سکوت و تماشا
🌱این جمله را از امام علی ع شنیده اید که میگوید: خذلوا الحق و لم ینصروا الباطل. یک عده در جبهه حق هستند که به ظاهر یاری جبهه باطل نمیدهند اما جبهه حق را خوار میکنند. چرا میگویم به ظاهر باطل را یاری نمیدهند چون امیرالمومنین ع جای دیگری میفرماید: من خذل جنده نصر اضداده. کسی که جبهه حق را خوار کند جبهه باطل را یاری کرده.
🌱حالا فرض کنید گروهی از ما در دوران امام رضا ع زندگی میکردیم و توییت میزدیم و یادداشت مینوشتیم. حدس میزنید چه مینوشتیم؟ رهبری که ادعای امامت مستضعفان و محرومان داشت رفت در میان درباریان. کسی که دم از غصب خلافت میزد، دستش به گوشت نمیرسید و الا بفرمایید، الان ولیعهد شد. کدام قداست، وقتی در مراسمهای مشترک علمی با مامون حاضر میشود؟ نمیگفتند؟ میگفتند شک نکنید.
🌱یک دلیل مهم، ظاهرگرایی و جهالت است. مامون روی این جهالت و نادانی و ظاهرگرایی عده ای حساب کرده که امام را هجرت میدهد به مرکز حکومتش. نصرت امام گاهی بدون شناخت نقشه دشمن و طرح امام، شدنی نیست. لذا امام کسانی که همراه با مصلحت سنجی های او (تقیه) نمیشدند را لعنت میکرد. جماعتی که به این نفهمی هایشان افتخار هم میکنند. فریاد یا مذل المومنین را بر سر امام مجتبی ع میزنند و افتخار هم میکنند به آرمانجویی و شجاعت و صداقتشان.
🌱جایی امیرالمومنین ع در میدان صفین فریاد زد «لاقتلن معاویه و اصحابه»، بعد آرام و زیر لب گفت «ان شاء الله». یکی از اصحاب اعتراض کرد که چرا همه حق را فریاد نمیزنی؟ چرا بخشی از حقیقت را آرام گفتی؟ فرمود : «ان الحرب خدعه». و آنانکه این جمله را نمیفهمند قطعا امام را به ملاحظه کاری و ترس و هزار حرف مفت دیگر متهم میکنند. حالا فرض کنید اساسا سبک نبرد دشمن با معصوم ع بر محور مکر وخدعه باشد؟ این جماعت چه میکنند؟ یا امام را متهم میکنند؟ یا سکوت میکنند و تماشا.
🌱در حالی که این جا، کمک به امام، فهم لازم دارد و #تبیین. و الا شامل آن روایاتی میشویم که ابتدا عرض کردم خوار میکنیم جبهه حق را با سکوت و تماشایمان. خذلوا الحق و لم ینصروا الباطل. امروز هم درگیر مکر دشمنیم و محتاج نهضت تبیین.
@ali_mahdiyan
منبر در جماران
به مناسبت سخنرانی خاتمی در حسینیه جماران
🌱هنوز هم اسم جماران که میآید، دلم میلرزد. پنج یا شش سالم بود شاید، آن قدر کوچک بودم که روی صندلی عقب پیکان میتوانستم بایستم و سرم به سقف نرسد. گریه میکردم و اصرار که بابام مرا ببرد جماران خانه امام که امام را ببینم. یک شب آنقدر اصرار کردم که بابام برای ساکت کردنم مرا برد دم سر بالایی جماران که اون موقع همیشه چندتا پاسدار ایستاده بودند، بعد از آن آقای پاسدار پرسید این پسرم میخواد امام را ببینه اجازه داره؟ آن سرباز هم با لبخند گفت نه نمیشه. اینطور قانعم کردند تا آرام شوم. هنوز هم حسرت جماران و خانه امام را دارم.
