درباره اصلاح قانون بسیج سازندگی
🌱وقتی قانونی نوشته میشود هم باید مبانی و اهداف درستی داشته باشد و هم متناسب با شرایط واقعی و عینی که قرار است در آن قرار بگیرد، باشد.
🌱طرح اصلاح قانون بسیج سازندگی یک بند مهم دارد و آن اینکه «مرجع صدور مجوز ، تشکیل، فعالیت، سازماندهی، هدایت و نظارت گروههای جهادی، بسیج سازندگی سازمان بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی میباشد و فعالیت سایر اشخاص حقیقی و حقوقی تحت عنوان گروه جهادی ممنوع است»
🌱دو نکته در هویت حرکتهای مردمی باید ملاحظه شود، یکی جوششی بودن و از پایین به بالا بودن حرکتها و دوم پشتیبانی و رفع مانع جوشش و انسجام بخشی و نظارت و فرماندهی واحد آنها. اما نکته مهم اینجا است که این که چه زمانی فرماندهی واحد شکل بگیرد، در دستان چه کسی باشد و میزان و شکل ارتباطش با گروهها چگونه باشد، محتاج بررسی واقعیت کف صحنه است. و الا دومی میتواند به نفی اولی بینجامد و این نقض غرض است چون دومی بنا است تحقق اولی را سهل کند و سپس آن را هدایت کند. اگر درست طراحی نکنیم، به جای آنکه فرماندهی ما موانع حرکتهای جوششی مردمی را بر طرف کند عملا با اصل حضورش خود، حجاب جوشش خواهد بود و باید از میان برخیزد.
🌱واقعیت این است که گروههای جهادی از دل هویت بسیج شهری و بسیج دانشجویی و امثالهم برنخاسته اند لزوما، که جنس و سنخ آنها با سازمان بسیج سازگار بیفتد. بسیاری از این گروهها از دل هیات ها یا خیریه ها یا جمعهای رفاقتی و فامیلی شکل گرفته اند، اینها اساسا تناسب و سنخیتی با جنس سازمان بسیج و سپاه ندارند.
🌱بسیاری از رفتارهای مدیریتی بسیج مستضعفین چه خوب چه بد برای این مجموعه ها آزار دهنده است که کسی که کمی در جمع این دوستان بوده باشد تایید میکند. کسی که فقط مدت محدودی بین گروهها و مجموعه های جهادی سابقه دار و متفاوت و البته پر کار چرخیده باشد میداند چه اندازه با بسیج سازندگی متفاوت و ناسازگارند. اینها برخی خودشان در دل بسیج بوده اند آنجا را سازگار برای حیات این حرکتشان ندیده اند و گروه راه انداخته اند. این قانون مثل این است که فردا قانون کنیم همه هیاتها و تکایا باید زیر نظر سپاه پاسداران باشند و الا حق فعالیت ندارند.
🌱این ماجرا تازه مربوط به همین ده پانزده درصد نیروها و گروه های جهادی است به تعبیر رهبری، اگر بنا باشد این جریان توسعه پیدا کند و هشتاد نود درصد دیگر از مردم را هم درگیر کند، حتما تمرکز دادن فرماندهی به بسیج سازندگی مشکل ساز و مانع است. وقتی رهبری راهبرد اصلی گروههای جهادی را توسعه و فراگیر کردن آنها میداند آنوقت ما بیاییم کار را به دست مجموعه ای بدهیم که در مدیریت مجموعه های زیر نظر خودش هم با انواع نقدها مواجه است، آیا این کار درستی است؟ این تقابل با راهبرد رهبری نیست؟
🌱هر چقدر به این طرح نگاه میکنم میبینم فضایی ذهنی و بی ربط به واقعیت است، بی ربط به راهبرد رهبری است و بی ربط به هویت گروههای جهادی است. این اقدام به انزوا یا مرگ حرکت جهادی یا انحراف جدی آن منجر خواهد شد. و من نمیدانم برای پیشنهاد این طرح با چه کسی یا کسانی یا گروههایی مشورت شده. کاش لااقل همان جماعتی که دیدار با رهبری داشتند را جمع میکردند و از آنها نظر میخواستند، بعید میدانم به جز جناب زهرایی و برخی افراد معدود کسی از آن جمع با این طرح موافق باشند.
