هدایت شده از دبیرخانه هماندیشی ها
🔸#هم_اندیشی_تابستانی
درآمدی بر تعالی حکمرانی فرهنگی
🔸🔹💠🔹🔸
🔻 نشست سوم
✔️عنوان ایده:
حل مساله اشتغال با استفاده از ظرفیت تشکلهای دینی
➖ ➖ 🔹 💠 🔹➖ ➖
✔️ارائـــه دهنــده:
حجتالاسلام والمسلمین حمزه معلی
(دبیر مجمع عالی اقتصاد مقاومتی)
🗓 زمان:
سه شنبه 17 مردادماه
ساعت 15 الی 18
📍مکان:
بلوار جمهوری، اداره کل سازمان تبلیغات اسلامی قم، طبقهی سوم
➖ ➖ 🔹 💠 🔹➖ ➖
🔻سازمان تبلیغات اسلامی قم
🔻مرکز علوم نوین اسلامی (معنا)
🌐 @maana_hamandishi
هدایت شده از دفتر مطالعات جنسیت و جامعه
🟠 سلسله نشستهای راهبردی
«طرح کلی حجاب، فراسوی بهترین قوانین»
با حضور اساتید، نخبگان و پژوهشگران
🔻 نشست چهارم
🔹 حجتالاسلام و المسلمین علی محمدی
مدیر موسسه معنا
🕝 سهشنبه 24 مردادماه، ساعت 10
🚻 دفتر مطالعات جنسیت و جامعه
@gesostu_ir
www.GESOSTU.ir
🔷 نشست حوزه و علوم انسانی 🔷
🔶 ارتباط و تعامل علوم حوزوی با علوم انسانی
چرا؟ چگونه؟ چه زمانی؟
🔹موضوعات و اساتید:
✅ گزارشی از نسبت کنونی جریانهای فقه و تفقه با علوم انسانی: حجتالاسلام علی محمدی
(مدیر مؤسسۀ معنا)
✅ حکمت عملی و ظرفیتهای مواجهه با علوم انسانی: حجتالاسلام زهیر انصاریان
(رئیس شورای علمی اندیشکده دین و
حکمرانی)
✅ گزارشی تجربی از نیاز به علوم انسانی در کنش میدانی: حجتالاسلام علیرضا قربانی
(دبیر انجمن دین و فرهنگ و ارتباطات)
✅ علم دینی در منظر امام و رهبری و نقش ساختارها در تحقق آن: محمدسجاد احمدی
(مدیر مدرسۀ منهاج)
📆 دوشنبه، ۳۰ مرداد
🕰️ ۹ صبح الی ۱۲
🕌 حوزۀ علمیۀ مشکات
🔹 کسب اطلاعات بیشتر:
تماس با شمارۀ 09391282940 یا پیام به همین شماره در پیامرسان بله.
هدایت شده از دبیرخانه هماندیشی ها
🔸#هم_اندیشی_تابستانی
پیرامون الگوهای مردمی سازی حکمرانی
درآمدی بر تعالی حکمرانی فرهنگی
🔸🔹💠🔹🔸
🔻 نشست چهارم
✔️عنوان ایده:
امت بالغ و نهضت مشارکت فعالانه
(رویکرد زیست بومی در رشد و مشارکت)
➖ ➖ 🔹 💠 🔹➖ ➖
✔️ارائـــه دهنــده:
حجتالاسلام والمسلمین ایمان عادلی
(مسئول مرکز نوآوری اجتماعی مبتدا)
🗓 زمان:
دوشنبه 30 مردادماه
ساعت 15 الی 18
📍مکان:
بلوار جمهوری، اداره کل سازمان تبلیغات اسلامی قم، طبقهی سوم
➖ ➖ 🔹 💠 🔹➖ ➖
🔻سازمان تبلیغات اسلامی قم
🔻مرکز علوم نوین اسلامی (معنا)
🌐 @maana_hamandishi
صوت مناسبات فقه و علوم انسانی 1402.05.30.mp3
15.25M
💢شش ایده در مناسبات فقه و علوم انسانی!💢
🔊صوت جلسه
🔹روز دوشنبه 30 مردادماه 1402 در مدرسه علمیه مشکات، ارائهای داشتم در معرفی سریع شش ایده درباره مناسبات فقه و علوم انسانی.
