هم‌سال‌هایش آب به زوّار می‌دادند یا به عطری معطرشان می‌کردند؛ دخترک اما جز یک‌کلاس سواد دبستان هیچ در چنته نداشت. چه می‌کرد؟ به خودکاری کف دست زائرها «یاحسین» می‌نوشت. #خرده_روایت‌های_یک_پیاده @alfavayedolkoronaieh

🔉#صوت 🏴اربعین ۱۴۰۳🏴 🔺جلسه #بیست‌و‌هشتم 🔰 سفر را نورانی تر کنیم … فرصت را مغتنم بشماریم … 🎙حجت الاسلام علوی ⏰ مدت زمان: ۴:۴۵ دقیقه #اربعین۱۴۰۳ #کربلا_سلام @karbalaasalam @tanhaelaj

رفتم توی موکبی و خنکیِ جلوی کولر گازی‌اش پسندم شد. کوله را گذاشتم و دراز شدم جلوی باد خنکِ حال‌خوب‌کن... جاگیر نشدهْ دست کوچکی بازوم را فشار داد. وسط نوشتنِ توی ایتا بودم که برگشتم سمت نوجوانی عراقی. به هم سلام کردیم. نرفت. طبیعتاً قصدش فقط سلام و علیک نبود. گفتم «إشلونک» گفت «الحمدلله...» تاکید کردم «زٖیِن الحمدلله...» تایید کرد «إی... زین الحمدلله» پیرمردی کنارش نشسته بود. سلام کردم. اشاره کرد پدرم است. دوباره سلام کردم. و به امیرمحمد گفتم که یکی از چفیه‌هایِ متبرک حرم امام رضا را بدهد. گفت «برای چی؟!» حق داشت چون چفیه‌ها را برای صاحب موکب‌ها آماده کرده بودیم. گفتم «ازش خوشم اومده... می‌خوام بهش بدم» یکی بیرون کشید و داد. برگشتم سمت پسرک عراقی. و جلوی چشم پدرش به‌ش حالی کردم این چفیه متبرک به حرم امام رضاست. چشم‌های پیرمرد اشکی شد. این وقت‌ها همه‌ی زورم را می‌زنم زمخت و بی‌خیال بروم دنبال کار خودم. برگشتم توی گوشی و با هدیه‌ی خواستنی، تنهاشان گذاشتم. دو دقیقه نشده پسرک تکانم داد. و اشاره کرد به دست پدرش که چفیه را دور آن بسته بود. چیزهایی گفت. منظورش را می‌فهمیدم که دست پیرمرد درد می‌کند و برای شفا بسته. سری تکان دادم و بلند شدم. جای ماندنم نبود. تا کوله را بردارم و بیندازم پشتم پیرمرد دراز شده بود به استراحت. پسرک یک‌سرِ هندزفری را گذاشته بود توی گوش پدرش و یک‌سرش را توی گوش خودش. و سرش را گذاشته بود روی بازوی او. با هم چیزی را از موبایل گوش می‌کردند. خیال شیرینی برم‌داشت که شاید صلوات خاصه امام رئوف باشد... #روایت_حسین ✍ #احمد_کریمی @monaadi_ir @alfavayedolkoronaieh

🎙روضه خوانی آیت الله العظمی جوادی آملی «شما عزیزان و همه ما که محروم شدیم از زیارت « اربعین »، لااقل این جمله را عرض کنیم و ثوابش را نثار روح مطهر سیّدالشهداء سلام الله علیه کنیم و ان شاء الله این هم اربعین ما باشد...» #اربعین 👈🏻کانال رسمی دفتر آیت الله العظمی جوادی آملی @alfavayedolkoronaieh

🌀 پادکست خلاصه کتاب «آذرخش کربلا» 🖋 تألیف: آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی 📝نویسنده: محسن رمضانی 🎙گوینده: عطا یاوری ♨️ آنچه خواهید شنید: 🔹بخش اول: شبهات عاشورا 🔹بخش دوم: زمینه های قیام عاشورا 🔹بخش سوم: اهداف قیام عاشورا 〰️〰️〰️〰️〰️ #خلاصه_کتاب #آذرخش_کربلا #آیت‌الله_مصباح 📻 رادیو مناهج همراه شماست👇🏻 @Manahejj_Radio @alfavayedolkoronaieh

