eitaa logo
بر پا
6.8هزار دنبال‌کننده
642 عکس
373 ویدیو
74 فایل
یادداشتهای علی مهدیان طلبه عصر انقلاب قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فرادی.... https://zil.ink/alimahdiyan ارتباط با ادمین @admin_barpa
مشاهده در ایتا
دانلود
@ali_mahdiyan
امسال به یاد#سیدمحمدساجدی تاسوعا را برقرار میکنیم. . بعد از مراسم سر مزارش خواهیم رفت. ان شا الله. . . پارسال با لباس سربازی در هیات آمده بود. . . اربعین خودش و خانواده اش پر کشیدند و رفتند. . . سلام بر دستان سوخته اش..... @ali_mahdiyan
نفتی یا دختر آبی آسمانی ⚡️آن روز که بزرگان حوزه علمیه جلوی احمدی نژاد را گرفتند که زنان وارد ورزشگاه نشوند را یادتان هست؟ طلابی که تحصن کردند را چطور؟ حجت الاسلام آقاتهرانی میگفت سه ساعت با احمدی نژاد بحث کردم که دیدن دست و پای فوتبالیستها حرام است برای زنان و او نپذیرفته! آن روز دعوای حضور زنان به ورزشگاه با وقت ناشناسی حوزه و لجاجت احمدی نژاد تبدیل شد به تقابل دولت و مرجعیت و رهبری مجبور شد به نفع مرجعیت دولت را تابع کند. ⚡️اما از آن زمان نه طرحی نه لایحه ای به مجلس نرفت تا تکلیف این قصه مشخص شود. اگر خلاف شرع است معلوم شود و اگر طبق مصلحت باید از حکم اولیه شرع چشم پوشید، باز مجمع تشخیص مصلحت مشخص کند. مجمعی که قصه را تعیین تکلیف میکند چرا اینجا چنین نکند؟ ⚡️مساله این است که دل کسی برای حضور زنان در ورزشگاه نسوخته. اصلا ماجرا این حرفها نیست. ماجرا این است که حضرات دنبال ماهیگیری از آب گل آلود دوقطبی های اجتماعی اند. ⚡️خدا میداند اینها دلشان برای دختر آبی هم نسوخته چه دیوانه و روانی بوده باشد چه معصوم و مظلوم! اوج دلسوزی اینها را در داستان دیدیم. اگر به من بگویند به آن بازیگر هتاک گفته معذرت خواهی کن تا ما پروژه مهمتری را پیش ببریم، من باور میکنم. این جماعت همینطورند. ⚡️قصه را یادتان هست که آمریکایی ها آن زمان چطور سر دست گرفتند امروز اگر مسوول آمریکایی، استقلالی شود و آبی بپوشد من تعجب نمیکنم. مهم نیست چه کسی کشته شده چرا کشته شده یا چه کسی او را کشته؟ مهم رای است مهم پول است مهم قدرت است. مهم پنهان ماندن است. مهم دو قطبی های اجتماعی است. ⚡️من رییس جمهوری را میشناسم که برای چهارتا رای حرام حاضر است جای شهید و جلاد را عوض کند. حاضر است دروغ دیوار کشی زن و مرد را رواج دهد. مجلسی را میشناسم که دلش برای عکس یادگاری با دشمن غنج میرود. مجلسی که از مخفی کاری ارتزاق میکند. ⚡️آن آقایی که وعده برجام دو و سه را میداد و مخفیانه پروژه را پیش میبرد یادتان هست؟ نماد مخفی کاری این حضرات همان بیست سی است الی الابد. چقدر خوب معرفیشان کرد اینها اهل مخفی کاری اند. رایشان، حقوقشان، پروژه شان، نماد استبداد پنهان است. اینها حاضرند برای پنهان ماندن، یک دختر بیگناه را گلوله باران کنند و بعد هم شاید پول خونش را هم پنهانی صاف کنند. جرم میترا آن بود که بنا بود حرفهایی را بزند. نمیدانیم چی و چرا میارزید که کشته شود؟ اینها دلشان برای دختر آبی نسوخته. هزار دختر آبی و سبز و رنگ رنگ فدای قدرت طلبی ها و پروژه های پنهانی این حضرات. @ali_mahdiyan