🔹البته در ذهنم بود که هشت ایده را توضیح دهم که به خاطر ضیق شدید وقت از دوتا از آنها صرفنظر کردم: 👇
1️⃣ایده اول: ایده تبعیت فقه از علوم مدرن توسط جریان روشنفکری کشور با سه پیشنهاد.
2️⃣ایده دوم: ایده جدایی و تباین عرصه های فقه و علوم انسانی.
3️⃣ایده سوم: ایده جایگزینی فقه به جای علوم انسانی.
4️⃣ایده چهارم: ایده قرار گیری فقه در منزلت گردآوری و علوم انسانی در منزلت مشاهده و آزمونپذیری.
5️⃣ایده پنجم: وابستگی فقه به علوم انسانی در موضوعشناسی.
ارتقای این ایده با توجه به سه نکته:
1ـ تفاوت علوم انسانی مدرن با خبرویت در ادبیات فقهی و لزوم دستیابی به علوم انسانی اسلامی
2. نگاه کلان و نظاممند به موضوعات مستحدثه و لزوم پرهیز از بررسیهای صرفاً موردی و مصداقی.
3. توجه به تفاوت مسائل حاصل رشد طبیعی دانش انسان در نسبت با طبیعت و فناوریهای اجتماعیِ طراحی شده در علوم انسانی مدرن.
6️⃣ ایده ششم: ایدهای است که علوم انسانی اسلامی را به مثابه توضیح دهندهی شرایط امکان تاریخی و فرهنگی تحقق احکام تفقه شده الهی میداند.
این ایده، طریق بیرون آمدن فقه از انفعال و رسیدن به نقطه حادثهسازی و به دست گیری زمام امور و نبض حوادث را قرارگیری علوم انسانی اسلامی در امتداد عینی راهبردها، نظامات و احکام شرعی میداند. به تعبیر دیگر علوم انسانی، باید ابزار ایجاد موضوع باشد، نه صرفا شناسایی موضوعات مستحدثه.
#علوم_انسانی_اسلامی
#فقه_حکومتی
هدایت شده از ساخت ایران|حسین مهدیزاده
دوست عزیزم آقای دکتر حمید ابدی، گاهی یادداشت هایی به غرض رویت و چرخش در فضای مجازی می نویسند، اما از آنجایی که هنوز تصمیم نگرفته اند که خود صفحه یا کانالی داشته باشند، این افتخار را به بنده می دهند و از من می خواهند که آنها را در این کانال منتشر کنم.
این یادداشت را نیز امروز صبح در اختیار بنده قرار دادند و تقاضا کردند که در کانال ساخت ایران منتشر شود که در ادامه و بدون تصرفی به رویت شما می رسد. یادداشتی که حقیقتا خواندنی بود و از آن استفاده کردم.
قسمت اول:
https://eitaa.com/social_theory/1884
قسمت دوم
https://eitaa.com/social_theory/1885
قسمت سوم:
https://eitaa.com/social_theory/1886
🆔 @social_theory
👇👇👇👇👇
هدایت شده از ساخت ایران|حسین مهدیزاده
🔅زنده باد دولتِ بیگفتمان
💡آیا از بیگفتمانی دولت سیزدهم میشود استقبال کرد؟
🖊حمید ابدی
[1 از 3]
🔸دولت سیزدهم را دولتِ بیگفتمان میدانند و من در این نوشته کوتاه، بنا به دلایلی، در صدد همراهی با «وضعیت بیگفتمانی» این دولت هستم. شرایط امروز جهان و ایران را به گونهای مییابم و میفهمم که اقتضای آن، بیگفتمانی است؛ به عبارت دیگر، اگرچه به طور کلّی، بیگفتمانی، وضعیت مطلوبی نیست، اما در شرایط کنونی، بیگفتمانی مزیّت دولت سیزدهم است. ما چون «دولتهای گفتمانی» را با تجربه تاریخیِ دولتهای پنجم تا دوازدهم میفهمیم، به خاطر عادات ذهنی تهنشینشده، قدری با این وضعیت خلاف آمد عادت، غریبهایم و زبان به نقد آن میگشاییم. آیا نمیتوانیم تجربه دولتهای گفتمانی گذشته را با نظری انتقادی مورد توجّه قرار دهیم؟
