عقل یشمی خالخال پشمی
#گزارش_یادداشت 🏷 عنوان: ضرورت تعیین سلسله مراتب دانایی و اندیشهورزی 🔻 هفت دلیل اهمیت و ضرورت تدقی
📌ضرورت تعیین سلسله مراتب #دانایی و #اندیشه_ورزی
علی ابراهیمپور - قسمت اول از سه
☘️ در آداب و افکار عمومی، اندیشهورزی و متفکربودن بهعنوان ویژگیهای مثبت انسان محسوب میشود. ما انسانهایی که اهل علم هستند را میستاییم و دوری از علم و تجربه را کمبود تلقی میکنیم. در تجربه زیست همه ما انسانها، از عالم تا عامی، پر است از قضاوتهای پیدا و پنهان دربارهی افراد مختلفی که آنها را فکور یا عالم میدانیم یا این صفات را از آنها سلب میکنیم؛ مجتهدی را اعلم میدانیم یا پزشکی که عمل جراحی موفقی نداشته را بیتخصص تلقی میکنیم.
☘️ بااینحال، اینکه چه معیاری برای عالم و متفکردانستن یا ندانستن افراد داریم، در هالهای از ابهام است و افراد مختلف به تناسب روحیات و ذوق خود، معیارهای متفاوتی را برمیگزینند. برخی توانایی فرد در سخنرانی را معیاری برای متفکردانستن او میدانند و برخی داشتن شخصیت قوی رسانهای را ملاک مرجعیت فکری داشتن او تلقی میکنند؛ برخی نیز به مدرک دانشگاهی افراد استناد میکنند.
☘️ این آشفتگی، نشانهای است برای ضرورت تدقیق در مفاهیم زیربنایی فرهنگ. مفاهیمی که اگر مورد تحلیل دقیق علمی قرار نگیرند و سپس نتایج آن به دانش عامه جامعه سرازیر نشود، زندگی و فرهنگ افراد را با در بلندمدت با اختلالات جدی مواجه میکنند و زمینهی افول فکری فرهنگی را فراهم خواهند کرد. با توجه به نقش بنیادین علم و دانش در فرهنگ و پیشرفت، «دانابودن» از جمله این مفاهیم فرهنگی است.
☘️ «دانایی» و «تفکر» علاوه بر نقشی که در فرهنگ بازی میکند، مفهوم اصلی «مدیریت دانش» نیز محسوب میشود. در واقع از جمله مبانی مدیریت دانش، ارائهی «سلسله مراتب دقیق و حسابشدهی دانایی» است.
اهمیت و ضرورت تدقیق سلسلهمراتب اندیشهورزی و دانشافروزی را بهصورت اجمالی از علل زیر میتوان نتیجه گرفت:
🌼 1.«لازمه #شناخت»: اساسا لازمهی شناخت -هر نوع که باشد- مقولهبندی است. تا چیزی را دستهبندی و مقولهبندی نکنیم، نمیتوانیم آن را بشناسیم. شهیدمطهری دراینباره در کتاب مسئله شناخت میآورد: «انسان تا اشياء را دستهبندى نكند نمىتواند آنها را بشناسد. هيچ مكتبى نيست كه قائل به مقولات اشياء و قائل به دستهبندى كردن اشياء براى شناسايى نباشد... آنچه مسلّم است اين است كه مقولات براى شناخت، يك امر ضرورى است. اگر اشياء مقوله مقوله نشوند، براى ما قابل شناخت نيستند. اين مقولهمقوله شدن، يك كار عقلانى و فكرى و يك تجزيه و تحليل عقلى است.» (مجموعه آثار، ج13، ص358) بنابراین این نکته، ضرورت فلسفی و معرفتشناختی سلسلهمراتب را معرفی میکند.
☘️ #برای_نمونه، برخی از علومی که در حوزههای علمیه شیعه، به عنوان علوم دینی و حوزوی رایج بوده، امروزه عملا از گردونهی بساط علم در حوزهها برچیده شده است؛ چرا که در نظام سلسلهمراتب، جایگاه آنها روشن نشده و آرامآرام حوزه دانشمندان آن علم را عالم محسوب نکرده و ازاینرو بساط آنها برچیده شده است. نمونهی دیگر آن، جایگاه تبلیغ و سخنوری در حوزه است. تبلیغ ازآنرو که جایگاه حوزوی روشنی ندارد، باعث شده عموما تبلیغ، امری غیرعلمی و مبلغان افرادی خارج از چرخهی علم رسمی تلقی شوند.