@ali_mahdiyan
آفرین احسنت دمت گرم. بنویس. بنویس بگذار دلمان خنک شود. لعنت کن فحاشی کن. بگذار اینقدر همدیگر را بزنیم تا بچه های سیدعلی بیشتر تنهایش بگذارند. آره راهش همین است. چشم پدرت روشن راه شهدا همین بود دقیقا. توهین به هم لعنت کردن یکدیگر. دل بهشتی را خنک کردی. روح حا.ج ق.ا.سم را شاد کردی. اینها همه اهل لعن و نفرین دیگران بودند. احسنت بزن که خوب میزنی. راهش همین است. یک روز سهم دعوای احمدی نژادیها و قالیبافچی ها در سال هشتاد و چهار توی فتنه هشتاد و هشت روشن میشه. یک روز سهم چنگی که به صورت هم کشیدیم، در بلای هشت ساله تدبیر و امید غربزده ها که بر سر این مردم مظلوم آمد، معلوم میشه. مصباح حقشه بزنش. حقشه چون اون تواضع و معنویت و عقلانیت که از وجودش میریخت به ما به ارث نرسید. چون یک تنه در این حوزه پر از مار خوش خط و خال ایستاد و طلاب را حفظ کرد برای انقلاب. چون دهه هفتاد جوانان ما را از دهان غرب پرستهای بی همه چیز بیرون میکشید. لعنت کن راه حفظ ما از مسیرگفتمان چاله میدانی عبور میکند. مثل شجریان چه چه بزن. بگذار همه به ریش ما بخندند. بگذار همه به تیغ ما بخندند. بگذار تیغ زبانمان دل ولی را ریش کند که هر وقت زمان کار بود و وحدت، ما ایستادیم و تف به صورت هم انداختیم. وحدت را هم کردیم چماق کثرت. نفهمیدیم مفهوم وحدت مهم نبود واقعیت وحدت مهم بود که چاره اش خون دل خوردن و سکوت و صبر و بعد همدلی و تواصی و تناصر بود. لعنت کن. بگذار راه نفست باز شود بتوانی یک لبیک یا خامنه ای بگویی. از اون لبیک ها که غربی ها برایش سوت و کف میزنن و ته دلشون به ریش خودت و بابات میخندند.
@ali_mahdiyan
تبلیغ رای دادن زیر سایه خودکشی
من و انتخابات۳
⚡️بعد از اصفهان و یزد، رسیدیم به کرمان. از قم که راه افتادیم بنا داشتیم بیاییم کنار مزار حاج .ق.ا.س.م. چندین ماشین پر از طلبه، که در هر شهری به محض ورود چند کار مشخص داشتند، یکی ارتباط با طلاب و نیروهای انقلابی فعال در آن شهرها، دوم گفتگو با کسبه و مغازه دارها، سوم هم سخنرانی روی چهارپایه یا کنار پیاده رو برای مردم. کلا هم تبلیغ کسی را نمیکردیم، فقط دعوت به حضور پر رنگ تر در انتخابات داشتیم.
⚡️همینکه وارد کرمان شدیم رفتیم به سمت بازار شهر، بچه ها پیاده شدند که کارها را شروع کنند. اما دیدیم کسی حواسش به ما نیست. همه دارند به بالا نگاه میکنند و نقطه ای را نشان میدهند. پرسیدیم چه شده؟ گفتند روی آن جرثقیل را ببینید، آن آقا میخواهد خودکشی کند. روی یکی از این جرثقیلهای بزرگ یک مرد جوان ایستاده بود میخواست خود کشی کند. حالا ما باید چه میکردیم؟ زیر سایه این صحنه مگر میشد مردم را دعوت به حضور کرد؟ قرار شد شیخ حسین و شیخ علی بروند سراغ آن مرد و ببینند مشکل او چیست؟
⚡️دو تا طلبه رفتند، میگفتند شماره تلفنش را گرفتند به او زنگ زدند. طرف گفته بود من برای فلان پیمانکار کار میکنم پولم را میخواهم. شیخ حسین با او حرف میزند میگوید من قول میدهم معادل همین پول را جور کنم بهت بدهم. مرد میگوید گفتم حقم را میخواهم نه صدقه. شیخ حسین پیمانکار او را پیدا میکند او هم مشکلات خود را داشت او هم شروع میکند صحبت کردن با آن مرد، تا راضی اش کند. بچه ها متوسل به امام مجتبی میشوند. روضه میخوانند دعا میکنند این در و آن در میزنند که مشکل این مرد حل شود. مرد بعد از ساعتها راضی میشود بیاید پایین اما به پلیس ها میگوید باید کنار این طلبه ها باشم به اینها اعتماد دارم. پلیس دست شیخ حسین را میگیرد و میگوید شما که اینقدر خوبید بیاید برای این بازداشتیها هم کاری بکنید اینها هم گرفتارند با آنها هم صحبت کنید.
⚡️من آن مرد مهیای خودکشی از بالای جرثقیل را که همه مردم شهر نشانش میدادند، نماد ناله تلخ و مظلومانه ای میدانم که یک شهر پر از عقیده و پر از امید اما زخم خورده سر میدهد. ناله مردی که(بلکه مردمی که) صدقه نمیخواست، حقش را میخواست و شهری که صدای مردمش همیشه دیر تر به گوشمان میرسد. شهری که برای راضی کردن مردمش به حضور در صحنه انتخابات کارمان دشوار نبود و فقط با چند جمله کوتاه یک بار بردن نام سردار دلها همراه میشدند. آری کرمان مظلوم و محروم با حضور حدود شصت درصد در انتخابات.
⚡️انتخابات تمام شد. اما درد مردم کرمان تمام نشده. انتخابات تمام شد اما درد مردم ایران تمام نشده. مردمی که با انتخابشان هجوم بیست ساله جنگ اقتصادی و جنگ نرم تمام عیار را قهرمانانه ناکام کردند. حضور مردم ایران خیلی ها را باید به فکر فرو ببرد چه خودحقیرپندارها و چه حرامی ها و چه نمک به حرامها. همه مبهوت شدند و ایران حماسه کرد اما قیامی مثل قیام یک سردار زخم خورده و رنج کشیده. دردها هنوز هست. زخمها هنوز هست.دردهایی که باید بر گرده ما طلبه ها بیش از دیگران سنگینی کند.
@ali_mahdiyan
هدایت شده از خانه طلاب جوان
روایت کرونا - قسمت یازدهم -پنجره رو به حرم-بیشنوتو_3.mp3
6.76M
#نشر_حداکثری
📻 روایت کرونا - قسمت یازدهم - پنجره رو به حرم✌️
✅ پادکست پنجره رو به حرم✌️
📋 خاطرات جهاد دوران کرونا را از نگاهی زنانه بشنوید. نگاهی که رخدادهای خاصی را میبیند.
📋 زنی جهادگر که برای جنازه ی روی سنگ غسالخانه و بیمار کرونایی، غصه میخورد، گریه میکند، و برای آرامش روحشان تلاش میکند
📋 در این قسمت از روایت کرونا، خاطرات سرکار خانم فاطمه سادات گلپایگانی را میشنویم.
📋 خانم گلپایگانی مشاور حقوقی هستند و در ایام کرونا به حکم شرعی واجب کفایی، برای شستشوی فوتی های کرونایی، در غسالخانه ی بهشت معصومه ی قم حاضر شد و در ادامه برای خدمت به بیمارستان های کرونایی رفتند.
⏰ مدت زمان: 13 دقیقه و 53 ثانیه
📍برای دنبال کردن رادیو روایت به آدرس های زیر مراجعه کنید :👇👇👇
🌏 رادیو روایت در سایت شنوتو :
💡https://shenoto.com/channel/radiorevayat
🌏 رادیو روایت در اینستاگرام :
💡https://www.instagram.com/radiorevayat
🌏 اطلاعات بیشتر در مورد رادیو روایت :
💡https://zil.ink/radiorevayat
📻رادیو روایت – صدای خانه ی طلاب جوان
#رادیو_روایت
#پادکست_مردان_میدان
#خانه_طلاب_جوان
#طلاب_جهادی
#جهادگران_سلامت
#کرونا
🌕🌕 خانه طلاب جوان 🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
عذاب هون
🔻 چند جای قرآن تعبیر العذاب الهون آمده است. معنای هون یعنی خواری و ذلت. این یک نوع عذاب خاص است که به افراد خاصی میرسد. در سه جا تعبیر عذاب هون در قران آمده. درباره اهل استکبار. استکبار ریشه همه بدی ها هست ولی در مورد برخی خودش بروز میکند. خودش به چشم میآید. مثلا کسانی که زیر بار حق نمیروند.
