eitaa logo
ســـــــرزمین شــعر و ادب📜
3.4هزار دنبال‌کننده
704 عکس
217 ویدیو
121 فایل
💠کانال سرزمین شعر و ادب ——————————————————— 🔻 به انتخاب و قلم #دکتر_علی_ناصری 🔻 مجموعه غزل: عالیجناب درد 🔻 انتشارات: فصل پنجم ——————————————————— ▨ راه ارتباطی | @DrAliNaaseri ———————————————————
مشاهده در ایتا
دانلود
■■□■■□■■□■■□■■□ 📗📘📕 درباره گلستان (١٠) 🟣حکایت به قلم "سعــــدی" 🔘 باب اول (در سیرت پادشاهان) 📘 حکایت شماره 8 📘 📙هرمز را گفتند: وزیران پدر را چه خطا دیدی که بند فرمودی؟ گفت: خطایی معلوم نکردم، ولیکن دیدم که مهابت من در دل ایشان بی کران است و بر عهد من اعتماد کلی ندارند، ترسیدم از بیم گزند خویش آهنگ هلاک من کنند. پس قول حکما را کار بستم که گفته اند: 🔸از آن کز تو ترسد بترس اى حکیم 🔹وگر با چون او صد برآیى بجنگ 🔸از آن، مار بر پاىِ راعى* زند 🔹که ترسد سرش را بکوبد به سنگ 🔸نبینى که چون گربه عاجز شود 🔹برآرد به چنگال، چشم پلنگ *راعی: چراننده گله https://eitaa.com/aliinaaseri ■■□■■□■■□■■□■■□
4_6030397347899375905.mp3
1.17M
📘 فایل صوتی حکایات گلستان 📕شماره (٩): ◾ باب اول/ حکایت ٨ ◾ 📗 مدت زمان: ٠٠:٥٨ ____________________________ https://eitaa.com/aliinaaseri ◾️🔸◾️🔸◾️🔸◾️🔸◾️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جُدا از خود نشستم آنقدَر تنها به ياد او كه با خود رو به رو برخوردم و نشناختم خود را ١٤٧ ╭ ۞﴾📘📗📕﴿۞ ╰➤https://eitaa.com/aliinaaseri ▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ بگذار كه بر شاخه‌ی اين صبحِ دلاويز بنشينـم و از عشق سرودی بِسرايم... |صبحتون بخیر و پر برکت ١٤٨ ╭ ۞﴾📘📗📕﴿۞ ╰➤https://eitaa.com/aliinaaseri ▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬
درخت کوچک من! ای درخت کوچک من! صبور باش و فراموش کن بهاران را ١٤٨ ╭ ۞﴾📘📗📕﴿۞ ╰➤https://eitaa.com/aliinaaseri ▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬
‍هزار دشمنم ار می‌کنند قصد هلاک گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باک ١٤٩ ╭ ۞﴾📘📗📕﴿۞ ╰➤https://eitaa.com/aliinaaseri ▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬ 🔘 حکمت و حکایت شماره (٣٢) 📕چوپانی ماری را از میان بوته‌های آتش گرفته نجات داد و در خورجین گذاشته و به راه افتاد. چند قدمی که گذشت مار از خورجین بیرون آمده و گفت: به گردنت بزنم یا به لبت؟ 📘چوپان گفت: آیا سزای خوبی این است؟ 📕مار گفت: سزای خوبی بدی است. قرار شد تا از کسی سوال بکنند، به روباهی رسیدند و از او پرسیدند. روباه گفت: من تا صورت واقعه را نبینم نمیتوانم حکم کنم. 📗پس برگشته و مار را درون بوته‌های آتش انداختند، مار به استمداد برآمد و روباه گفت: بمان تا رسم خوبی از جهان برافکنده نشود... ╭ ۞﴾📗📘📕﴿۞ ╰┈➤https://eitaa.com/aliinaaseri ▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬
▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬ چو از کنار من آن غمگسار برخیزد غمی به قصد من از هر کنار برخیزد ١٥٠ ╭ ۞﴾📘📗📕﴿۞ ╰➤https://eitaa.com/aliinaaseri ▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا