هدایت شده از 🚩 هی هات | جهاندار
"سیّد ما"
قل اللهمَّ را خواندم، تُعزُّ مَن تَشا دارد
تو مصداق تُعزُّ مَن تَشاءی مرحبا دارد
خمینی را عبایی بود از جنس بزرگی ها
نگار ما همان عمّامه و شال و عبا دارد
فروزاننده شمعی خطبه های آتشین بر لب
تمام شهر اگر پروانه اش باشند جا دارد
أنا العباس هر کس گفت دستش رفت هستش رفت
نپرس از عاشقی، عباس و دستش ماجرا دارد
حسین بن علی از اسب اگر افتاد باکی نیست
که زینب در دل شب تا علی دارد خدا دارد
نگار ما دلش می گیرد از نامردمی اما
که می داند دعایی را که بعد از ربّنا دارد
کسی می آید از آنسوی دریاها و باران ها
که در خیل سپاهش سیّد ما مردها دارد
1392
#مهدی_جهاندار
@mehdi_jahandar
هدایت شده از کانال رسمی میثم مطیعی
Shab1Fatemieh1-1398[05].mp3
10.76M
🏴 بمناسبت شهادت سردار #حاج_قاسم_سلیمانی
🎙میروی سفر به خیر... (واحد)
🔺بانوای: حاج میثم مطیعی
👈 متن شعر: meysammotiee.ir/post/2095
☑️ @MeysamMotiee
هدایت شده از کانال رسمی میثم مطیعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #نماهنگ | بمناسبت شهادت حاج قاسم سلیمانی
🔊 آه از دل های یتیم، در شام و کرببلا
سردار ملی ما کشته راه خدا
🎙 با نوای: #حاج_میثم_مطیعی
☑️ @MeysamMotiee
هدایت شده از 🚩 هی هات | جهاندار
🚩 سپاه قافیهی اشتباه هم دارد!
صدای جاری امواج، زیر و بم دارد
که رودخانه همین است، پیچ و خم دارد
تمیز باطل و حق را چه خوب می فهمد
"دلی که غیب نمای است و جام جم دارد"
هنوز مرثیهها از حماسه لبریزند
چکامههایی از این دست، محتشم دارد
حماسههای بزرگ از ملال خالی نیست
که عشق هم لحظاتی به نام غم دارد
سپاه، شعر بلندی به نام ایثار است
اگرچه قافیهی اشتباه هم دارد!
وطنفروش و حرامی چرا حذر نکنند
از او که عشق وطن، غیرت حرم دارد
کسی که لرزه بر اندام شبضمیران است
شباهتی به شهیدان صبحدم دارد
خروش خون خدا قاسم سلیمانی است
که تا ابد سر پیکار با ستم دارد
#مهدی_جهاندار
@mehdi_jahandar
علی محمد مودب
زلفت هزار و یک شب افسانههای ماست
سنگینی غمی ست که بر شانههای ماست
سخت است حسرت گل پرپر ولی هنوز
آغاز پرگشایی پروانههای ماست
همدرد را به گریه در آغوش میکشیم
هر سوگ ابتدای صمیمانههای ماست
حاشا که با شرارة کین شعلهور شوند
آن باغها که در جگر دانههای ماست
هشدار از آنکه پایگهش سینهها شود
این آتشی که در هوس خانههای ماست
https://eitaa.com/alimohammadmoaddab
علیمحمد مودب
دلم حاشا که مهر از سایه و همسایه بردارد
وگر از سایه حتی گاه سویم سنگ هم بارد
شبیه کوهها با یکدگر پیوسته هستیمان
به روی تختهسنگی، نام کوهستان که بگذارد
کجا غم میتواند بین ما آتش بیفروزد
که دلهامان که میسوزد، صمیمیتر طپش دارد
مرا همشانه با تو دوست دارد مادر میهن
که خود را کس به افسون، جانشین ما نپندارد
کنون تا بینهایت مهر و یاری در نگاه ماست
بسی آیینه را تاریخ نتواند که بشمارد
به جز مهر از گِل ایران عاشق بر نمیآید
پر است از عشق و ایمان باز، دشمن هر چه میکارد
یکشنبه سه مهر ۱۴۰۱
https://eitaa.com/alimohammadmoaddab
درباره متوسطها
علی محمد مودب
