⚫️⚪️#ضربت_خوردن_حضرت_علی #در_مسجد_كوفه
سال 40 هجری قمری:
عبدالرحمن_بن_ملجم_مرادی، از گروه #خوارج و از آن سه نفری بود كه در #مكه_معظمه با هم پیمان بسته و هم سوگند شدند، كه سه شخصیت مؤثر در جامعه اسلامی، یعنی امام#علی_بن_ابی_طالب (ع)، #معاویه_بن_ابی_سفیان و#عمروعاص را در یك شب واحد ترور كرده و آن ها را به قتل رسانندهر كدام به سوی شهرهای محل مأموریت خویش رهسپار شدند و عبدالرحمن بن #ملجم_مرادي به سوی #كوفه رفت و در بیستم شعبان سال 40 قمری وارد این شهر بزرگ شد
وی به همراهی #شبیب_بن_بجره_اشجعی، كه از همفكران وی بود و هر دوی آن ها از سوی #قطام_بنت_علقمه" تحریك و تحریث شده بودند، در سحرگاه شب نوزدهم ماه مبارك رمضان سال 40 قمری در مسجد اعظم كوفه كمین كرده و منتظر ورود#امیرمؤمنان#علی#بن#ابی#طالب(ع) شدند.(1)هم چنین #قطام، شخصی به نام #وردان_بن_مجالد را كه از افراد طایفه اش بود، به یاری آن دو نفر فرستاد.(2)#أشعث_بن_قیس كندی كه از ناراضیان سپاه #امام_علی(ع) و از دو چهرگان و منافقان واقعی آن دوران بود، آنان را راهنمایی، پشتیبانی و تقویت روحی می نمود.(3)#حضرت_علی(ع) در شب نوزدهم ماه مبارك #رمضان، مهمان دخترش #ام_كلثوم(س) بود و در آن شب حالت عجیبی داشت و دخترش را به شگفتی درآورد
روایت شده كه آن حضرت در آن شب بیدار بود و بسیار از اتاق بیرون می رفت و به آسمان نظر می كرد و می فرمود: به خدا سوگند، دروغ نمی گویم و به من دروغ گفته نشده است. این است آن شبی كه به من وعده شهادت دادند.(4)به هر روی، آن حضرت به هنگام نماز صبح وارد مسحد اعظم كوفه شد و خفته گان را برای ادای نمازبیدار کرد ....
(۱)
⚫️⚪️ #ضربت_خوردن_حضرت_علی
#در_مسجد_کوفه
از جمله، خود #عبدالرحمن_بن_ملجم مرادی را كه به رو خوابیده بود، بیدار و خواندن نماز را به وی گوش زد كرد هنگامی كه آن حضرت وارد محراب مسجد شد و مشغول خواندن نماز گردید و سر از سجده اول برداشت، نخست#شبیث_بن_بجره با شمشیر برّان بر وی هجوم آورد، ولیكن شمشیرش به طاق محراب اصابت كرد و پس از او، عبدالرحمن بن #ملجم_مرادی فریادی برداشتلله الحكم یا علی، لا لك و لا لأصحابك"!
و شمشیر خویش را بر فرق نازنین #حضرت_علی(ع) فرود آورد و سر مباركش را تا به محل سجده گاهش شكافت.(5)#حضرت_علی (ع) در محراب مسجد، افتاد و در همان هنگام فرمود:
#بسم_الله_وبالله_وعلی_ملّه_رسول_الله، #فزت_وربّ_الكعبه
سوگند به #خدای_كعبه، رستگار شدم.(6)
نمازگزاران #مسجد_كوفه، برخی در پی شبیب و ابن ملجم رفته تا آن ها را بیابند و برخی در اطراف حضرت علی(ع) گرد آمده وبه سر و صورت خود می زدند و برای آن حضرت گریه می نمودند#حضرت_علی (ع)، در حالی كه خون از سر و صورت شریفش جاری بود، فرمود:
#هذا_ما_وعدنا_الله_ورسوله (7)
این همان وعده ای است كه خداوند متعال و رسول گرامی اشت به من داده اند.#حضرت_علی (ع) كه توان ادامه نماز جماعت را نداشت، به فرزندش #امام_حسن_مجتبی(ع) فرمود كه نماز جماعت را ادامه دهد و خود آن حضرت، نمازش را نشسته تمام كرد.
روایت شده كه آن حضرت در آن شب بیدار بود و بسیاراز اتاق بیرون می رفت و به آسمان نظر می كرد و می فرمود: به خدا سوگند، دروغ نمی گویم و به من دروغ گفته نشده است. این است آن شبی كه به من وعده شهادت دادند*روایت شد، كه در هنگام ضربت زدن عبدالرحمن بن ملجم بر سر مطهر #حضرت_علی(ع)، زمین به لرزه در آمد و دریاها مواج و آسمان ها متزلزل شدند و درهای مسجد به هم خوردند و خروش از فرشتگان آسمان ها بلند شد و باد سیاهی وزید، به طوری كه جهان را تیره و تاریك ساخت و جبرئیل امین در میان آسمان و زمین ندا داد و همگان ندایش را شنیدندوی می گفت: تهدمت و الله اركان الهدی، و انطمست أعلام التّقی، و انفصمت العروه الوثقی، قُتل ابن عمّ المصطفی، قُتل الوصیّ المجتبی، قُتل علیّ المرتضی، قَتَله أشقی الْأشقیاء؛(8)
سوگند به خدا كه اركان هدایت درهم شكست و ستاره های دانش نبوت تاریك و نشانه های پرهیزكاری بر طرف گردید و عروه الوثقی الهی گسیخته شد. زیرا پسر عموی رسول خدا(ص) شهید شد، سید الاوصیا و علی مرتضی به شهادت رسید. وی را سیاه بخت ترین اشقیاء، ] یعنی ابن ملجم مرادی [ به شهادت رسانیدبدین گونه پیشوایی شایسته، امامی عادل، خلیفه ای حق جو، حاكمی دلسوز و یتیم نواز، كامل ترین انسان برگزیده خدا و جانشین بر حق #محمد_مصطفی(ص)، به دست شقی ترین و تیره بخت ترین انسان روی زمین، یعنی ابن ملجم مرادی ملعون، از پای درآمد و به سوی ابدیت و #لقاءالله و هم نشینی با پیامبران الهی و رسول خدا(ص) رهسپار گردید و امت را از وجود شریف خویش محروم نمود
پی نوشت ها:🔰🔰
1- #الارشاد ( #شیخ مفید)، ص 20؛ الجوهره فی نسب الامام علی و آله (البری)، ص 112
2- وقایع الایام ( *شیخ_عباس_قمی )، ص 41؛ تاریخ ابن خلدون، ج2، ص 184
3- الارشاد، ص 21؛ وقایع الایام، ص 41؛ منتهی الآمال (شیخ عباس قمی)، ج1، ص 171
4- منتهی الآمال، ج1، ص 172
5- الارشاد، ص 23؛ منتهی الآمال، ج1، ص 172؛
(۲)