🔻یک جا درباره قوم ثمود است که ریشه مشکل این قوم این است که استحبوا العمی علی الهدی بودند زیر بار حق نمیرفتند. مشکل روحی آنها با قوم عاد شبیه بوده که آنها نیز دچار عذاب الخزی شدند. عذاب خزی هم یعنی عذاب خواری و ذلت و هون البته به همراه نوعی آبروریزی. اینها فاستکبروا فی الارض بغیر الحق بودند.
🔻در آیه ۹۳ انعام میفرماید هنگام مرگ ظالمها، عذاب هون میچشند. چرا؟ بما کنتم تقولون علی الله غیر الحق و کنتم عن آیاته تستکبرون. یعنی باز هم استکبار و زیر بار سخن حق نرفتن و نوعی لجاجت.
🔻در آیه ۲۰ احقاف بعد از اینکه توضیح داده شد که لکل درجات مماعملوا یعنی عمل آنها همان جایگاه آنها است و لیوفیهم اعمالهم یعنی در آخرت خودِ خود عمل را میبینند، بعد میفرماید عذاب هون میچشند چرا ؟ بما کنتم تستکبرون فی الارض بغیر حق است و به دلیل فسق آنها.
🔻همه اینها یعنی عذابی در آخرت بروز میکند به نام عذاب ذلیل شدگی، عذاب خوار و حقیر شدگی، عذاب مورد اهانت واقع شدگی، این عذاب مال لج بازهای مستکبر است. عذاب جامعه و فرهنگ و تمدن مستکبر نیز خوار شدن است. عذاب، همان باطن ما است. و باطن ما آینده ما را رقم میزند. این یعنی تاریخ گام به گام به سمت ذلیل شدن اهل استکبار پیش میرود. در جامعه دینی نیز اهل لجاجت و استکبار گام به گام ذلیل میشوند. اسم نمیبرم خودتان تطبیق بدهید و ببینید.
🔻اما در عوض عبادالرحمن کسانی هستند که للمتقین اماما هستند اینها طریقه شان فی الارض هون است. یمشون علی الارض هونا، یعنی در زمین اهل هون هستند نه استکبار. اهل تواضع نسبت به مردمند. حتی سبک ارتباطشان با جاهلان نیز سلم و سلام است اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما. اینها جایگاه شان در بهشت جایگاه و منزلگاه خاصی است.
🔻خدا رحمت کند سردار شهید را به فرماندهانش نوشته بود مراقب دیگران باشید همه به لحاظ شجاعت در یک سطح نیستند. پایین ترها را(که شجاعت کمتری دارند یعنی ترسوترها را) نصیحت بکنید اما سرزنش نکنید.
@ali_mahdiyan
هدایت شده از خانه طلاب جوان
#نشر_حداکثری
#پذیرش
مرکز هدایت علمی تربیتی
#خانه_طلاب_جوان
در سال تحصیلی1400_1401
✅ مزایا
✔️ تقویت بنیه علمی و اخلاقی توسط اساتید مطرح
حجج اسلام #حسینی_نسب #تاکی #شکوهی #میرسالاری #مهدیان #رضازاده #کاظم_زاده
✔️ آشنایی با مکتب فقهی حضرت امام خمینی(ره) و امام خامنه ای
✔️ برگزاری کارگاه های مهارتی _ پژوهشی
✔️ برگزاری کارگاه رجال
✔️ برگزاری کارگاه هویت طلبه عصر انقلاب
✔️ آشنایی با مباحث بنیادین مکتب امام خمینی(ره) و نظام اندیشه مقام معظم رهبری
✔️ بهرمندی از مزایای اختصاصی مصوبه مرکز مدیریت حوزه علمیه قم
✅ شرایط:
1️⃣ پذیرش طلاب پایه هفت
2️⃣ دارا بودن روحیه تشکیلاتی وکارگروهی
3️⃣ تعهد به اختصاص ۶ ساعت در هفته برای شرکت در کلاس های مرکز
✅ثبت نام:
از ۲۳ تیر با ارسال مشخصات به آیدی @Elmi_khanetolab در ایتا
🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
23تیر ها
این هنر آقای جمهوری اسلامی است. اولیش نبود آخریش هم نخواهد بود. سیل جمعیت همه چیز را پاک میکند. سیل جمعیتی که با خون بیرون میریزد. خون پاک. خون پاکان. حالا چه خون دلی که پاکان میخورند و چه خون دلی که پاکان جاری میکنند.