سالها پیش درباره مافیای بی عرضگی چند جا حرف زدم ولی هیچ جا هم انعکاس درستی نیافت، بی عرضگی البته در مقایسه با متوسط بودن خیلی هم بد نیست . بی عرضه ها را همه می شناسند اما متوسطها غلط اندازند،در هر کاری متوسط بودن بسیار لذتبخش است، متوسط ها با آرامش تمام می توانند با پلاکهای مختلفی عبور و مرور کنند، متوسط ها اعتدالی اند، طرفدار میانه روی اند و بهترین نصیبها را از همه چیز دارند،آنها نیروی مشترک همه جریانهای جامعه هستند. در هر طرفی که تجمعی تشکیل شود متوسط ها می توانند جزو هیات مدیره ها و هیات امناها باشند .در هر صنف و هر کاری وضعیت فتنه، بهار متوسط هاست، متوسط ها این مزیت را دارند که هیچ طرفی نیستند، نه خطری دارند و نه سودی و همه آنها را می پسندند، ما متوسط ها را حتی بر خودمان ترجیح می دهیم، متوسطها حتما بهتر از ما هستند چون نیروی میانه هستند،آنها پلاکی دارند که می توانند بین نیروهای مختلف تردد کنند و این کم مزیتی نیست.
وقتی برای خرید به مغازه ای می روم،دستی را می کشم و سوئیچ را بر می دارم، پسرکم مشتاقانه از صندلی عقب می آید و پشت فرمان می نشیند و مادرش هم کنارش نشسته و مواظب است تا او هیچ کاری نکند، او هم شاد شاد است که پشت فرمان نشسته است. برای یک کودک پنج ساله این اتفاق عیبی نیست اما متوسطها برای همین کار آفریده شده اند. آنها در شوراها حضور می یابند تا هیچ حرفی نزنند، مدیریتها را تحویل می گیرند تا هیچ اتفاقی نیفتد، ما بخاطر نگرانی مان از افراطی های جریانهای مختلف به متوسطها پر و بال می دهیم تا اتفاق بدی نیفتد و در عمل نتیجه این می شود که هیچ اتفاقی نمی افتد و متوسط ها از زندگی لذت می برند،تا اینجای قصه خیلی مشکلی نیست اما متوسطها در میان مدت و دراز مدت همه چیز را نابود می کنند. آنها عطش فتح قله ها را در نسل های جوان می کشند، آنها حتی اصل وجود و لزوم قله و قله نمایی را انکار می کنند. اگر در مسابقه ای داور باشند،هیچ نفر و اثری را حایز ارجمندی لازم برای دریافت جایزه اول نمی دانند و همه چیز را با معیار خودشان می سنجند، فروغ چه خوب گفته است که در سرزمین قدکوتاهان معیارهای سنجش همیشه بر مدار صفر می چرخند و متوسطها از قدکوتاهان مخوف ترند چون ما حتی حس هم نمی کنیم که دچار رکود و انحطاط شده ایم. متوسط ها به تعبیر امروزی فیک هستند و چون در کاری که بر عهده می گیرند کسی نیستند ناخودآگاه با تمام توان به سمت دلالی و بیزینس حرکت می کنند. البته بعضی از آنها آنقدر متوسط هستند که همین کار را هم نمی کنند، شغل آنها فقط و فقط متوسط بودن است. اگر نجنبیم دوران متوسط ها مقدمه ای بر عصر انحطاط یا آنارشیسم خواهد بود
از یادداشتهای ستون خط تهران-مشهد که برای
روزنامه قدس و شهرآرای مشهد مینوشتم
کاش یک وقتی بتوانم اینها را جمع کنم
https://eitaa.com/alimohammadmoaddab
علیمحمد مودب
جغرافیای ما به کجا میگریخته است
چون پیکری شکسته که بر خاک ریخته است
تاریخِ شرق با غم و با زخم ساخته
با نام زخم، هستی خود را شناخته
مثل تنی که خسته و بیتاب زخمهاست
ما آن هویتیم که در قاب زخمهاست
