eitaa logo
الفقه و الاصول
1.2هزار دنبال‌کننده
323 عکس
28 ویدیو
211 فایل
با ارائه #تحقیقات_فقهی_اصولی_رجالی با دغدغه #فقه_حکومت با نظری به #فلسفه_اصول ✍️مدرس_پژوهشگر فقه و اصول؛ محمد متقیان تبریزی ♨️مطالب این کانال تولیدی است، لطفاً با #لینک نقل کنید. مسیر گفتگو؛ @mmsaleh_313
مشاهده در ایتا
دانلود
به مناسبت هشتم ذی‌الحجه، روز خروج امام حسین از مکه به سمت کوفه آیا امام حسین حج خود را نیمه‌تمام رها کرد؟ درباره وضعیت آخرین حج امام حسین دو قول مطرح است. عده‌ای می‌گویند امام حسین برای جلوگیری از دستگیر شدن، حج خود را نیمه‌تمام گذاشت و نیتش را از عمرۀ تمتع به عمرۀ مفرده برگرداند (قول شیخ مفید و طبرسی). قول دوم این است که امام از ابتدا نیت عمرۀ مفرده کرده بود. یکی از ثمرات فقهی این رأی تاریخی در این مسئله است که امکان تبدیل نیت در حج وجود دارد یا خیر. اگر فقیهی معتقد باشد امام حسین نیت خود را از عمرۀ تمتع به مفرده تغییر داد قاعدتاً باید قائل جواز این کار باشد. دیدگاه استاد یوسفی غروی درباره این مسئله: «گفته می‌شود امام حسین مناسک حج را نیمه تمام گذاشتند. اما طبق روایات و اخبار ائمه، امام حسین اصلاً قصد احرام حج نکرده بودند. در واقع امام حسین از ابتدا وضعیت خود را می‌دانستند، لذا از ابتدا احرام عمرۀ مفرده بستند و عمرۀ مفردۀ خود را یک‌روزه تمام کردند. روزی که همۀ حاجیان بعد از عمرۀ خود، احرام حج می‌بستند و برای شروع مناسک حج راهی صحرای عرفات می‌شدند امام حسین از احرام عمرۀ خود در آمدند و از مکه به طرف عراق حرکت کردند. حج دارای دو قسمت عمره و حج است. شیخ مفید در الارشاد آورده است که امام حسین موفق به تمام حج نشد. حجِ تمام آن است که عمره و حج باشد. پس طبق نظر شیخ مفید امام فقط عمرۀ مفرده انجام دادند. اگر بگوییم امام موفق به اتمام حج نشد معنایش نیمه‌کاره رها کردن حج است، در حالی که امام اصلاً قصد انجام حج نداشت و احرام حج نبست». 🌐از کانال پژوهش‌های تاریخ اسلام https://eitaa.com/alfigh_alosul
🔰 شماره دوفصلنامه مطالعات فقه سیاست به صاحب امتیازی مرکز فقهی ائمه اطهار (علیهم السلام) منتشر شد. 🔹در این شماره از مطالعات فقه سیاست، موضوعاتی مانند «فلسفه فقه حکومتی»، «بررسی انتقادی سلطنت در فقه سیاسی»، «نقش مردم در تحقق استقلال و عدم وابستگی»، «بررسی انگاره جواز بهتان بر مبتدع»، «جهاد ذبی» و...، توسط اساتید محترم، گرجیان، شبان نیا، ایزدهی، کمساری، حسینی خواه، متقیان و ... مورد بحث قرار گرفته است. 🔻 عناوین و نویسندگان این شماره از قرار ذیل است: 1️⃣ چیستی، امکان و روش فلسفه فقه حکومتی با تأکید بر دیدگاه امام خمینی(ره) ✍️ عباسعلی مشکانی سبزواری؛ محمد مهدی گرجیان 2️⃣ تاملی بر نظریه مشروعیت سلطنت در فقه سیاسی شیعه ✍️ محمد صادق آسیم؛ قاسم شبان نیا 3️⃣ بررسی وظائف مردم در تحقق استقلال و رفع وابستگی به غیر از منظر آیات و روایات ✍️ محمد کاظم ابراهیمی؛ سید سجاد ایزدهی 4️⃣ بهتان بستن بر مبتدع در فقه سیاسی از منظر روایت «باهتوهم» با تأکید بر دیدگاه امام خمینی(ره) ✍️ میلاد مرادی؛ علی کمساری 5️⃣ نظریه جهاد ذبی در اندیشه آیت الله محمد جواد لنکرانی و نسبت آن با فقه مقاومت ✍️ محمد خسروی؛ سید جواد حسینی خواه 6️⃣بررسی انتقادی تبیین کتاب «آستانه تجدد» از «فقه سیاسی میرزای نائینی» ✍️محمد متقیان تبریزی 🌀 برای دسترسی به فایل مقالات، به سایت دوفصلنامه مطالعات فقه سیاست مراجعه فرمایید: 👈http://spj.markazfeqhi.com 💠 گروه فقه سیاسی؛ مرکز پژوهشی فقه و اجتهاد فاضل https://eitaa.com/joinchat/1690304590Cfccefed4e8
SDOC-C0C4E0A97C5688588AF0D728F7DE1FEC-06-28-SI.pdf
1.08M
🔹بررسی انتقادی تبیین کتاب «آستانه تجدد» از «فقه سیاسی میرزای نائینی» 🔹نویسنده: محمد متقیان تبریزی 🔹دوفصلنامه: مطالعات فقه سیاست ________ پ.ن: اعتقاد دارم، دکتر داوود فیرحی در کتاب «آستانه تجدد»، اندیشه سیاسی میرزای نائینی (رضوان الله علیه) را تحریف معنوی کرده است. در این مقاله، برخی مواضع تحریف بیان شده و با استناد به متون میرزا، صورت صحیح اندیشه او تبیین شده است. https://eitaa.com/alfigh_alosul