روزی که پیرمرد هشتاد ساله نورانی ایرانی با دست خالی مقابل همه قدرتهای عالم ایستاد، همه فهمیدند سیاهه بی تعین مردم، بروز سفیدی قلب نورانی او است.
إِنَّمَا عِمَادُ الدِّينِ وَ جِمَاعُ الْمُسْلِمِينَ وَ الْعُدَّةُ لِلْأَعْدَاءِ الْعَامَّةُ مِنَ الْأُمَّة
مردم ستون برپا کننده دینند. مردم محل بروز و ظهور قدرت الهی اند. که به قول آن پیرمرد نورانی و آن روح خدا، قدرت لایزال الهی را آنها بروز و ظهور میدهند.
من روز بیست و یک تیر ماه هفتاد و هشت در حسینیه امام خمینی بودم. وقتی او گفت این وقایع «قلبم را میفشارد» داشت از خطای کسانی سخن میگفت که نامهای مقدس یاحسین و یازهرا را میبردند و به نام انقلابی گری راه انقلاب را سد میکردند. آنها قلبش را فشرده بودند. به همه گفت بهوش باشید به دانشجویان گفت به جوانان گفت و به عموم مردم هم. بعد هم آرزوی شهادت کرد و تمام. وقتی رفت جمعیت از حسینیه خارج نمیشد نشسته بودند و گریه میکردند داد میزدند. و من مثل آدمهای گیج و منگ از میان جمعیت خارج شدم و راه افتادم کنار پیاده در حاشیه خیابان راه میرفتم. او قلبش فشرده شد. آرزوی شهادت را علنی گفت و بعد با بغض سخنانش را تمام کرد و فقط گفت مردم بهوش باشید. همینها در ذهن و دلم آشوب به پا کرده بود. اما دو روز بعد سیل جمعیتی در خیابان ها راه افتاد با یک دعوت عادی یک نهاد انقلابی و همه چیز تمام شد. سیل جمعیت. همان عماد الدین. همان جماع المسلمین. و همان عده للاعداء
یادم افتاد به خون پاک شهید بهشتی و حزب نورانی اش که سیل جمعیت را راه انداخت و در دهه شصت راه انقلاب باز شد. یادم افتاد به خون آقا مصطفی و خون دل آقا روح الله که سیل مردم را به راه انداخت در دهه پنجاه و کار را تمام کرد. بعد هم روال همین بوده تا امروز. نه دی بود. تشییع شهدای غواص بود. تشییع محسن حججی بود. تشییع سردار حاج.ق.ا.س.م بود. امروز هم حضور مبهوت کننده مردم پای صندوق رای بود. بازی همه حرامیها و خودحقیرپندارها و نمک به حرامها مدتها است اینطور به هم میخورد. با خون و خون دل خوبان و پاکان و سیل جمعیت مردم هوشیار. همین. و تاریخ جبهه حق پر است از همین.
وَلَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَانْتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَٰكِنْ لِيَبْلُوَ بَعْضَكُمْ بِبَعْضٍ ۗ وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ (آیه۴ محمدص)
اگر خدا میخواست، خودش از آنها انتقام میگرفت؛ ولی اینطوری با یکدیگر امتحانتان میکند.خدا تلاش شهیدان را از بین نمیبرد
@ali_mahdiyan
39.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بحث آقای قاسمیان پیرامون کتاب «طرح کلی اندیشه مقاومت»
حاج آقای قاسمیان برای توضیح رویکرد این کتاب، رویکرد قرآن را تبیین کردند.
به اعتقاد ایشون
قران و انقلاب قرانی و مفاهیم قرانی روی تحولات درونی پیامبر زاییده شده.
این نکته ای است که اخیرا به شدت از آن غفلت شده.
پیامبر در قله فنا و فوق فنا در آن خلق عظیم ، مستقر شده و تشریعات از آن افق آمده است
امام هم بر همین مبنا، مبنای عرفانی قرآنی را به صحنه کشیده.
این کتاب از این جهت که بیان طرح کلی اندیشه امروز انقلاب است به انقلاب نگاه کرده.
نگاه از این زاویه عرفانی به این سیستم جایش خالی بود.
رهبری هم حوزه را و خبرگان را توصیه کردند به چنین تلاشهایی.