این متن را برادر عزیزم سیدعلی موسوی رییس پژوهشکده باقرالعلوم و از پیش گامان حرکتهای عدالتخواهانه منتشر کردند. موضع گیری ایشان در قبال نامه های وحیدجلیلی برایم مهم بود. تیغ است و خون اما برای التیام   همیشه شهامت برادر وحید جلیلی برایم رشک برانگیز بود. شهامتی تدبیرشده، نه تهوری از روی ماجراجویی های منفعت طلبانه باند احمدی نژاد و نه عدالت خواهی های تازه به دوران رسیده صدرالساداتی ها. طبیعی است که جمهوری اسلامی در گام دوم نیاز به جراحی دارد و گذر از این مرحله با صرف نصیحت ممکن نیست. باید شهامت عملیات جراحی را داشت. جراح سر و کارش با تیغ است و خون. مسئله اساسی امروز جریان انقلابی تمیز دادن میان تیغ زدن برای التیام است از تیغ برآوردن از روی شهوت و مستی که نتیجه اش چیزی جز قتل انقلاب نیست. طبعا نتیجه مصلت اندیشی محافظه کارانه نیز قتل این ثمره ارزشمند خون پیامبران و اولیای الهی در طول تاریخ است. حقیر چندان به مناسبات حضراتی که صدا و سیما را سالها دست به دست کرده اند آشنا نیستم و این بخش مسئله اساسا برایم مهم نیست. مسئله این است که هرکسی با هر مناسباتی بر این صندلی تکیه زده است باید خود نه فقط در مقابل بودجه میلیاردی عروس تاریکی ها مسوول بداند بلکه در مقابل ساخت ذائقه و تصورات عمومی جامعه نیز مسوول است. مشکل از آنجایی آغاز می شود که تمامی مسوولین کشور از وزرا و رئیس جمهور تا منصوبین رهبری هنگام ارتکاب خطاهای فاحش به جای مسوولیت پذیری، پاسخگویی را متوجه شخص رهبری می کنند. این مسئله مختص رئیس جمهور فعلی نیز نیست. خاطرم هست وقتی از احمدی نژاد در مورد خطاهایش می پرسیدم به تأیید رهبری استناد می کرد. گویا تنها یک پاسخگو در این نظام هست و آن هم شخص رهبری است. طبعا سنگین ترین مسئولیت نظام به عهده ایشان است اما هرکسی در هر مقامی در پیشگاه الهی باید پاسخگو باشد و حداقل شهامت را در پذیرش مسوولیت خطاهای خود را داشته باشد. افسوس که مدعیان مردانگی بسیارند در میدان رجز خوانی. سید علی موسوی – استاد سطح عالی حوزه علمیه قم @ali_mahdiyan
سایه بان ✍سریال محصول سال ۹۶ است که دوباره از شبکه آی فیلم پخش شد. قصه درباره خانواده ای است که پدرشان را از دست داده اند و حالا پسر بزرگتر میخواهد مردانه جای پدر را پر کند. ابتدا تصور میکنی فیلم درباره خانواده هایی است که در عین فقر و تنگدستی، انسانی خود را حفظ میکنند و با ارتباطات اجتماعی عمیق و صمیمیشان، از عهده مشکلات بر میآیند. ✍اما اتفاقا داستان فیلم تا انتهای سریال سیر دیگری دارد. در مجموع روال گام به گام سریال که درباره شخصیتها و خانواده های مختلفی اتفاق میافتد، یک نخ تسبیح و یک ردیف مشترک مشاهده میکنی و آن اینکه چطور همه داشته های ما را غارت میکند. فقری که ناشی از یک فشار اجتماعی کلان است و تلخی اش را دایما در تمام بخشهای فیلم احساس میکنی. ✍فقر رابطه دو رفیق صمیمی یعنی سهراب و سعید را به هم میزند. فقر باعث میشود پسرهای خوب جلوی پدر و مادرشان قرار بگیرند. آرمان جلوی پدرش و مادرش. سهراب که شخصیت محبوب است جلوی مادرش. فقر باعث میشود سعید پدرش را تنها بگذارد و از برادرش غافل شود. فقر باعث میشود زندگی عاشقانه سعید و همسرش به هم بخورد. فقر باعث میشود آرمان