🚩 از عاشوراء 🏴 تا اربعین؛
با چهل قطعهٔ عاشورایی از چهل کتاب
6⃣3⃣ منزل سی و ششم - کتاب سی و ششم - قطعهٔ سی و ششم
نباید اجازه داد موضوعی به بزرگی اربعین، تفسیر کمّی بشود و در حدّ یک حرکت سیاسی تقلیل یابد؛ که در آن صورت حقیقت آن در حجاب میرود، همانطور که اگر در حدّ یک حرکت معنوی فردی تقلیل یابد حقیقت آن در حجاب میرود...
حرکت اربعینی در زیر سایه امام حسین(ع)، حرکتی ضد استکباری است و با هویت خاصی که دارد تلاش میکند تا به جای سیطرهٔ فرهنگ سکولاریته، معنویت و کیفیت اصالت پیدا کند... از این جهت "کمّیت ستیز" است و قرار است "کیفیت" در جهان حاکم شود.
بهترین نگاه، نه تنها به کربلا بلکه به عالم، «نگاه کیفی» است و این نگاه است که فرهنگ اربعینی را شکل میدهد...
در تاریخ، همیشه باید بر روی حضور کیفیتها حساب باز کنیم و همین نگاه است که به شما میگوید امیدوار باشید که مردم مظلوم یمن، بحرین و فلسطین حتماً پیروز میشوند، زیرا همیشه در فضای سیطرهٔ کمّیتها اگر حرکتی مرعوب این سیطره نشود، ضعف کمّیتها و قوّت کیفیتها ظهور میکند.
اساساً جهت تاریخ در جهت همان فتح تاریخی شهدای کربلا در اربعین است. هر مظلومی که ذیل فرهنگ امام حسین(ع) در مقابل غلبهٔ استکبارِ فکری فرهنگی قرار گیرد، پیروز میشود...
📚 مشخصات کتاب
✓ نام: اربعين حسينی؛ امكان حضور در تاريخی ديگر
موضوع: بررسی رخداد اربعین با نظر به همهٔ اضلاعِ آن
✓ تألیف: اصغر طاهرزاده
✓ ناشر: اصفهان - لب الميزان - ۱۳۹۵
✓ شابک: ۹۷۸۹۶۴۲۶۰۹۵۲۹
----------
🍀 اخلاق و اعتدال ؛
کانال سید علیرضا حسینی (عارف)
در پیامرسان ایتا
@alirezahoseiniaref
🚩 از عاشوراء 🏴 تا اربعین؛
با چهل قطعهٔ عاشورایی از چهل کتاب
7⃣3⃣ منزل سی و هفتم - کتاب سی و هفتم - قطعهٔ سی و هفتم
اربعین... دری است که از آسمان به روی زمین باز شده است.
راهپیمایی اربعین انسان را به یاد این عبارت شاعرانه عطّار میاندازد که میگوید: «به صحرا شدم، عشق باریده بود و زمین تر شده، چنانکه پای به برف فرو شود، به عشق فرو میشد.»
این همان آسمانی است که ظهر عاشورا امام حسین علیه السلام خون گلوی طفل ششماههٔ خود را به سوی آن پرتاب کرد. حالا آن خون، مایه گشایش ابواب برکتهای مادّی و معنوی برای امّت پیامبر شده است.
باید قدر این فصل بارش باران عاشقی را دانست و اسباب کشت و کار را در موسم اربعین در مزرعه دلها و جانها آماده کرد.
کافی است یک لحظه فکر کنیم که اگر ما، به عنوان دولت و حکومت، میخواستیم یک چنین مدرسهٔ سازندهٔ بزرگی ایجاد کنیم و میلیونها نفر را از ملّت خود طیّ چند روز متوجّه ارزشهای الهی و معنوی و اخلاقی و صفاتی مانند وفا و جوانمردی کنیم، چه نیرویی باید صرف میکردیم و چه برنامهریزیای میکردیم؟
حالا امام حسین در راهپیمایی اربعین چنین فرصتی را خارج از اراده و اختیار ما، بلکه فوق تصوّر ما، به ما ارزانی داشته است. آن را قدر بدانیم؛ عشق را قدر بدانیم...