🌱اما چند سال پیش دعوت شدم برای سخنرانی به حسینیه کوچکی در جماران. شاید این تلخ ترین منبری بود که در عمرم رفته بودم. با اینکه یک شب آقا مجید انصاری آمد و پای منبر نشست. بنده خدا کلی هم احترام گذاشت به من طلبه جوان. یک شب هم چند تا سید که احتمال میدم از نوه نتیجه های امام بودند. اما رفتار مردم جماران با یک روحانی برایم تلخ بود. رفتاری که در کمتر جایی تجربه کردم.
🌱برخی بودند که با قربون صدقه رفتن صوری و مشمئز کننده با آدم حرف میزدند. دست بوسم، خاکسارم و ... آنقدر تابلو که هم خودشان میفهمیدند هم تو میفهمیدی که مخصوصا با این تعابیر میخواهند به تو نزدیک نباشند. از جزییات رفتارشان معلوم بود که هیچ دل خوشی نه از تو دارند نه هیچ آخوند دیگری. برخی هم رویشان باز بود و با بی ادبی و بی حرمتی تمام باهات حرف میزدند. پای منبر معمولا خیلی کسی نمیآمد به جز چند پیرمرد در عوض موقع مداحی مسجد پر میشد از جمعیت. جالب است این تجربه را من فقط در جماران داشتم.
🌱همه انگار منزجر بودند از طلبه ها و هر کس یک طور انتقام میگرفت. من مجالس بالا شهر تهران رفته بودم. اتفاقا خیلی هم خوش میگذشت با مردم و جوانانش کیف میکردم. اما جماران نه. یک شب خسته از قم رسیده بودم میخواستم نماز بخوانم رفتم به مسجد خیلی بزرگتری که نزدیک آن حسینیه بود. همه مذهبی های با کلاس روی صندلی نشسته بودند صاحب مجلس هم یکی از همین روحانی های مشهور از رفقای کروبی و خاتمی بود. هر کسی را راه نمیدادند من همینطور سرم را پایین انداختم و داخل شدم بدون اینکه متوجه باشم، به من چیزی نگفتند و جلوی ورودم را نگرفتند. گوشه ای ایستادم و نمازم را خواندم. مجلس شبیه روضه هایی که من میشناختم نبود همه چیزش خیلی باکلاس و متفاوت بود. بیرون مجلس یکی اعتراض کرد که حاج آقا اینها غذای آن چنانی نذری میدهند اما به ما همسایه ها نمیدهند، ما را در مراسم روضه راه هم نمیدهند. چه فرقی میکند مجلس امام حسین مگر نیست؟!
🌱خلاصه نمیدانم من در آن ده شب بارها به خودم گفتم دیگر اینجا نخواهم آمد. جماران نخواهم آمد. جماران با خمینی اش خواستنی بود. من نمیدانم جماران در این همه سال بعد امام چه تجربه ای از روحانیت داشته که اینجا اینطور منزجر شده بودند از همه طلبه ها.
🌱من دوران کودکی ام خانه مان نزدیک به جماران بود، به محض آنکه صدای موشک مهیب و نزدیک بود مردم اول میگفتند: جماران!
واقعا راست میگویند که شرف المکان بالمکین....
@ali_mahdiyan
دهه اخر صفر4_01.m4a
18.97M
مسجد امیرالمومنین ع پردیسان
شیخ علی مهدیان
اهمیت حلقه های میانی در طرح راهبردی امام هشتم علیه السلام
@ali_mahdiyan
رفاقت با شهدا. زوار.mp3
18.96M
تکیه شاه خراسان قم
شیخ علی مهدیان
معنا و تجربه حیات شهدا و آثار رفاقت با آنها
همراه مداحی و سینه زنی
اربعین ۱۴۰۰
هیات زوار الزهرا س
@ali_mahdiyan
افرا
🔻بهرنگ توفیقی سریالهای خوبی را کار کرده. سریالهایی جذاب و پر کشش. دلیل اصلی موفقیت او هم قصه های خوبی است که انتخاب میکند. حالا چه این قصه ها با قلم فاخر و خواستنی سعید نعمت الله نوشته شده باشد. چه قلم مذهبی معنوی حامد عنقا یا دیگران.