به دختری که دوستش دارد خیانت کند. ✍فقر باعث میشود یک عاشق ،همکار سهراب در کارگاه، به معشوقش نرسد و سرگردان شود. فقر باعث میشود برادر سهراب عقده ای باشد و از راه به در شود و برادر سعید نیز به کار خلاف کشیده شود. فقر باعث میشود پدر فرهنگی آرمان نتواند در خانواده یک عنصر فعال باشد و یک شخصیتی که فقط توصیه کننده است به حساب آید شخصیتی که ضعیف است و بی تاثیر چون به قول خودش دستش خالی است. ✍خلاصه آنکه مخاطب در طول سریال قانع میشود که فقر همه چیز را به مرور نابود میکند. تمام داشته ها و روابط عالی انسانی، اجتماعی و خانوادگی را. برای مخاطب مسجل میشود که البته دنیاخواهی صرف خوب نیست اما بدون پول و دارایی همه چیز را به مرور و به ناچار از دست خواهیم داد. ✍حالا بیایید با یک نگاه کلان به جایگاه این سریال در سال ۹۶ و امروز یعنی ۹۸ در ذایقه ایرانی بنگریم و ببینیم این قصه و نتیجه اش چه تاثیری در مخاطب امروز میگذارد؟ دقیقا در روزگاری که نیاز به داریم و ، نیاز به استفاده از داشته های کرامت انسانی و روابط اجتماعی داریم برای فایق شدن بر مشکلات، سریالی پخش میشود که ترس از فقر را به جان مخاطب مینشاند. ✍تنفر از فقر و شرایط نابسامان اقتصادی ما را بی تاب میکند، این سریال یک پشتیبانی فرهنگی موثر است برای سرخم کردن و راه آمدن ولو اجباری نسبت به پولدارهای داخلی و خارجی برای آنکه داشته های دیگر اجتماعیمان از دست نرود. ساخت و پخش این سریال حقیقتا تعجب آور است. فقر مجبورت میکند بشکنی و داشته های فرهنگی و اجتماعیت را از دست بدهی. این پیامی است که تلویزیون ما تصمیم گرفته به مخاطب انتهای دهه نود منتقل کند. مخاطبی که از او مقاومت را انتظار داریم. ✍بماند که اصل این پیام هم اساسا از بنیان غلط است. قانون زندگی اتفاقا به عکس است صبر بر بستر داشته های اخلاقی و اجتماعی ارزشمند انسانی فقر را نابود میکند و شما را فایق میآورد. این سنت و قانون عالم است که من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لایحتسب و همینطور و لو ان اهل القری آمنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السما و الارض.... @ali_mahdiyan
مصاحبه خبرگزاری مهر با حجه الاسلام علی مهدیان تحجر در حوزه علمیه عموما در چه طیفهایی وجود دارد؟ چه الهیاتی تحجر در حوزه را پشتیبانی میکند؟ تحجر در انقلابی گری به چه معنا است؟ چگونه انقلاب از تحجر پیراسته میشود؟ http://mehrnews.com/news/4670044 @ali_mahdiyan
🔴 غیبت امام زمان(عج) لازمه ی رشد انسانها و امت هاست/ غیبت، سنت الهی برای عبور از ظاهر به باطن🔴 🌕 در روایات آمده است که غیبت «أمرٌ مِن أمر الله و سرٌّ من أسرار الله و غیبٌ من غیب الله» است؛ غیبتِ امام زمان(عج) حقیقتی غیبی و امری از عالم امر الهی و سنّتی از سنن الهی و سرّی از اسرار الهی است که لازمه ی . اینطور نیست که غیبت فقط باشد، بلکه اصل غیبت، مرحله ی تکاملی و سنت الهی است که باید محقق می شد تا انسانها از طریق این سنّت، از به سوق داده شوند و ارتباط با ولایت امام و حقیقت باطنی امام برای آنان محقق شود. البته به خاطر است و اعمال ما در تأخیر و تعجیل ظهور موثّر است. لذا طولانی شدن غیبت و محرومیت