#خلاصه 🔻نشست پژوهشی با موضوع: 🍔🧀🥖چگونه سر سفره تربیت شویم؟🍗🥙🍱 🔹با حضور #حجت_الاسلام_علوی پژوهشگر و مولف در مباحث عاشورا 📆دوشنبه ۲۸ مهرماه ساعت ۱۰ صبح حوزه علمیه حضرت خدیجه شهرستان بهاباد #هر_خانه_یک_حسینیه #هر_سفره_یک_هیات #تبدیل_تهدید_به_فرصت #فواید_کرونایی @tanhaelaj

🔷 آمادگی برای پرواز 🔶 فصل توحید 📣 بخش اول #خلاصه #مراقبات_ماه_رجب 📌برگرفته از جلسات « مراقبات ماه رجب» #ماه_رجب @Aminikhaah @alfavayedolkoronaieh🌱

🔷 سال نو معنوی 🔶آنچه خوبان همه دارند تو (ماه رجب) یک جا داری 📣 بخش دوم #خلاصه #مراقبات_ماه_رجب #ماه_رجب ✅@Aminikhaah @alfavayedolkoronaieh🌱

#پادکست 💠 بسته حمایتی مراقبه 🔶 نیت را باید خدایی کرد 📣 بخش پنجم #خلاصه #مراقبات_ماه_رجب 📌 برگرفته از جلسات « مراقبات ماه رجب» #ماه_رجب @Aminikhaah @alfavayedolkoronaieh🌱

#پادکست 💠 آدم باش!! 🔶 اصل دعوا اینجاست 📌خلاصه‌ای از جلسات « آینده انقلاب» #خلاصه #دهه_فجر #انقلاب_اسلامی @Aminikhaah @alfavayedolkoronaieh🌱

#خلاصه 🔷 پیچیده ترین توحش تاریخ 🔶 نه گرگ می‌شویم و نه میش خواهیم ماند 📌 خلاصه ای از جلسه پنجم « آینده انقلاب» #خلاصه #انقلاب #دهه_فجر #آینده_انقلاب #انقلاب_اسلامی ✅@Aminikhaah @alfavayedolkoronaieh🌱

#خلاصه #منبر به نام خدا مراسم عزاداری دهه ی آخر ماه صفر یزد،حسینیه مصلی عتیق،۶شهریور ۱۴۰۳ #_حجت‌_الاسلام_دکتر_سید_علی_اصغر_علوی با موضوع خستگی شیرین شناخت خستگی و روشهای مدیریت آن جلسه ی اول :"طعم های خستگی " ۱.خستگی های بی مزه خستگی هایی که حاصل از روزمرگی هاست. فردکارمی کند درآمد کسب می‌کند که غذا وانرژی بدست بیاورد ومجددا تکراروتکرار اتفاق تازه ای نمی افتد.رشدوحرکتی نیست .مانند حیوان عصاری که داستانش را شنیده اید .آیه ۱۰۳ و۱۰۴ سوره کهف اشاره به گروهی ازانسانهادارد که زیانکارترینند ،تلاشهایشان گم شده است ،فکرمیکنند کلی کارکرده اند ولی آورده ای برایشان نداشته است . ۲.خستگی های ملس(نه تلخ ونه شیرین ) خستگی ای که هنوز شیرین نشده ولی قرار است شیرین شود .مانند کسی که کنکور داده است ولی نمی‌داند نتیجه چه می‌شود. مانند مادر بارداری که هنوز لبخند فرزندش را ندیده است .مانند خستگی کشاورز قبل از برداشت محصول .انسان درحال تردید است .مانند خستگی حضرت یونس (ع).با اینکه از میان قبیله خارج شد نمی داند قبیله به صلاح می رسد یا نه . ۳.خستگی تلخ وقتی امید به نتیجه داری ولی نمی رسی . مانند کسی که کنکور داده است ولی نتیجه مطلوب را ندیده است .مانند مدیری که علی رغم تلاش خود و همکاران به موفقیت نهایی نرسیده است .نشانه ی خستگی تلخ، آه و عرق سردی است که بر بدن مینشیند. مانند خستگی حضرت نوح (ع).اشاره به آیه ی ۵ و۶ سوره نوح :من قومم را شب. وروز دعوت کردم وبه چیزی که باید می رسیدم نرسیدم .همچنین حضرت علی (ع) درخطبه ی ۲۵ نهج البلاغه می‌فرمایند: من بانصیحت اینها راخسته کرده ام و آنها نیز من را به ستوه آورده اند .(مردم کوفه) ۴.خستگی شیرین این نوع خستگی را انسانهای هدفمند پس از یک روز فشرده کاری تجربه می کنند. آخر روز فرد بالبخند رضایت به خود می‌گوید چقدر کار کردم .اوبه هدفش نزدیک شده است .خستگی های شیرین مثل خستگی پیاده روی اربعین مخصوصا ورودی کربلا،مثل خستگی کسی که که جمعه صبح دعای ندبه می‌خواند، مثل خستگی کسی که درمجلس روضه ی ابا عبدالله شرکت کرده واشک می‌ریزد. خستگی های شیرینی که فقط با ظهور مولایمان صاحب الزمان (عج) از تن به درمی شود. @tanhaelaj