🔻 افرا اما ضعفهایی داشت که عمده آنها در قصه های قبلی توفیقی هم وجود داشت لکن در اینجا بیشتر خود را نشان میداد. اگر بخواهم در یک کلمه خلاصه کنم باید بگویم «پاسخهای نیم جویده و سرپایی به مسائل خیلی مهم». افرا مساله های بسیار مهمی را آغاز میکند ولی همه را رها میکند.
🔻مساله عدالت و ظلم بمثابه یک واقعیت کلان فرهنگی اجتماعی، موضوع جذابی است اما در نهایت به یک امر اخلاقی معنوی فردی فروکاسته میشود و با دل کندن پدر از کارخانه اش تمام میشود. یک پاسخ لوس و بی خاصیت. این همان دردی است که سریال آقازاده هم دچارش بود. انگار همه چیز به یک دلبستگی شخصی یک فرد به مال دنیا ختم میشود حال آنکه حل مساله بمثابه یک درد کلان اجتماعی فرهنگی ورودهای جدی تری لازم دارد که توفیقی تصمیم به چنین ورودهایی ندارد. بلکه گویا به جز این مشکل اخلاقی شخصی او دیگر مشکل چندانی با وجود آن گسلهای جدی ظالمانه در کلان جامعه که ظالم پرور است، ندارد.
🔻نکته دیگر شخصیت وحید و انتقام او است. یادم میآید در دهه شصت فیلم سینمایی «مشت» را در سینما دیدم. با اینکه شش هفت سالم بود که آن فیلم را دیدم اما جذابیت داستان فیلم و شیرینی آن هنوز هم در ذهنم هست. داستان جوانی کارگر که از یک پولدار محتکر مشت میخورد به دلیل مخالفتش با احتکار او و بعد تصمیم میگیرد همین مشت را به او بزند. انتقام گرفتن وحید میتوانست چنین مزه ای پیدا کند. قیام جوان آزاده ای که تصمیم میگیرد مقابل ظلم بایستد تصمیمی الهام بخش به دیگران اما این پرونده هم نیم جویده رها میشود. یک انتقام از سر داغ شخصی که با کشف حقیقت و توبه افراد تمام میشود.
🔻بدتر آنکه توفیقی به وحید حق میدهد که برای احساس ظلم خود به همه ظلم کند به همسر مسعود به خود مسعود به پدرش به مادرش به همسر خودش به خانواده مهران به خود مهران و این همه ظلمهای او به اسم انتقام که گاهی حالت بیماری به خود میگیرد از طرف کارگردان چشم پوشی و رها شود. این یعنی او بنا ندارد بین انتقام عاطفی و کور و بلکه ظالمانه و انتقام عاقلانه انسانی الهام بخش تفاوت بگذارد.
🔻پرونده نیمه باز دیگر اینکه فیلم میتوانست محل تلاقی سبک دو پدر باشد، پدری که بنا دارد پدر بودن خود را با فهم درست روابط انسانی باز بیابد و پدری که بنا دارد پسرش را با محاسبات و معاملات و پول پیدا کند. اما این پرونده هم نیم جویده و ناپروده رها شد. چه بسا میشد به این ترتیب دو ساختار ارتباطات اجتماعی بلکه حاکمیتی را به تصویر کشید که نشد و بی هدف و ناتمام رها شد.
@ali_mahdiyan
فرهنگ۱۱.mp3
6.55M
شیخ علی مهدیان
مختصری درباره اهمیت فرهنگ
جلسه اول
💠هیئتحداثالحسیندخترانقم
@ali_mahdiyan
منبر استاد، دومین روضه دخترانه خونگی.mp3
35.7M
شیخ علی مهدیان
مختصری درباره اهمیت فرهنگ
جلسه دوم
💠هیئتحداثالحسیندخترانقم
@ali_mahdiyan
نویسنده: شیخ حميد آقانوري
📌جهاد سازندگی چه بود، چه هست و چه باید باشد؟(1)
📌من اعلام میکنم ما این سیستم اداری و بوروکراسی حاکم بر کشور را قبول نداریم. این نظام بوروکراسی و دیوانسالاری ضدانقلاب است؛ نه آدمهایش، خود سیستم. چون برای حل مشکلات مردم بنا نشده است. برای حاکمیت غرب و استبداد بر کشور طراحی شده است. .... کار اصلی در این مملکت واژگون کردن کل این سیستم است. (شهید بهشتی سخنرانی در جمع مردم شهر ری 1358)
این جمله را یکبار دیگر بخوانید
از نظر شهید بهشتی کار اصلی انقلاب در حیطه حکومت داری در این مملکت واژگون کردن سیستم بوروکراسی و جایگزینی یک نظم جدید بوده است.