هایی که دارد است و عقاب دارد، ولی اصل غیبت، است برای عبور انسانها از ظاهر به باطن و برای اینکه از ظاهرِ ارتباط به ارتباط باطنی با حقیقت امام سوق داده شوند. ✴️ ارتباط ظاهری و مشاهده ی جسم امام، حجابی بود که مانع توجه مردم به حقیقت امام می شد؛ لذا بدن امام برای آنها در حجاب قرار گرفت تا راه ارتباط باطنی پیموده شود. پس از این ارتباط و شهود باطنیِ حقیقت امام، دلیل غیبت برطرف می شود و ارتباط ظاهری نیز میسر می گردد؛ اما ارتباط ظاهری ای که ملازم و همراه آن ارتباط حقیقی و باطنی با امام است و این حقیقتِ جمعِ ارتباط ظاهری و باطنی با امام، در زمان ظهور محقق می شود. 🔆 ... امام، است و به همه ی هستی احاطه دارد. لذا غیبت، غیبت از امام است، نه از روح امام که حقیقتاً روح عالم است. هیچ وقت غایب نیست و این ما هستیم که چون از آن حقیقت غایبیم، وقتی امام در ظاهر غیبت می کند، حضور امام را درک نمی کنیم، چرا که از حقیقتِ امام هم غایبیم. و اصل سنت غیبت، عبور دادن از مرتبه ی ظاهری برای درک این ارتباط باطنی است. ✳️ ... ظهور، حقیقتاً شهود معیّت امام زمان(عج) است... ظهور یعنی اینکه انسان به جایی برسد که بیابد امام، است و ما همواره در محضر او هستیم...لذا آنچه در معرفت امام اهمیت ویژه دارد، است. 📖 کتاب ادب عاشقی/ صص۱۰۱و۱۰۰ ✴️✴️ خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
مدرسه ❤️ با عصبانیت رفتم جلو یه چیزی بهش بگم. خیلی دیر اومده بود. توی اردوی ما کسی حق نداشت دیرتر از زمان مقرر به مقر برگرده. همین که رفتم جلو دیدم آرام آرام جلو میاد. چشماش پر از اشک و حالش ملتهب بود. تعجب کردم. گفتم حسن آقا! کجا بودی ؟ چرا دیر اومدی؟ گفت امروز تصمیم گرفتم هم قدم این دخترهای کوچیک بشم از مدرسشون تا خونه شون. بعد بغض کرد و گفت:علی آقا! خیلی راهه. سه ساعت راه میرن تا برسن به روستاشون! خیلی سخته به خدا! ❤️راست میگفت. یک مدرسه بود توی روستاهای اطراف صولان منطقه اطراف قلعه گنج ، که شبانه روزی هم نبود. از روستاهای دور دست باید دختر کوچولوها پیاده میامدن تا برسن به مدرسه! اگر شیفت صبح بودن، ساعت چهار باید راه میافتادند تا هفت برسن. اگر هم بعد از ظهری بودن ساعت نه و ده شب میرسیدن به روستاشون. چندتایی با هم میرفتن که نترسن تو بیابون.... ❤️یک بار یک وانتی چندتاشون رو سوار میکنه که برسونه، چپ میکنه ، چند تاشون پرپر میشن تو راه مدرسه.... افسانه نیست به خدا این حرفها.... ❤️بشاگرد، منطقه گافر، رودخانه وحشی داره که اگر باران بیاد بچه ها پشت آب میمونن، یک بار نزدیک عید، پشت رودخانه دهها روز گیر کرده بودند نمیتونستن از مدرسه به خونه هاشون برن. بعضی بچه ها دل رو به دریا میزنن برای اینکه شب عید پیش خانواده هاشون باشن به آب میزنن. آب چندتاشون رو میبره و حسرت دیدنشون میمونه به جان مادرهاشون.... ❤️مدیر مدرسه راهنمایی بود توی یک روستا. میگفت اینجا یک مدرسه است و دختر و پسر قاطی، از راه دور هم میان با یک وانت از مسیری که جاده نیست توی حاشیه رودخونه، میگفت حاج آقا! یا باید قید درس خوندن دخترهاشون رو بزنن یا ریسک کنن و اینجوری بفرستنشون مدرسه..... ❤️در مدرسه رو که زدیم، در رو باز کرد معلم مدرسه