📚 مشخصات کتاب
✓ نام: به صحرا شدم، عشق باریده بود...
✓ موضوع: سفرنامه زیارت اربعین امام حسین(ع)
✓ تألیف: غلامعلی حداد عادل
✓ ناشر: تهران - دفتر نشر فرهنگ اسلامی - چاپ پنجم: ۱۳۹۷
✓ شابک: ۹۷۸۹۶۴۴۳۰۹۹۳۹
----------
🍀 اخلاق و اعتدال ؛
کانال سید علیرضا حسینی (عارف)
در پیامرسان ایتا
@alirezahoseiniaref
🚩 از عاشوراء 🏴 تا اربعین؛
با چهل قطعهٔ عاشورایی از چهل کتاب
8⃣3⃣ منزل سی و هشتم - کتاب سی و هشتم - قطعهٔ سی و هشتم
فراز هفدهم زیارتنامه اربعین:
«وَ قَدْ تَوازَرَ عَلَیهِ مَنْ غَرَّتهُ الدُّنیا»
یعنی: و فریب خوردگان دنیا، علیه امام حسین(ع) پشت به پشت هم دادند و به هم کمک کردند.
«عمر سعد» با اینکه در رابطه با جنگ با امام حسین(ع) مشورت نمود و او را از این کار منع کردند، و با اینکه تا صبح تفکر کرد، در آخر به این نتیجه رسید که با امام(ع) بجنگد.
او شعری انشاء نمود که ترجمه آن این است:
آیا ملک ولایت ری را از دست بدهم در حالی که آن آرزوی من است؟/ یا اینکه به دلیل کشتن حسین مذمّت شوم؟
کشتن حسین آتشی است که حجاب و پردهای ندارد/ ولی ملک ری باعث روشنی چشم من است
ملک ری نقد است [و نعمتهای بهشت، نسیه]/ و هیچ عاقلی نقد را با نسیه معامله نمیکند
علّت اینکه آنها فریب دنیا را خوردند این بود که مؤمن به کلام خدا نبودند که فرمود: «ای مردم ... مبادا زندگی دنیا شما را فریب دهد، و مبادا [شیطانِ] فریبنده شما را درباره خدا بفریبد».
و امیرالمؤمنین(ع) چه زیبا فرمود: «دنیا فریب میدهد و ضرر به انسان میزند و میرود» و فرمود: برای اینکه انسان فریب دنیا را نخورد، باید دنیا در چشم او کمارزش تر از تفالههایی باشد که با آن دبّاغی میکنند که بسیار بدبو و متعفن و بیارزش است.
📚 مشخصات کتاب
✓ نام: شرح زيارت اربعين
✓ تألیف: سيد محمود شکیبا اصفهانی
✓ ناشر: قم - عطر عترت - ۱۳۹۶
✓ شابک: ۹۷۸۶۰۰۲۴۳۱۴۲۴
----------
🍀 اخلاق و اعتدال ؛
کانال سید علیرضا حسینی (عارف)
در پیامرسان ایتا
@alirezahoseiniaref
هدایت شده از 🏴پورتال امام حسین علیه السلام
📔 تدوین و انتشار «دو کتاب کودک اربعینی» به زبانهای عربی و فارسی به قلم سید علیرضا حسینی (عارف)
«بنیاد بینالمللی عاشوراء» در راستای فعالیتهای اربعینی خود و با توجه به اهمیت نسل آینده، اقدام به انجام کارهایی برای کودکان و نوجوانان مینماید.
این بنیاد، امسال و به مناسبت موسم اربعین ۱۴۴۶ (۱۴۰۳ ش.) دو کتاب کودک به نامهای «حمائم الأربعین - به زبان عربی» و «کبوتران اربعین - به زبان فارسی» تدوین و منتشر نمود.
این کتابِ داستان و رنگآمیزی کودکانه، قصهٔ «کبوتر کوچولو»یی است که در روزهای شلوغ زیارت اربعین، جایی برای نشستن در بینالحرمین کربلاء پیدا نمیکند. او روی سیم برق مینشیند و سؤالات جالبی از «مامان کبوتر» میپرسد...
این قصه در دو زبان عربی و فارسی به قلم حجتالاسلام «سید علیرضا حسینی (عارف)» نوشته شده و خانم «منصوره صحرایی صرمی» تصویرسازی آن را بر عهده داشته است.