🔹اگر بخواهیم واژه گفتمان را با دقّت و حسّاسیت به کار ببریم، دولتها شاید در بستر یک گفتمان شکلیافته، بتوانند به نشر و بسط آن گفتمان کمک کنند، امّا هیچگاه منشا گفتمانی نبودهاند. در تجربه تاریخی سه دهه پس از جنگ، مطابق دیدگاه رهبری، تنها دو گفتمان «عدالت» و «تولید علم» امکان پذیرش اجتماعی در جمهوری اسلامی را یافته است و از قضا هر دو گفتمان، بیش از آنکه منشا «دولتی» داشته باشد، منشا «دانشجویی و دانشگاهی» داشت؛ یعنی سرآغاز و نقطه تولّد آن دولت مستقر نبود، اگرچه دولت مستقر در در بسط و تثبیت آن نقشآفرینی جدّی داشت. به استثنای این موارد، کدام دولت در جمهوری اسلامی ایران توانست طی یک تجربه هشت ساله، گفتمانی را به اجماع عمومی مردم یا نخبگان ایران برساند؟ در تقسیم کار واقعی شکلیافته در جمهوری اسلامی، دولتها گفتمانساز نبودهاند و اگر قدمی برای تغییر گفتمان عمومی کشور برداشتهاند، از عهده چنین کاری بر نیامدهاند.
🔸«گفتمانهای دولتساخته»، همواره با ارایه روایتی از نیاز و ضرورت خاصّی را که در یک برهه زمانی در کشور شکل گرفته بود، پاسخ آن نیاز را در شعار و مجموعهای از گزارهها صورتبندی کردهاند. دولت پنجم، ضرورت و نیاز به سازندگی را در شکل خاصّی از «توسعه تکنوکراتیک» پاسخ داد؛ دولت هفتم، جامعه به تنگ آمده از قفس آهنین تکنوکراسی را به «توسعه سیاسی» و خوانش خاصّی از آزادی فراخواند؛ دولت نهم که در پیِ گفتمان عدالت برآمده بود، در ادامه راه خود (در دولت دهم)، تصوّر میکرد میتواند با «مکتب ایرانی» شکافهای سیاسی و اجتماعی آن روز را التیام بخشد؛ دولت یازدهم در شرایط تحریم اقتصادی که جامعه آن را نشئتگرفته از فقدان خرد سیاسی در سیاست خارجی و ستیز با غرب میفهمید، خوانش خاصّی از شعار «اعتدال» و «تدبیر» را بر سر دست گرفت؛ این تجربهها اگرچه سطحی از تاثیر بر ریلهای اداره کشور بر جای گذاشتهاند، اما هیچیک موفق به استقرار گفتمانی در کشور نشدهاند.
🔹دولتها همواره در صدد «برساخت» گفتمانی بودهاند که در رویارویی با واقعیت جمهوری اسلامی و جامعه ایران، به علت ناسازگاری با بافت جمهوری اسلامی و جامعه ایران، در نهایت با پنجهکشیدن به صورت حاکمیت و جامعه ایران و زخمی و خسته شدن خود دولتها فیصله یافته است. ما همواره با دولتهایی رو به رو بودهایم که خسته و زخمی و زخمزده، صحنه را به دولت بعد واگذار کردهاند. البته جمهوری اسلامی راه خود را بر روی مخروبه گفتمانهای دولتساخته، پیش برده است و شعار اصلی هر دولت را به گونهای استحاله و در خدمت خود به کار گرفته است. سازندگی، آزادی، مردمسالاری، عدالت و اعتدال هنوز در متن جمهوری اسلامی حاضرند، امّا نه به معنایی که دولتها در صدد برساخت آن بودهاند.