❇️آفات مقاله‌نویسی دانشگاهی 🔹یکی از مشکلات جدی که در این دوران دامن علم و تفقه را آلوده کرده، آفت «مقاله نویسی» است. مقاله‌نویسی‌هایی که دور از ضابطه و قاعده نگاشته شده و صرفاً معیارهای صوری مقاله نویسی را رعایت میکنند. 🔹به عنوان نمونه؛ در حال مطالعه مقاله‌ای پیرامون مقام و شخصیت زیدبن علی، به روش نگارنده توجه کردم. متأسفانه، صرفاً با «آدرس دادن» گویا گمان کرده‌اند که کار تحقیق به سامان میرسد. در حالیکه، منابعی که به آنها آدرس داده، اعتبارسنجی لازم درباره آنها صورت نگرفته و اتفاقاً برخی از منابع هم دارای اعتبار نیستند. 🔹برخی از این نویسندگان دانشگاهی که در موضوعات دینی مانند قیام زید و شخصیت او وارد میشوند، به دلیل عدم توانمندی در روش تحقیق دینی و فقهی، مقاله‌هایی پرآفت و آسیب تولید میکنند. 🔹با این وصف، خود متحیر میمانند که؛ با وجود چنین اختلافی که درباره شخصیت و قیام زید در منابع وجود دارد، چرا بزرگان دینی او را ممدوح دانسته و به جلالت قدر او اعتقاد دارند. نمیدانند که، بزرگانی چون محقق خوئی(رضوان الله علیه)، با بررسی‌های تفصیلی پیرامون اخبار و منابع آن، اخبار صحیح را از سقیم تفکیک می نماید و سپس به جمع بندی میرسد، نه آنکه هر خبری و هر منبعی را که به فارسی ترجمه شده باشد، در تحقیق خود وارد نماید. https://eitaa.com/alfigh_alosul
🔹کتاب «سیره و قیام زید بن علی»، تألیف آقای حسین کریمان، در بررسی اخبار ذامه پیرامون شخصیت و قیام زید، توانسته محققانه عمل کند. 🔹غالب اخبار ذامه را جمع کرده و به اعتبار آنها توجه کرده و در دلالت اخبار نیز نکاتی را طرح کرده است. https://eitaa.com/alfigh_alosul
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰گروه فقه سياسی مرکز فقهی ائمه اطهار علیهم‌السلام برگزار می‌کند: 🌀 «مناسبات فقه و سیاست در مکتب فقهی جبل عامل» 🎙 با حضور: 📋 زمان: پنج شنبه ۲۲ تیر ساعت 10 🕌 قم، میدان معلم، مرکز فقهی ائمه اطهار(ع)، طبقه دوم، دفتر گروه فقه سیاسی ➖➖➖➖➖➖➖➖ 💠 گروه فقه سیاسی؛ مرکز پژوهشی فقه و اجتهاد فاضل https://eitaa.com/joinchat/1690304590Cfccefed4e8
مناسبات فقه و سیاست در مکتب فقهی جبل عامل.mp3
47.84M
🌀 «مناسبات فقه و سیاست در مکتب فقهی جبل عامل» 🎙 با حضور: 📋 زمان: پنج شنبه ۲۲ تیر ماه 1402 🕌 قم، میدان معلم، مرکز فقهی ائمه اطهار(ع)، طبقه دوم، دفتر گروه فقه سیاسی ➖➖➖➖➖➖➖➖ 💠 گروه فقه سیاسی؛ مرکز پژوهشی فقه و اجتهاد فاضل https://eitaa.com/joinchat/1690304590Cfccefed4e8
الفقه و الاصول
#بشنوید 🌀 #کرسی_ترویجی «مناسبات فقه و سیاست در مکتب فقهی جبل عامل» 🎙 با حضور: #احمد_رهدار
❇️درباره نشست علمی «مناسبات فقه و سیاست در مکتب فقهی جبل عامل» 🔹نشست علمی با موضوع «مناسبات فقه و سیاست در مکتب فقهی جبل عامل»، روز پنج شنبه 22 تیرماه با ارائه دکتر رهدار و نقد دکتر یاوری و حقیر برگزار شد. ایده اصلی ارائه کننده این بود که، به تناسب «تغییر تبویب فقهی»، مناسبات فقه و سیاست در مکتب جبل عامل تغییر کرد. و همچنین رویکرد فقه مقارن در مکتب حله گسترده شده و در مکتب جبل عامل به یک رویه معمولی تبدیل شد. 🔹نقدهای متعددی بر این ایده - که در یک مقاله آمده بود- وارد کردم که جامع همه آن نقدها این بود که؛ این ایده با واقعیت متون فقهی فقها سازگاری ندارد. تفصیل نقدها را میتوان در صوت جلسه که در کانال بارگذاری شده، استماع نمود. در این میان دو نکته بسیار مهم مطرح بود که خدمت ارائه کننده و دوستان حاضر در جلسه عرض کردم: 1⃣نکته اول: به دو جهت، مکتب‌سازی‌های بلادی در عالم فقه و اصول، روشی نادرست و غلط می‌باشد؛ ⬅️جهت اول، معرفت‌شناسی فقهی و اصولی، مجبور و تابع فرهنگ جغرافیایی خودشان نیست و آنچه که فقها را به پیش میبرد، تعبد به مقتضیات ادله و ادراکی که از مصالح و اضطرارها و ضرورتها دارند، نه تبعیت از وضعیت جغرافیایی و فرهنگی. بله، میتوان گفت؛ ایشان، متأثر از جغرافیا و فرهنگ خود میباشند، اما تابع نیستند، فلذا نمیتوان فقها را در مکاتب بلادی؛ بغداد، حله، جبل عامل، نجف، قم طبقه بندی کرده و آن را اصل قرار داد؛ به گونه‌ای که مانند ارائه کننده محترم نتیجه بگیرد که، در مکتب جبل عامل، مناسبات فقه و سیاست تغییر یافت. ⬅️جهت دوم، مانند همین تجربه‌ای که داشتم و نقدی که بر ارائه آقای رهدار وارد کردم و آن هم این بود که، غالب مدعیات، برخلاف واقعیت متون فقهی است. یعنی، اگر قرار است بگوییم، مناسبات فقه و سیاست در مکتب جبل عامل- خصوصاً شهید اول و شهید ثانی- تغییر یافت و مختصات ویژه‌ای پیدا کرد، نیاز به شواهد و قرائنی است که بتواند بار این ادعا را بردارد و صرفاً با مکتب‌سازی نمیتوان چنین ایده‌ای را پشتیبانی نمود. 2⃣نکته دوم: ایده‌هایی که ناظر بر تطور و تحول گفتمانی فقه هستند، مانند همین موضوع «مناسبات فقه و سیاست» نمیتوانند در مطالعات و تحقیقات خود، به کتب تاریخنگاری فقهی بسنده کنند، بلکه باید برای انجام چنین تحقیقاتی، تمام متون فقهی برجسته را از ابتدا تا انتهای آن را مطالعه نمایند. که اگر چنین نشود، ایده ها ناپخته و خام بوده و مخالفت محققین عرصه فقه را برخواهد انگیخت و در نهایت نوشته هایی غیرعمیق و غیردقیق نتیجه خواهد داد. https://eitaa.com/alfigh_alosul