با زخم باز حافظه شرق جان گرفت
ما را کجا از این غم مهلک توان گرفت
این غنچههای سوخته در باد چیستند
این دختران ریخته بر خاک کیستند؟
افتاده مثل کاشی از ایوان بخت شرق
این دختران سوخته در پایتخت شرق
طرحی دوباره از غم این خاک خستهاند
افتاده مثل کاشی از ایوان، شکستهاند
هر چند زخمههای خراسان زخمیاند
شور طپش به پیکر این جان زخمیاند
با زخم زندهایم به امید خندهای
شاید که باز بال گشاید پرندهای
لبخندها گریخته از چهرهها ببین
این دختران سوخته را ای خدا ببین
این گلرخان که داغ دل هر چه عاشقاند
مکتوب روضهها و دعاهای مشرقاند
یارب مباد جز به تو روی دعای ما
ما را به ما نشان بده با زخمهای ما
#کاج_کابل #تسلیت #مکتب_سیدالشهدا
https://eitaa.com/alimohammadmoaddab
یا حق
سخن چون از سر درد است باری دردسر دارد
خوشا مردی کزینسان دردسرها زیر سر دارد
تو ایران، مسجد شیراوژنان و رادمردانی
بگو با این و آن نام تو را بردن خطر دارد
ز اشک مادرانت موجهای خون خروشیدند
زن این خاک، عزم و هیبت از زینب مگر دارد
به اهواز تو دلگرم است کردستان زیبایت
بلوچ و ترک و لر سوی خراسانت سفر دارد
درخشد بر جهان تا هست خورشید خراسانت
جهان را حضرت سیمرغ حُسنت زیر پر دارد
اگر دردی است یا حرفی، شفای ابنسینا هست
که منت تا ابد بر خاور و بر باختر دارد
تو را چون جان شیرین خاک میهن دوست میداریم
که هر خار و گلت در سرنوشت ما اثر دارد
نبیند کاخ دشمن، ذلت کوخ و کلوخت را
که از خاک تو جانهامان طپش دارد اگر دارد
دماوندا عزیزا ! ای نماز مادر میهن
کجا کس میتواند چادر از دوش تو بردارد؟
#علیمحمد_مودب
https://eitaa.com/alimohammadmoaddab
قسم به خون شهیدان
به ایستادن، آن دم که سنگ میبارند
به کوه بودن، آن لحظهها که دشوارند
به دیدگان مصمم، به سینههای ستبر
به بازوان دلیران که گرم پیکارند
به پهلوانیِ مردان مرد، گاهِ نبرد
که خم به ابرو و زانوی خود نمیآرند
به اضطراب دل مهربان شیرزنان
دمی که رو به خدا دست بر دعا دارند
به مشتها -گره دستهای نوزادان-
از آن دقیقه که پا روی خاک بگذارند
به جوهر قلم قاضیان راد، آن دم
که حلق خائن در هر لباس بفشارند
قسم به خون شهیدان، به اشک راهروان
که روز واقعه، گردان جنگ بسیارند
قسم که این همه، ای بیرق عزیز امید
به هر چه قله تو را جاودانه میکارند
در این شبانه که گرگان چارسو هارند
شکوهمند شبانان قصه بیدارند..
برقص بیرق غیرت در اوج توفانها
رها برقص علمدارهات بیدارند
✍🏻 #علی_محمد_مؤدب
🏷 #ایران_اسلامی | #شعر_پایداری
@alimohammadmoaddab
🇮🇷 @Shere_Enghelab
هدایت شده از شهرستان ادب
ترانۀ «دماوند» منتشر شد.
خواننده: ستار سهرابی
شاعر: علیمحمد مؤدب
آهنگساز: امیرحسین سمیعی
#ایران_عزیز
@shahrestanadab
هدایت شده از شهرستان ادب
Damavand.mp3
6.88M
خواننده: ستار سهرابی
شاعر: علیمحمد مؤدب
آهنگساز: امیرحسین سمیعی
#ایران_عزیز
@shahrestanadab
هدایت شده از بافتار
🖊 نویسنده: حجت امانیان
موسیقی یک هنر حیاتبخش به جامعه است. ظرفیتهایی که در یک اثر موسیقایی میتواند به جامعه تزریق شود، گاهی از خواندن دهها کتاب تاریخ سیاسی، اجتماعی هم بیشتر است.