🔸دولت سیزدهم در شرایطی بر سر کار آمد که نوعی سستی و زوال در آرایش سیاسی و اقتصادی و فرهنگی کشور پدید آمده و همزمان نشانهها و جوانههای نوعی نظم سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جدید ظاهر شده است. وضعیت زمانی بغرنجتر میشود که توجّه کنیم، نظم سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان پیرامون ایران نیز در سراشیبی زوال قرار گرفته و نشانههای نظم جدید ظاهر شده است. فهم اینکه روند تحوّلات و برآیند نیروهای کنشگر صحنه، در ایران و جهان، رو به چه سمتی است، بسیار دشوار شده و دولت سیزدهم در چنین شرایطی «بیشعار» و «بیگفتمان» به میدان آمده است. در وضعیت امروز ایران و جهان، کسی را سراغ ندارم که ادّعایی در باب اشراف و تسلّط بر روند تحوّلات داشته و یا روایتی عرضه کرده باشد. به جز احتمالات و گمانههایی اجمالی و پراکنده، «روایت» پرقدرتی از روند تحوّلات وجود ندارد. این خلا روایت، نه از سر ضعف داده، اطلاعات یا قدرت تحلیل تحلیلگران، بلکه از پیچیدگی درک معادله تغییرات حکایت دارد.
🆔 @social_theory
ادامه ⬇️⬇️
هدایت شده از ساخت ایران|حسین مهدیزاده
🔅زنده باد دولتِ بیگفتمان
💡آیا از بیگفتمانی دولت سیزدهم میشود استقبال کرد؟
🖊حمید ابدی
[2 از 3]
🔹وضعیت آغاز دولت سیزدهم یک تفاوت اساسی با وضعیت اجتماعی در دولتهای پیشین دارد. دولتهای پیشین در بستر یک نیاز و ضرورت جمعی که جامعه ایران آن را احساس میکرد، شکل یافتند: نیاز به سازندگی، نیاز به آزادی، نیاز به عدالت، نیاز به عقلانیت. میتوان پرسید: دولت سیزدهم با چه جامعهای و با چه تمنّایی رو به رو بوده است؟ آیا روایتی از تمنّای جامعه ایران در طلیعه گام دوم انقلاب وجود دارد؟ به نظر میرسد، جامعه ایران در سالهای ابتدایی گام دوم، بیآنکه بر روی شعار خاصّی مطالبهای داشته باشد یا نیاز خاصّی را ضروری بداند، اساساً در مورد «آینده و سرنوشت» خود به تردید و پرسش افتاده است. در دولتهای قبل، ما با چنین وضعیتی رو به رو نبودهایم و انگار آینده مطلوب، با سطحی از اطمینان و به سهولت «قابل دسترسی» مینمود. راهِ آینده در دولتهای قبل، باز و گشوده به نظر میرسید و شاید به همین دلیل بود که دولتها با شوقی وافر و زانوانی پرتوان برای پاینهادن در مسیر تحوّل و اصلاح به میدان میآمدند. امّا در دولت سیزدهم، وضعیت ویژه جهان و ایران، اساس آینده را در پردهای از ابهام قرار داده است؛ در دولتهای قبل، هیچگاه آینده تا این اندازه، ابهامآلود و پرسشبرانگیز به نظر نمیرسید. این نه وضعیت دولت سیزدهم که وضعیت جمعی ایرانیان در ابتدای قرن پانزدهم هجری شمسی است. با این وضعیت چگونه میشد و میتوان رو به رو شد؟ آیا برساختِ یک شعار یا یک راهبرد یا مجموعهای از گزارهها، میتوانست و میتواند راهی باز کند و کاری را پیش ببرد؟
🔸پرسشبرانگیزی آینده، امری ملّی در ایران نیست و اختصاص به ایران ندارد. جهان امروز در مورد آینده به تردید افتاده است و دستها و افکار و اندیشهها برای حرف زدن از آینده و ساختن آن، قدری سست شدهاند و صاحبنظران سعی میکنند اندکی محتاطانهتر در مورد آینده حرف بزنند. اگر دقّت کنیم، نسبت ایران با جهان نیز دستخوش تحوّلاتی شده است. بعد از ماجرای سوریه، ماجرایِ برجام و از همه مهمتر، بعد از شهادت شهید سلیمانی، انگار دریچهای به سوی دیدن و فهمیدن جهان برای ما ایرانیان باز شده که در سابقه تاریخی ما وجود نداشته است. ما عمدتاً با جهان، از دریچه نوعی شیفتگی یا نوعی غیریتانگاری رو به رو بودهایم. امّا به برکت جمهوری اسلامی و حوادث دهه نود شمسی که به آن اشاره شد، و همچنین وضعیت تحوّلات جهانی و افول قدرت آمریکا و در حال تکوین بودن نظم جدید جهانی، انگار برای اوّلین بار، با دولت سیزدهم امکان آن را یافتهایم که در ورای شیفتگی و غیریتانگاری، جهانی که در آن قرار داریم را بشناسیم. «جهان» در این وضعیت جدید، دیگر «ّبیرونِ» ایران نیست و ما با «ایرانِ در جهان» رو به رو شدهایم. «ایرانِ در جهان»، یعنی سرنوشت و آینده ایران با سرنوشت و آینده جهان امروز پیوند خورده است و این وضعیت، فوق روابط بینالمللی و سیاست خارجی همسو یا ناهمسو با غرب، در دولتهای پیشین است.