☀️عنایت حضرت سیدالشهدا (سلام الله علیه) به آقا نجفی و حافظه فوق العادۀ ایشان 🔸حضرت آیت الله زنجانی (مدظله العالی) آقای حاج آقا جواد زنجانی ظاهراً از آقای حاج آقا مهدی حائری یزدی و او هم از آقای سیّد محمد کاظم عصار نقل کرد که ایشان می گفت: در دوره مظفرالدین شاه، شیخ محمد تقی اصفهانی(م ۱۳۳۲) معروف به آقانجفی (ره) را از اصفهان به تهران تبعید کردند؛ چون آقا نجفی بر نهی از منکر خیلی اصرار داشت و حدود را اجرا می کرد. معمولاً چنین کارهایی برای سلاطین ناخوشایند است. چند مرتبه ایشان به تهران احضار شد. یک بار که به تهران احضار شد از او خواستند که در تهران بماند و به اصفهان برنگردد، تا در بین علمای تهران هضم شود. ایشان که به تهران وارد می شود، در آنجا درسی شروع می کند و شهریه ای هم می دهد و حلقه درسش هم درست می شود و روز به روز نفوذش بیشتر می گردد. سید محمد کاظم عصّار می گفت: من هم به درس ایشان می رفتم. یک وقت دستگاه حاکمه که می خواست آقا نجفی را خُرد کند، بعضی را تحریک کرد که با اشکال کردن در درس، او را در آن محیط کوچک کنند. ایشان هم که باهوش بود، از نحوه اشکال کردن ها حدس می زند که تحریک شده اند و این اشکال ها طبیعی نیست. یک روز بالای منبر می رود با لهجه ی اصفهانی می گوید: «شما تِقی را این جوری خیال نکنید. تِقی تمام کتب اربعه را متناً و سنداً حفظ است. آقایان بعداً کتاب بیاورند، امتحان کنند». آخر هفته بوده که فردایش درس تعطیل بود. روز شنبه که درس شروع می شود، بالای منبر می رود و می گوید اگر آقایان کتاب آورده اند، بپرسند تا من پاسخ بدهم. آقای عصار می گفت: من مثلاً کتاب کافی را آورده بودم و دیگری کتاب تهذیب و سومی کتاب من لایحضره الفقیه آورده بود. من از کتاب کافی، بابی را که کمتر محل مراجعه است –مثل احادیث کتاب لُقَطه– پرسیدم. ایشان شروع کرد و چند ورق از متن و سند آن را خواند. از جای دیگر کافی پرسیدم، باز چند ورق خواند. دیگری از کتاب تهذیب پرسید، باز عین آن را خواند. سومی از فقیه پرسید، همین جور پاسخ داد. مدّتی طولانی از هر جا می رسید، با متن و سند خواند و این جور نبود که تصادفاً برخی از ابواب را یاد گرفته باشد و اقتراح هم نبود؛ یعنی این طور نبود که او پیشنهاد بدهد، بلکه آن اشخاص تعیین می کردند. مطمئن شدند که تصادف نیست. بعد آقا نجفی(قدس سره) فرمود: من حافظه نداشتم. یک وقت حرم رفتم –به نظرم حرم حضرت سید الشهداء(ع) بود– درباره بی حافظگی به حضرت متوسل شدم که اگر من حفظی نداشته باشم، شاید نتوانم برای اسلام کاری انجام بدهم. خلاصه توسّلی پیدا کردم و بعد از آن توسّل این حفظ به من عطا شد. ایشان کتب اربعه را با سند و متن حفظ شد؛ مثل این که از رو می خواند. از منبر که پایین آمد، تمام آنها –حتّی بعضی مشایخ که پای منبرش بودند– به عنوان این که از طرف معصوم(ع) مورد عنایت قرار گرفته بود، همگی دستش را بوسیدند و تبرّک جستند. کارش در تهران بالا گرفت؛ به گونه ای که دستگاه حاکمه می بیند که نقض غرض شد؛ زیرا ایشان را آورده بود که در تهران هضم شود، ولی الآن در آنجا اوج گرفته است. لذا ماندن او را در تهران مصلحت نمی بینند، بلکه می بینند که اگر در تهران باشد، مزاحم حکومت آنهاست. به ایشان می گویند اگر می خواهید به اصفهان برگردید، مانعی نیست. لذا ایشان را به اصفهان برمی گردانند. https://eitaa.com/alfigh_alosul
هدایت شده از تنبیه الأمة
⁉️یزید بر علیه امام کودتا کرد یا امام علیه یزید قیام کرد؟ 📝 تحلیلی جدید پیرامون ماهیت قیام سیدالشهداء 🖋آیت الله سیداحمد مددی ❌نفی ادعای قصد بیعت با یزید با قرائن متنی که ما داریم، این که امام قصد بیعت با یزید را در کربلا و بعد از قضایای مسلم داشته، نادرست و نامربوط است. در همان تاریخ طبری که معمولا مبنای بقیه نقل‌ها از این کتاب است و یا در مقتل ابومخنف که این سه مطلب نقل شده است، در ادامه متن اسم عقبة‌بن‌قیاس ذکر شده است و مطلبی از او نقل شده که حقیقت امر را مشخص می‌کند. این فرد از نزدیکان امام بوده و روز عاشورا ترسیده و امام را تنها گذاشته است. وی آدم زرنگ و چابکی بوده و توانسته فرار کند و نقل‌های زیادی از وقائع کربلا دارد و نقل‌هایش هم معمولا قابل استناد است، چرا که همیشه همراه امام بوده است. عقبة‌بن‌قیاس در ادامه روایت می‌گوید: من همیشه در کنار امام بوده‌ام و هیچ وقت از این حرف‌ها نزد. اصلا قصد بیعت با یزید را نداشت. طبری و دیگران، با این که آن نقل را آورده‌اند، اما خودشان این عبارت را هم آورده‌اند که مشخص می‌کند این عبارت را دقیق نمی‌دانسته‌اند. به خاطر این قضایا و قرائن زیادی که هست این عبارت نامربوط است و سندیت دقیقی ندارد و به احتمال زیاد توسط دیگران جعل شده است. ✅ تحلیلی جدید پیرامون قیام سیدالشهداء 🔹من تحلیلی از واقعه عاشورا دارم که قرائن تاریخی فراوانی هم برایش دارم و از صدر اسلام تاکنون کسی این تحلیل را بیان نکرده است. حتی یکی از محققان عاشورا ـ در تهران ـ که حدود 20 نظر در مورد عاشورا را جمع کرده است، با من تلفنی صحبت کرد و وقتی بنده تحلیل خودم را گفتم می‌گفت: ما با این همه تحقیق این