@ali_mahdiyan
جایزه بزرگ
🌱فیلمهای اصغر فرهادی سطوح و لایه هایی دارد. سطح ظاهری آن با شریعت و ظواهر دین درگیر میشود. این سطح نقطه تمرکز فرهادی نیست ولی خودآگاه به آن توجه دارد. لذا در «درباره الی» آن مردی که از او متنفریم و الی از او فرار کرده و خواسته با پسر دیگری آشنا شود، او اهل نماز است و متشرع. در «جدایی نادر از سیمین» آنجا که در دادگاه فشار زیاد میشود صدای اذان میآید که به صورت طبیعی از این صدا متنفر شوی، قسم به قرآن نخوردن زن چادری همه چیز را خراب میکند و از این عقاید متنفر میشوی. در «فروشنده»، از هر نوع رفتار حقوقی مقابل مجرم متنفرید حتی اندازه یک سیلی زدن. غیرت مرد و بی غیرتی دیگران مساله تو نیست. مهم هم نیست.
🌱اما این ها نقطه تاکید فیلم های او نیست به هیچ وجه. نقطه اصلی تمرکز اصغر فرهادی هویت ما است. فرهنگ ما. خود ما ایران. او با حکومت هم کاری ندارد. او با مردم کار دارد. در فروشنده با خانه در حال ویران شدن مواجهید، در یک گفتگو یکی میگوید کاش میشد شهر را لودر بندازیم خراب کنیم و از نو بسازیم. دیگری جواب میدهد یک بار خراب کردیم و از نو ساختیم این شده. این یعنی چی؟ یعنی ما همینیم. معلم به دانش آموزی که درباره فیلم گاو میپرسد که یک نفر چگونه گاو میشود، جواب میدهد : به مرور. ما به مرور گاو شده ایم. عاشق گاو شده ایم و حالا گاویم.
در فروشنده، همه نفرت شما که در طول فیلم جمع کرده اید در نهایت نصیب یک خانواده معمولی با ظاهر ساده ایرانی میشود. همه روابط مورد سوء ظن است. روابط دوستانه شما روابط با تک تک مردم شهر با همه. زیر پوست همه روابط عادی ما یک شیطنت و خباثت نهفته است. این حال در فیلم جریان دارد. این همان هویت است که سیمین از آن فرار میکند و نادر میخواهد با آن بجنگد. این همان است که پشت روابط دوستان و خانواده اطراف الی موج میزند. فرهنگ دروغ و نفاق و شیطنت و سیاهی و پلشتی. ما بدیم هویت پشت روابطمان همه بد است از خودمان باید متنفر شویم از همه داشته هایمان. اصل تمرکز فرهادی بر این خودحقیرپنداری جدی او نسبت به فرهنگ ما است. او با ریشه سیاست و حکومت و همه چیز ما کار دارد. ریشه هویت ما است. هویت مسخ شده. گاو شده. رو به مرگ. پر نفاق. پر دروغ. رو به ویرانی. آلزایمری. بی فایده. روی اعصاب. همه نمادهایش روی اعصاب و تلخ.
🌱البته فرهادی از این هم عمیقتر میشود هر چند این سطح هم مورد تاکید او نیست ولی مورد توجه او هست. یک تنفر عجیب از کل دستگاه خلقت و دنیا و بی اعتمادی به خالق آن. یک تلخی و پوچی ناگزیر که راه انتقام گرفتن از آن، خودکشی است. حذف کردن خود. یک پایان تلخ. هم الی خودکشی میکند هم در فیلم فروشنده، تئاتر (که شعار کارگردان آنجا داده میشود) با خودکشی فروشنده تمام میشود. و طعم تلخ خانواده نادر و سیمین و هم تلخی خانواده مذهبی که تمامی ندارد. طعم تلخ زندگی نامزد الی و همه خانواده در ساحل ماندگان. طعم تلخ زندگی پیرمرد و پیرزن و زن و مرد در فروشنده. اعتقادی به اینکه کسی دست بگیرد نداری زندگی تلخ است و پوچ و همیشه همین هست. این فلسفه پوچ و سیاه به عالم در پشت سر همه وقایع وجود دارد.
🌱جایزه بزرگ نصیب او و فیلمهایش نخل طلایی هم اسکار هم. همه افتخار دولت روحانی وسط دردها و مشکلات مردم هم. آری او نماد خودحقیرپنداری و فرار از خود است به سمت هیچ.
