وقتی همه خواب بودند...
▪️سیزدهم دی ماه سال ۱۳۹۸
ساعت ۱:۲۰ دقیقه نیمه شب وقتی همه چشم ها در خواب بود یک چشم مثل همیشه بیدار بود
بیدار بود و منتظر؛
منتظر وصال و پایان فراق
فراقی که یک چشمش از آن اشک بود و چشم دیگرش خون...
لحظه وصال رسید ؛
رسید و آتش به جانش زد
▪️▪️▪️▪️
وقتی همه خواب بودیم و
در همه جا گرد ظلمت را پاشیده بودند ناگهان شعله ای بالا گرفت و
ایران سوخت در فرودگاه بغداد ؛
گویا نسیم خاکسترش را به آسمان ایران
آورد و گرد غمش را بر دلها نشاند
از داغ #سردار_دلها...
▪️▪️▪️▪️
صبح آن شب تلخ
وقتی از خواب بیدار شدیم و
خبر رفتنش را شنیدیم
آرزو میکردیم که کاش هیچ وقت
از خواب بیدار نشده بودیم؛
▪️▪️▪️▪️
خبر کوتاه بود ولی تلخ،
ندبه فراق صبح جمعه با فراق
علمدار انقلاب پیوند خورده بود و
بغض ها را شکسته بود؛
همه اشک میریختند
مرد ،زن ، پیر ، جوان
با حجاب ، کم حجاب
انقلابی ، ضد انقلابی
▪️▪️▪️▪️
خدایا هنوز برای من سوال است
که این مرد چه کرده بود که یک ملت
با این که خیلی هاشان حتی
او را از نزدیک هم ندیده اند بودند،
از داغ رفتنش مثل شمع بی صدا
میسوختند ؛
گویا سال هاست که او را میشناختند
اگر دلها دست خداست پس
به راستی او چه کرد که این چنین
دلها را شیدای خود کرد و رفت؟
✍️#علی_عالمی
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
https://eitaa.com/alialemi