📌 سبحانالله!
📌 الحمدلله!
✨ ساعت ۵:۳۷ بامداد است و من حدود ۳ساعت است که درباره یک فراز #صحیفه_سجادیه دارم با #gemini سر و کله میزنم.
⚡️ امشب ۲-۳مرتبه با تمام وجود شگفتزده شدم، لذت بردم و تشویقش کردم. او هم همینطور! 😅
💥 هرچند #هوش_مصنوعی حقا و انصافا برایم یک #بحران_فکری و #هویتی ایجاد کرده. نهتنها منکرش نیستم؛ مدتهاست بهش فکر میکنم.
🌟 اما باز هم حقا و انصافا، کاری میکند که سر تعظیم فرود بیاورم و بیشائبه از تکبرها و خودمحوریها و توهمهایم کم کنم و البته خدا را عمیقا بابت این نعمت شکر کنم.
سبحانالله 😇
الحمدللّه 😍
@aliebrahimpour_ir ۱۴۰۴.۰۹.۱۰
📌 فلسفهای که از «دلِ متن» میجوشد؛ نه فلسفهای که بر «سرِ متن» مینشیند
💡 «بازخوانی رابطه معناشناسی و قرآنوسنت، آسیبشناسیِ تأویلهای فلسفی و ضرورتِ بازگشت به اصالت تعابیر»
🍀 در مواجهه با قرآن و سنت، همواره با یک دوراهی روششناختیِ بنیادین روبرو هستیم: آیا ما فلسفهی پیشساختهی ذهن خود را بر متن عرضه میکنیم، یا اجازه میدهیم متن، فلسفهی پنهانِ خود را بر ما آشکار کند؟ این دو راهی، چیزی نیست جز مرز باریک میان « #فهم_متن» و « #استخدام_متن». این یادداشت به تبیین رویکردی میپردازد که در پی « #استخراج_فلسفه_از_متن» است، نه « #تحمیل_فلسفه_به_متن».
🌟 ۱. دامِ «پیشفرضهای فلسفی» در تفسیر:
☘بسیاری از ما هنگامی که با یک دستگاه فلسفی قدرتمند (مانند حکمت متعالیه صدرایی) مأنوس میشویم، ناخودآگاه عینکِ آن فلسفه را بر چشم میزنیم و تمامِ آیات و روایات را از پشتِ آن لنز میخوانیم. خطر اصلی دقیقاً همینجا آغاز میشود: «ناسازگاریِ متن با دستگاه فلسفی ما».
وقتی #ظاهرِ آیه یا روایت با چارچوبهای فلسفیِ پیشساختهی ما نمیخواند، ذهنِ فلسفی برای حفظِ #انسجامِ خود، دست به دامانِ «#تأویل» میشود.
☘این رویکرد، متن را گرفتارِ انبوهی از ارجاعات و بازگردانیها و تأویلات و توجیهاتِ متکلفانه میکند. در این فرآیند، ما دیگر «#مخاطبِ» متن نیستیم؛ بلکه «#ویراستارِ» محتواییِ متن میشویم تا آن را با باورهای خود هماهنگ کنیم.
⚡️مثلا، وقتی یک فیلسوف صدرایی به آیه شریفه «أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ» میرسد، بیدرنگ واژهی «فقر» را به معنای «امکان فقری» ترجمه میکند. او میگوید: «انسان عینِ ربط به خداست و از خود استقلالی ندارد».
☘این گزارهی فلسفی به خودیِ خود «صحیح» و بسیار دقیق است. اما نکتهی ظریف و انتقادی اینجاست: مفسر به این حقیقت، «پیش از» مواجهه با آیه و در کلاس فلسفه رسیده است، نه از طریق تحلیلِ خودِ آیه. او صرفاً آیه را به عنوان #شاهد ی برای آن نظریه #استخدام کرده است.
🌟۲. معناشناسی؛ پلی به سوی «فلسفهیِ متن»:
☘در مقابل، رویکرد «معناشناسیِ شناختی» بر اصل «#اصالت_تعابیر» استوار است. در این نگاه، ما حق نداریم به بهانهی فلسفه، دست به ارجاع و بازگردانی و تغییر ساختارِ متن بزنیم، بلکه معناشناسی پلی است برای رسیدن به «هستیشناسیِ نهفته در متن».
☘ما باید بپرسیم: این متن خاص، اطلاعات را چگونه #پردازش کرده است؟ چرا از این واژه استفاده کرده و نه واژهای دیگر؟ چرا متن دقیقاً اینگونه «#مفهوم_سازی» کرده است؟
☘اگر «مفهومسازی» آیه و روایت را بدون پیشداوری تحلیل کنیم، شاید دریابیم که «فقر» در قرآن، لایهای متفاوت از «فقرِ متافیزیکیِ» صدرایی را نشانه رفته است. شاید قرآن میخواهد به نوعی «فقرِ وجودیِ خاصی» اشاره کند.
🌟۳. کشفِ فلسفههای جدید با جسارتِ شنیدنِ صدایِ متن:
☘ این روش به ما جرأت میدهد تا به دنبال «فلسفهای در دلِ متن» باشیم. تفاوت ظریف اما بنیادین در این است:
⚡️در روش اول (تحمیلی)، متن مقدس «مؤید» فلسفهی ما میشود.
⚡️در روش دوم (معناشناسی)، متن مقدس «مولّد» فلسفهی جدید میشود.
☘ وقتی ما «موضوعیت» را به تعابیرِ خودِ متن (قرآن یا صحیفه سجادیه) میدهیم، ممکن است به ایدههای ناب و دستنخوردهای برسیم که در هیچ دستگاه فلسفیِ یونانی یا اسلامیِ پیشین وجود نداشته باشد.
☘ پناه بردن به ارجاع و بازگردانیهای فراوان، نشانهی آن است که ما نتوانستهایم «منطقِ درونیِ متن» را کشف کنیم و میخواهیم منطقِ بیرونی خود را بر آن سوار کنیم.
🌟 نتیجهگیری
☘ سخن بر سرِ غلط بودنِ فلسفههای موجود (مانند فلسفه ملاصدرا) نیست؛ آن مبانی در جای خود استوارند.
☘سخن بر سرِ «روشِ مواجهه با متن» است. اگر میخواهیم بدانیم خودِ متن چه میگوید، باید اجازه دهیم «ساختارِ معنایی» و «نحوه مفهومسازیِ» متن، فلسفهی خود را فریاد بزند. برایناساس، معناشناسی ابزاری قدرتمند برای «کشفِ فلسفهی دین از درونِ دین» خواهد بود.
📍برگرفته از سلسله جلسات تفسیر وجودی #صحیفه_سجادیه
🏛 استاد علیرضا #قائمی_نیا | جلسه ۱۹
https://eitaa.com/72757747/102
@aliebrahimpour_ir
✨ #یار_شو تا یار بینی بیعدد ✨
✨ زانکه بییاران بمانی بیمدد ✨
#مولوی ؛ #مثنوی_معنوی ؛ دفتر ششم
@aliebrahimpour_ir
هدایت شده از بساط سجادیه من : دارالصحیفه
ای #عدل تو کرده چرخ را #سبز
وی #لطف تو کرده باغ را #سیر
#مولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۱۰۵۸
#سیستم_رفتاری_خدا
@aliebrahimpour_ir
@my_sajjadieh