فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥غُر بزنید تا عالم بهنظر برسید
رئیس مرکز پژوهشهای مجلس:
🔸اگر تمام هنر ما سیاهنمایی بدون ارائه راهحل باشد بعید میدانم بتوان آن را خدمت به کشور دانست.
🔹جریانی در بین صاحبنظران شکلگرفته که هرچقدر تندتر و منفیتر حرف بزنید عالمتر به نظر میرسید.
یادداشت/ حجت الاسلام والمسلمین ارجمند عین الدین
🛑 با موج فزاینده خودتحقیری ها چه کنیم!؟
متن کامل خبر👇
🌐 http://didebanealborz.ir/?p=17234
✴️ پایگاه خبری دیده بان البرز ✴️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 هر وقت بهخاطر هجمههای دشمن، از آینده ناامید شدید، این صحبتها رو بشنوید، ایشون هر وقت مطلبی از آینده گفته همان شده
┏━━━🍃🌸🍃━━━┓
🆔 @aliarjmand_jahad
┗━━━🍃🌸🍃━━━┛
PZ-1 Penza Broschure 200x200 RU 15Sep.pdf
5.43M
سیمای جمهوری پنزای روسیه (۱)
┏━━━🍃🌸🍃━━━┓
🆔 @aliarjmand_jahad
┗━━━🍃🌸🍃━━━┛
Инвестиционный потенциал 2023 eng.pdf
3.66M
سیمای جمهوری پنزای روسیه (۲)
┏━━━🍃🌸🍃━━━┓
🆔 @aliarjmand_jahad
┗━━━🍃🌸🍃━━━┛
46.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مقام معظم رهبری میفرمایند:
زنده نگه داشتن یاد گرامی شهیدان، زنده نگه داشتن آزادگی و فداکاری است و برای ملتی که چشم به افقهای بلند دوخته است این از برترین نیازها وضرورتهاست.
دیدارهای مسئول حوزه نمایندگی ولی فقیه در جهاد کشاورزی استان البرز از خانواده معظم شهدا
•┈┈••••••••🔻•••••••┈┈•
📌حوزه نمایندگی ولی فقیه البرز
╭─┅─🍃🆔🍃─┅─╮
https://eitaa.com/hozealborz
╰─┅─🍃🆔🍃─┅─╯
📜حکایت برادران دانا و نادان
مرحوم پدرم تعریف می کرد که در روستای ما دو برادر فقیر در یک خانه نقلی و کوچک زندگی می کردند، هر کدام با زن و فرزند خود در یک اتاق اقامت داشتند، خانه آنها یک حیاط کوچک داشت، شستشوی لباس ها و ظرف و همه کارهای معمول آن زمان در آنجا انجام می شد، برادر بزرگ تر فردی دانا، غیور و آبرومند بود و با سیلی صورت خود را سرخ نگه می داشت، برادر کوچک تر فردی بیش فعال اما نادان بود، القصه یک روز برادر کوچک توله سگی را با خود به خانه برد و در حیاط منزل بست!
برادر بزرگتر با دیدن این صحنه، به او گفت: برادرم! عزیزم! آخه سگ را باید کسی نگه بداره که گله گوسفندی، باغی، چیزی داشته باشه من و تو که چیزی نداریم، تازه این سگ نجسه زن و بچه در این حیاط ظرف و لباس می شورن و...
برادر کوچک در جواب گفت: حالتو درک می کنم از حسادت داری منفجر می شی!!!
برادر بزرگتر هر چه تلاش کرد نظر برادر کوچک را عوض کند، فایده ای که نداشت که هیچ بلکه این نصحیت ها باعث ایجاد کدورت و دلخوری هم می شد! بنابراین برادر بزرگ روشش را عوض کرد و گفت: باشه اصلا حق با شماست، توله سگ را با هم بزرگ می کنیم! برادر کوچک گفت: چرا؟ مگه تو بهش غذا می دی که حالا انتظار شراکت هم داری!؟
برادر بزرگ قول داد از این به بعد بهش غذا هم بدهد!