🔹شرایط امروز ایران و جهان به گونهای نیست که با انتخاب یک شعار و مجموعهای از گزارهها، بتوان گفتمانی را در جامعه پمپاژ کرد. وقتی اساس آینده مورد سوال و ابهام واقع شده و جامعه ایران بیش از گذشته، مسائل خود را در پیوند با مسائل جهان میبیند، گوشی برای شنیدن راهحلهای دم دستی، مشابه آنچه در گفتمانهای دولتساخته قبلی دنبال میشد، وجود ندارد. تازگیِ وضعیتی را که دولت سیزدهم در آن واقع شده است، دریابیم و به آن بیاندیشیم. این وضعیت نوظهور، ایران و مسئلههای ایران را در شاکله جدیدی پیش روی دولت سیزدهم قرار داده است. دولت سیزدهم به جای دنبال کردن یک «گفتمان سیاسی»، به واسطه شخصیت آقای رییسی، حامل «فرهنگ سیاسی» خاصّی است که امکان مواجه شدن با وضعیت پیچیدهای را که به آن اشاره شد، یافته است.
🔸به بیانات رهبری در دیدار با هیئت دولت در سال 1401 که عمدتاً به ستایش و تحسین «فرهنگ سیاسی» دولت سیزدهم اختصاص داشت، با نظری عمیقتر بنگریم. در میان ویژگیهایی که رهبری برشمردند، به نظرم «زدودن رقابتهای منفی از روابط بین قوا» و «احتراز از فرافکنی و بهانهتراشی» جلوهای ویژه داشت. این دو ویژگی را صرفاً به عنوان ویژگی اخلاقی رئیسجمهور و هیئت دولت فرونکاهیم؛ این دو ویژگی، ظرفیت و امکان جدیدی را پیش روی دولت سیزدهم قرار داده است که دولتهای گفتمانی قبلی فاقد آن بودهاند: «رو به رو شدن با واقعیت و پیچیدگی مسائل کشور». اینکه دولت سیزدهم تا چه اندازه در فهم و حل مسئلههای کشور موفق بوده، در جای دیگری باید مورد بررسی قرار گیرد، امّا میتوان ادّعا کرد که دولت سیزدهم به عنوان نخستین دولت گام دوم انقلاب، با پیچیدگی مسائل واقعی جمهوری اسلامی مواجه شده است.
🆔 @social_theory
ادامه ⬇️⬇️
هدایت شده از ساخت ایران|حسین مهدیزاده
🔅زنده باد دولتِ بیگفتمان
💡آیا از بیگفتمانی دولت سیزدهم میشود استقبال کرد؟
🖊حمید ابدی
[3 از 3]
🔹تمامی دولتهای گفتمانی، چالشهای جمهوری اسلامی را در پرتو گفتمانی که برساخته بودند خوانش میکردند، نه آنگونه که واقعیتِ آن چالشها بود. اغلب گفتمانهای برساخته ـ چه غیرهمسو و چه همسو با انقلاب ـ فضایی آمیخته از ستیز و رقابت منفی و فرافکنی و بهانهتراشی را رقم میزد که امکان مواجه شدن با ابعاد پیچیده مسائل را از آنها سلب میکرد. تنش سیاسی کاذب که من آن را غیر از سیاستورزی و سیاستمداری اصیل میفهمم، اجازه نمیدهد مسائل آنگونه که هستند، خود را بنمایاند. ضرر گفتمانهای دولتساخته، «زدودن پروا» از دولتهای قبلی و حاصل آن نوعی «بیپروایی» در مواجه شدن با چالشهای جمهوری اسلامی بود. این بیپروایی، اگرچه در ظاهر به راهحلهایی میانجامید که پرطنطنه و قاطع و محکم ارایه میشد، اما در مجموع، احساس میشد که پیچیدگیها، آنگونه که باید، فهم نمیشود. در فضای پروپاگاندایی دولتهای گفتمانی، سروصداها اجازه مواجه شدن با ابعاد گوناگون و پیچیده چالشها را سلب میکرد. دولت سیزدهم، امّا، دولتی «بیسروصدا» است و ما که گفتمان داشتن دولتها را با سروصدا و هیاهو تجربه کردهایم، قدری در فهم این دولت با دشواریهایی مواجهیم.
