❇️اشتباه در تبیین «قدرمتیقن تخاطبی»
🔹یکی از اشتباهاتی که در برخی از تدریسها مشاهده میشود، توضیح «قدرمتیقن تخاطبی» در بستر«سؤال و جواب» است. با این توضیح اینگونه به ذهن میرسد که، اگر سائل پرسشی درباره موردی داشته باشد، اما امام در پاسخ او بدون توجه به آن مورد، علی ظاهر الاطلاق پاسخ دهد، در این صورت قدرت متیقنی در مقام تخاطب شکل میگیرد که مانع از انعقاد ظهور اطلاقی میگردد. درحالیکه، چنین تبیینی صحیح نیست.
🔹بلکه، حقیقت «قدرمتیقن تخاطبی» آن انسباق ذهنی است که به دلیل وجود قرائنی در مقام تخاطب، ذهن سامع به حصه ای یا مصداقی منتقل میگردد؛ چه در بستر سؤال و جواب باشد یا نباشد. همانطور که شیخ علی قوچانی در تعلیقه بر کفایه میگوید:
«وليعلم : انّ القدر المتيقن من خصوص مقام ، أو مقال ، أو انس ذهن ببعض الافراد يوجب تيقنه ـ غير القرينة المصطلحة....انّ المتيقن لا بد أن يكون في مقام التخاطب ، بحيث يكون الانسباق الى الذهن من اللفظ مع ما يحف به من القرائن» (ج۱ ص۵۳۷)
⁉️با این وصف، این پرسش نیز مطرح میگردد که، آیا «امکانِ» انتقال قدرمتیقن تخاطبی در بستر روایات برای روات وجود داشته است؟ با توجه به اینکه، مناشئی که سبب شکلگیری قدرمتیقن در ذهن سامع میگردد، غیر از قرائنی است که باید راوی نقل کند و اگر نقل نکند، وثاقت او مخدوش میگردد.
https://eitaa.com/alfigh_alosul
❇️شروع علم نحو از امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)
🔹اکثر مورخین علوم ادبی قائلند، ابوالاسوددوئلی بنیانگذار علم نحو است و هیچ تردیدی هم در اینکه دوئلی شاگرد امیرالمؤمنین(سلام الله علیه) بوده و از ایشان اخذ کرده است وجود ندارد و این از مصرّحات متون تاریخی است.
🔸ابن ندیم (قرن چهارم):
«قال محمد بن اسحاق زعم أكثر العلماء أن النحو أخذ عن أبى الاسود الدؤلى و ان أبا الاسود أخذ ذلك عن أمير المؤمنين على بن أبى طالب عليه السلام و قال آخرون رسم النحو نصر بن عاصم الدؤلى و يقال الليثى»
📚الفهرست، ص۵۹
🔸ابوالفرج اصفهانی (م 356ق):
«أخبرني عليّ بن سليمان الأخفش قال حدّثنا محمد بن يزيد النحويّ قال حدّثنا التّوّزيّ و المهريّ قالا حدّثنا كيسان بن المعرّف الهجيميّ أبو سليمان عن أبي سفيان بن العلاء عن جعفر بن أبي حرب بن أبي الأسود الدؤليّ عن أبيه قال:قيل لأبي الأسود: من أين لك هذا العلم؟- يعنون به النحو- فقال: أخذت حدوده عن عليّ بن أبي طالب عليه السلام»
📚الأغانی،ج ۱۲ص ۶۸
----------------
✍ به نقل از مقاله «تطورات مباحث زبان» از محمد متقیان تبریزی
https://eitaa.com/alfigh_alosul
❇️فقیه فقه المقاومة
🔹در این ایام که سخن از «فقه المقاومة» میرود، باید از آیت الله شیخ محمد مهدی آصفی یاد کرد که جزو پیشقراولان در این عرصه بود. عنوان کتاب ایشان «فقه المقاومة، دراسة فقهية مقارنة» بود.