مدتی گذشت و توله سگ کم کم بالغ شد، یک شب نیمه شب برادر بزرگ در خواب عمیقی بود، که ناگهان با صدای کوبیدن در اتاق از خواب پرید و هراسان به سمت در اتاق رفت! برادر کوچکتر بود که پشت در ایستاده بود، تا در را باز کرد سراسیمه پرسید؟ چی شده زلزله اومده؟ برادر کوچک با خنده گفت: نه بابا زلزله کجا بود! پرسید جایی آتش گرفته؟! باز جواب داد نه! پرسید کسی طوری شده؟! باز جوابش نه بود! برادر بزرگ پرسید، نصف جون شدم خب بگو چی شده؟! برادر کوچیک گفت: گوش کن ببین سگمون چه خوب پارس می کنه!!!
✍علی ارجمند عین الدین
┏━━━🍃🌸🍃━━━┓
🆔 @aliarjmand_jahad
┗━━━🍃🌸🍃━━━┛
📜 تلخ ترین نوشته من ( ۱ )
اواخر وزارت دکتر ساداتی نژاد در وزارت جهاد کشاورزی، در جلسه مشترک مسئولین حوزه های نمایندگی ولی فقیه و روسای سازمان های جهاد کشاورزی استان ها که در سالن جلسات وزارت جهاد برگزار شده بود، دکتر در ضمن صحبت های خود گفت: منِ وزیر که نباید دغدغه نهاده های دامی مثلا هرمزگان را داشته باشم، باید از تمرکز گرایی فاصله بگیریم، هر استانی نهاده می خواد خودش برود وارد کند تامین دلار دولتی با من وزیر! همانجا به آرامی به دکتر بازدار رئیس سازمان جهاد کشاورزی استان البرز گفتم: دکتر بگو ان شاالله ما اولین استان در این حوزه خواهیم بود دو سه روزی گذشت تا این که یک شب یکی از دوستان جوان که در زمینه تجارت به روسیه تجارب ارزنده ای دارد با من تمام گرفت و گفت که یک هیئت تجاری از جمهوری پنزای روسیه به ایران آمده است فرصت خوبی است تا از ظرفیت این هئیت استفاده شود، دل به دریا زدم و موافقت کردم که همان شب به دیدار آنها در هتل استقلال برویم، پالتویی پوشیدم و به همراه آن دوست جوان به هتل بین المللی استقلال رفتم، دیدار هماهنگ شده بود، رئیس هئیت آقای میخائیل معاون اقتصادی نخست وزیر پنزا بود آقای مترجمی هم با خود داشتند که به زبان فارسی مسلط بود و همسر ایرانیش هم آنجا بود، بعد از آن که خودمان را به هم معرفی کردیم، از ایشان سوال کردم که با چه هدفی به ایران آمده اند و به چه جمع بندی رسیده اند؟ گفت: به نیت توسعه همکاری های اقتصادی ایالت پنزا با ایران و گفت متاسفانه هنوز هیچ دستاوردی نداشته ایم جز یکسری بازدید های بی هدف که توسط اتاق انجام شده است و از مسکن مهر پرند تا خودرو سازی سایپا بازدید داشته اند!
به ایشان گفتم: ما متولی بخش کشاورزی هستیم و سه پیشنهاد راهبردی و شفاف برای همکاری داریم
۱. نهاده های دامی استان ما را تامین کنید با قیمتی ۱۰ درصد زیر قیمت جهانی!
۲. نمایشگاهی به استان ما اختصاص دهید تا تولیدکنندگان ما بتوانند ابتدا در قالب نمایشگاه موقت و بعد از بازاریابی و بازار سازی به صورت دائم محصولات خود را در جمهوری پنزا عرضه کنند.
۳. جمهوری پنزا که در منتهی الیه رودخانه پرآب پنزا قرار دارد اراضی بسیار حاصل خیزی دارد و ما نیز کشاورزان پیشرو و کارکشته ای داریم بنابرین شما بخشی از اراضی کشاورزی خود را به صورت مشارکتی یا اجاره ارزان و بلند مدت به کشاورزان ما واگذار کنید تا ما در پنزا شهرک های گلخانه ای احداث کنیم و بخشی از نهاده های مورد نیاز استان را کشت فراسرزمینی کنیم.
