eitaa logo
از هر دری سخنی
570 دنبال‌کننده
23.8هزار عکس
7.7هزار ویدیو
429 فایل
آشفتگیه،بایدببخشید... ارتباط با مدیر @Behesht123
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از طلاب الکریمه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌چرا محمدبن در نبود؟ 📢پاسخ: محمدبن حنفیه برادر ناتنی امام (ع) است. مادرش، دختری از نسل مسلمه حنفیه یمنی است. لذا او را ابن حنفیه می نامند. 📍علل عدم حضور در کربلا: 1⃣برخی براین باورند که محمد در زمان قیام کربلا بوده است. اما در هیچ منبع کهنی، به این مطلب اشاره نشده است، جز متنی با عنوان # که به ضمیمه شده و مال نیست. مرحوم نیز بیمار بودن ابن حنفیه را در زمان قیام صحیح نمی داند. در گفت وگوی امام حسین(ع) با محمدبن حنفیه نیز سخنی از نیست. 2⃣برخی علت نیامدن ابن حنفیه را وی از طرف امام حسین(ع) در مدینه می دانند. تنها منبع این خبر است. ◀️اما چرا هیچ شاهدی بر اطلاع رسانی او به امام وجود ندارد؟ به عقیده و تحقیق برخی مورخان معاصر ازجمله استاد ، این روایت برای دفاع از محمد توسط ابن اعثم جعل شده است. ◀️برفرض پذیرش روایت، محمد تمایلی به همراهی با امام حسین(ع) نشان نمی دهد و امام نیز او را مجبور نمی کند. 📌در برخی منابع آمده است که امام حسین عليه السلام خطاب به ابن حنفیه نوشت: از حسین بن علی(ع) به محمدبن حنفیه و هرکسی که از نزد او هست. هرکس به من بپیوندد به می رسد و هرکس روی گرداند به دست نیابد. بنابراین، خطاب امام شامل وی هم می گردد. 📌محمدبن حنفیه هنگام حرکت امام حسین(ع) از به نیز، همراه امام نبود. 📌در بندی می توان گفت: محمدبن حنفیه اگرچه حرکت امام را مشروع می دانست، اما روحیه و تفکر نداشت. 📚صفار، بصائرالدرجات، ص۶؛ 📚ابن قولویه، کامل الزیارت، ص۱۵۷؛ 📚مجلسی، بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۵۷؛ 📚مامقانی، تنقیح المقال، ج۳، ص۱۱۱-۱۱۲؛ 📚ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۲۱. @ahlebait110 @alfavayedolkoronaieh🌱
📰 دکه فرهنگی 📸 صفحه نخست روزنامه‌های چهارشنبه ۵ شهریورماه @hvasl_ir @alfavayedolkoronaieh🌱
‏شاید العجل های ما همون نامه های کوفیان است @alfavayedolkoronaieh🌱
8.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قاسم سوار براسب شد.... همینكه مقابل مردم ایستاد،فریادش بلند شد...مردم...! اگر مرا نمى‏شناسید،من پسر حسن بن على بن ابیطالبم.... این مردى كه اینجا مى‏بینید و گرفتار شماست،عموى من حسین بن على بن ابیطالب است.... جناب قاسم به میدان مى‏رود... من نمى‏دانم دیگر قلب ابا عبد الله درآنوقت چه حالى داشت... منتظر است،منتظر صداى قاسم كه ناگهان فریادِ«یاعماه‏» قاسم بلند شد... هیچكس نمى‏داند كه قضیه از چه قرار است... همینكه غبارها نشست،حسین(ع) را دیدند كه سرقاسم را به دامن گرفته است... درحالیكه جناب قاسم آخرین لحظاتش را طى میكند و از شدت درد پاهایش را به زمین مى‏كوبد... شنیدند كه اباعبدالله چنین میگوید... پسر برادرم...! چقدر برمن ناگوارست كه تو فریادكنى یاعماه،ولى عموى تو نتواند به تو پاسخ درستى بدهد،چقدر برمن ناگوارست كه به بالین تو برسم اما نتوانم كارى برایت انجام بدهم... @Radiokheyme @alfavayedolkoronaieh🌱