🔰 موضوع: جایگاه مصلحت در فقه (#بخش_پنجم)
فقیه در احکام حکومتی مصلحتاندیشی میکند؛ فقیه در بزنگاههای خاص مصلحتی را میبیند که منبع عقلانی یا روایی و یا آیه داشته باشد. حالا نمونهاش را برایتان میآورم که فقهایی بودهاند در چنین مواردی چنین حکم کردهاند. ما فقهایی در این طیف و در این گروه داریم که مصلحت را قبول میکنند و میگویند مصلحت قابل ادراک است. یکی از کسانی که میتوانیم بگوییم راه زیادی را در این مسیر رفته است، مرحوم امام خمینی است. از آنجایی که این جلسه به مناسبت بزرگداشت ایشان است و طبیعتاً باید از ایشان گفت. بهعنوان یک طلبهای که در این زمینهها بیاطلاع نیست؛ تراث را دیده و کارهایی را کرده است، معتقدم که ایشان در این زمینه خیلی قدم برداشته است. البته اگر بزرگداشت نراقی هم بود من شبیه همین را در مورد ایشان میگفتم. اما حالا صحبت از امام است و باید اشاره کنم که ایشان در فقهش قدمهای بزرگی را در این راستا برداشته است. نمیگویم جایگاه فقه ایشان چنین است، این مبالغه است؛ اگرچه گاهی بعضیها این گفتند که حالا بگذارید به عهده خودشان. اما ایشان در جایی که باید از نهاد مصلحت استفاده بکند، استفاده میکند.
از آنجایی که بیشتر وقت نمیکنم، اجازه بدهید، من فقط دوتا مثال از دهها مثالی که در این مورد داریم، در این زمینه ذکر کنم.
مثال اول؛ حتماً مکاسب محرمه، شیخ انصاری و مسئله بیع سلاح به اعداء دین یادتان است؛ میخواهم شما را یکجایی ببرم که همه آن را خواندید، مباحثه کردید و درسش را هم بعضاً دادید و آن بیع سلاح به دشمنان دین است. شیخ اعظم راجع به بیع سلاح صحبت میکند: آیا میشود سلاح را به دشمنان دین فروخت؟ ایشان میگوید که روایت سه رقم است: یکسری روایات میفرماید بله میشود سلاح به دشمنان دین فروخت؛ اگر شما نفروشید، دیگران میفروشند. بعضی روایات میگوید نه، مطلقاً –تفصیل هم ندارد- به دشمن سلاح دین نفروشید. بعضی روایات دیگری هم وجود دارد که میگوید در حال صلح بفروشید، اما در حال جنگ نفروشید. براین اساس، میتوانیم بگوییم الحمد لله مسئله حل شد؟ فضلا! شما چه میگویید؟ اجتهاد شما چه میگوید؟ اگر ما در یک مسئلهای یک روایت مطلق بر جواز داریم و یک روایت مطلق بر منع داریم و دو روایت دیگر هم مسئله را تفصیل میدهد، در چنین وضعیتی شما چهکار میکنید؟ لابد میگویید مطلقات هر طرف مقید میشود به آن وسطی. این خیلی راحت و روشن است. ولی شهید اول فرموده است که جایی که تقویت کفار باشد، بیع سلاح به دشمنان دین مطلقاً جایز نیست. میدانید شیخ انصاری چه میگویند؟ میگویند «کأنه اجتهاد فی مقابلة النص» یعنی آقای شهید اول! وقتی روایات ما بیان میکند، شما به چه مجوزی این حرف را میزنید؟ این اجتهاد در مقابل نص است.
حالا در همین مثال، میرویم سراغ امام خمینی؛ ایشان میگوید –این تعبیر از من است- اصلاً این نگاه غلط است. جالب هم این است که آقایانی مثل شیخ انصاری میگویند آنجایی هم که فروش سلاح به دشمن اشکال دارد، مثل در حال جنگ بودن، فقط حرمت تکلیفی دارد؛ ولی با اصل بیع، سلاح ملک دشمن میشود که باید آن را به دشمن بدهید؛ میگویند این حکم تکلیفی است نه حکم وضعی. وقتی در همان بحث نوبت به مرحوم اما میرسد، میگوید اصلاً این نگاه غلط است: «و بالجملة انّ هذا الامر من شوون الحکومة و الدولة و لیس امرا مضبوطاً، بل تابع لمصلحة الیوم و مقتضیات الوقت، فلا الهدنة مطلقاً موضوع حکم ... و لا المشرک و الکافر کذلک.» ایشان میگوید این مسئلهای متغیر در شریعت مطهر است و آن چیزی که تعیینکننده گزینه است، مصلحت وقت و مقتضیات وقت است. این مسئله شخصی هم نیست که هرکسی عهدهدار فروش بشود؛ این را باید حکومت ثبت و ضبطش بکند. ممکن است بعضی وقتها بیع سلاح به کفار نه تنها جایز باشد، بلکه واجب باشد؛ مثل آنجایی که واقعاً اللهم اشغل الظالمین بالظالمین شود. در چنین حالتی ممکن است بگوییم فروش سلاح به کفار واجب است. عجب! بیع سلاح به دشمن دین واجب است؟ بله؛ چون میخواهد جای دیگر مصرف کند. البته ما ماکیاولیزم نیستیم که بگویم باید آتش را شعلهور کرد. ولی بههرحال بعضی وقتها زمانه و شرایط اقتضائاتی دارد. بعضی وقتها با اینکه دشمن در حال صلح است، باز هم جایز نیست. مگر در زمانه ما بعضیها مطرح نکردند که چون ما با صدام در حال آشتی هستیم و صدام هم مقابل آمریکا است، صدام را حمایت کنیم! پیشنهاد داده شد و یک حرفهایی هم زده شد، منتها خوشبختانه بهجایی نرسید و إلا ممکن بود بعضیها آن را پیش ببرند.
ببینید، کسی که نگاهش نگاه مصلحت و نگاه حکومتی است، یک مسئلهای که بعضی بزرگان شخصی میدانند و بریده از مصلحت، او با مصلحت ازدواجش میدهد.
#نشست_علمی
#مصلحت
#امام_خمینی
✅ کانال دروس و دیدگاه های استاد علیدوست
📚 @alidost_fiqh