eitaa logo
علی محمد مودب (اشعار و آثار
884 دنبال‌کننده
149 عکس
75 ویدیو
7 فایل
شعر 💢 کانال رسمی علی محمد مؤدب 💢 ارتباط با ادمین 🆔 صفحه رسمی اینستاگرام : http://instagram.com/alimohammadmoaddab 🆔 وبسایت : 🌐 https://ammoaddab.ir/
مشاهده در ایتا
دانلود
. غریبم جز تو می‌دانم رفیق و آشنایی نیست صدایت می‌زند اندوه من، جز تو خدایی نیست بلد یا نابلد سوی تو می‌پوید نیاز من که جز ناز تو در شش ‌سوی عالم ماجرایی نیست همین هیچم که محتاج تو هستم هرچه فرمایی همین هیچم، همین هم بر درت کم ادعایی نیست کجاها رفته‌ام در جست‌وجو، برگشته‌ام خالی کجایی ای که خالی از تو می‌دانم که جایی نیست تو را می‌خوانم امشب بر بلندی‌های فریادم ببین در کوهسار ناله جز بغضم صدایی نیست . مرا پیدا کن از هر های و هو، در صحبتت گم کن که از من در کف من هیچ غیر از ردپایی نیست @alimohammadmoaddab
زیر سم‌های بزهای کوهی چکمه‌ها، تیشه‌های پیاپی زیر برف بلند زمستان خسته، یخ‌بسته ،بی تکیه‌گاهم کوهم آری، ولی بی‌پناهم!     @alimohammadmoaddab
. غریبم جز تو می‌دانم رفیق و آشنایی نیست صدایت می‌زند اندوه من، جز تو خدایی نیست بلد یا نابلد سوی تو می‌پوید نیاز من که جز ناز تو در شش ‌سوی عالم ماجرایی نیست همین هیچم که محتاج تو هستم هرچه فرمایی همین هیچم، همین هم بر درت کم ادعایی نیست کجاها رفته‌ام در جست‌وجو، برگشته‌ام خالی کجایی ای که خالی از تو می‌دانم که جایی نیست تو را می‌خوانم امشب بر بلندی‌های فریادم ببین در کوهسار ناله جز بغضم صدایی نیست . مرا پیدا کن از هر های و هو، در صحبتت گم کن که از من در کف من هیچ غیر از ردپایی نیست @alimohammadmoaddab
. تا نام دوست بر لب ما هست خون هست و خاک هست و خدا هست دستان ما تهی، دلمان پر از ما ولی تمام جهان پر! ضعفیم و غیر ضعف چه باشیم؟ از خود مباد بت بتراشیم ای خود تو را مباد ببینیم ! خود را کم و زیاد ببینیم خود را مبین! خدای تو دیده است ضعف تو را و در تو دمیده است در هر نماز قامت عشقیم ما نفخه قیامت عشقیم خود را اگر نیاز ببینیم خوب است در نماز ببنیم هر دم که تیر آمد و بارید ما را به حال خود بگذارید تا از امام پیش بیفتیم وآنگه به خون خویش بیفتیم به به چه حال و راز و نیازی! پیش از امام ، به چه نمازی! بی جوشن آمدیم و زره ما جان را نهاده ایم به زه ما ! بی تیغ و جوشنیم و جهادیم جان را به جای هر چه نهادیم دل سوخت تا پسند تو باشد بر شعله ها سپند تو باشد آتش بگو بجوشد و خون هم دل هست و عشق هست و جنون هم فرعون هرچه حیله بیارد موسا به جز عصا چه بیارد؟ ماییم و تکیه مان به عصا نیست سعیی که هیچ غیر صفا نیست اینک عصا که زنده عشق است سعی دل طپنده عشق است این اژدهای معجزه ماست سعی و صفای معجزه ماست ما جز دل شکسته نداریم جز دستهای بسته نداریم بنگر به ما که غرقه نیلیم چون کعبه در تهاجم پیلیم بنگر که تکیه‌مان به عصا نیست امیدمان مگر به خدا نیست در خون تپیدگان تو ماییم چشمی به آسمان تو ماییم دل خون و دیده خون، تو کدامی ؟ تو آخرین سوال و سلامی در دستخون دهر اسیریم راهی نه غیر از اینکه بمیریم راهی نه غیر از اینکه بمانیم در خون خود نماز بخوانیم ما راه و ما نماز و دعاییم خیل شکستگان شماییم آه ای سلام! پاسخمان ده ما را به ما دوباره نشان ده! ما را بخوان که یار تو باشیم تا هست بر قرار تو باشیم تا هست در مدار بمانیم عمری به انتظار بمانیم در حسرت بهار بمیریم در حسرت بهار بمانیم در انتظار یار بمیریم در انتظار یار بمانیم @alimohammadmoaddab
بیست و چهارمین جلسه از سلسله نشست‌های شعرخوانی (ویژه اعضای ادوار مختلف ) با عنوان ، با اجرای عملیات   مهمان ویژه بیست و چهارمین جلسه: استاد همراه با شعرخوانی زمان: ‌سه‌شنبه ۲ آبان ماه ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۰۰ مکان: تهران، خیابان شریعتی، بالاتر از سه راه طالقانی، روبروی سینما صحرا. پلاک ۱۶٨، طبقه چهارم @Aftabgardan_ha
07 - Symphoni Suite Sahate Hamaseh M VII.mp3
زمان: حجم: 19.88M
غزل خوانده شده در این قطعه از خواننده: سمفونی (ساحت حماسه) اذان صبح، تهران خلوتی با آسمان دارد اذان هر جا که می‎ گویند، از این شهر جان دارد از آن الله ‎اکبرها که مردان تو بالیدند از آن الله ‎اکبر ها، اذان‎ هامان نشان دارد اذان پیش از تو می ‎گفتند اما گاه بی‎ تکبیر پس از فریاد سرخ تو، اذان طعم اذان دارد شهیدانت درختان‎ اند هر قامت،‎ قیامت ‎وار رشید آن ‎سان که پا در خاک، سر بر کهکشان دارد دماوند ایستاده موسپید و پیر، پابرجای که عهدی با جوانمردان تهران جوان دارد بهشتی هست، گلزاری که زهرایی‎ ست تربت‎هاش که در هر حجله‎ اش آیینه ‎هایی جاودان دارد بلند است از تو در عالم، سر هر بید مجنونی که بوی طرۀ مشگین لیلی همچنان دارد سلام ای پایتخت سجده و تکبیر و بغض و عشق هم از تو واژه خون دارد، هم از تو شعر جان دارد اگر شطحِ غزل گنگ است، شرح قصه طولانی ست تو شهر عشقی و هر کوچه‌ات صد داستان دارد هزاران پنجره، آیینه، چشمانی چراغانی تو آن شهری که رو بر راه یار مهربان دارد @alimohammadmoaddab
. در می‌زنند و باز دل مادر است در در می‌زنند و خرمن در آذر است در در می‌زنند و شعله به دل می‌زنند باز در دل چقدر دلهره می‌افکنند باز شاید خبر ز سرو جوانت رسیده است پایان اضطراب و گمانت رسیده است شاید پلاک و چفیه برایت بیاورند خاک از زمین کرببلایت بیاورند شاید که نامه‌‌ای خبر از یار آورد عکسی به یاد آنهمه دیدار آورد هر چند قاب دلهره مادر است در دل بد مکن عزیز به مولا در است در دل بد مکن ولی نه مگر در نمی‌زدند؟ شلاق شعله بر تن کوثر نمی‌زدند؟ در می‌طپید و سینه دیوار می‌طپید مولا دلش میانه بازار می‌طپید در می‌شکست و قامت دلدار می‌شکست مادر میانه در و دیوار می‌شکست مادر همیشه از غم فرزند خسته است از درد محسن است که پهلو شکسته است در آتش است قامت نخل علی چرا؟ تنهاست در هجوم جماعت ولی چرا؟ آتش کجا به حضرت کوثر اثر کند اما نه میخ در که به پیکر اثر کند ؟ زآن دم که میخ بر تن مادر نشسته است تا هست خار در دل حیدر شکسته است زهر است صبر بر جگرش، حیدر است او شرمنده امانت پیغمبر است او آتش زدند خانه آرام حلم را دردا شکست جهل در شهر علم را دل می‌طپد چرا؟ در آن خانه دیده است شلاق زخم بر تن پروانه دیده است خون می‌خورند و تلخ به اصرار می‌طپند دلها به داغ آن در و دیوار می‌طپند یک ذره از مشاهده‌های ذر است دل یک قطره دور مانده از آن کوثر است دل دل می‌طپد که یاد از آن در می‌آورد یاد از غم همیشه حیدر می‌آورد هر مادری گلی ست ز بستان فاطمه طفلی‌ست در صفوف دبستان فاطمه این مادران که جان دل و نور دیده‌اند با شهد مهر خویش شهید آفریده‌اند ما هر چه می‌شویم از احساس مادر است رزق جهان ز گردش دستاس مادر است . @alimohammadmoaddab
. در می‌زنند و باز دل مادر است در در می‌زنند و خرمن در آذر است در در می‌زنند و شعله به دل می‌زنند باز در دل چقدر دلهره می‌افکنند باز شاید خبر ز سرو جوانت رسیده است پایان اضطراب و گمانت رسیده است شاید پلاک و چفیه برایت بیاورند خاک از زمین کرببلایت بیاورند شاید که نامه‌‌ای خبر از یار آورد عکسی به یاد آنهمه دیدار آورد هر چند قاب دلهره مادر است در دل بد مکن عزیز به مولا در است در دل بد مکن ولی نه مگر در نمی‌زدند؟ شلاق شعله بر تن کوثر نمی‌زدند؟ در می‌طپید و سینه دیوار می‌طپید مولا دلش میانه بازار می‌طپید در می‌شکست و قامت دلدار می‌شکست مادر میانه در و دیوار می‌شکست مادر همیشه از غم فرزند خسته است از درد محسن است که پهلو شکسته است در آتش است قامت نخل علی چرا؟ تنهاست در هجوم جماعت ولی چرا؟ آتش کجا به حضرت کوثر اثر کند اما نه میخ در که به پیکر اثر کند ؟ زآن دم که میخ بر تن مادر نشسته است تا هست خار در دل حیدر شکسته است زهر است صبر بر جگرش، حیدر است او شرمنده امانت پیغمبر است او آتش زدند خانه آرام حلم را دردا شکست جهل در شهر علم را دل می‌طپد چرا؟ در آن خانه دیده است شلاق زخم بر تن پروانه دیده است خون می‌خورند و تلخ به اصرار می‌طپند دلها به داغ آن در و دیوار می‌طپند یک ذره از مشاهده‌های ذر است دل یک قطره دور مانده از آن کوثر است دل دل می‌طپد که یاد از آن در می‌آورد یاد از غم همیشه حیدر می‌آورد هر مادری گلی ست ز بستان فاطمه طفلی‌ست در صفوف دبستان فاطمه این مادران که جان دل و نور دیده‌اند با شهد مهر خویش شهید آفریده‌اند ما هر چه می‌شویم از احساس مادر است رزق جهان ز گردش دستاس مادر است . @alimohammadmoaddab
4.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻پیش از تو | با شعر زنده‌یاد «سلمان هراتی»، دکلمۀ «علی‌محمد مودب» و آهنگسازی «امیرحسین سمیعی» ▪️ تازه‌ترین اثر شهرستان ادب با شعر زنده‌یاد ، دکلمۀ و آهنگسازی ، به مناسبت سالگرد ارتحال رحمة‌ﷲ‌علیه. 🔗 aparat.com/v/9zTKh ☑️ @ShahrestanAdab 🌿@alimohammadmoaddab