▪️▫️▪️▫️▪️
🍀 اخلاق و اعتدال ؛
کانال سید علیرضا حسینی (عارف)
در پیامرسان ایتا
@alirezahoseiniaref
🚩 از عاشوراء 🏴 تا اربعین؛
با چهل قطعهٔ عاشورایی از چهل کتاب
9⃣3⃣ منزل سی و نهم - کتاب سی و نهم - قطعهٔ سی و نهم
کبوتر کوچولو یک بار دیگر با تعجب به مردم نگاه کرد و از مادرش پرسید: زیارت امام حسین(ع) خیلی مهم است که اینهمه آدم برای آن میآیند؟
مامان کبوتر گفت: بله عزیزم. خدا امام حسین را خیلی دوست دارد. او کسانی که امام حسین را دوست دارند را هم دوست دارد. پس، آدمهایی که به زیارت اربعین میآیند خدا آنها را دوست دارد و به آنها ثواب میدهد. تازه، مردم در این زیارت، خیلی چیزها هم یاد میگیرند.
کبوتر کوچولو: مثلا چی یاد میگیرند؟
مامان کبوتر: مثلاً در نجف و توی راهپیمایی اربعین و حرم کربلا، از روحانیها یاد میگیرند که چطوری نماز خود را بهتر بخوانند؛ یا کسانی که در موکبها به زائران خدمت میکنند را میبینند و از آنها مهربانی و اخلاق را یاد میگیرند؛ یا از کسانی که به زائران آب و غذا میدهند، کمک و بخشش به دیگران را یاد میگیرند.
📚 مشخصات کتاب
✓ نام: کبوتران اربعین
✓ موضوع: کتاب قصه و رنگآمیزی کودک
✓ تألیف: سید علیرضا حسینی (عارف)
✓ ناشر: قم - بنیاد بینالمللی عاشوراء - تابستان ۱۴۰۳ (به مناسبت موسم اربعین ۱۴۴۶)
----------
🍀 اخلاق و اعتدال ؛
کانال سید علیرضا حسینی (عارف)
در پیامرسان ایتا
@alirezahoseiniaref
🚩 از عاشوراء 🏴 تا اربعین؛
با چهل قطعهٔ عاشورایی از چهل کتاب
0⃣4⃣ منزل چهلم - کتاب چهلم - قطعهٔ چهلم
✓ چند توصیه برای پس از بازگشت از سفر اربعین:
۱. پس از بازگشت، برخی از خاطرات زیبا و آموزندۀ سفرتان را به عنوان سوغات معنوی، برای دوستان و اطرافیان بازگو کنید تا آنها هم قدری از شهد شیرین این سفر را بچشند.
حتی میتوانید آن خاطرات را بنویسید یا در شبکههای اجتماعی انتشار دهید تا دیگران نیز برای زیارت اربعین در سال آینده تشویق شوند.
۲. از این پس، بهتر است به رسم ادب و تشکر برای توفیق زیارت و نیز تجدید میثاق، هر روز یا حدّاقل هر شب جمعه، «زیارت امام حسین(ع) از راه دور» را فراموش نکنید.
۳. همچنان که با تربیت جهادی و پذیرش زحمت، برای رضای خدا و عشق به سیدالشهداء(ع) رنج این سفر را بر خود هموار کردید، پس از آن نیز برای اجرای احکام دین و آرمانهای اهل بیت(ع) بکوشید.
۴. تلاش کنید پس از بازگشت به وظایف اجتماعی خود، انرژیِ چندین برابری و انگیزۀ شکستناپذیر عاشورایی و روحیهٔ جهادیِ به دست آمده در این سفر را حفظ کنید.
۵. زیارت اربعین، سرمایۀ معنوی بزرگی است که شیطان و شیطانصفتان همۀ تلاش خود را برای ربودن آن از شما میکنند. آنان با گرفتارکردن شما به غیبت، دروغ، عصبانیت بیجا یا گناهان دیگر، میخواهند سرمایۀ شما را از بین ببرند.