🔸دولتهای گفتمانی قبلی، بعضاً حاویِ سیاستمداران، مدیران و کارشناسان هوشمند و خوشفهمی بودند که شاید درکی از پیچیدگی مسئلهها برایشان فراهم بود، اما فرهنگ سیاسی حاکم بر دولت ـ با نظر به حیثیت کلّی دولت ـ اجازه نمیداد با مسئلههای جمهوری اسلامی، با همه دقائق و پیچیدگیهای آن رو به رو شوند. ما میتوانیم به نحوه صورتبندی مسئلهها توسط دولت سیزدهم انتقاد داشته باشیم و دولت سیزدهم از این منظر قابل نقد است، امّا به تازگی این فرُم از مواجه شدن توجّه کنیم و به استقبال آن برویم. فرهنگ سیاسی حاکم بر دولت سیزدهم که با نظر به سابقه تاریخی دولتهای پس از انقلاب، میتوان آن را بیسابقه دانست، شاید بتواند موانع راه ساخت «دولت اسلامی» را از پیش رو بردارد. ایجاد دولت اسلامی نیازمند «نرمافزار/نظریه اداره» است که با نظریههای آکادمیک متفاوت است و امری در میانه نظر و عمل است. تاسیس چنین نرمافزاری تنها در شرایطی امکانپذیر میشود که فرهنگ سیاسی کشور بستر رو به رو شدن با ابعاد پیچیده مسائل را فراهم نماید. وقتی چنین فرهنگ سیاسی نباشد(همچنانکه در دولتهای قبل نبود)، اذهان درگیر تنشهایی میشود که نتیجه آن غیاب مسئلهها است.
🔹دولت سیزدهم «اصول» دارد، اما گفتمانی نساخته و ندارد. دولت سیزدهم، دولتِ گفتمانی نیست و گفتمانی از سنخ دولتهای گذشته و به سبک آنها را تا کنون ارایه و پمپاژ نکرده و چه خوب که آنگونه به میدان نیامده است؛ زنده باد دولت بیگفتمان! امّا در عین حال، دولت سیزدهم ظرفیت و امکان «ظهور و تکوین» گفتمان متناسب با شرایط تاریخی را که امروز در آن قرار داریم، داراست. میان تکوین گفتمان با برساخت گفتمان میبایست تفاوت قائل شد. برساخت گفتمان، قبل از مواجهه با چالشها، به نحو «پیشینی» انتخاب مشخّصی دارد و با نوعی پمپاژ مصنوعی و پروپاگاندایِ رسانهای همراه است، امّا تکوین گفتمان در حینِ مواجهه عملی با شرایط تاریخی، به صورتی طبیعی شکل میگیرد و زبان متناسب با خود را مییابد. گفتمانهای تکوینی در مقایسه با گفتمانهای برساختی، ظرفیت بیشتری برای تفاهم جمعی و ماندگاری داراست. فراموش نکنیم که گفتمانها را دولتها نمیسازند و دولت سیزدهم تنها میتواند در تمهید شرایط ایجاد و نشر گفتمان نقشآفرینی نماید؛ بنای یک گفتمان را در جایی بیرون از دولت باید جستجو کرد. آیا دولت سیزدهم میتواند مسیر تکوین گفتمانِ متناسب با شرایط تاریخی امروز ایران و جهان را به درستی طی کند؟
🆔 @social_theory
هدایت شده از سجاد عبداللهی
«هوالحبیب»
پاییز ۶۳ زمانی که صدام ملعون، بمباران شهرها را در دستور کار قرار داد، ۱۳ مرد جنگی عازم کشور سوریه شدند.