بعد از ارائه پیشنهادات ایشان به شدت استقبال کرد و گفت من اختیار دادن این قول ها را به شما دارم، از تهران بازگشتیم فردا گزارش دیدار با هئیت روس را به دکتر بازدار دادم ایشان هم استقبال کرد و گفت با آنها تماس بگیرید و برای تشکیل جلسه به سازمان جهاد کشاورزی استان البرز دعوت کنید، همین کار را کردم زمان جلسه مشخص شد و آقای میخائیل با یکی از سرمایه گذاران منطقه خودشان به نام آقای ایگر به جلسه آمدند، در جلسه رئیس سازمان و معاونین و بخش های دیگری مثل اتاق تعاون شرکت داشتند در نهایت پیشنهادات من مطرح و به عنوان مصوبه جلسه تایید شد، لذا روس ها عکس یادگاری گرفتند و نتیجه جلسه را به عنوان دستاورد خود از سفر به ایران به روسیه بردند، در تماس های بعدی قرار شد اینبار آنها از چند نفر از مسئولین استانی دعوت کنند تا برای ظرفیت سنجی، سفری کاری به جمهوری پنزا ترتیب داده شود، بنابراین بلافاصله دعوت نامه ای از طرف نخست وزیر پنزا به دست ما رسید، مخاطب نامه وزیر کشاورزی بود و بنده و رئیس سازمان و یکی از معاونین به همراه آن مترجم ایرانی به پنزا دعوت شده بودیم، رئیس سازمان بعد از دریافت دعوت نامه با آقای فتحی در وزارت جهاد کشاورزی که مسئولیت امور بین الملل را به عهده دارد تماس گرفت و موضوع را مطرح کرد، ایشان به شدت از این موضوع استقبال کرد و گفت من نمی دانم چطور شما با جمهوری پنزا ارتباط برقرار کرده اید، من آن منطقه را می شناسم، شما بهترین انتخاب را کرده اید و.. گفت: باید فرم های سفر را پر کنید تا مقدمات سفر آماده شود، بنده به همراه مسئول دفترم فرم ها را از سایت گرفته و با کمال دقت پر کردیم در متن فرم پیشنهاد دادم که برای بهتر برگزار شدن این سفر توصیه می شود این سفر دوجانبه باشد و معاون اقتصادی استاندار البرز نیز دعوت شود، فرم ها ارسال شد بعد از مدتی از دفتر آقای فتحی تماس گرفتند که ما موافق این سفر هستیم ولی پیشنهاد ما این است که در این سفر معاون اقتصادی استاندار هم باشد!
دوباره با آقای میخائیل تماس گرفتیم و گفتیم لطفا دعوت نامه جدیدی بنویسید و نام معاون اقتصادی استاندار البرز را هم ذکر کنید، زمان این درخواست مصادف با روز کارگر بود که یکی از مهمترین تعطیلات مردم روسیه است، باوجود این، نخست وزیر محترم وقت گذاشت و در روزهای تعطیل نامه جدیدی ارسال کرد...
✍ علی ارجمند عین الدین
غبار روبی از قبور شهدا در امامزاده طاهر به مناسبت هفته جهاد کشاورزی
┏━━━🍃🌸🍃━━━┓
🆔 @aliarjmand_jahad
┗━━━🍃🌸🍃━━━┛
📜 تلخ ترین نوشته من (۲)
تیم روسیه اعم از بخش دولتی و خصوصی روی این سفر حساب ویژه ای باز کرده بود،سفارش خرید سه کشتی و ۱۰۰ واگن برای حمل و نقل نهاده های صادراتی و حمل کالاهای ایرانی، مطالعه میدانی برای تخصیص زمین برای کشاورزان ایرانی، گرفتن مصوبه اقامت کارگران و مهندسین ایرانی، تعیین مکان هایی که باید بازدید می شد، هماهنگی دقیق جهت تشریفات استقبال از میهمانان و.... اما در ایران علی رغم این که در ریاست جمهوری مصوبه خروج از کشور و اعطاء پاس خدمت تایید شده بود و ما نیز با افراد شاخصی در بخش خصوصی صحبت هایی کرده بودیم ولی معاون آقای فتحی یعنی آقای قاسمی با سازمان البرز تماس گرفت که فعلا مدارک را ارسال نکنید!
