیدم کشان کشانِ تو را
چقدر نعل بهم ریخت نوجوانِ مرا
بگو چگونه مرتب کنم دهان تو را...
(حسن لطفی ۴۰۰/۰۵/۲۳)
@aleyasein
چون تو ای لاله در این دشت گلی پرپر نیست
و از این پیر جوانمرده کمانی تر نیست
دست و پایی ،نفسی ،نیمه نگاهی ،آهی
غیر خونابه مگر ناله در این حنجر نیست
در کنار تو ام و باز به خود می گویم
نه حسین!، این تن پوشیده به خون ،اکبر نیست
هر کجا دست کشیدم زتنت گشت جدا
از من آغوش پر و از تو تنی دیگر نیست
دیدنی گشته اگر دست و سر سینه تو
دیدنی تر زمن و خنده آن لشگر نیست
استخوانهای تو و پشت پدر هر دو شکست
باز هم شکر ،کنار من و تو ،مادر نیست
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر_ع
#حسن_لطفی
@aleyasein
غم به من چیره شد و تیره جهان در نظرم
خیز و کن یاری ام ای چشم و چراغم پسرم
تا صدای تو شنیدم ز رخم رنگ پرید
خبرم داد صدایت که چه آمد به سرم
چشم خود وا کن اگر لب به سخن وا نکنی
مکن از موی پریشان خود آشفته ترم
بسکه غم هست به دل جای غمت دیگر نیست
می نهم داغ جگر سوز تو را بر جگرم
پیش دشمن مپسند این همه من گریه کنم
داغت آخر کشدم لیک بدان من پدرم
چشمه ی چشم مرا اشک فشان خیز و ببین
لب خشکیده مگر تر کنی از چشم ترم
منکه خود خضر رهم بر سر تو پیر شدم
چون نهادم لب خود بر لب تو ای پسرم
خصم لبخند زند من کف افسوس به هم
بین دل ریش و از این بیش مزن نیشترم
گه سرت، گاه رخت، گاه لبت می بوسم
دلم آرام نگیرد، چه کنم من پدرم
#هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#علی_انسانی
@aleyasein
مُحرم میخانه جان شو، ز ساغر یاد كن
شست و شو در زمزم دل كن، ز كوثر یاد كن
چون سپند از جای خود برخیز در راه طلب
عود شو، از جان سوداسوز مجمر یاد كن
گرده نان در بغل تا چند چون ماه تمام؟!
ماه نو میباش از پهلوی لاغر یاد كن
موی مشكینت خبر داد از شب تاریك قبر
گیسوانت شد سپید از صبح محشر یاد كن
ای دریغا میروی از خاك با دست تهی
ای صدف! دریا ببین! از موج گوهر یاد كن
توبه كن! آبی به روی آتش عصیان بریز
نیمهشب از جُرمِ خود با دیده تر یاد كن
پر كن از شوق شهادت چون شلمچه سینه را
از دل شبهای شورانگیز سنگر یاد كن
كعبه جان بانگ "هل من ناصر"ی دارد رسا
عازم هنگامه لبیك شو، فریاد كن
حاجیا! از مشعر آهنگ منا باید كنی
جان به قربان شهید كربلا باید كنی
شعلهور شد آن قَدَر تا عاشقی معنا شود
عاشقی چون او كجا در هر زمان پیدا شود؟!
مثل رعد آهنگ عمرش تند بود و پرخروش
تا زمین غرق تجلیهای برقآسا شود
كشته شد تا همتش آیینه «همت» شود
كشته شد تا كه «جهانآرا» جهانآرا شود
گفت: «مثلی لا یُبایع مِثلَهُ» یعنی یزید
گاه اسرائیل غاصب گاه آمریكا شود
سرّ اكبر بود فرزندش، به میدان روی كرد
تا كه محرابِ طلوعِ عَلّمَ الأسما شود
اكبر و شوق شهادت، اكبر و شوق شهود
اكبر و شوقی كه در كم عاشقی پیدا شود
أنفِقوا مِمّا تُحِبّون را پدر آیینه است
میوه جان را فرستادهست تا احیا شود
با نگاهش از جوانش میكند قطع امید
در دلش كم مانده تا هنگامهای برپا شود
او نبی را أشبهالناس است هم در خَلق و خُلق
این پیمبر بعثتش فی یومِ عاشورا شود
آمد اظهار عطش كرد و پدر را آب خواست
تشنگی نزدیك بود او را توانفرسا شود
خاتمالعشاق در كام پسر، خاتم نهاد
تا مبادا رازهای عاشقی افشا شود
گفت عمان: این عطش رمز است و عارف واقف است
این عطش خود چشمه جوشان استغنا شود
دفن شد پایین پای چشمه آب حیات
تا كه خضر عاشقان تا عالم بالا شود
گرچه مهر و ماه هم در محضرش زانو زدند
تیرهروزان، شبپرستان طعنهها بر او زدند
امّتی كه از نبی، شقالقمر را دیدهاند
از چه رو فرزند او را تیغ بر ابرو زدند؟!
این طرف شمشیرداران ضربه بر فرقش زدند
آنطرفتر، نیزهداران نیزه بر پهلو زدند
#هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#جواد_محمدزمانی
@aleyasein