نظر را تا به حال از کسی نشنیده‌ام. تحلیل بنده این است که امام حسین علیه‌السلام علیه یزید قیام نکرد، بلکه یزید علیه امام قیام کرد. به عبارتی بعد از معاویه از یک سو امام حسین علیه‌السلام، حاکم اسلامی را فردی می‌دانست که به احکام و شریعت عامل و عالم باشد و از سوی دیگر جامعه اسلامی نیز حاکمیت امام حسین علیه السلام را پذیرفته بود و امام حاکم بود. در زمان معاویه با صلحی که امام حسن انجام داد، جامعه اسلامی معاویه را پذیرفت ولی بعد معاویه، یزید به هیچ وجه جایگاه حاکم را نداشت و در همان زمان هم در کوفه بحث‌های زیادی بر سر حاکمیت یزید بعد از معاویه مطرح شد. لذا قصد یزیدیان این بود که علیه امام کودتا و قیام کنند و ایشان را با محاصره ترور کنند و از بین ببرند تا بدون رقیب حاکمیت یزید را اثبات کنند. جو جامعه اسلامی به هیچ وجه یزید را به عنوان حاکم نمی‌پذیرفت و معاویه با ارعاب و پول می‌خواست جا برای یزید باز کند ولی جامعه اسلامی بعد از معاویه، یزید را در حد حاکم اسلامی نمی‌دانست لذا بیعت با او را خیلی‌ها حرام می‌دانند چه برسد به امام حسین علیه‌السلام که خود را حاکم به حق می‌دانست و جامعه اسلامی ایشان را حاکم می‌دانست، لذا ایشان بیعت با مثل یزید را حرام می‌دانست. ادامه در فرسته بعد👇👇👇
هدایت شده از تنبیه الأمة
ادامه از فرسته قبل 👆👆👆 🔹قرائنی هم برای این تحلیل داریم؛ مثلا یزیدیان در عاشورا، راه را بستند و نگذاشتند کسی بیاید و با ارعاب و پول، نیرو جذب کردند تا جلوی حرکت یاران امام حسین علیه‌السلام را به کربلا ببندند. این نشان می‌دهد که امام یارانی داشت و جامعه اسلامی تا آخرین لحظه قصد داشت از حاکم اصلی خودش حمایت کند ولو به شمشیر و جنگ؛ برای مثال در تاریخ داریم که راه‌های کوفه را بستند و به زور از پیوستن به ایشان جلوگیری کردند و بعضی‌ها هم به زور و از راه شط خود را به امام رساندند. یا در تاریخ نقل است فردی که در بعضی‌ نقل‌ها داماد امام هم معرفی شده است، با 12 هزار نفر از بصره به سمت کربلا راه افتاده بود و وقتی رسید که واقعه کربلا رخ داده بود. هم‌چنین قضایای حر و غیره نشان می‌دهد که این‌ها قصد ترور امام را داشتند و حاکمیت خودشان را با وجود امام در خطر می‌دانستند؛ لذا حاکم جامعه اسلامی امام بود و می‌خواستند با حذف ایشان، با ارعاب حکومت خود را تشکیل دهند. علاوه بر بصره و کوفه، از مناطق مختلف اسلامی نیز گروه‌هایی قصد پیوستن به امام را داشتند که خیلی‌ها دیر رسیدند و بعدها قیام‌هایی را انجام دادند. 🔹هم‌چنین امام در جاهای مختلف بیان کردند که « مَا الْإِمَامُ إِلَّا الْحَاكِمُ بِالْكِتَابِ الْقَائِمُ بِالْقِسْطِ الدَّائِنُ بِدِينِ الْحَقِّ الْحَابِسُ نَفْسَهُ عَلَى ذَاتِ اللَّهِ وَ السَّلَامُ.» این نشان می‌دهد که امام و حاکم جامعه اسلامی در نظر امام کسی بود که توانایی اجرای احکام الهی را داشته باشد و یزید را به عنوان حاکمی اینچنین نمی‌پذیرفتند. 🔹با توجه به قرائن فوق حاکم جامعه اسلامی امام بوده و این همان شجره طیبه‌ای است که از زمان پیامبر بود؛ یزید نیز همان شجره خبیثه‌ای است که علیه جریان حکومت اصیل کودتا می‌کند. همچنانکه ابوسفیان علیه پیامبر اقدام می‌کرد ولی هیچ‌کس او را حاکم اسلامی نمی‌دانست یا معاویه علیه امیر‌المومنین علیه السلام در جنگ صفین اقدام می‌کرد و باز هیچ کس او را حاکم اسلامی نمی‌دانست. در زمان امام حسین علیه‌السلام هم یزید می‌خواست همین کودتا را رقم بزند و لذا راه‌ها را بست، می‌خواست به زور برای خودش بیعت بگیرد تا به جامعه‌ اسلامی بفهماند که امام با او بیعت کرده است و در نهایت در کربلا ایشان را محاصره و شهید کردند. در حالی که جامعه اسلامی امام را حاکم می‌دانستند. لذا عبارت درست‌تر در مورد حرکت امام حسین علیه‌السلام این است که بگوییم امام قیام نکردند علیه یزید بلکه یزید با کودتا علیه امام حرکت کرد و به عبارتی یزید علیه امام قیام کرد و با ارعاب و نفوذی که داشت،‌ ایشان را ترور کرد. https://eitaa.com/Tanbiholomah
🔰موسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا(ع) برگزار می کند: 🌀دوره آموزشی: 🗓 زمان دوره: 18 الی 20 مرداد 1402 🕌 مکان دوره: قم، موسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا(ع) 🖌 ثبت نام تا تکمیل ظرفیت از طریق پیوند زیر: https://formafzar.com/form/1dpz5 📑 کسب اطلاعات بیشتر از طریق عضویت در کانال دوره 🆔https://eitaa.com/joinchat/3735028191Cfd9da119c3 💠 مؤسسۀ آموزش عالی حوزوی امام رضا(ع) 🆔 @irsichannel
رساله حرمت مشروطه.pdf
123K