این روزها و در گرماگرم اعتراضات مردمی، گرگهای دستآموز نظام سلطه و استعمار همچون داعش، این جرأت را یافتهاند که مانند دهههای گذشته در خیابانهای سرزمین ایران دست به کوردلانهترین اقدام ممکن یعنی ترور بزنند. ریختن خون مردم در ترور حرم حضرت احمد ابن موسی (شاهچراغ) در شیراز با ۱۵ شهید، صحنه را به خوبی نمایان کرد.
موسیقی به عنوان یک هنر پویا اما این روزها اغلب با سکوت سرآمدان موسیقیدان و خواننده همراه شده و جز همراهی با موضوعات اختلافی جامعه یا نشان رفتن اعتراضات خیابانی، کمتر به مسأله شهادت حافظان امنیت یا ترور مردم واکنش درخوری نشان داده شده است. این خلق نشدن ترانههای کارآمد متناسب با حال و هوای این روزهای مردم، «بافتار» را بر آن داشت تا به سراغ آثار قدیمی برود که هنوز ارزش شنیده شدن دارند و آنچنان که باید و شاید شنیده نشدهاند. یکی ازین آثار، قطعه «ترور» است که توسط «حامد زمانی» اجرا شده است. عجیب که این قطعه دیروز او، صدای این روزهای ماست. این قطعه را مرور کنیم.
🔺رسانه بافتار
🆔https://eitaa.com/joinchat/4285857982C557b3c5b35
هدایت شده از بافتار
هدایت شده از بافتار
Hamed Zamani - Terror 97 (128).mp3
5.93M
قطعه «ترور»
خواننده و آهنگساز: حامد زمانی
ترانهسرا: علیمحمد مودب
🔺رسانه بافتار
🆔https://eitaa.com/joinchat/4285857982C557b3c5b35
علی محمد مودب:
چه شگفت
این صحنه تصویر بلایی ست که خواستند سر مردم ما بیاورند و تا حدودی هم موفق شدند 👆
صحنه برخورد دروازه بان و دفاع
انگار خدا در این صحنه با ما سخن گفت
بینی دروازه بانتان را بشکنید گل میخورید
یادمان نرود که همین عدم تمرکز مدافعان نتیجه جنگ روانی شدید این ایام است
.
@alimohammadmoaddab
هدایت شده از استاد علی صفایی حائری
📜 #متن |🔰دعوت حوادث
📨 تمام توان و سعى من به اندازه خود من است، نه به اندازه راه و مقصد من.
📨 به خاطر همين، وقتى با تمام سعىِ خود و با همه ظرفيت خود حركت مى كنم.
📨 كسانى كه در حد اولياء حق ايثار كردند، مزد نخواستند، سپاس هم نخواستند، ولى مايى كه منتظريم تا صدامان بزنند، وضعيتمان مشخص است.
📨 ما دعوت حوادث را نمى فهميم.
📨 بعضى وقت ها كه با رفقا دور هم جمع هستيم، وقتى كسى را مى بينم كه پايش به استكانى و يا آشغالى مى خورد و بدون توجه عبور مى كند و آن را بر نمى دارد، اين معنا به ذهنم خطور مى كند كه وقتى امروز دعوت اين حوادث كوچك را نديده مى گيريم و اين استكان و يا آشغال را برنمى داريم، قطعاً در فرداى ديگر، دعوت حوادث بزرگ را هم نديده خواهيم گرفت.
📨 اگر فردا پيش ما صدها شكم را هم پاره كنند، بى تفاوت خواهيم بود، اگر هم دعوت حوادث را شنيديم و اقدامى كرديم، منتظريم تا مزدى و ترفيعى بدهند و يا لااقل سپاسى بكنند!
📨 آيا ما با كسانى كه بناى تبعيّت از آنها را داريم و سنگ ولايت آنها را به سينه مى زنيم، برابريم؟ آيا در مسير راه آنها هستيم؟
❛❛ عینصاد
📚 #اخبات | ص ۸۰
#⃣ #بریده_کتاب #سیر_و_سلوک
╭✤ @Einsad ✤╮
هدایت شده از زهردارو
عبدالله اوجالان موسس پ ک ک و سازنده شعار زن زندگی آزادی در کنار کثیره ییلدیریم همسر سابقش. اوجلان به او لقب مار زرد، خائن و ... داده بود.