بود ولی معتاد بود، خمار خمار... حاج امیر به طعنه بهش گفت توی بهشت بودی نه! طرف سرش رو پایین انداخت. حاج امیر گفت اینها از استانها که معلمهاشون رو تبعید میکنن میفرستن اینجا ها درس بدن! معلمهایی با هزار مشکل.... ❤️دولت های ضعیف با مسوولین غربگرایی که همه حواسشون به خیرات غربیها است و نسخه های اونها رو شفا بخش میدونن شاید هر ضربه ای به آبادانی این کشور بزنن. اما اونجایی دردناکه که یک ضلع دولت آموزش و پرورشه جایی که قراره بچه هامون رو تربیت کنه! ❤️دردهای عمیقی به جان این مردمه. که نوع رفتار دولتمردای امروز به درد درمان اون دردها نمیخوره! مدیرانی میخوایم مردمی، محرومیت فهم، محرومیت چشیده، نه بالاشهر نشین. مدیرانی میخواهیم که به داشته های فرهنگ بومی خودمون فکر کنن بیشتر از تحصیل زبانهای خارجی. مدیرانی میخواهیم که نسخه های انقلاب اسلامی رو شفا بخش بدونن نه بیست سی ها رو..... ❤️ایام آغاز سال تحصیلی است. دعاها مستجابه 😊 دعا کنیم بچه هامون زیر دست مدیران غربگرا بزرگ نشن. @ali_mahdiyan
چرا رویین تن شده ایم؟ 👊 بین دستورات دینی و قیافه و سیمای عالم وجود ، رابطه های شگفتی است. روابطی که دانستن آنها برای برنامه ریزی و محاسبات ما در زندگی راه گشا است. قرآن میفرماید فاقم وجهک للدین حنیفا فطرت الله التی فطر الناس علیها. این آیه نشان میدهد تکوین عالم که با فطرت الله به آن اشاره میکند همان صورت دین است و همینطور همان صورت و سیمای انسان است. 👊حالا اگر این اصل را بپذیریم خوب است به این آیات کریمه توجه جدی تری کنیم. قل اغیر الله اتخذ ولیا فاطر السماوات و الارض....انعام ۱۴ رابطه بین فاطر بودن خدا و ولایت او ان الله له ملک السماوات و الارض یحیی و یمیت و ما لکم من دون الله من ولی و لانصیر.. توبه۱۱۶ رابطه بین مالک بودن و ولایت خدا ...فاطر السماوات و الارض انت ولیی فی الدنیا و الاخره.... یوسف ۱۰۱ رابطه بین فاطر بودن و ولایت خدا ام اتخذوا من دونه اولیا فالله هو الولی و هو یحیی الموتی و هو علی کل شئ قدیر...شوری ۹ رابطه بین قدرت و خالقیت و ولایت خدا 👊اگر نگاه کنیم این آیات بین دو نکته رابطه روشنی را برقرار کرده یکی قدرت و مالکیت و خالقیت و فاطریت او یعنی اینکه او منشا کل عالم است و دیگری ولایت او. 👊خالقیت او متن هم عالم را پر کرده. و ولایت او بروز دهنده این قدرت است در عالم. 👊 در کتاب توضیح میدهد که ولایت الهی سه رکن دارد اول رابطه با امام و رهبر جامعه یعنی حاکمیت الهی دوم رابطه پیوستار بین مومنین سوم قطع رابطه با دشمن تقویت این سه عنصر باعث رشد و بروز جدی تر قدرت میشود. ولایت به این معنا اصلی ترین منشا قدرت دنیایی مومنین است 👊آیات فوق نشان میدهد مقوله ولایت رکن اساسی و بلکه بستر تحقق کل دین است. همانطور که خلقت بستر تحقق کل عالم گونه گون است. همین طور نشان میدهد ولایت محل بروز قدرت الهی است. یعنی مومنین با ولایت، قدرت خدا را به میان میآورند . قدرتی که هیچ مقابلی ندارد. 👊لذا اگر بموالاتکم ائتلفت الفرقه میگوییم. در کنارش یدالله مع الجماعه را نیز باید مشاهده کرد و این دو یعنی جامعه ای که ولایت را اقامه کند اولا کل دین را و ثانیا قدرت الهی را به تماشا کشیده و این جامعه رویین تن است. @ali_mahdiyan