@ali_mahdiyan
آب
🌱میدونید چرا تو این حجم کم آبی، اول سیستان و بلوچستان و حالا خوزستان فریاد العطش شون بلند شده؟ دلیلش خیلی ساده است چون از تهران دورن. خیلی دور. توی جنوب کرمان یکی از دوستانم با ماشین جهادی چپ کرد.ستون فقراتش شکست. ساعتها کف جاده افتاده بود،بیمارستان به بیمارستان و شهر به شهر جابجامیشدند به خاطر نبود امکانات. آخر سر هم آمد به تهران. در تهران تازه فهمیدند او در معرض قطع نخاع بوده. در همین مناطق معلمهای تبعیدی و معتاد از دیگر شهرها را دیدیم. بچه هایی که در مسیر طولانی راه خانه تا مدرسه از دست میرفتند. بچه های کوچکی که با یک بیماری ساده فلج میشوند یا میمیرند
🌱اما فقط نبود و کمبود امکانات نیست بلکه این مناطق محل کوهی از نداشته ها است.یکی اش این است که مدیرهای این مناطق ضعیف ترین مدیرانند.مدیرانی ترسو که قدرت تصمیم گیری هم ندارند.نه اینکه همه اینطور باشند اما این نوع مدیران در مناطق دور دست خیلی زیادند.اما از این مهمتر آنکه مردم صدایشان
به مرکز دیر میرسد. قدرت رساندن صدای اعتراضشان را ندارند. نخبگانشان که کوچ میکنند به مرکز. مردم عادی نمیدانند چطور باید دردشان را بگویند به کی باید بگویند. بعد تازه به فرض اگر دردشان به مرکز هم برسد مدیران در مرکز اولویتهایشان مرکز است نه مناطق دور دست. نمیدانم تعجب مردم را وقتی یک مسوول به مناطقشان میاید دیده اید یا نه. این درد قدیمی و تلنبار شده است که در دوران مدیرانی با رویکردهای توسعه ای لیبرالی و غربگرا تشدید هم میشود. اما همه ماجرا این نیست. داستان مناطق دور دست ایران بیش از این است وقتی شاخصهای شکاف طبقاتی بیشتر میشود معنایش آن است که فشارها به
فشارها به این استانها بیشتر و بیشتر میشود. این هشت سال هر چه فشار که همه تحمل کردند نسبت به فشار وارد بر این مناطق قابل مقایسه نیست.
🌱دولتهای غربگرا فایده شان برای مردم محروم چیزی نزدیک به هیچ است در عوض جمع کمی در مرکز سرمایه هایشان چندین برابر میشود آیا همین است فقط؟ نه باز هم
باز هم بیش از این است.خیلی قبل تر از این مشکلات بی آبی، جناب رییس جمهور گفت مشکل مهمتر از برق، بی آبی است. این یعنی او خیلی قبلتر میدانست معنای این مشکلات این است که تحمل مردم تمام میشود. معنایش این است که هزار و یک گروه تروریستی مجهز و مترصد میایند وسط اعتراضات، او میدانست کشور
🌱کشور درگیر چه دردهایی خواهد شد. الان او میخواهد چه غلطی بکند؟ همان غلط را میتوانست خیلی زودتر انجام بدهد. نکرد تا امروز.
حالا این وسط آن کسانی که توصیه میکردند اساسا مردم رای ندهند و پای کار نیایند برای تغییر شرایط، شده اند روضه خوان و یاد عطش کربلا و نوای خوزستان خوزستان چاووشی افتاده اند.
🌱 بی بی سی هم به جای اخبار ملکه انگلیس، دروغگوییش درباره محرومین ایران را شروع کرده. مدیران بی کفایت هم خفه شده اند. راه چیست؟ الان را که کار ندارم چون قطعا مسوولین ترسوی ما کاری خواهند کرد اما راه درمان مشکل مردم محروم دور از مرکز فقط تغییر دولت مرکزی نیست. یعنی اینکه این همه مشکل را حل نمیکند. بلکه راه حل اصلی این است که گروهها و تشکلهای مردمی هم به مناطق دور دست بروند. نه فقط جهادی ها بلکه همه تشکلها. و جوانان این مناطق مجهز شوند به تشکیلات جهادی و مهارت های مطالبه گری و رسانه ای. صدای مردم را باید به گوش همه رساند، بیشتر از صدای اهالی مرکز
@ali_mahdiyan