📚رساله حرمت مشروطه به قلم: شیخ فضل الله نوری (رضوان الله علیه) 🔹ایام سالگرد شهادت شیخ فضل الله نوری، قلمها و بیانهایی به کینه و عقده‌گشایی علیه شیخ شهید و فقیه تیزبین و هشیار، باز شده و صحیح و سقیم را در هم آمیخته و به مخاطبان خود میفروشند. 🔹بهتر است اهل تحقیق، رساله «حرمت مشروطه» از شیخ فضل الله نوری را مطالعه کرده و با دغدغه‌ها و دل‌نگرانی‌های شیخ آشنا شده و تا حدودی توان نقد و ارزیابی برخی سخنان علم‌نما را کسب نمایند. 🔹پرواضح است که جهت اشراف بر اندیشه شیخ، باید همه مکتوبات او را خواند، لیکن همین رساله نیز میتواند مقداری از این آگاهی بر اندیشه او را تأمین نماید. @alfigh_alosul
هدایت شده از اجتهاد
💢مشروعیت تقنین یا عدم مشروعیت؛ محل نزاع فقها و روشنفکران در مشروطیت ✍️حجت‌الاسلام محمد متقیان تبریزی به نظر می‌رسد، مهم‌ترین ویژگی مشروطیت را باید اعطاء «حق تقنین» به منتخبین مردم دانست. هرچند، مشروطیت دارای ویژگی‌های مهمی در عرصه سیاست بوده که مهمترین آن، تقیید و رفع اطلاق العنانی از سلطنت است، لیکن، آنچه که می تواند این تقیید را محقق سازد، بیرون آوردن «امکان تقنین» از حوزه سلطنت و تحدید اختیارات سلطانی در عرصه «حکم و فرمان» است. از این روی است که گفته می‌شود، مهمترین ویژگی مشروطیت، برخوردارسازی نمایندگان از امکانی است که به آنها قدرت ویژه‌‌ای در حکمرانی می‌بخشد و آن همان «امکان تقنین» است. در دوران مشروطه ایرانی نیز «حق تقنین» مورد نزاع و مجادله قرار گرفت. طرفین این نزاع نیز روشنفکران و فقها بودند. قاطبه فقهای نامدار در آن زمان، در یک سوی ماجرا ایستاده بودند که، حق تقنین را باید در پایگاه «شریعت» معنا نمود؛ چه آنانی که موافق ماجرای سیاسی مشروطه بودند و چه آنهایی که مخالف بودند. اما در سوی دیگر، روشنفکران، دانشمندان علوم سیاسی و حقوق، برخی نمایندگان مجلس، ایستاده بودند که، آن حق را بیرون از پایگاه شریعت و مشروعیت معنا می‌کردند. در این یادداشت مختصر، ابتدائاً دیدگاه روشنفکران و دانش آموختگان سیاسی و حقوقی آن دوران را گزارش کرده و سپس به رأی فقها می‌پردازیم. 👈 بخوانید: http://ijtihadnet.ir/?p=72488 🆔 https://eitaa.com/ijtihad
🔹موضوع ارائه: بررسی تطبیقی روش فقهی آیت الله خامنه‌ای (مدظله العالی) با فقهای معاصر 🔹برنامه روز سوم: دوره روش شناسی اجتهاد 🔹موسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا سلام الله علیه https://eitaa.com/alfigh_alosul
بررسی تطبیق حکم شرعی غناء.mp3
27.71M
🎙نشست علمی 🔹دوره «روش شناسی اجتهاد» 🔹موضوع: بررسی تطبیقی روش فقهی آیت الله خامنه ای با فقهای معاصر در موضوع «غناء» 🔹ارائه: حجة الاسلام محمد متقیان تبریزی 📆زمان: جمعه ۲۰ مرداد ۱۴۰۲ 🔹مکان: مؤسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا (سلام الله علیه) @alfigh_alosul
❇️مذمت اهل رأی در نهج البلاغه 🔹امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (سلام الله علیه) در خطبه ۱۸ نهج البلاغه، در توصیف و مذمت اهل رأی و قیاس، بیانی دارند که، به دلیل ابتلائات امروزی به بلیه قیاس، نیاز به یادآوری و تذکار است. پرواضح است که، در پژوهشی متتبعانه و مدققانه باید به واکاوی موضوع «قیاس» پرداخت و هدف این یادداشت، صرفاً توجه دادن به این خطبه شریف و تأمل در مضامین آن است. ❎تشتت اهل رأی ابتداء کلام حضرت، تصویری است از تشتتی که در میان اهل رأی وجود دارد: تَرِدُ عَلَى أَحَدِهِمُ الْقَضِيَّةُ فِي حُكْمٍ مِنَ الْأَحْكَامِ فَيَحْكُمُ فِيهَا بِرَأْيِهِ ثُمَّ تَرِدُ تِلْكَ الْقَضِيَّةُ بِعَيْنِهَا عَلَى غَيْرِهِ فَيَحْكُمُ فِيهَا بِخِلَافِ قَوْلِهِ ثُمَّ يَجْتَمِعُ الْقُضَاةُ بِذَلِكَ عِنْدَ الْإِمَامِ الَّذِي اسْتَقْضَاهُمْ، فَيُصَوِّبُ آرَاءَهُمْ جَمِيعاً وَ إِلَهُهُمْ وَاحِدٌ وَ نَبِيُّهُمْ وَاحِدٌ وَ كِتَابُهُمْ وَاحِدٌ-أَ فَأَمَرَهُمُ اللَّهُ [تَعَالَى‏] سُبْحَانَهُ بِالاخْتِلَافِ فَأَطَاعُوهُ أَمْ نَهَاهُمْ عَنْهُ فَعَصَوْه‏. مهمترین ویژگی روش قیاس و رأی، فقدان «امر مشترک» و شخصی سازی نظریه دینی است. و همین امر در نهایت، موجب شکل گیری «تشتت» در میان اهالی رأی میشود. در حالیکه به بیان حضرت، آنها خدایی واحد، پیامبری واحد و کتابی واحد دارند و به اختلاف در میان خود نیز امر نشده اند که آن را اطاعت نمایند. ⁉️ایرادات کلامی و مبنایی روش قیاس سپس، حضرت با طرح پرسشهایی که سویه انکار و توبیخ دارد، ایرادات روش قیاس و رأی را برمیشمارند: أَمْ أَنْزَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ دِيناً نَاقِصاً فَاسْتَعَانَ بِهِمْ عَلَى إِتْمَامِهِ أَمْ كَانُوا شُرَكَاءَ لَهُ فَلَهُمْ أَنْ يَقُولُوا وَ عَلَيْهِ أَنْ يَرْضَى أَمْ أَنْزَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ دِيناً تَامّاً فَقَصَّرَ الرَّسُولُ ص عَنْ تَبْلِيغِهِ وَ أَدَائِهِ وَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ يَقُولُ ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْ‏ءٍ وَ فِيهِ [تِبْيَانُ كُلِ‏] تِبْيَانٌ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ ذَكَرَ أَنَّ الْكِتَابَ يُصَدِّقُ بَعْضُهُ بَعْضاً وَ أَنَّهُ لَا اخْتِلَافَ فِيهِ فَقَالَ سُبْحَانَهُ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافاً كَثِيراً. 