📚 مشخصات کتاب
✓ نام: ره توشه اربعين
✓ موضوع: درسها و خاطراتی از زیارت اربعین امام حسین(ع)
✓ تألیف: مهدی نیلیپور
✓ ناشر: مشهد - آستان قدس رضوی - ۱۳۹۵
----------
🍀 اخلاق و اعتدال ؛
کانال سید علیرضا حسینی (عارف)
در پیامرسان ایتا
@alirezahoseiniaref
در سوگ ۲۸ صفر - 1⃣
🕋 لا، مع الرفیق الأعلی/ روضهٔ ارتحال پيامبر اكرم(ص)
حضرت رسول اكرم(ص) هنگامی كه از حَجة الوداع بازگشت و دريافت كه رحلتش به سرای باقی نزديک شده است، پيوسته در ميان مردم خطبه میخواند و آنان را از فتنههای بعد از خود برحذر میداشت
آن حضرت اصحاب را وصيت میفرمود كه دست از سنت او برندارند، بدعت در دين الهی نكنند، و به عترت و اهل بيت وي متمسك شوند؛ و مكرر میفرمود: «ايها الناس! من از نزد شما میروم و شما در روز قيامت نزد حوض كوثر بر من وارد خواهيد شد و از شما سؤال خواهم كرد كه چه كرديد با دو وديعه گرانبها كه من در ميان شما باقی گذاشتم: كتاب خدا و عترتم. پس دقت كنيد كه بعد از من، درباره اين دو امانت چگونه عمل خواهيد كرد».
و نيز میفرمود: «سبقت مگيريد بر اهل بيت من؛ و پراكنده نشويد از پيرامون ايشان؛ و كوتاهی نكنيد در حق آنان؛ كه دراين صورت هلاک خواهيد شد... تلاش نكنيد كه چيزی به آنان ياد دهيد كه ايشان داناتر از شمايند... مبادا شما را ديدار كنم در حالی كه از دين اسلام برگشتهايد و كافر شدهايد و شمشيرها بر روی يكديگر کشیدهاید».
و وصيت میکرد: «بدانيد كه علي بن ابي طالب، پسر عمو و وصی من است. وی در راه تأويل قرآن خواهد جنگيد همانگونه كه من در راه تنزيل قرآن جنگيدم».
سپس «اسامة بن زيد» را به عنوان فرمانده لشکر اسلام منصوب كرد و دستور داد كه اين سپاه با اكثر صحابه به سوی بلاد روم حركت كنند. مورخان نوشتهاند که مقصود حضرت اين بود كه مدينه از اهل فتنه خالی شود و كسي با اميرالمؤمنين علی(ع) در امر خلافت منازعه نكند تا جانشينی آن حضرت مستقر گردد. لذا مردم و اصحاب را مرتباً تشويق به خروج از مدينه و پيوستن به لشکر اسامه میکرد.
اندكی بعد بيماری حضرت شديد شد و سه روز نتوانست از منزل خارج شود. پس از سه روز، در حالي كه دست راست خويش را بر دوش اميرالمؤمنين(ع) و دست چپ را بر دوش «فضل بن عباس» تكيه داده بود در مسجد حاضر شد و از منبر بالا رفت و گفت: «ای مردم! بين خدا و مردم، وسیلهای كه به سبب آن خيري بيابند يا شری را دور كنند وجود ندارد مگر عمل صالح و طاعت خداوند. اي مردم! هيچكس ادعا نكند كه من بدون عمل، رستگار میگردم؛ و هيچكس اميد نداشته باشد كه بی طاعت خدا به رضای او برسد. به حق آن خدايی كه مرا به حق فرستاده است، هيچكس از عذاب الهی نجات پيدا نمیکند مگر با عمل نيكو و رحمت الهی».
پس از اداي اين خطبه، بيماری آن حضرت آنقدر شديد شد كه هنگام نماز صبح فردا نمیتوانست از جای برخيزد و خود را به مسجد برساند. در اين هنگام شنيد كه نام برخی از اصحاب به عنوان امام جماعت مطرح میشود. لذا خود را با سختی بسيار به مسجد رساند و «ابوبکر» كه در محراب ايستاده بود را كنار زد و نماز جماعت را امامت كرد.