گفتگوی منتشرنشده ای با ایشان وجود دارد که مطالعه آن به عزیزان پیشنهاد میشود:
https://www.mehrnews.com/news/2769081/
https://eitaa.com/alfigh_alosul
نمودار استادی و شاگردی مکاتب بصره کوفه و بغداد.pdf
370.8K
❇️سلسله استاد و شاگردی در مکاتب ادبی بصره، کوفه و بغداد
https://eitaa.com/alfigh_alosul
نمودار شاگردی و استادی مکتب آندلس.pdf
747.1K
✳ سلسله استاد و شاگردی در مکتب اندلس
https://eitaa.com/alfigh_alosul
❇️اراده تشریعی
🔸استاد آیت الله صادق لاریجانی (دام عزه)
🔹عده ای از بزرگان از جمله مرحوم امام، مرحوم خوئی و مرحوم اصفهانی و عده ای دیگری، منکر وجود اراده ی تشریعی هستند؛ یعنی اراده ی آمر متعلق به فعل غیر را منکر هستند؛ بله می گویند اراده ی تکوینی هست البته نه به فعل غیر که ممکن نیست، بلکه اراده ی تکوینی به بعث و زجر که کار خود آمر است.
🔹ما این حرف را قبول نداریم مثل خیلی از محققین دیگر مثل مرحوم آخوند و مرحوم آقا ضیاء و بزرگان قبل از ایشان مانند شیخ که ما اراده ی تشریعی داریم که عبارت است از اراده ی متعلق به فعل غیر که این خیلی بحث دارد. عده ای در اینجا بحث فلسفی می کنند که اراده به فعل غیر اصلاً نمی شود که ما می گوییم اینها خلط بحث است و می گوییم اراده ی تشریعی نوع دیگری از اراده است و دلیلش هم شهود است.
🔹توضیح اینکه؛ ما نسبت به فعل غیر، خواست داریم و مقصود از اراده ی تشریعی خواست است نه حبّ. ما خواست داریم و می گوییم؛ من فعل شما را به تمام معنا می خواهم و این خواستن حقیقت دیگری در عالم است و کی گفته که حقائق عالم منحصر در اراده ی و کراهتی است که فیلسوفان می گویند و باید متعلق به حرکت بدنی خود من باشد. اینها حرف های من درآوردی است. ما یک نحوه وجود در عالم داریم که خواست من به فعل دیگری است که این اراده ی تشریعی است. تمام حرف های آقا ضیاء که بیان کرد و ما تایید کردیم مبتنی بر این مبنا است و اگر کسی اصل اراده ی تشریعی را منکر باشد، واضح است که دیگر این بحث ها از بیخ و بُن دیگر قابل نیست.
ما هم اراده ی تشریعی را قبول داریم و هم اینکه اراده به دو گونه ابراز می شود و اگر مطابق نباشد، پوچ خواهد بود ولی در عین حال موضوع حکم عقل احراز خود اراده است اگر احتمال مطابقت بدهیم ولو اینکه به هیچ مبرزی هم ابراز نشده باشد.
📚درس خارج اصول،۲۵/ ۸/ ۱۳۹۸
https://eitaa.com/alfigh_alosul
❇️نسبت بین حدیث رفع و ادله احتیاط
🔹یکی از مباحثی که ذیل اصالة البرائة انجام میگیرد، بحث از تعارضی است که آخوندخراسانی میان ادله برائت و احتیاط طرح میکند و ادله برائت را اخص و اظهر از ادله احتیاط دانسته و آنها را مقدم میداند. مرحوم علامه طباطبائی، در خصوص نسبت بین حدیث رفع و ادله احتیاط، در حاشیه کفایه میگوید:
« بل حديث الرفع بما يشتمل عليه من لسان الامتنان نسبته إلى اخبار الاحتياط نسبة الحكومة و التفسير.»