قرار بود نحوه پرتاب موشک را آموزش ببینند.
به صورت همزمان تیم دیگری در تلاش بود تا از کشور لیبی و کره شمالی چند موشک بخرد.
این آغاز تلاش برای تشکیل یگان موشکی سپاه بود.
زمانی که حسن آقا و همراهانش وارد خاک سوریه شدند و با فرماندهان سوری وارد گفتگو شدند چند نکته مطرح شد:
۱. گردان پرتاب موشک نیاز به یک تیم ۳۰ تا ۴۰ نفره متخصص داشت، اما حسن آقا و دوستانش فقط ۱۳ نفر بودند.
۲. آموزشهای پرتاب موشک اسکاد بی برای افراد زبان دان حدود ۳ الی ۴ ماه زمان نیاز داشت، حال آنکه حسن آقا میگفت ما فقط ۱ الی ۲ ماه وقت داریم و مردم ما زیر آتش هستند.
حسن آقا و دوستانش، با سختی هرچه تمام با همین تیم ۱۳ نفره در کمتر از ۲ ماه همه آموزشها را به زبان عربی گذراندند، آن هم برای ۲ موشک.
هم «اسکاد بی» و هم «فراگ ۷»
این جمع کوچک در روزگاری سخت و پس از کارشکنی تیم لیبیایی پایهگذار یگان عملیاتی و راهبردی موشکی سپاه شدند و معادله جنگ نابرابر را تغییر دادند.
خدا رحمت کند #حسن_تهرانی_مقدم و #ناصر_جمال_بافقی را که ۳۱ مرداد سالگرد شهادتش بود.
پینوشت:
🔹گاهی باید یک کار سخت نشدنی را در کمتر از زمان مورد انتظار به ثمر رساند.
🔸 اختصاص دادن زمان برای انجام کاری بیش از زمان مورد نیاز، به معنای کوتاهی در انجام آن کار و کاری است که پس از انجام این کار باید آن را آغاز کنیم.
🔹 گاهی برخی جمعهای کوچک، کارهای بزرگ تاریخساز انجام میدهند.
#شهید_احمد_کاظمی
#شهید_حسن_تهرانی_مقدم
#شهید_ناصر_جمال_بافقی
#اسوه_تشکیلاتی
هدایت شده از دبیرخانه هماندیشی ها
🔸#هم_اندیشی_تابستانی
پیرامون الگوهای مردمی سازی حکمرانی
درآمدی بر تعالی حکمرانی فرهنگی
🔸🔹💠🔹🔸
🔻 نشست پنجم
✔️عنوان ایده:
امامت محله؛ الگوی پیشرفت و اداره محلات
➖ ➖ 🔹 💠 🔹➖ ➖
✔️ارائـــه دهنــده:
حجتالاسلام والمسلمین سیدناصر میرمحمدیان
(مدیر عامل بنیاد هدایت)
🗓 زمان:
دوشنبه 6 شهریورماه
ساعت 15 الی 18
📍مکان:
بلوار جمهوری، اداره کل سازمان تبلیغات اسلامی قم، طبقهی سوم
➖ ➖ 🔹 💠 🔹➖ ➖
🔻سازمان تبلیغات اسلامی قم
🔻مرکز علوم نوین اسلامی (معنا)
💢پیغمبر_دزدان!💢
امروز به یک مطلب جالب از یک روحانی اهل سیرجان کرمان در دوران قاجار رسیدم که مخاطب خودش را دزدان سرگردنه بگیر و قلچماق قرار داده بود و برای کم کردن شر ایشان از سر مردم، دست به طنازی و نامهنگاری و رفت و آمدم میکرد. چه مصداق خوبی بود از #جهاد_تبیین !
