«خاطره دیدار مداحان با رهبر انقلاب
یکشنبه ۲ دی ۱۴۰۳»
✍️#علی_عالمی
🔻قسمت چهارم
🌱جمعیت مثل موج دریا تلاطم داشت و بالا و پایین میشد . از بین جمعیت نور ستاره محفل هی به چشمم میخورد و دوباره بین جمعیت گم میشد . اینقدر خودم رو بین موج جمعیت جا به جا کردم تا بالاخره بعد از کلی استرس و اضطراب که پشت درهای بسته حسینیه داشتیم که نکنه جا گیرمون نیاد حالا با دیدن روی نورانی نائب امام زمان علیه السلام ، این سید عزیز دلم آروم آروم گرفت . انگاری همه غصه های عالم رو فراموش کردم. باید هم با دیدن این عبد خدا آدم آروم بشه؛ چون این آقا اینقدر محو خداست و قلبش پر از ایمان به
رَبُّ العالمینه که مصداق آیه
«أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ، » شده و همه رو آروم میکنه.
هر کی چشمش به آقا میفتاد از این انتهای حسینیه براش دست ✋ تکون میداد و بوسه هدیه میکرد.
🌱من فقط محو جمالشون شده بودم و زیر لب خدا رو شکر میکردم که این توفیق نصیبم شده .
هر چند ما تو انتهای حسینیه بودیم اما حضور آقا همه حسینیه رو معطر کرده بود از عطر شیرین وصال .
چندین بار تو عالم خواب آقا رو از نزدیک دیده بودم و دستشون رو بوسیده بودم اما دلم میخواست یه بار تو بیداری هم که شده برسم محضر آقا تا دستی به سرم بکشه و با یه لبخند زیبا بهم نگاه کنه.
🌱از انتهای حسنیه هی به جلویی ها میگفتند :برادرا بشینید تا ما هم آقا رو ببینیم، اما کسی گوش نمیکرد چون نشستن تو اون تلاطم جمعیت واقعا کار سختی بود.
🌱مداحی #محمد_جنامی تموم شد .
#حاج_مرتضی_طاهری مجری برنامه بود رفت پشت تریبون و جمعیت رو دعوت به آرامش و سکوت کرد و نفر بعدی رو دعوت کرد تا برای اجرای برنامه پشت تریبون قرار بگیره .
آقای #احمد_علوی برای شعر خوانی رفت پشت تریبون و شروع کرد:
بسم الله الرحمن الرحیم.اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم.
من از قم آمده ام آشیانه ام آنجاست
رها در آن حرمم آب و دانه ام آنجاست
مقیم ساحل عشقم کرانه ام آنجاست
دلم هوایی اینجا و خانه ام آنجاست
ثواب این شعر رو تقدیم میکنم به مادران شهدا مخصوصا مادر خودم که مادر شهید بود :
فقط دعای کسی مستجاب میگردد
که قوت غالبش اینجا شراب میگردد
غلام همّت آنم که زیر چرخ کبود
غلام قنبرش عالیجناب میگردد
نگاه حضرت ساقی به هرکسی افتاد
اگرچه ذرّه ولی آفتاب میگردد
نشان دهید به مستان که دور قبر قمر
هنوز هم که هنوز است آب میگردد
به هر دری که رسیدی و قفل بود نترس
به نام نامی او فتح باب میگردد
نجف نرفته چه میفهمد این حقیقت را
که کعبه دور سَر بوتراب میگردد
........................
از ساق عرش رایحهی کوثر آمده است
نور خدا به خانهی پیغمبر آمده است
مرضیه ای که راضیه و کوثر و بتول
صدیقه و مطهره و اطهر آمده است
شرح حدیث قدسی "لولاک و هل اتی"
هم داستان و هم نفس حیدر آمده است
تنها علیست آن که پس از حضرت رسول
از عهدهی محبت زهرا برآمده است
زهرا قیام کرد و قیامت شروع شد
با خطبه های فاطمه نهضت شروع شد
ما ملت امام حسینیم و سالهاست
آماده ایم تا سرمان را جدا کنند
ایمان بیاورید که " قطعا سَنَنتَصر"
بی شک به عهد خویش شهیدان وفا کنند
با لطف بی نهایت بانوی بی نشان
آیا شود که روزی ما کربلا کنند
آن روز می رسد که علی اصغر حسین
با محسن بن فاطمه محشر به پا کنند
این دو همین که دست تظلم بر آورند
ارکان عرش را به تلاطم در آورند
◽◽◽◽◽◽
با صدای رسا اینقدر زیبا میخوند که همه به وجد اومده بودند.
🌱شعر خوانی آقای #علوی که تموم شد دوباره #حاج_مرتضی_طاهری اومد پشت تریبون و نفر بعد رو دعوت کرد: دعوت میکنیم تا از خطه غیور لرستان جناب آقای #مهدی_ترکاشوند.
مهدی ترکاشوند لاغر ولی صدای خیلی بمی داره که واقعا هم صداش لُریه😅
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیکم یا اهل بیت النبوه.
صد شکر که در محضر آقا جانم
مشمول دعاهای شما خوبانم
از قوم دلاورانم از لُرهایم
امروز برایتان لُری میخوانم
لبخند روی لبهای آقا میشینه و جمعیت همه کف میزنند...
آقا مهدی ادامه میده تا میرسه به سرود معروف لُری :
دایه دایه وقت جنگه ، جنگ اخر با تفنگه
زمین بی #اسرائیل ، چِنی قشنگَه
اینقدر این سرود حماسیه که آدم دوست داره همون جا تفنگ به دست بگیره راهی جبهه بشه ...
همه با یه حال نشاط و لبخند دارن تکرار میکنن. بین همه اجراها این اجرا با لهجه شیرین لُری خیلی به همه چسبیده بود.
ادامه دارد...
https://eitaa.com/alialemi