اینجا قم است. ساعت ۶ صبح. این جماعتی که میبینید از سحر اینجا دم در پلیس +۱۰ جمع شده اند . برخی از ساعت ده دیشب اینجا بوده اند. باور میکنید. هیچ سالی ندیدم و نشنیدم که اینطور مردم هجوم بیاورند برای کربلا. هر روز اینطور است. مگر نمیگویند عراق نروید چرا هیچ کس گوش نمیکند. تا کی میخواهید بازی پر خرج یهودی و سعودی رو با دستهای خالیتان به هم بزنید. سلام بر فرزندان ابوتراب..... https://www.instagram.com/p/B3Q3K-GAdAF/?igshid=1l3doy2a53yns
صبحکم الله حاج آقا 🔹شاید حدود هفت هشت سال پیش بود که یکی از دوستان طلبه فاضل خود را دیدم، پرسیدم چه کار میکنی؟ گفت با استادی آشنا شده ام به نام ، گفتم چه میکنید؟ گفت بنا دارد فقه و اصول را تا عرصه امتداد دهد. معتقد است تمدن سازی از دالان فقه باید عبور کند. اولین پرسشی که به نظرم رسید این بود که این شخص متعلق به چه جریان فکری حوزوی است؟ پرسیدم استادش کیست؟ با افتخار گفت هیچ کس. تفکرات خودش است. 🔹به رفیقم گفتم، به عقیده من دانش یک فرآیند تاریخی و اجتماعی است. در امتداد اندیشه و علوم تجمیع شده ما قبل است. حتی کسانی که در تاریخ علم فقه و یا فلسفه موثر بوده اند، اندیشه پیشین را اخذ کرده اند و ارتقا داده اند. مباحث امام در فقه و عرفان را ببینید قطعا نقش اساتید مثل مرحوم شاه آبادی یا شیخ عبدالکریم را در کارش میتوانید ردیابی کنید.شهیدصدر مباحثش را بر بستر مرحوم خویی و نایینی سامان داده. اینکه یک نفر دستگاه معرفتی دیگری را بخواهد ارایه کند قطعا ناظر به متن آن دانش باید چنین کند. این با آزاد اندیشی و حریت در کار علمی هم سازگار است. من همینطور به عنوان یک گپ دوستانه حرفهایی که به نظرم میرسید گفتم. 🔹این رفیقم اصرار کرد که یکی از جزوه های استادش را ببینم و نظر بدهم. جزوه مفصلی نبود. الان هم چیز زیادی یادم نیست. فقط یادم میآید حرفهای شاذی در آن جزوه بود. مثلا اندیشه« انسداد »را که امروز خیلی طرفدار ندارد به تقریری پذیرفته بود. یادم میآید جمع بندی من این بود که این استاد با ابتداییات فقه و اصول هم آشنایی ندارد و درست نفهمیده است. همین را هم به دوستم گفتم. چیزی نگفت ولی احساس کردم ناراحت شده. 🔹چند سال بعد متوجه شدم این استاد بزرگوار موسسه ای را بنا کرده و با همین شاگردان مشغول ترویج اندیشه های خود است. چندین بار دوستان ما در را دعوت کردند من نرفتم ولی جمع بندی رفقایم بدون اینکه با من مباحثه کنند شبیه فهم من بود. رفقا معتقد بودند این استاد عزیز به لحاظ فقهی قوی نیست. مهم نبود. نظر ما آن قدر پژوهشگرانه نبود که بنشینیم همه آثار ایشان را بخوانیم اما تصمیم گرفتیم این اندیشه را ترویج نکنیم و سکوت کنیم. 🔹طرح جناب کم کم تبدیل به یک خرده گفتمان شد. دلزدگی طلاب جوان از فضای کرخت و بی تفاوت حوزه نسبت به انقلاب و بی توجهی بزرگان علمی به نیازهای دانشی انقلاب این حرف های با ظاهر انقلابی را میپسندید. کم کم سر کلاس تدریس اصول میدیدم ذهن برخی طلاب مبتدی بیش از آنکه مشغول فهم همدلانه مباحث باشد در پی اثبات بی فایدگی مباحث است. مجبور میشدم آهسته و درگوشی بگویم خود را به این جریان نبندید. اشتباه است. طلبه ای که از نقطه شروع با یک اندیشه شاذ بی اصل و نسب شروع کند معلوم نیست به نتیجه برسد. این حرفها برای دوران پژوهش خوب است در دوران تحصیل بدانید و ببینید ولی تکیه نکنید. 