عین مطلب را ذکر میکنم:👇
📚 پيغمبر_دزدان #نبی_السارقین
✍️ محمد ابراهیم باستاني پاریزی
#طنز_اجتماعی «نبی السارقین» یا «پیغمبر دزدان» لقبی است که یک روحانی اهل سیرجان کرمان به نام شیخ محمد حسن سیرجانی ملقب به قارانی که در اوایل سده 14 قمری یعنی حدود 120 سال پیش از دنیا رفته برای خود برگزیده است. او که در دوره ای می زیست که ناامنی و آشوب و دزدی بسیار بود، خود را پیغمبر دزدان گردنه گیر و مسلح نه دله دزدانی که گاو و خر مردم را از طویله آنان می دزدند معرفی کرد و با کلام و قلمی شیوا، سلیس و آمیخته با طنز، در قالب اشعاری که سرود و یا نامه هایی که به این و آن نوشت، در برابر این اوضاع نابهنجار موضع گرفت و گاه حتی توانست اموال مالبختگان را از دزدان یا حکومتگران باز پس گیرد.شیخ محمدحسن زیدآبادی، یا در برخی منابع: شیخ محمدحسن سیرجانی کرمانی، متخلص به قارانی و مشهور به نبی السارقین یا پیغمبر دزدان متولد حدود ۱۲۳۰ هجری قمری در زیدآباد سیرجان، درگذشت حدود ۱۳۱۰ هجری قمری در زیدآباد)، شاعر، نویسنده، طنزپرداز و روحانی ایرانی و از معاریف عصر قاجار بود.وی در بهبود و اصلاح اوضاع زمان خویش، تلاش بسیار کرد و با نامههای مطایبه آمیز و سرشار از اشعار لطیف و در عین حال گزنده خود، خطاب به حکام و افراد مهم و مؤثر دوران خویش، آنان را به عدالت و دادگری و دوری از بیداد و ستم، فرامی خواند.مقصود و غرض وی از انتخاب لقب نبی السارقین یا پیغمبر دزدان برای خویش و استفاده همیشگی از این لقب در اشعار و نوشتههای خود، آن بود که با بیان شوخ طبعانه خویش، در ظاهر دزدان بیابانی و سر گردنه و راهزنان صحراگرد و کوه نشین، و در باطن و لفافه، تمامی دزدان و غارتگران اموال عمومی و از جمله به خصوص حکام و زمامداران ستمگر را، به کردار زشت و جهنمی شان متنبه ساخته و با گفتار و لحن دلپسند آن زمان، آنها را از روش بدشان بازدارد.کتاب پیغمبر دزدان از 64 سال پیش تاکنون همواره کتابی جذاب و پرخواننده بوده است به گونه ای که تا به حال 18 بار تجدید چاپ شده است. دکتر باستانی در تجدید چاپ های مکرر کتاب، مطالب فراوانی به آن افزوده است.این افزودنی ها، هم اشعار، نامه ها و مکتوباتی تازه از پیغمبر دزدان را شامل می شود که در گذر زمان به دست دکتر باستانی رسیده و هم مقدمه و توضیحات و پاورقی های خواندنی و ارزشمند دکتر باستانی را، که در هر چاپ بر حجم آنها افزوده شده است.مقدمه مفصل دکتر باستانی در باره محیط ظهور این پیغمبر یعنی کرمان در سده 13 قمری نیز بسیار خواندنی است. این پاورقی ها و توضیحات حاوی نکاتی ضروری، مطالبی مفید و حکایاتی ارزشمند است که خواننده از مطالعه آنها نه تنها خسته نمی شود بلکه لذت می برد.پیغمبر دزدان همچنین در مرامنامه غیر مکتوبی که برای حمایت از دزدان باشرافت داشته است ، افرادی را که بی رحمانه حتی به کاسه چوبین پیرزنی رحم نمی کرده اند ، از امت خود ندانسته و بیان می کند که در جهنم با ما محشور نخواهند شد.پیامبر دزدان هنرمندی ماهر در هنر خوشنویسی و به خصوص خط شکسته بود و قلمی فوق العاده شیوا در طنز نویسی و شعر سرایی داشت.او تمامی نامه های خود را مهمور به مهر« پیغمبر دزدان » می کرد. بعضی از نامه های پیامبر توسط همسرشان نیز مهمور به مهرِ « ام السارقین » می شد.این شعر منسوب به همسر پیغمبر دزدان است:
من از این روی ام السارقینم
که با پیغمبر دزدان قرینم
#جهاد_تبیین
#روحانیت