1. آیا دین خداوند متعال ناقص است که با استعانت از اهل رأی و قیاس، بخواهد آن را تمام نماید؟ 2. آیا اهل رأی و قیاس، شریک خداوند متعال در امر «حکم» هستند که مجاز در بیان حکم بوده و بر عهده خداوند سبحان است که راضی به حکم ایشان باشد؟ 3. یا اینکه، خداوند سبحان دین تام و تمامی را نازل کرده، اما رسول(صلی الله علیه و آله) در تبلیغ و اداء دین، کوتاهی ورزیده است؟ درحالیکه، خداوند سبحان، میفرماید: «ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْ‏ءٍ» و در آن است تبیین هر چیزی، و بخشی از کتاب، بخش دیگر را تصدیق میکند و هیچ اختلافی در آن نیست که فرمود: «وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافاً كَثِيراً». 🔹به نظر میرسد، با وجود مسلم انگاشتن حرمت عمل به قیاس در استنباطات فقهی و مردود بودن این روش در فقه امامیه، ضروری است به دلیل برخی بازخوانیهای جدیدی که پیرامون این موضوع از ناحیه برخی نواندیشان صورت گرفته، پژوهشهای جدیدی که متضمن دقت و تعمق در مضامین روایات با نظر به زمینه های تاریخی است، رقم بخورد و از آسیبهای نواندیشی های دینی جلوگیری نماید. @alfigh_alosul
❇️دلیل عدم جواز تقلید مجتهد 🔹یکی از مسائلی که در باب اجتهاد و تقلید مطرح میشود، جواز یا عدم جواز تقلید مجتهدی از مجتهد دیگری است. به نقل از محقق خوئی (رضوان الله علیه) صاحب مناهل (رضوان الله علیه) بر این رأی است که، کسی که دارای قوه اجتهاد بوده و آن را به فعلیت نرسانیده است، در حقیقت علم فعلی نداشته و جاهل بالفعل است و چنین کسی هم جواز تقلید از عالم بالفعل را دارد. 🔹شیخ انصاری(رضوان الله علیه) بر این نظر است که، درباره این مسئله اتفاق و اجماع بر عدم جواز است؛ زیرا اطلاقات جواز تقلید از کسی که متمکن از اجتهاد است انصراف دارد. محقق خوئی نیز همین نظر را صحیح میداند: «و ما أفاده (قدّس سرّه) هو الصحيح و ذلك لأن الأحكام الواقعية قد تنجزت على من له ملكة الاجتهاد بالعلم الإجمالي أو بقيام الحجج و الأمارات عليها في محالّها و هو يتمكن من تحصيل تلك الطرق، إذن لا بدّ له من الخروج عن عهدة التكاليف المتنجزة في حقه و لا يكفي في ذلك أن يقلّد الغير، إذ لا يترتب عليه الجزم بالامتثال فإنه من المحتمل أن لا تكون فتوى الغير حجة في حقه لوجوب العمل بفتيا نفسه و نظره، فلا يدري أنها مؤمّنة من العقاب المترتب على مخالفة ما تنجز عليه من الأحكام الواقعية و العقل قد استقل بلزوم تحصيل المؤمّن من العقاب و مع الشك في الحجية يبني على عدمها، فإن الشك في الحجية يساوق القطع بعدمها على ما بيّناه في محله» 📚موسوعة الإمام الخوئي، ج۱، ص: ۱۷ 🔹آیت الله میرزاجواد تبریزی (رضوان الله علیه)، در درس اصول، این نظر را نقد کرده و دلیل عدم جواز تقلید را «ادله وجوب تعلم» میداند که درباره شخص عامی به رجوع او به مجتهد است و درباره شخصی که صاحب ملکه اجتهاد و متمکن از استنباط است به فحص تفصیلی از ادله، محقق میشود. ایشان، دلیل جواز تقلید را سیره قطعیه متشرعه میداند نه سیره عقلائیه، که از آن سیره برای اثبات عدم جواز تقلید مجتهد استفاده شود. 📚دروس في مسائل علم الأصول، ج‏۶ ص: ۲۲۵ @alfigh_alosul
🔻خطرِ امیرمعزی ✍سعید طاووسی (بخشی از گفتار سعید طاووسی پیرامون مطالعات اسلام‌پژوهی در غرب) خطری که قلم محمدعلی امیرمعزی دارد دیگران ندارند؛ چون ایشان به عنوان یک شیعه در غرب شناخته می‌شود و می‌گویند این تصویری است که یک پژوهشگر شیعی از تشیع می‌دهد. همین امیرمعزی با ایتان کلبرگ کتاب «التحریف و القرائات» را تصحیح و تحقیق می‌کنند و انتشارات بریل آن را منتشر می‌کند. این کتاب در اثبات تحریف قرآن توسط یکی از غلات بصره نوشته شده و تمام روایاتی که در زمینه تحریف قرآن داریم، یک‌سومش از همین کتاب است. بعد آقای امیرمعزی این کتاب را منتشر می‌کنند به عنوان اینکه ما آثار شیعیان متقدم را منتشر کردیم؛ در حالی که شیخ صدوق در قرن چهارم می‌گوید از اعتقادات ما عدم تحریف قرآن است. به این صورت انگاره تحریف قرآن به عنوان باور شیعی در فضای آکادمیک غرب غالب می‌شود. بنابراین جا دارد روی این افراد هم حساس شویم. متاسفانه رویکرد ما به مطالعات غربیان انفعالی است و تا زمانی که شری برای ما درست نکرده دنبالش نیستیم و بعد که برایمان مسئله ایجاد می‌کند سعی می‌کنیم جوابی آماده کنیم. ما در این عرصه خیلی کار داریم. خوب است رساله‌های دکتری را در این فضا بیاورند. آنها ما را به چالش کشیدند و ما خیلی پوستمان کلفت است که عین خیالمان نیست. ضمن اینکه پژوهش‌هایشان خیلی متنوع و در عرصه‌های مختلف است. به عنوان مثال، در