عبدالله اوجلان، مخترع شعار زن زندگی آزادی یا همان ژن زیان ئازادی ست. جمله ای که روی پرچم احزاب پانکردی نقش بسته و حزب پ ک ک را حزب آزادی زنان کردستان نیز می نامند.
او معتقد بود که ازدواج، زن و مرد کرد را فلج می کند و برای حل مشکل باید مسئله زن در کردستان حل شود! یعنی باید نهاد خانواده را برانداخت و راه صعب دسترسی به زن، یعنی تشکیل خانواده را، که راه مبارزه را نیز دشوار کرده است، تسهیل کرد و از زن کرد یک موجود مبارز ساخت!
ازدواج در پ ک ک ممنوع بود و فرزندآوری حزبی در قالب جفتگیری های تشکیلاتی صورت می گرفت. خارج از این چهارچوب، هر بارداری باید با سقط جنین به پایان می رسید. زنانی که مخالفت می کردند تسویه می شدند. جمیله مرکیت با نام سازمانی سحر، اولین زن عضو تشکیلات حزب آزادی زنان کردستان! بود که به قول پ ک ک تسویه شد؛ در حالی که به شکل وحشیانه با دریده شدن شکم و پس از تجاوز عمومی به قتل رسیده بود. البته سال ها این جنایت به گردن ماموران امنیتی ترکیه انداخته می شد!
اوجلان خود یک متجاوز به عنف بالفطره بود. اغلب زنان کادر پ ک ک توسط او نواخته شده بودند.این سیره عملی در کل تشکیلات احزاب پانکردی، ساری و جاری بود.
این خشونت جنسی با روکش آزادی زن را میتوان حاصل ایدئولوژی مبارزاتی چپ و ناسیونالیسم افراطی کردی دانست. البته تا تا حدودی وامدار بعضی سنت های سرکوبگرانه جوامع سنتی کرد در قبال زن نیز بود. اما در جوامع سنتی کرد به خاطر حضور دین و سنت ازدواج بروز نمی یافت و در چهارچوب خانه و در پناه غیرت همسری مسکوت می ماند.
با فرو ریختن بنیان خانواده، و تغلیظ نگاه ابزاری ناسیونالیسم چپ به زن، این شهوت خشن، فوران می کرد و از زن کرد، یک موجود کلاشنیکف به دست قاتل با کوله ای پر از قرص و لوازم پیشگیری از بارداری می ساخت که در کوهستان هم باید می کشت و هم باید در صورت لزوم شهوات اعضای مرد را نیز فرومی نشاند. اوجلان اسم این کثافت کاری دهشتناک را "زن زندگی آزادی" گذاشته بود.
کثیره ییلدیریم همسراوجلان در اعتراض به این فحشای خشونت بار تشکیلاتی، از پ ک ک گریخت و در سوئد به شکل ناشناسی سکنی گزید. او جرئت حضور در ملا عام را ندارد اما روایت هایی که از او داریم خاطراتی ست از تجاوز جنسی، خشونت فیزیکی از طرف مردان علیه زنان.
او شخصا بارها توسط عبدالله اوجلان مورد آسیب جسمی قرار گرفته بود.
رضا شیبانی
#زن_زندگی_آزادی#ژن_ژیان_ئازادی#پانکردیسم#کردستان
@zahrdaroo
#علیمحمد_مودب
شهید عزیز ما حاج قاسم در کتاب از چیزی نمیترسیدم که زندگینامه خودنوشت اوست در روایت خودش از زندگیاش یکی از نقاط عطف زندگیاش را دفاع از ناموس یک زن عنوان کرده است که در خیابان مورد تعرض قرار میگیرد. شاید برای شما جالب باشد که آن زن یک زن بیحجاب است اما حاج قاسم در دفاع از ناموس او وارد یک درگیری میشود و بعد از اتمام آن درگیری وقتی وضعیت خود را روایت میکند می نویسد که از چیزی نمیترسیدم. شروع قصه پهلوانیهای رستم ایرانشهر و مرد آرمانی همه بسیجیهای امروز چنین حکایتی است.