#خلاصه #منبر به نام خدا مراسم عزاداری دهه ی اول ماه محرم بیرجند، هیات کهف الشهدا، تیرماه ۱۴۰۴ #حجت‌الاسلام_دکتر_سید_علی‌اصغر_علوی 🔰با موضوع: «۷۲ استاد برای ۳۱۳ شاگرد» بهترین الگو برای اصحاب المهدی شدن شب #هشتم 🔹برای فهم ماجرای کربلا، فهم کوفه موضوعیت دارد و فهم کوفه هم پیچیدگی های خاص خودش را دارد. شناخت مختصات شهر کوفه و اهل کوفه یکی از کلیدهای فهم کربلاست که ما در کنار فضای زندگی مردمان آن روزگار و خصوصا در کنار بحث اصحاب، لازم هست مختصرا به این مطلب هم اشاره داشته باشیم. 🔹چطور از دل ۱۸ هزار نامه عاشق، ۳۰ هزار قاتل ایجاد می‌شود. مشکل کوفی ها چه بود که ما باید سالها در روضه های امام حسین(ع) اشک بریزیم و در لابه‌لای اشک ها به این سوال بیندیشیم که مگر کوفی ها همان کسانی نبودند که دینشان را در فضای امیرالمومنین(ع) تجربه کردند؟ 🔹ما در تاریخ نداریم که در کربلا، از شام کسی مقابل امام بایستد. اگر می آمدند تحلیل و فهمش برای ما راحت تر بود. البته همه کوفی ها بد نبودند ما شبهای قبل از شخصیت هایی مثل حبیب‌بن‌مظاهر و مسلم بن‌عوسجه گفتیم که کوفی بودند اما کربلایی شدند. 🔹تحلیل عاشورا لایه های پیچیده ای دارد و یکی از دلایلی که خیلی تاکید کردند که از کربلا بگوئید و بشنوید و اشک بریزید و به کربلا بروید و...، این است که تاریخ کربلا مالامال از نکته‌های ناب است. 🔹ما محرم هرسال اگر در مورد امام، نکته‌ی جدید نیاموزیم، باید تعجب کنیم. اگر احساس کردیم محرم بر ما گذشت ولی حرف جدیدی و معرفت تازه‌ای از امام حسین دریافت نکردیم، نیاز است یک بازنگری در خودمان داشته باشید. شب اول مفصل در این مورد و مبنای این موضوع صحبت کردیم. 🔹مشکل کوفیان این بود که «امام نشناس» بودند، و همچنین حُسن اصحاب، «امام شناسی» آنها بود.این را از کجا میگوییم؟ 🔹آخرین نامه ای که امام به اهل کوفه فرستادند، در آخر آن نامه قسم می‌خوردند و میفرمایند: «به جان منِ حسین سوگند، امام نیست مگر کسی که ...». امام حسین در اینجا به مردم کوفه امام را معرفی می‌کنند، چون این مردم نیاز دارند که امام را بشناسند و مشکلشان عدم معرفت نسبت به امام است. 🔹مردم کوفه می‌گفتند: حسین بن علی(ع) خوب است و به کوفه بیاید به شرط اینکه ما راحت باشیم و به واسطه‌ی آمدن او به سختی نیفتیم. امام در جای دیگر می‌فرمایند: «الناسُ عبیدُ الدنیا و الدین لعق علی السنتهم یحوطونه مادرَّت معایشُهم فاذا مُحَّصوا بالبلاء قَلَّ الدَیّانون»؛ «مردم بندۀ دنیایند و دین بر زبانشان می‌چرخد و تا وقتی زندگی‌هاشان بر محور دین بگردد، در پی آنند، امّا وقتی به وسیلۀ «بلا» آزموده شوند، دینداران اندک می‌شوند.» 🔹کوفی ها فقط مشتاق «حسینِ(ع) خوب» هستند، به شرطی که خطری برایشان نداشته باشد. دقیقا همان چیزی که بنی اسرائیل به حضرت موسی گفتند: «قَالُوا یَا مُوسَى إِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا أَبَدًا مَا دَامُوا فِیهَا فَاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّکَ فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ» (مائده-۲۴)؛ «گفتند اى موسى تا وقتى آنان در آن [شهر]ند ما هرگز پاى در آن ننهیم تو و پروردگارت برو[ید] و جنگ کنید که ما همین جا مى ‏نشینیم.» مردم کوفه «حسین بن علی خوب» را می‌خواهند نه «امام» حسین(ع) را. 🔹در زیارتنامه حضرت عباس(ع) وقتی امام صادق'(ع) می‌خواهند سلام بدهند به حضرت عباس(ع) می‌فرمایند: «السلام علیک یا ابن امیرالمومنین(ع)» این تعبیر تماما سیاسی است. این زیارت نامه فوق العاده است که از طرف امام معصوم صادر شده و روی واژه به واژه آن می‌شود تأمل کرد. 🔹در زیارات که مشرف می‌شوید در متون زیارت نامه ها عبارت «من زار عارفا»(هرکسی با معرفت به زیارت برود) را می‌بینیم و این واژه‌ی «عارفا» به تعبیری، «چراغ قرمز» زیارتنامه‌هاست و در روایت گفتند «عارفا» یعنی ایشان را امام مفترض الطاعه بدانید. 🔹چند قسمت از تاریخ عاشورا را با هم بخوانیم. راز این دلدادگیها فهم اصحاب از امامشان است: 🔹۱. دو رفیق بودند به نام شوذب و عابس. شوذب وقتی خواست وارد میدان شود عابس به او گفت: وقتی می‌خواهی به میدان بروی سریع وارد میدان نشو. «فتقدم بین یدی ابی‌عبدالله(ع)» چند قدمی مقابل امام حسین'ع راه برو و بگذار امام تو را ببیند و در حجم نگاه امام قرار بگیری و امام نام تو را در جرگه یارانش بنویسند. ادامه...