مطالعات قرآنی طرف یک نسخه قرآن را پیدا کرده دو کلمه آن پاک شده دو کلمه دیگر نوشته شده. بعد به استناد همین یک صفحه مدعی می‌شود این تحریف است و از همین یک صفحه، صد صفحه مطلب درمی‌آورد. اصلا این پژوهش‌ها دیده نمی‌شوند تا پاسخ داده شوند؛ ولی اثرشان را می‌گذارند. جالب است خیلی از این شبهات و حرف‌هایی که در میان ما مطرح است در غرب رد شده؛ ولی ما هنوز سرگرم ادعاهای پنجاه سال پیش آنها هستیم چون خیلی از فضای مطالعات روز دنیا عقب‌تر هستیم و ترکش‌های آن به ما می‌رسد و تا بخواهیم جواب دهیم مطلب جدیدی به ما عرضه می‌کنند. آنها دارند در مورد همه چیز ما کار می‌کنند؛ ولی ما غافلیم در صورتی که اگر ما خودمان را روایت نکنیم آنها ما را با رویکرد خودشان روایت می‌کنند. در یک کلام از نظر گستره مطالعات اسلامی در غرب با میدان وسیعی روبرو هستیم و باید کار کنیم. https://eitaa.com/alfigh_alosul
❇️فقه مقاصد؛ گزارش و نقد 🔹اخیراً به دنبال طرح ایده «فقه مقاصد»، بر آن شدم که یادداشتی را که در سال ۱۴۰۰ با عنوان گزارش این ایده از آثار استاد علیدوست (زیدعزه) نوشته و آن را به نکات انتقادی مقرون ساخته بودم، بازنشر نمایم: http://monir110.blogfa.com/post/25/ @alfigh_alosul
هدایت شده از اجتهاد
💢نگاهی به ایده فقه مقاصد و نقد آن ✍️حجت‌الاسلام محمد متقیان تبریزی یکی از مباحث مطرح در عرصه فقه معاصر، موضوع توجه به اهداف شریعت در عملیات استنباط است که از آن به فقه‌ مقاصد تعبیر می‌شود. عمدتاً جناب استادعلیدوست (زیدعزه) در زمان حاضر متکفل طرح این بحث هستند و درباره آن تحقیقات متعدد در قالب کتب، مقالات و نیز سخنرانی‌هایی داشته‌ و دارند. آنچه در ادامه‌‌ می‌آید شامل گزارشی مختصر از دیدگاه ایشان و نقدی کوتاه برآن است. این نوشتار نه به عنوان مقاله، بلکه در قالب یادداشت نگاشته شده و طبعاً نیاز به تکمیل و افزونه دارد و ارائه آن، جهت مشارکت در فرآیند بحث و نقد نقد‌‌ می‌باشد. 🔻محورهای یادداشت: 🔹اشاره‌‌‌ای به فقه مقاصد نزد عامه 🔸علل و ملاکات احکام نزد امامیه 🔹فقه مقاصد در اندیشه استاد علیدوست 🔸مقاصد شریعت و فقه 🔹راه کشف مقاصد و گسست نصوص مبیّن مقاصد از نصوص مبیّن حکم 🔸نقد اول: نقد حجیت مطلق عقل 🔹نقد دوم: فقدان فلسفه دین برای فقه مقاصد 🔸نقد سوم: فقدان اصول فقه مقاصد 📝 متن کامل را در «اجتهاد» مطالعه نمایید: http://ijtihadnet.ir/?p=72970 🆔 https://eitaa.com/ijtihad
❇️در جواز سفر شاه به فرنگ و فواید آن 🔹در مطالعه رسائل سیاسی عصر قاجار، به رساله ای با عنوان «توضیح المسائل» برخوردم که به عنوان پاسخ به تعدادی مسئله شرعی نگاشته شده بود. نگارنده این رساله، جناب محمدتقی بن محمدحسین کاشانی است. یکی از مسائلی که در این رساله مطرح شده و ایشان پاسخ داده، درباره سفر پادشاه عصر (ناصرالدین شاه قاجار) به فرنگ است. متن سؤال اینگونه آمده است: ⁉️سؤال: جمعی از مؤمنین خدمت سرکار عالی معروض میدارند که چه میفرمایند در این مسئله شرعیه که مراوده و مجالست و معامله با کفار و با سلاطین آنها و به ولایات آنها رفتن برای سیاحت یا کسب یا معامله یا تحصیل صنعت، نقصی و عیبی شرعاً دارد یا ندارد. و پادشاه اسلام پناه و حضرت ظل الله، ادام الله اضلال شوکته علی رئوس العالمین با وزیر و شاهزادگان عظام و جماعتی از رجال دولت که تشریف بردند به ولایات آنها برای بعضی مطالب، نقصی و عیبی دارد یا نه؟ 👈....بدانکه جواب از مجالست و مراوده و معامله با کفار و رفتن به ولایات آنها برای شغلی یا سیاحت یا کسب و تحصیل صنعت و مانند اینها، آن است که می گویم که نقصی و عیبی و ضرری برای ایمان ندارد و سبب زوال ایمان نیست.....بلی اگر فرض شود که شخص در ولایات کفار وطن او باشد و در آنجا از ترس نتواند اظهار اسلام و شعایر اسلام را بکند و نتواند نماز و سایرعبادات را به جا بیاورد، در این صورت اگر ممکن است از برای او که از آنجا به بلاد اسلام برود و مخارج رفتن را هم داشته باشد بر او واجب خواهد بود که قطع وطن نموده، به بلاد اسلام برود و.....خلاصه آن است که تشریف بردن پادشاه و رجال دولت به ولایات کفر یا با سلاطین آنها دوستی کردن، نقصی ندارد؛ خصوص آنکه وعده خواستند. 📚رسائل سیاسی عصر قاجار، زرگری نژاد، ج۲ص ۲۹۰ @alfigh_alosul
