eitaa logo
عقل‌نوشته‌های انقلابی
2هزار دنبال‌کننده
617 عکس
209 ویدیو
55 فایل
#علی_محمدی جُستِجُوگَرِ عَقلانِیَتِ اِنقِلابِ اِسلامِی؛ از بنیان تا عینیت ارتباط با بنده: @alimohammadi89 آدرس اینستاگرام: https://www.instagram.com/ali.mohammadi89/
مشاهده در ایتا
دانلود
پاسخ حقیر به مطلب 4⃣ ۱ از ۲ از اسلوب گفتگویی که در پیش گرفته اید تشکر میکنم. فارغ از به وحدت نظر رسیدن یا نرسیدن، نفس این گفتگوها از خود ارزشمندترین نتایج است. در پاسخ چند جمله به اختصار عرض میکنم: 1️⃣اصل همدلی بنده با اصل همدلی که مخالف نیستم. اشکال حقیر این بود که به نظر می رسد که گاهی با تکیه بر همدلی، اتخاذ مواضعی از استاد جوادی که بدان تصریح کرده اند با استعجاب مواجه می شود و تلاش می شود که با تکیه بر یکی از بنیانهای نظری ایشان، موضع ایشان در یکی از مبانی فرعی‌تر توضیح داده شود. اینکه تلاش شود مبانی فرعی در تهافت و تعارض با مبانی اصلی نباشد، کاملا رویه معقولی است، ولی عرض حقیر این بود که تهافتی در میان نیست و به علت مبانی خاصی که استاد جوادی (مانند هر استاد دیگری) در مواقف متعدد هستی شناسی، دین شناسی و معرفت شناسی دارد، قاعدتا مفهومی توحیدی بودن علم در نگاه ایشان هم اختصاصاتی پیدا می کند که این اختصاصات، تمیزدهنده دیدگاه ایشان از دیدگاه شهید مطهری ره، استاد مصباح ره، شهید صدر ره و حتی مرحوم علامه طباطبایی است؛ گو اینکه نظریه ایشان تفاوتهایی از لحاظ مبانی با دیدگاه های استاد پارسانیا، خسروپناه، رشاد و واسطی و ... دارد. دقت در این تمایزها، همدلانه ترین کاری است که می توان در تقریر دیدگاه استاد دقیق النظری مانند آیت الله جوادی حفظه الله انجام داد. 2️⃣ مشروعیت روش شناختی اخذ لوازم نظریات در بند بالا هم توضیح دادن که بی تردید اخذ لوازم نظریات، از لحاظ روش شناختی کار درستی است، به شرط آنکه دقت شود که لازمه گیری یک نظریه، یک فرآیند تک خطی نیست، برای جریان یک مبنا به ساحتهای فرودست، یک اندیشمند گاه مجبور است که در خصوص دهها مسئله، اتخاذ مبنا نماید. در این میان، کسی که درصدد تقریر یک دیدگاه بر می آید، نمی تواند بدون توجه به این مبانیِ میانی و فقط با تکیه بر یک یا چند مبنای اصلی یک اندیشمند، دستگاه فکری ایشان را توضیح دهد. قاعدتا این دیگر تقریر نیست، تا حدودی به تأسیس شبیه تر می شود. 3️⃣در باب مبادی علوم الف) شمول مبادی نسبت به تصورات با این بند کاملا موافق هستم. ب) عدم انحصار مبادی علوم در اصول معرفت شناختی با این جلمه هم موافقم. ولی نکته ای در اینجا وجود دارد که به نظرم بدان کم توجه می شود. «استقلال روش تجربی از روش تجریدی و بالعکس» است. در نظام فکری جناب استاد جوادی، روش تجربی از روش تجریدی استقلال دارد و این بدان معناست که حصول به نتیجه آن، مشروط به پذیرش نتایج روش تجریدی نیست. (فیشهای صریحی که ایشان بدین معنا پرداخته اند واقعا زیاد است که دو مورد را در بالا ذکر کردم) معنای این حرف این است اگر هم گفته می شود که فلسفه، مبادی علوم تجربی را تأمین میکند، بدان معنا نیست که تعاریف ماده و جرم و حرکت و امثالهم را تعیین میکند، بلکه بدان معناست که تعاریف ماده و جرم و حرکت نباید منتهی به نفی ملکوت داشتن عالم و حرکت جوهری و .. بشود. به این قسمت خوب توجه شود. علت آن هم حضور مبانی فلسفی در محتوای علوم تجربی نیست، علتش این است که قضاوت در این امور در محدوده علوم تجربی نیست. شما در این توضیحی که می دهید، متاثر فضای علم شناسی متأخر هستید که تا حد زیادی هم بنده با آن همراهی دارم، ولی نسبت دادن آن به استاد جوادی تا جایی که بنده دنبال کرده ام، مستندی ندارد، بلکه فیش های متعدد خلاف این معنا از این ایشان وجود دارد. اگر فیش و مستندی از ایشان ـ و نه تحلیلی بر اساس از مبانی عالیه ایشانـ دیده اید، بفرمایید. ج) شمول مبادی علم نسبت به اصول موضوعه: این عبارتها گفته شده و بنده نیز باز تکرار میکنم که با آنها فی الجمله موافقم. اما اکنون بحث بر سر تقریر دیدگاه استاد جوادی است. شما جوری از این عبارات استفاده می کنید که اختلاف مبانی استاد جوادی و استاد مصباح ره و شهید صدر ره منتفی می شود. باز تأکید می کنم که نظریه استاد جوادی، یک اصل قویم و مُحکم دارد و آن تلاش برای علوم تجریدی، نیمه تجریدی و تجربی است و تلاش میکند که هر یک از اینها را در جای خود بنشاند، نه اینکه فلسفه را در حاق علوم تجربی جاری کند. این کار را هم با چندین اتخاذ چندین مبنای میانی مانند گسست حکمت نظری از حکمت عملی و حیطه بندی علوم تجریدی با علوم تجربی و همچنین توسعه در معنای دین و امثالهم انجام می دهد. عدم توجه به این موارد، تقریر دیدگاه استاد جوادی را شبیه سایر اساتید حکمت متعالیه می کند...