📌 برای اینکه خیالتان راحت بشود که این تنها یک جمله هیجانی در یک خطابه انقلابی نیست میتوانیم به مقدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی و فصل قوه مجریه مراجعه کنیم.
«قوه مجریه به دلیل اهمیت ویژهای که در رابطه با اجرای احکام و مقررات اسلامی به منظور رسیدن به روابط و مناسبات عادلانه حاکم بر جامعه دارد و همچنین ضرورتی که این مساله حیاتی در زمینه سازی وصول به هدف نهایی حیات خواهد داشت بایستی راهگشای ایجاد جامعه اسلامی باشد. نتیجتاً محصور شدن در هر نوع نظام دست و پا گیر پیچیده که وصول به این هدف را کُند و یا خدشهدار کند از دیدگاه اسلامی نفی خواهد شد. بدین جهت نظام بوروکراسی که زائیده و حاصل حاکمیتهای طاغوتی است به شدت طرد خواهد شد تا نظام اجرایی با کارایی بیشتر و سرعت افزونتر در اجرای تعهدات اداری به وجود آید.»
تکرار کنیم نظام بروکراتیک از جلوههای حاکمیت طاغوت است و باید به شدت نفی شود.
📌 نظام اجرایی جدیدی که جای نظام بروکراتیک قبلی را میگیرد، مبتنی بر یک عقلانیت جدید است. نکته مهم در فهم این نظم جدید «نگاه خمینی» است. در نگاه خمینی حتی در روز 23 بهمن 1357 هنوز انقلاب پیروز نشده است و فقط دست اجانب و حکام خائن کوتاه شده است (همان چیزی که ما به عنوان کل انقلاب اسلامی میشناسیم!) پس مردم هنوز باید در صحنه باشند. دیدارهای ماههای اول ورود امام پر است از تقاضای امام و تاکید بر ناتمام بودن انقلاب و ضرورت در صحنه بودن مردم. یکی از نیازهای جدید انقلاب سازندگی است و جهاد سازندگی در پاسخ به همین نیاز شکل میگیرد.
خرابيها بسيار است: در جهت اقتصاد، در جهت فرهنگ، در جهت ارتش، در جهات ديگر. و اين با كوشش همه جانبه همه اقشار ملت بايد ترميم بشود كوشش كنيد اجانب را بيرون كنيد. اين قدم اول است. قدم دوم، قدم سازندگى است، مهمتر از قدم اول است. قدم سازندگى از حالا به بعد شروع مىشود. (20 بهمن 1357) به تاریخ دقت کنید بیست بهمن پنجاه و هفت!
📌 این عقلانیت جدید به صورت طبیعی نیاز به نهادهای جدیدی دارد که باید در تعامل امام و مردم ساخته میشوند. در این نهادها دوگانه امام و امت حاکم است. امام فرمان داده است و امت به میدان میآید. اما دوگانه بوروکراسی در چارچوب دولت و ملت است. سازندگی کار دولت است و ملت شهروند است و از آن اطاعت میکند و نهایتا مشارکت دارد. در دوگانه امام و امت اساسا بدنه محرکه جامعه مردمند و مرکز تنظیمگر امام است.