❇️تعداد رکعات صلوات یومیه 🔹درباره تعداد رکعات صلوات یومیه- فرائض و نوافل- آنچه که مشهور است «احدی و خمسون رکعة» است، اما روایاتی وجود دارد، از جمله صحیحه معاویة بن عمار، با عنوان «وَصِيَّةُ النَّبِيِّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (سلام الله علیه)‏» که در آنجا میفرماید:.... أَمَّا الصَّلَاةُ فَالْخَمْسُونَ رَكْعَة.... 🔹مجلسی اول (رضوان الله علیه)، در توضیح این فراز چنین میفرماید: ««فالخمسون ركعة» بالنسبة إليه (عليه السلام) فإن الوتيرة شرعت لخوف أن يموت بدون صلاة الوتر و كان يعلم (صلى الله عليه و آله) أنها لا تفوته (أو) هي بدل و ليست من الخمسين» 📚روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه، ج۱۱ص: ۳۴ 🔹مجلسی دوم (رضوان الله علیه)، همان احتمالات را با افزوده ای بیان میکند: «قوله صلى الله عليه و آله: فالخمسون ركعة إنما لم يحسب الوتيرة: إما لأنها بدل من صلاة الوتر، أو لأنها إنما زيدت‌ تطوعا لتصير النافلة ضعف الفريضة، أو لأن النبي (صلى الله عليه و آله) كان لا يأتي بها لعلمه بأنه يفعل صلاة الليل.» 📚ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار، ج۱۵ ص: ۴۱ 🔹آقارضاهمدانی(رضوان الله علیه) نیز به صورت تفصیلی متعرض این اخبار شده و احتمال تعارض میان اخبار را نفی کرده و آن اختلاف را اختلاف در بیان مراتب فضل دانسته است. با توجه به اینکه، بیان مجلسیین فقط برای همان صحیحه معاویه بن عمار مفید بوده و امکان رفع معارضه در سایر روایات را ندارد، حتما بیان صاحب مصباح الفقیه ملاحظه گردد. 📚مصباح الفقيه، ج‌۹ص: ۲۵ @alfigh_alosul
❇️احتمالی درباره معنای «شیئاً من قضایانا» 🔹عمده کتب فقهی از متقدمین تا دوران معاصر، از عبارت «شیئاً من قضایانا» در روایة أبی خدیجة، برای جواز تجزی در اجتهاد استفاده کرده اند. محقق خوئی، احتمالی را به عنوان «قیل» مطرح میکند که این عبارت را به گونه ای معنا میکند که قابل تطبیق بر مجتهد متجزی نمیشود. البته ایشان این احتمال را نقد و رد میکند: «و قد يقال:- كما قيل- إن الظاهر من كلمة «من» و إن كان هو التبعيض بل لا يصح ان تكون بيانية في الرواية، لأن المتعين حينئذ ان يقال: أشياء من قضايانا. للزوم التطابق بين المبين و البيان، إلا ان مدخولها و هو قضايانا بمعنى أحكامهم و علومهم بما انه أمر كثير بل أمور غير متناهية بالإضافة إلى البشر، فلا مناص من ان يكون الشي‌ء من تلك الأمور أيضا كثيرا في نفسه، و إن كان‌ قليلا بالإضافة إلى أحكامهم، و من هنا لا يصح أن يقال: القطرة شي‌ء من البحر أو أن من ملك فلسا واحدا أن عنده شيئا من المال. و المعروف عن صاحب الجواهر «قده» أنه قيل له- عند احتضاره و انكشاف الغطاء عنه-: عنده شي‌ء من علم جعفر- سلام الله علیه- مع أنه «قده» من أكابر الفقهاء و إعلامهم. إذا الحسنة و المقبولة متطابقتان في الدلالة على أن القاضي لابد أن يكون عارفاَ بجملة معتد بها من الاحكام، و هذا غير متحقق في المجتهد المتجزي الذي استنبط مسألة أو مسألتين و نحوهما» 📚التنقيح في شرح العروة الوثقى، الاجتهادوالتقليد، ص: ۲۳۲ @alfigh_alosul
💢به فلسفه هگل حاشیه میزد💢 🔸آیت‌الله هاشمی شاهرودی(رضوان الله علیه) ...اواخر کتاب مفصلی از ترجمه دقیق‌ترین افکار فیلسوف معروف دیالکتیک، هگل، تهیه کرده بودند که مبانی مارکس هم از آن گرفته شده است. مارکس و انگلس شاگردان هگل بوده اند و بحث دیالکتیک را از او گرفتند و وارد مباحث تاریخی کردند. منشأ بحث دیالکتیک و جدل، متعلق به هگل است. او در بعد فلسفی مطرح می‌کند، این دو در تفسیر تاریخ و جامعه. هگل افکار دشواری دارد و چندان برای همه قابل فهم نیست. ایشان(شهیدصدر) این آرا را دنبال می‌کردند. در این اواخر کتاب قطوری را به ایشان داده بودند که یکی از شاگردان فلسفه هگل در زمان خود او تنظیم کرده بود و کتاب معتبری هم بود. اینها را مطالعه می‌کردند، خیلی وقت‌ها هم حاشیه می‌زدند و در این بحث‌ها می‌آوردند، یعنی سعی داشتند ذهن شاگردان خود را باز کنند. 📚نشریه شاهدیاران، ویژه نامه شهیدصدر @alfigh_alosul
💢خیلی ملاست، ولی سیاسی است💢 🔸آیت‌الله هاشمی شاهرودی(رضوان الله علیه) ایشان(شهیدصدر) تا قبل از تصدی مرجعیت، از نظر علمی مورد قبول همه بودند و اکثر شاگردان ایشان هم ایرانی بودند. آنهایی هم که نمی‌آمدند، حسرت درس ایشان را می‌خوردند، ولی می‌گفتند ما می‌ترسیم بیاییم، چون رژیم بعث نسبت به ایشان حساس بود....مقصودم این است که چنین شرایطی بود و اینها از این ابزار اخراج، خیلی استفاده کردند، به این شکل که فلانی، درسش حساس است و اگر کسی آنجا برود، او را می‌گیرند. یا بحث سیاسی بودن آقای صدر که می‌گفتند خیلی دقیق است، خیلی فاضل است، خیلی ملاست، ولی سیاسی است. سیاسی هم در آن جو سنتی نجف، به خصوص در میان طلبه‌های ایرانی، غیر از آنهایی که در اطراف امام (ره) بودند، چیز غریبی بود و خیلی از این مسئله وحشت داشتند و خلاف شأن حوزه می‌دانستند که فرد وارد بحث‌های سیاسی شود. معتقد بودند دین از سیاست جداست و مخصوصاً حوزه باید از سیاست جدا بماند. این خیلی معمول بود و از این اهرم، علیه ایشان خیلی استفاده می‌شد. این حالت در طلبه‌های لبنان اثر نمی‌کرد، چون اهل آنجا بودند و درگیر بودند. 📚نشریه شاهدیاران، ویژه نامه شهید صدر @alfigh_alosul
14010224=فقه.mp3
1.05M
✳️استاد سیدجواد شبیری(زیدعزه): کتاب المقنعه شیخ مفید، نوعی طراحی حکومتی دارد... @alfigh_alosul