//ادامه در پست بعدی//
[نگارش: 98.05.06 – انتشار در رسا: 98.05.11]
🌐 @aliebrahimpour_ir
عقل یشمی خالخال پشمی
📌ضرورت تعیین سلسله مراتب #دانایی و #اندیشه_ورزی علی ابراهیمپور - قسمت اول از سه ☘️ در آداب و افکا
📌ضرورت تعیین سلسله مراتب #دانایی و #اندیشه_ورزی
علی ابراهیمپور - قسمت دوم از سه
🌼 2.«شناخت درست مصادیق مفاهیم مشکک»: ضرورت تدقیق در سلسلهمراتب، در مفاهیم تشکیکی، مضاعف است. تا مراتب مفاهیم مشکک، معین نشوند، در عمل با چنین مفهوم مشککی همچون مفاهیم متواطی معامله خواهد شد. بدون سلسلهمراتب، سطوح مختلف مفهوم تشکیکی، با یکدیگر خلط میشوند و این چیزی جز تحویلینگری و سادهاندیشی نسبت به پدیده و واقعیت موردمطالعه نیست. علم و تفکر نیز از مفاهیم مشککاند و سطوح مختلفی برای آنها تصویر میشود که همگی در اصل علمداشتن مشترکاند. بنابراین با روشننبودن این مراتب، همگی آنها در یک سطح فهمیده میشوند.
☘️ #برای_نمونه، امروزه در حوزههای علمیه، هر طلبهی ملبس «حجتالاسلام و المسلمین» و هر طلبهی ملبس صاحب لحیهی سفیدی که سنوسالی از او گذشته باشد، «#آیتالله» نامیده میشود؛ درحالی که طلاب ملبس تخصصهای متفاوت از سخنرانی و تبلیغهای مدرن گرفته تا کلام و فلسفه و ادبیات و فقهواصول داشته باشند و قطعا همگی را نمیتوان به حکم اشتراک در «حجتالاسلام و المسلمین»بودن، در یک سطح دانست.
🌼 3.«برنامهریزی و مدیریت»: عدم مرتبه بندی، علاوه بر اینکه مانع شناخت درست مصادیق است، سبب می شود تا نتوانیم به درستی درباره اشیا برنامهریزی کنیم. علوم مختلف، موضوعات خود را از حیثهای مختلف دستهبندی میکنند تا بتوانند احکام و ضوابط بخصوص هر دسته را بیان کنند. بدون دستهبندی، نمیتوان برای اشیاء متناسب به سطح خود برنامهریزی کرد. نمونهای از چنین دستهبندیهایی، دهکبندی جامعه از حیث اقتصادی است. بدون دهکبندی، سیاستگذاران، نمیتوانند برای جامعه خطمشیگذاری کنند و نتیجهی خطمشیها را رصد نمایند و ببینند آیا رفاه عمومی افزایش پیدا کرده است یا خیر. در حوزه تفکر و علم نیز چنین است. تا زمانی که دستهبندی دقیقی با ملاکهای روشنی وجود نداشته باشد، نمیتوان از افراد مختلف در سطوح متفاوت، ثمر و استفادهی متناسب با خودشان را دریافت کرد. در واقع، سلسلهمراتب به سطوح مختلف، «رسمیت» میدهد. هرچیزی که رسمی میشود، دیده میشود و در نتیجه، سیاستگذار و مدیر نمیتواند نسبت به آن بیتفاوت باشد.
☘️ #بهعنوان_مثال، امروزه در حوزه علمیه توقعات جامعه و حوزه از طلاب مختلف روشن نیست. بهعبارتی، کدام طلبه باید چه کاری انجام دهد؟ آیا همگی باید مجتهد در فقهواصول باشند؟ نبود سلسلهمراتب روشن باعث شده همهی طلاب، آیندهی ناب حوزوی را در اجتهاد فقهواصول ببینند و حوزه به صورت نانوشته از همه طلبهها چنین توقعی دارد.
🌼 4.«رشد»: اگر در مفهوم «رشد» را بکاویم، در آن مفهوم قابلیت و فعلیت و مسیر طولی را مییابیم. در واقع هنگامی میتوانیم از مفهوم رشد حرفی به میان آوریم که اولا نقطهی مطلوبی وجود داشته باشد و ثانیا در چیزی، قابلیت رسیدن به آن نقطه وجود داشته باشد که هنوز به آن نرسیده و مسیری روشن برای رسیدن به آن نقطه مطلوب تصویر شود. بدون این سه ضلع، حرفی از رشد نمیتوان زد. تدقیق سلسلهمراتب دانشافروزی، در دل خود نوعی تجویز نیز به همراه دارد. سلسله مراتب دانایی، زیربنای برنامهی رشد علمی است و نشان میدهد که نقاط مطلوب در عرضه اندیشهورزی کجاست.
☘️ #بهعنوان_نمونه، به دلیل ابهام در نظام سلسلهمراتب دانش حوزوی، طلاب در بهترین حالت در جریان عمومی تحصیل، بعد از چهارسال درس خارج، عملا به مقصد رسیدهاند و جای رشدی در سیستم ندارند! از نظر سیستم فعلی، فرقی بین طلبهی صاحب تالیف کتاب و مقاله با طلبهی مبلغ، وجود ندارد.
//ادامه در پست بعدی//
[نگارش: 98.05.06 – انتشار در رسا: 98.05.11]
🌐 @aliebrahimpour_ir