ایده انقلاب اداری شهید بهشتی هم –که یک پاراگراف از آن را در اول بحث خواندید- در این چارچوب تعریف میشد. اول باید فضاهایی خارج از نهادهای اداری با هویت انقلابی تشکیل شود و پس از آنکه این فضاها نظام درونی خود را بر اساس مطلوبیتهای انقلابی شکل دادند و حالت نهادی گرفتند آنگاه این نظم انقلابی بر سایر ادارات حاکم شود.
📌 این دیدگاه مبنای تشکیل نهادهای انقلابی بودند که با طلوع انقلاب متولد شدند. جهاد سازندگی، سپاه پاسداران، کمیتههای انقلاب اسلامی، دادگاههای انقلاب، هیاتهای هفت نفره زمین، بنیاد شهید، بنیاد مستضعفان و جانبازان، نهضت سواد آموزی، کمیته امداد امام خمینی، بسیج مستضعفان، بنیاد مسکن انقلاب اسلامی و .....
https://ble.ir/sotoor
https://t.me/sotoor_ra
نویسنده : شیخ حميد آقانوري
📌جهاد سازندگی چه بود، چه هست و چه باید باشد؟(2)
📌 در مقابل این نگاه امام، دولت موقت بازرگان بود. دولت موقت در همان روزهای اول در بیانیهای بعد از تبریک پیروزی انقلاب از مردم میخواست از خیابان به خانه برگردند تا دولت بازسازی را شروع کند. دعوایی که بعدها ادامه یافت و دولت موقت نهادهای انقلابی را مزاحمانی میدانست که یک بینظمی و حالت «دولت در دولت» درست کرده بودند. تمایل این بود که اگر قرار نهاد جدیدی باشد ارگانی از دولت باشد نه نهادی انقلابی! این تعبیر از زبان بنی صدر هم شنیده میشود و بعدتر از زبان دیگرانی که انقلابی به نظر میآمدند مثل عبدالله نوری نماینده امام در جهاد سازندگی! و هاشمی رفسنجانی که رئیس مجلس وقت بود.
📌 این جمله دولت در دولت یعنی همان هدفی که شهید بهشتی میخواست. ایده انقلاب اداری شهید بهشتی این بود که برای قوام گرفتن نظم مردمسالار و تبدیل آن به حالت نهادی باید محیطهای جداگانه موازی شکل بگیرد تا ظرف نظم جدید مردمسالار باشد تا پس از قوام گرفتن این نظم جدید مردمسالار، آن را جایگزین نظم بوروکراتیک قبلی کنند. طبیعتا این محیط خاصی که نظم فارغ از نظام اداری و اجرایی کشور را تجربه میکرد در حیطه کار با دولت اشتراک داشت و مومنان به بروکراسی که خودشان را نسخه اصل عقلانیت میدانستند این وضعیت جدید را یک مزاحمت و یک آشتفگی قلمداد میکردند.
📌 اتفاقی که در سالهای میانه دهه شست میافتد کاملا به عکس آن چیزی است که انقلاب اسلامی دنبال میکرد. خود سال 1360 از این جهت یک سال کلیدی است. ظرف سه ماه از تیر تا شهریور 1360 بخش اعظم اعضای اصلی دو قوه مقننه و قضائیه کشور –در انفجار هفت تیر- به شهادت میرسند. دولت رجایی و باهنر نیز تنها 28 روز پس از تشکیل در انفجار دفتر نخستوزیری به شهادت میرسند. رجایی و بهشتی اصلیترین پشتیبانهای ایده نظم مردمسالار در بدنه اجرایی کشور بودند. آیت الله خامنهای پشتیبان دیگر این ایده، در همان سال شست رئیسجمهور میشود. جایگاهی که با وجود نخست وزیر عملا از سیستم اداره کشور، دور افتاده است.