📚حاشية الكفاية (للعلامة الطباطبايي)، ج۲ ص: ۲۲۰
https://eitaa.com/alfigh_alosul
✅ سلسله نشست های فقه تحقق #فصل_دوم
🔰 جلسه ششم
🔈 ارائه: حجت الاسلام محمد متقیان تبریزی
مدیر کارگروه فقه تقنین مرکز فقهی ائمه اطهار علیهم السلام
✴️ موضوع ارائه:
فقه تقنین
تاریخچه، دیدگاه ها و رویکردهای ورود فقه در عرصه قانونگذاری
⏰ چهارشنبه 24 آبان 1402 ، ساعت 9:30 تا 11
📍 موسسه آموزش عالی حوزوی مشکات ، تهران ، اتاق استاد قاسمیان
🌐 [صفحه اختصاصی نشست های فقه تحقق ](https://aali.hmeshkat.ir/tahaghogh)
https://eitaa.com/alfigh_alosul
❇️مراتب حکم در بیان آخوند خراسانی (ره)
«أنّ للتّكليف بعد ما لم يكن شيئا مذكورا يكون مراتب من الثّبوت: (الأولى) ثبوته بمجرّد ثبوت مقتضية من دون إنشائه و تشريعه. (الثّانية) ثبوته به مع إنشائه من دون فعليّة بعث أو زجر، ككثير من الأحكام في صدر الإسلام ممّا لم يؤمر النّبي بتبليغه و إظهاره. (الثّالثة) ثبوته به مع فعليّة البعث أو الزّجر، من دون قيام الحجّة عليه، فلا يكون على مخالفته استحقاق ذمّ من العقلاء و لا عقوبة من المولى. (الرّابعة) ثبوته به مع قيامها عليه، فيستحق على مخالفة العقوبة. و قد بسطنا الكلام في إثباتها و انفكاك السّابقة عن اللاّحقة فيما علّقناه جديدا على مباحث القطع و الظنّ من رسائل شيخنا العلاّمة أعلى اللّه مقامه».
📚فوائد الاصول، ص:۸۱
https://eitaa.com/alfigh_alosul
❇️فائدة (۲۶) [بيان معنى «أعطاك من جراب النورة»]
🔹وحید بهبهانی (رضوان الله علیه)
قد ورد في الأخبار: أنّ الشّيعة كانوا يقولون في الحديث الّذي وافق التقيّة: (أعطاك من جراب النّورة).
قيل: مرادهم تشبيه المعصوم (عليه السلام) بالعطّار، و كانوا يبيعون أجناس العطّارين بالجربان، و كان النّورة أيضا يبيعونها في جرابها، فإذا أعطى التقيّة قالوا: أعطاك من جرابها- أي ما لا يؤكل، و لو أكل لقتل- و الفائدة فيه دفع القاذورات و أمثالها.
📚الاجتهاد و التقليد ، ج۱ص ۴۶۱
https://eitaa.com/alfigh_alosul
❇️مخصص لبی منفصل
▫️اصولیین معاصر، در مقام بحث از «تمسک به عام در شبهه مصداقیه»، به بیان تفاوت میان مخصص لفظی و لبی پرداخته و از دو نوع مخصص لبی منفصل و متصل سخن گفته اند. آخوند خراسانی، با عبارت «اتکال متکلم به مخصص در مقام تخاطب» و «عدم اتکال»، از این دو مخصص تعبیر کرده است و عموم اصولیین، از مخصص لبی متصل به عنوان ادراک ضروریات و از مخصص لبی منفصل به ادراکات نظری تعبیر کرده اند.
▫️اما حضرت امام (ره) در مقام بحث از تمسک به عام، با بیان عدم فرق میان مخصص لبی منفصل و متصل در سرایت اجمال خاص به عام، در خصوص مخصص لبی منفصل چنین میگوید:
«و أمّا المخصِّص اللُّبّي النظري فالحقّ أنّه- أيضاً- كذلك؛ حيث إنّه و إن لم يكن بديهيّاً حافّاً بالكلام ابتداءً، لكن بعد التأمّل العقلي و إعمال النظر و التدبّر يكشف عن احتفاف العامّ به من الأوّل»
📚تنقيح الأصول، ج۳ص: ۴۲۰
🔸با این بیان، در اصل «مخصصیتِ» مخصص لبی منفصل هم میتوان تردید کرد. زیرا، چنانچه، بعدالتأمل معلوم گردد که، کلام شارع از ابتدا محفوف به چنین مخصصی بوده است، پس شارع حین القاء خطاب به آن اتکال داشته و فهم مخاطب را - هرچند بعد التأمل العقلی- در کشف از اراده جدی خود لحاظ کرده است. در این صورت، تنها تفاوت لبی متصل و لبی منفصل، در ضروری بودن و نظری بودن است و در اینکه، مولا تخاطب خود را محفوف به هردو القاء کرده است، هیچ تفاوتی ندارند.
🔸ضمن اینکه، باید به این نکته توجه داشت که، باور به مخصص لبی منفصل به معنای هر درک نظری عقلی که امکان تخصیص عموم کلام شارع را داشته باشد، مساوی با فتح باب تخصیص همه عمومات و اطلاقات کلام شارع است که هیچ گاه نمیتوان بدان ملتزم شد.
https://eitaa.com/alfigh_alosul