من با ایشان تماس گرفتم از نوع جواب سرد و سربالایش فهمیدم که ایشان مخالف این سفر و بویژه حضور من در این ترکیب است! گفتم خب این سفر را من هماهنگ کرده ام گفت: خب کرده باشی ولی دلیلی ندارد که خودتان به این سفر بروید بگذارید کارشناسان و افراد با تجربه بروند یک روحانی چیکار دارد به این کارها! در پاسخ مقاومتی نکردم ولی بعد از ۳۰ سال طلبگی این ادبیات را خوب می شناختم اما از آن لحظه تصمیم گرفتم در مورد این سفر با احتیاط بیشتری برخورد کنم، موضوع را با آقای دکتر مخبر در میان گذاشتم ایشان گفت این سفر می تواند بسیار پربار باشد ولی توصیه می کنم خود دکتر بازدار حضوری به وزارتخانه برود و موضوع را آنجا دنبال کند به دکتر بازدار اطلاع دادم ایشان هم زحمت کشید و صبح زود به دیدن آقای فتحی رفت همچنانکه حدس می زدم، گیر آقایان این بود که چرا باید یک روحانی به چنین سفری برود! دکتر بازدار در پاسخ گفته بود: چه اشکالی دارد که یک فردی که دیپلماسی می داند، از اقتصاد سر در می آورد، تجربه دارد، روحانی هم باشد؟!، ایشان با لباس روحانیت که نمی خواهد برود، اصلا من می خواهم حکم بزنم و ایشان را مشاور اقتصادی خودم کنم یا نه مسئولیت صادرات در سازمان البرز را به ایشان بسپارم! چه اشکالی دارد؟!
آنهادر ظاهر متقاعد شده بودند، لذا دکتر از آنجا تماس گرفت که آیا ۱۰ خرداد زمان خوبی برای سفر است؟! به تقویم نگاه کردم چند روز تعطیل رسمی بود و مسافرت در آن تاریخ اگر چه ما را از فیض مراسم رحلت حضرت امام و ... محروم می کرد، ولی حقی از ارباب رجوع ضایع نمی کرد، لذا گفتم بهترین زمان است!
آقای فتحی گفته بود پس هر چه زودتر فرم های معاون اقتصادی استاندار را هم پر کرده و به وزیر کشور بفرستید، شروع کردیم به تکمیل کردن فرم های خروج از کشور معاون استاندار فرم ها را فرستادیم که ایشان امضاء کند و برای معاونت بین الملل وزارت کشور بفرستند همانروزها برادر استاندار از دنیا رفته بود و همه درگیر مراسم ختم ایشان بودند، لذا از یکی از کارسناسان وزارت کشور سوال کردم که نامه همراه با فرم خروج از کشور را چه کسی باید امضا کند؟ گفت اگر خود آقای معاون هم امضا کند کفایت می کند بنابراین خود آقای اسد اللهی نامه را امضا و به صورتی دستی به وزارت کشور فرستاد، فردای آن روز پیگیر کار امضاء وزیر کشور شدیم، گفتند نامه را باید از طریق سیستم می فرستادید به صورت دستی ترتیب اثر نمی دهند! به منشی آقای معاون گفتیم به نامه را به صورت سیستمی فرستاد، آقای استاندار بعد از چند روز درگیری ختم به سر کارش برگشته بود و به آقای معاون گفته بود من نامه را امضا نمی کنم ولی اگر با امضاء خودت می توانی بروی از نظر من اشکال ندارد!
این در حالی بود که ما تصور می کردیم در سفر رسمی که بعد از این سفر انجام خواهد شد آقای استاندار خودشان به آنجا رفته و خواهر خواندگی بین کرج و پنزا را امضا خواهد کرد!
از وزارت کشور پیام فرستاند که تا نامه را آقای استاندار امضا نکند ما نمی توانیم آنرا به وزیر کشور بدهیم!
موضوع را به آقای معاون گفتیم و ایشان هم با آقای استاندار صحبت کرد و ایشان هم زحمت کشید و کلا اجازه خروج از کشور به معاون خود نداد!
✍علی ارجمند عین الدین
┏━━━🍃🌸🍃━━━┓
🆔 @aliarjmand_jahad
┗━━━🍃🌸🍃━━━┛