کوردلان، از اربعین «خوردن‌ها» را می‌بینند و روشن‌دلان، «خورانیدن‌ها» را. ما ترک خانه نکرده‌ایم که با چهار روز پیاده‌روی لنگ‌لنگان از دل جاده و بیابان زیر آفتاب داغ عراق، به پای پرآبله و لباس شوره‌بسته و تن رنجور نیم‌لیوان شربت و کمی غذای عربی خلاف‌طبع ایرانی‌مان بخوریم و برگردیم! عشق‌نچشیده‌های طفلکی که بالاترین سقف لذت چشیده‌شان بشقاب غذایی بوده، هرگز نمی‌فهمند که ما نه در پی طعام که در پی مطعِم آمده‌ایم و رزق ما از همین نیم‌پرس‌های در دست اطفال عراقی آغاز می‌شود تا انوار و الطاف و معارفی که چشمان تاریک شما یارای دیدنش را ندارد و توشه سالانه ماست تا اربعین بعد؛ که اگر در پی خوردنی و نوشیدنی بودیم، همراه شما با چندهزار تومان چیپس و ماست‌موسیر و نوشیدنی‌های حقیرانه راهی باغ‌های اطراف‌شهر می‌شدیم. نان‌تان را سق‌ بزنید و خیل عاشقان شوریده را تماشا کنید و موتوا بغیظکم. #خرده_روایت‌های_یک_پیاده @m_molaie110 @alfavayedolkoronaieh

‌‌آلوده‌تر ز من نبُوَد بر درَت ولی آقا‌تر از آنی، کہ بِرانی مرا حسین #اربعین #کربلا #استوری ┄┄┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ @Story_Mazhabi @alfavayedolkoronaieh

📌جسارت های یزیدیان در حق اسرای کربلا #يزيد كه پس از شنيدن گزارش واقعة #كربلا زمينه را براي بهره‌برداري تبليغاتي، و قدرت‌نمايي آماده ديد، دستور داد بزرگان شام در مجلس حاضر شوند و آنان را اطراف خود نشاند. سپس دستورد داد علي‌بن‌ا‌لحسين، کودکان و زنان #خاندان_حسيني را نيز وارد كنند. چون #اسرا به در قصر يزيد رسيدند، مُحَفِّزبن‌ثَعْلَبه با صداي بلند گفت: اين مُحَفِّزبن‌ثَعْلَبه است كه مردمان پست نابكار را نزد اميرالمؤمنين آورده است!. امام زين‌العابدين(ع) فرمود: آن كس كه مادر مُحَفِّز زائيده، پست‏تر و بدنهادتر است!. چون خاندان امام #حسين(ع) را در حالي كه با #طناب به هم بسته شده بودند وارد مجلس يزيد كردند. بنابر روايتي، علي‌بن‌الحسين(ع) فرمود: ما را وارد مجلس يزيد كردند در حالي كه دوازده مرد و در ‌بند بوديم، هنگامي كه در برابر يزيد ايستاديم. گفتم: «تو را به خدا سوگند چه گمان مي‌بري به رسول‌الله(ص) اگر ما را در اين حال ببيند؟» يزيد دستور داد ‌بند از ما بردارند. 📚عمادالدّين طبري، كامل بهائي، ج2، ص293. 📚طبري، تاريخ الامم و الملوك، ج5، ص461؛ ابن‌کثير، البدايه و النهايه، ج8، ص211. 📚شيخ مفيد، الإرشاد، ج2، ص119؛ 📚طبرسي، اعلام الوَريٰ، ص248؛ 📚سيدبن‌طاووس، اَلْمَلْهُوف عَليٰ قَتْلَي الطُّفُوف، ص213. 📚ابن‌نما حلّي، مُثيرالاحزان، ص98؛ @ahlebait110 @alfavayedolkoronaieh

🛑 اگر شیعه‌ای پس چرا کربلا نمی‌روی؟ 👈 تعجّب امام صادق (ع) از کسانی که خود را شیعه می‌دانند، ولی کربلا نمی‌روند! 💥حضرت امام صادق علیه‌السلام فرمودند: " در تعجّبم از گروهى که تصور می‌کنند شیعه هستند ولى روزگار بر ایشان مى‏‌گذرد و هیچ کدام از آنها به زیارت قبر امام حسین علیه السّلام نمى‏‌روند؛ چه از روى جفا بوده و چه تنبلى و سستى کرده و چه عاجز و ناتوان باشند و چه کسلى و بى‏‌حالى منشأ آن باشد، به خدا سوگند اگر مى‏‌دانستند در زیارت آن حضرت چیست هرگز تنبلى و کسلى را به خود راه نمى‏‌دادند". 📚 کامل الزیارات، ابن قولویه، ترجمه سید محمدجواد ذهنی تهرانی، ص ۸۸۳. @monzer_ir @alfavayedolkoronaieh

خادم عراقی زائر ایرانی دیده که معلول است، نشسته تا او غذایش را میل کند و راهی شود.... @Afsaran_ir @alfavayedolkoronaieh