#صبوحی_سخن_فارسی
🔰 جهاندیده بسیار گوید دروغ!
شیّادی گیسوان بافت که علویست و با قافله حجاز به شهری در آمد که از حج همیآیم و قصیدهای پیش ملک برد که خود گفتهام.
نعمتش فرمود و اکرام کرد تا یکی از ندیمان حضرت پادشاه که در آن سال از سفر دریا آمده بود گفت من او را عید اضحی در بصره دیدم! معلوم شد که حاجی نیست. دیگری گفت پدرش نصرانی بود در ملطیه، پس او شریف چگونه صورت بندد؟! و شعرش را به دیوان انوری در یافتند. ملک فرمود تا بزنندش و نفی کنند تا چندین دروغ در هم چرا گفته باشد. گفت: ای خداوند روی زمین یک سخنت دیگر در خدمت بگویم اگر راست نباشد به هر عقوبت که فرمایی سزاوارم. گفت: بگو تا آن چیست؟
گفت:
غریبی گرت ماست پیش آورد
دو پیمانه آب است و یک چمچه دوغ
اگر راست میخواهی از من شنو
جهاندیده بسیار گوید دروغ
ملک را خنده گرفت و گفت: از این راست تر سخن تا عمر او بوده باشد نگفته است.
بفرمود تا آنچه مأمول اوست مهیا دارند و به خوشی برود.
#سعدی
📚 گلستان، باب اول، در سیرت پادشاهان، حکایت شماره ۳۲
📷 پیوست: گلستان سعدی، تصحیح زنده یاد دکتر غلامحسین یوسفی
@yekhezaran
@alfavayedolkoronaieh🌱