📌 آنچه از میانه دهه شست شاهد آن هستیم تاریخ نزاع رهبران انقلاب با جریان مومن به بروکراسی است که بخشی از آن در دل نیروهای انقلابی هم جای گرفته بوده است.
https://ble.ir/sotoor
https://t.me/sotoor_ra
جلسه سوم.mp3
47.06M
شیخ علی مهدیان
مختصری درباره فرهنگ
جلسه سوم
💠هیئتحداثالحسیندخترانقم
@ali_mahdiyan
1_1187869598.3gpp
50.81M
شیخ علی مهدیان
مختصری درباره فرهنگ
جلسه چهارم
💠هیئتحداثالحسیندخترانقم
@ali_mahdiyan
کور
🔻وقتی محمدرضا بود باور نمیکردند بشود کنارش زد. وقتی کنارش زدیم گفتند کار آمریکا بود. بعد انقلاب آشوب ها که شد گوشه کنار، صدام که حمله کرد گفتند کارمان تمام شد، آمریکا که مستقیم آمد در جنگ گفتند میبازیم، وقتی آشوبها موفق نشد، صدام موفق نشد، آمریکا هم موفق نشد، پیروزی را نفهمیدند و گفتند شکست خوردیم. به چی رسیدیم؟ الگویشان اوشین و قهرمانشان آرنولد و معلم مردمسالاریشان فرانسه بود. از ذلت مقابل قدرتمندها لذت میبردند ولو یک تلفن به اوباما و چند قدم گپ زدن با کری. افتخارشان آی لاو، یو اس آ بود یعنی همان که با یک بمب میتوانست نابودشان کند. سالهاست با این جماعت آشناییم. حالا هم میگویند شما ها با غرب بهم زدید به شرق آویزان شده اید. ای بیچاره این جماعت! خودشان ذلیل و آویزان این و آنند نمیفهمند منشا قدرت و پیشرفت این مردم چیست.
🔻هنوز نفهمیدند چرا بولتون گفت چهل سالگی را نمیبینید و برایان هوک گفت مثل میوه له میکنیمتان ولی نشد که بشود. چرا در اوج نارضایتی های این مردم مظلوم، سردار ما را سوزاندند و فکر کردند آب از آب تکان نمیخورد اما اینجا قیامت شد. چرا همه قدرت بی بی سی چیهای ریشو و تیغو یشان را جمع کردند که مردم رای ندهند ولی نشد که نشد. چرا؟ این همه خطای محاسبه چرا ؟
🔻به نظرم وقتی ظرف درون جماعتی را ذلت پر میکند، فهمشان تحت تاثیر قرار میگیرد. تا قیامت هم که جلو برویم کورند وَمَنْ كَانَ فِي هَٰذِهِ أَعْمَىٰ فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَىٰ وَأَضَلُّ سَبِيلًا
🔻کفر درونی و انفسی در فهم بیرونی و آفاقی و اجتماعی موثر است. فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا نَرَاكَ إِلَّا بَشَرًا مِثْلَنَا وَمَا نَرَاكَ اتَّبَعَكَ إِلَّا الَّذِينَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِيَ الرَّأْيِ وَمَا نَرَىٰ لَكُمْ عَلَيْنَا مِنْ فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كَاذِبِينَ
اینها نه دستگاه محاسبات جبهه حق را میفهمند و نه بدنه مردمیش را. خیال میکنند رهبر جبهه حق مثل آنها محاسبه میکند و مردم هم در حال دروغگویی و سادگی و نادانی است. اما الا انهم هم السفها و لکن لایعلمون.
🔻نه جبهه کفر قدرت محاسبه جبهه ایمان را پیدا میکند و نه بیماردلان داخلی توان محاسبه مردم را. این تاثیر اراده است در معرفت. پیامبر ص فرمود:
اِنَّ اَشَدَّ النّاسِ تَصديقا لِلنّاسِ اَصدَقُهُم حَديثا وَ اِنَّ اَشَدَّ النّاسِ تَكذيبا اَكذَبُهُم حَديثا
هر كس راستگوتر است سخن مردم را بيشتر باور مى كند و هر كس دروغگوتر است مردم را بيشتر دروغگو مى داند. اگر النفس فی وحدتها کل القوی است. هویت آدمها در فهمشان موثر است و این خودش یک دست برتر و وضعیت انتم الاعلون برای جبهه ایمان میسازد.
@ali_mahdiyan