🔹با این حال احساس میکردیم نقدهای این مجموعه برای حوزه علم میتواند مفید باشد ولو خودمان این قدر حرفها را در نگاه اول ارزشمند ندیدیم که رویش متمرکز شویم الان هم چنین هستیم. تا اینکه.... 🔹تا اینکه گفتگوی جناب اکبرنژاد با مجید باباخانی که در فضای رسانه ای دست به دست میشد و در میان ضد انقلاب با تمجید یاد میشد را دیدم. حرفهایی درباره سنجش رشد دینداری مردم در دوران پس از انقلاب. انصافا مایه خجالت بود. یک حاج آقا با آن قیافه و وجنات هنوز بلد نیست میزان رشد دینداری مردم را محاسبه کند و با کمال وقاحت بن بست و نا امیدی را نه با استدلال که با بیانات سخیف رسانه ای تئوریزه میکرد. باورم نمیشد این جناب اکبرنژاد باشد. ولی بود. 🔹حرکت انقلابی حوزه مدتها است شکل گرفته و ارزشمند هم هست. اما سرعت تحول حوزه خیلی کمتر از سرعت حرکت انقلاب است و این مقوله تبعاتی دارد که امثال اکبرنژاد ها یکی از آن تبعات است. کاش بزرگان و مراجع و مسوولین حوزه متوجه خطراتی که به دلیل کم کاری در مقوله تحول حوزه متوجه طلاب جوان حوزوی است میبودند. خطراتی که باعث میشود بخشی از جوانان انقلابی اسیر دام اندیشه های حوزه سکولار و غیر انقلابی شوند و بخشی دیگر نیز به دام جریانهای اکبرنژادی حوزه بیفتند. @ali_mahdiyan
بسم الله الرحمان الرحیم عرض سلام و ادب خدمت برادر حجت الاسلام علی مهدیان یادداشت حضرتعالی با عنوان "صبحکم الله حاج آقا" توسط برخی از برادران طلبه به دستم رسید. از باب اینکه فاصله ها محل زاد و ولد شیطان است و اغلب اطلاعات ناقص و هراس از نزدیک شدن به همدیگر، ما را به بن بست قضاوت های نادرست و بدگمانی ها و بددلی ها می کشاند، وظیفه برادری را در این دیدم که نکاتی را خصوصی خدمتتان بنویسم البته دست شما در انتشار آن باز است و الامر الیکم. 1. بنده نیز مثل شما این درس ها را خوانده ام و اتفاقا رسائل و مکاسب را با دقت بسیار زیاد و التزام به مطالعه شروح سنگین و عرضه به استاد و تقید به مباحثات طولانی خوانده ام و بخش هایی را نیز تدریس کرده ام. بگذریم از کتابهای قبلی که اغلب آنها را مکرر تدریس داشته ام. برخی از دروس خارج را هم امتحان کرده ام. اما چیزی که از استمرار بر آن مانع شد این بود که با این آقایان از نظر مبنایی و روشی اختلافات جدی داشتم و خوب می دانید که اختلافات مبنایی و روشی خیلی زود مسیر را عوض میکند و باب مفاهمه را در جزئیات می بندد. مثلا کسی که جریان معرفت را تعبدی می داند و مانند شیخ انصاری ره به التماس ادله نقلی آن هم با آن روش غلط شبه ریاضی روی می آورد با کسی که معرفت را یک مقوله عقلی و عقلایی می داند، آن قدر اختلاف روشی دارد که نتواند در مسائل فرعی و جزئی همراهی کند. اگر کتاب نظام معرفتی را که ناظر به اصول فقه است مطالعه کنید خواهید دید که این کتاب مشرف به اصول موجود است نه بی اطلاع از آن. 2. کتاب های بنده در کتابخانه شخصی من محجور نیستند که شما برای قضاوت به یک جزوه که محتوای آن را در خاطر ندارید، ارجاع دهید و بر