این روزها به خاطر اتفاقهایی که افتاده است، در برخی گروههای مذهبی با چنین عبارتی روبرو شدهام که جای آن است که انسان بمیرد وقتی این صحنهها را میبیند و بعد بدحجابی و بیحجابیها را روایت میکنند و غمشان را بیان میکنند و آه و ناله میکنند. اما آیا انسان مذهبی باید با دیدن صحنه بیحجابیهای این روزها از غصه دق کند؟
پرسشگری از مهمترین نیازهای همه ماست و جامعه مذهبی ما باید درباره اخلاق و عرف و عادات خودش پرسشگری داشته باشد. این توقع از یک جامعه متکثر و متشکل از مذاهب و نحلههای مختلف فکری و فرقههای مختلف سیاسی و اجتماعی و قومیتهای متفاوت یک رفتار هماهنگ و همشکل در شرعیات داشته باشند و با تصویر ما از مذهب سازگار باشند آیا اصولا توقع درستی هست؟ آیا ما در سالهای پس از انقلاب به نوعی در این زمینه دچار پرتوقعی نشدهایم؟
مگر ما برای تحقق آن جامعه مطلوب چه کردهایم؟که اینهمه طلبکار و متوقع هستیم. زنانی که در عصر پهلوی بخشی از آنها همه جور چیزی میپوشیدند به هر حال بعد از انقلاب بسیار بیشتر رعایت کردند و بعد از قانون حجاب هم باز بسیار همراهی کردند. منتها ما چقدر این بلوک مخاطب را دیدیم و چقدر برای آنها فکر کردیم و چقدر با آنها در سامانهها و ساختارهای مختلف فرهنگی که در دست ما بود حرف زدیم. اصولا ما چقدر توان حرف درست زدن داریم. حرف زدن هنر خاصی نیست هر کسی دهان باز کند میتواند صدایی تولید کند ولی واقعیت این است که وقتی مثلا یک محصول رسانهای بدون هیچ توجهی به بلوکبندی مخاطبان تولید میشود در عمل هیچ گفتگویی اتفاق نمیافتد . خطر رسانههای بزرگ مثل تلویزیون این است که تولید و پخش یک پیام را معادل شنیده شدن آن پیام میانگاریم در حالی که عملا ما بسیاری از اوقات از یک بلندگوی بزرگ با خودمان حرف میزنیم و این وضعیت برای عقلا خندهدار یا گریهآور است. انگار کن که سبزیفروش محله با بلندگوی خودش به همسرش درباره جزییات منزل پیام بدهد. آموزش و پرورش و آموزش عالی و هیاتهای مذهبی و رسانههای ما بیشترشان گرفتار چنین وضعیتی هستند که من آن را در نوشتههایی مخابره به خویشتن نامیدهام و بعد با این اوضاع ما از مردم توقع داریم که شبیه آنچیزی باشند که ما خوشمان میآید. در حالی که حتی مسایل سادهای مثل ورزش بانوان و کمبود ویتامین دی و پوکی استخوانشان را ندیدیم و برایش برنامهریزی درستی نکردیم فقط آسیبها را دیدیم و وندرمانی کردیم. در حالی که مثلا به راحتی میشد و میشود مدارس و ظرفیتهای محلی را با طراحی خلاق و البته با قدری زحمت هماهنگیهای بین سازمانی که گویا فوق طاقت کارمندی رایج در این سرزمین است در خدمت ورزش بانوان قرار داد. من این را در این سالها چند بار گفتهام و نوشتهام ولی دریغ که تریبونداران تنها نگران چیزهایی هستند که در ذهنیت خودشان مهم است.
القصه وقتی بهترین جوانان شیعه در همین سالهای نزدیک جانشان را برای حفظ نوامیس ایزدیان و علویان و فرقههای مختلف شام و عراق و یمن فدا کردهاند آیا دعوت به دق کردن از دیدن چند بد حجاب در خیابانهای تهران نوعی جوگیری مذهبی نیست؟ آیا راه این مشکل حسی شدن و دعوت به عصبیت است؟
.
به نقل از روزنامه شهرآرا
@alimohammadmoaddab