eitaa logo
علی محمد مودب (اشعار و آثار
848 دنبال‌کننده
159 عکس
83 ویدیو
7 فایل
شعر 💢 کانال رسمی علی محمد مؤدب 💢 ارتباط با ادمین 🆔 صفحه رسمی اینستاگرام : http://instagram.com/alimohammadmoaddab 🆔 وبسایت : 🌐 https://ammoaddab.ir/
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کانال حمید کثیری
6.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مرحوم محمد کاسبی: میگن در لحظه مرگ انسان‌ها ملک‌الموت رو جوری می‌بینند که زندگی کردند ... @hamidkasiri_ir
بریده‌های این گفتگو بوی آداب نماز امام خمینی را می‌دهد خاصه بریده‌ای که درباره نسبت کامیون در سریال خوش غیرت با آقا تقی راننده اش صحبت می کند و می گوید که کامیون برای آتقی دنیای او بود ، این بخشها خیلی شبیه بود به حرفهای امام درباره اینکه ممکن است یک تسبیح دنیای یک آدم به ظاهر اهل عبادت بشود سلام خدا بر همه خوبانی که در ساخت این کار نقشی داشتند سفرت بخیر عزیز همه ما محمد آقای کاسبی دیشب در جمعی با دوستان هنرمند یکی از عزیزان خاطره ای گفت از جلسه ای درباره یکی از کارهای دفتر آقا و اینکه از او و جمعی مشورت خواسته بودند. ایشان گفت من موضع دفتر را نقد کردم و جلسه ادامه یافت تا نوبت آقای مهدی نصیری رسید . ایشان قبل از اینکه حرف خودش را بزند گفت من باید جواب این بنده خدا را بدهم و بسیار تند به من توپید که تو کی هستی که به خودت حق می دهی کار دفتر را نقد کنی، امروز وقتی چهره های گریان مومنین را در بدرقه محمد کاسبی می دیدم . یاد این خاطره هم همزمان در ذهنم می چرخید و اینکه این روزها مهدی نصیری نه علیه اسلام که علیه ایران با شقی ترین مردمان جهان همنوا شده است. خدا عاقبت همه ما را ختم به خیر گرداند @alimohammadmoaddab
2.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یا عزیز ای درخت سالخورده در خودت شکسته‌ای تمام عمر و پرندگان شانه‌های تو رفته رفته رفته‌اند علی‌محمد مودب از براده های کتاب کهکشان چهره ها @alimohammadmoaddab
5.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سقراط نیستی که شوکران نوشیده باشی در محاصره آتنیان معذب ‌ ‌ شهید محمد علی بردبار و آوازهای چوپانی اش ‌ @alimohammadmoaddab
14.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دستهايمان تهي چشم هايمان پر از اميد و قلب هايمان... با يکي دو قطره اشک از خجالت نگاه هم درآمديم! شعر علی محمد مودب موسیقی: امیر حسین سمیعی @alimohammadmoaddab
پناهم نیست بی تو خانه، دیگر در چه می‌گوید؟ مرا درمانده کرده در، ببین دیگر چه می‌گوید؟ دگر بر شانۀ دیوار هم اشکی نخواهم ریخت پرم از بغض در خانه، در و پیکر چه می‌گوید؟ حسن دنبال من بعد از تو می‌آید جگر پرزهر خدایا چشم این دردانه از مادر چه می‌گوید؟ حسینم را ذبیح دشت‌های دور می‌بینم پس از تو هر چه می‌خواهد، پس از تو هر چه می‌گوید نگاه زینبت شام غریبان است، حیران است عزیزم در شب ویرانه‌ها با سر چه می‌گوید؟ خدایا من امین سرّ وحی مصطفی هستم امانت غرق خون، ای وای! پیغمبر چه می‌گوید؟ دمادم یاد تو چون خیمه‌‌گاهی شعله‌ور زنده‌ست صدای ناله از هر خیمه در آذر چه می‌گوید؟ ...شب قدر علی در قبر! بی تابم تو می‌دانی که شهر این روزها پشت سر حیدر چه می‌گوید؟ چه می‌خواهی به جز ایمان و شادی بهر این مردم به فریاد آمده پشت در این کافر چه می‌گوید؟ به خود پیچیده، داغم، میخ را تا دیده‌ام خونین بپرس ای ماه من! از چاه، خاکستر چه می‌گوید؟ @alimohammadmoaddab
سوگوارم چون درختی ریشه‌های خویش را کژ چرا برداشتم آن روز پای خویش را؟ @alimohammadmoaddab
چشمه‌سار آشنایی، میهن ماهی و ماه! گر نجوشی دم به دم با من، زمان می‌ایستد @alimohammadmoaddab
در تمام شهرهای بین راه هیچ‌کس مثل خودم تنها نبود @alimohammadmoaddab
. در می‌زنند و باز دل مادر است در در می‌زنند و خرمن در آذر است در در می‌زنند و شعله به دل می‌زنند باز در دل چقدر دلهره می‌افکنند باز شاید خبر ز سرو جوانت رسیده است پایان اضطراب و گمانت رسیده است شاید پلاک و چفیه برایت بیاورند خاک از زمین کرببلایت بیاورند شاید که نامه‌‌ای خبر از یار آورد عکسی به یاد آنهمه دیدار آورد هر چند قاب دلهره مادر است در دل بد مکن عزیز به مولا در است در دل بد مکن ولی نه مگر در نمی‌زدند؟ شلاق شعله بر تن کوثر نمی‌زدند؟ در می‌طپید و سینه دیوار می‌طپید مولا دلش میانه بازار می‌طپید در می‌شکست و قامت دلدار می‌شکست مادر میانه در و دیوار می‌شکست مادر همیشه از غم فرزند خسته است از درد محسن است که پهلو شکسته است در آتش است قامت نخل علی چرا؟ تنهاست در هجوم جماعت ولی چرا؟ آتش کجا به حضرت کوثر اثر کند اما نه میخ در که به پیکر اثر کند ؟ زآن دم که میخ بر تن مادر نشسته است تا هست خار در دل حیدر شکسته است زهر است صبر بر جگرش، حیدر است او شرمنده امانت پیغمبر است او آتش زدند خانه آرام حلم را دردا شکست جهل در شهر علم را دل می‌طپد چرا؟ در آن خانه دیده است شلاق زخم بر تن پروانه دیده است خون می‌خورند و تلخ به اصرار می‌طپند دلها به داغ آن در و دیوار می‌طپند یک ذره از مشاهده‌های ذر است دل یک قطره دور مانده از آن کوثر است دل دل می‌طپد که یاد از آن در می‌آورد یاد از غم همیشه حیدر می‌آورد هر مادری گلی ست ز بستان فاطمه طفلی‌ست در صفوف دبستان فاطمه این مادران که جان دل و نور دیده‌اند با شهد مهر خویش شهید آفریده‌اند ما هر چه می‌شویم از احساس مادر است رزق جهان ز گردش دستاس مادر است . @alimohammadmoaddab