اساس آن که یک کار اولیه و چرک نویس مباحث بود، قضاوت کنید. حدود سه سال است که آثار بنده در قالب بسته جامع اجتهادی(کلام فقاهی، نظام معرفتی فقاهت، منطق تفسیر متن، ادبیات دین و زوائد اصول) منتشر شده و جزو پرفروش ترین کتابهای این سالها بوده و مکرر تجدید چاپ شده است. می توانید به آنها مراجعه کنید و وزانت علمی را محک بزنید. همین طور بنده مناظراتی را در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه و برخی جاهای دیگر داشته ام که به خوبی می تواند در یک مقایسه عینی سطح بحث ها را نشان دهد. پس راه را نزدیک کنید و به گذشته ها حواله ندهید. 3. برادر بزرگوار بنده پیش از این هم برخی از یادداشت های شما را مطالعه کرده بودم. ضمن اینکه با برخی از آنها موافق بودم و تحسینتان کردم ولی احساس می کنم شما از آن دسته نویسندگانی هستید که دفاع از نظام اسلامی فعلی را مانند دفاع از قرآن و اهل بیت و اساس اسلام و تشیع به هر قیمتی و به هر توجیهی بر خود لازم می دانید. اگر نمی دانید بدانید که من جان و مال و آبرویم کمترین چیزی است که برای این انقلاب فدا خواهم کرد و اتفاقا همان گفتگویی که به آن اشاره کردید از مصادیق آن است که با گفتن صریح برخی آسیب ها خودم را آماج تیرهای "صبحکم الله حاج آقا"ی شما قرار دادم و در صیانت از اصالت نظام اسلامی هیچ وقت به این فکر نمی کنم که طوری موضع بگیرم که حتی بچه حزب اللهی ها که خودم یکی از آنها هستم، برایم کف و سوت بزنند. حرف حق را باید گفت حتی اگر تلخ باشد و دوستان را ناراحت کند. من نظام را با همه ارزش و اهمیت آن، نه تنها معصوم نمی دانم که کثیرالخطا هم می دانم و البته این را به حساب طبیعت یُتم و محرومیت از دامن امام معصوم عج می گذارم. روی این حساب است که وظیفه خود می دانم خیرخواهانه بر اساس ضوابط روشن عقلی و نقلی به نقد و آسیب شناسی آن بپردازم. تعجب می کنم شما نوشته اید: "حرفهایی درباره سنجش رشد دینداری مردم در دوران پس از انقلاب. انصافا مایه خجالت بود. یک حاج آقا با آن قیافه و وجنات هنوز بلد نیست میزان رشد دینداری مردم را محاسبه کند و با کمال وقاحت بن بست و نا امیدی را نه با استدلال که با بیانات سخیف رسانه ای تئوریزه میکرد. باورم نمیشد این جناب اکبرنژاد باشد. ولی بود." ای کاش می گفتید که کمال وقاحت در سخنان من چه چیزی بود. اینکه گفتم پر شدن مساجد در شب های قدر یا تکثیر هیئات مذهبی در دهه محرم شاخص شرعی دینداری مردم نیست و دینداری شاخص های خودش را دارد و امام صادق ع آن را نه زیاد بر سر و صورت زدن و فریاد کشیدن یا یک شب را به احیاء گذراندن که "اصرار بر نماز اول وقت، امانتداری و پایبندی به تعهدات" می داند و می فرماید که حتی گریه ها و سجده های طولانی شاخص نیستند. آنگاه پرسیدم آیا کسانی که شما از آنها نام می برید تا چه اندازه از این سه ویژگی برخوردارند. چند درصد بچه های هیئتی ها ملازم اذان هستند و چند درصد از ما در کار و زندگی خود پیایبند به تعهدات و امانت های شخصی و اجتماعی و سیاسی هستیم. نمی دانم کجای این استدلال سخیف و زننده و وقیحانه بود که قلب شما را به درد آورده است. امیدوارم خدای متعال همه ما را به آنچه مرضی خود است رهنمون سازد.