سپس، از اينكه فهميده بود تعدادی از بزرگان صحابه، از دستور وی سرپيچی نموده و به سپاه اسامه نپیوستهاند بسيار رنجيده خاطر گرديد و سه بار فرمود:« لعن الله من تخلّف عن جيش اسامة - خدا لعنت كند كسی را كه در پيوستن به سپاه اسامه كندی و كاهلی كند» و آنگاه بر اثر خستگی رفتن به مسجد و اندوه سرپيچی ياران، بيهوش شد.
پس مسلمانان، بسيار گريستند و صدای نوحه و گريه از زنان و نزديكان حضرت بلند شد.
پيامبر(ص) بر اثر گريه و شيون مردم، چشم مبارک خود را گشود و به سوی ايشان نظر كرد و فرمود: «برای من دوات و كتف گوسفندی بياوريد تا برای شما چیزی بنويسم كه پس از آن هرگز گمراه نشويد».
يكی از اصحاب برخاست تا كتف و دوات بياورد؛ اما «عمر بن خطاب» وی را مخاطب قرار داد و گفت: «بازگرد كه بيماری بر اين مرد غالب گرديده است و هذيان میگوید! ما را كتاب خدا بس است!». عمر در حالی این حرف را زد که مطابق آیات صریح و محکم قرآن، پیامبر(ص) در بیان خویش معصوم بود و اشتباهی نمیکرد.
پس از جملهٔ عمر، بين افرادی كه گرد بستر پيامبر(ص) نشسته بودند اختلاف افتاد؛ برخی میگفتند اين حرف صحيح است؛ و بعضی میگفتند كه چگونه میتوانید در چنين حالتی، با دستور رسول خدا مخالفت كنيد؟!
پيامبر اکرم(ص) که از این تمرد و درگیری نزد او مکدر شده بود فرمود: «بعد از اين سخنان كه از شما شنيدم ديگر نيازی به آنچه خواسته بودم ندارم؛ ولی وصيت میکنم كه با اهل بيت من نيكو رفتار كنيد» سپس صورت خود را از آنان برگرداند و خواست كه از منزلش خارج شوند.
اصحاب برخاستند و رفتند و تنها عباس، فضل و اهل بيت مخصوص او در اتاق باقی ماندند. پيامبر(ص) به آنان فرمود: «بعد از من، شما را ضعيف خواهند كرد و بر شما غالب خواهند شد».
ادامه در پست پایین 🔻
ادامه از پست بالا 🔺
عایشه میگوید: روزی فاطمه زهراء(س) نزد پیامبر اکرم(ص) آمد. حضرت(ص) به دخترش خوشامد گفت و او را کنار خود نشاند؛ سپس رازی در گوش او گفت که فاطمه(س) گریان شد. بار دیگر رازی به او گفت که آن حضرت خندان شد.
وقتی پیامبر(ص) از دنیا رفت، از آن راز سؤال کردم. حضرت صدیقه طاهره(س) جواب داد: «بار اول پیامبر(ص) به من فرمود "جبرئیل هر سال یک بار قرآن را بر من عرضه میداشت، امسال دو بار عرضه داشت. دلیلش را جز این نمیدانم که اجل من نزدیک شده و تو اولین نفر از اهل بیتم خواهی بود که به من ملحق میشوی." من از اندوه این سخن گریه کردم. سپس فرمود: "أما ترضین أن تکوني سیدة نساء أهل الجنة و نساء المؤمنین؟" یعنی: "آیا راضی نمیشوی که بانوی بانوان اهل بهشت و زنان با ایمان باشی؟" هنگامی که این سخن را شنیدم شاد و خندان شدم».
وقتی كه بيماری بر حضرت رسول(ص) سنگين شد و زمان رحلت او نزديک گرديد خطاب به حضرت اميرالمؤمنين علی(ع) فرمود: «يا علی! سر مرا در دامن خود گذار كه امر خداوند فرا رسيده است.» و وصیت کرد: «چون جان من بيرون آمد، اول تو بر من نماز كن و از من جدا مشو تا مرا به قبر بسپاری» و سپس بيهوش شد.
محدثان نقل کردهاند: آخرين جملهای كه پيامبر اکرم(ص) در زندگی خود فرمود جملهٔ «لا، مع الرفيق الاعلی» بود. گويا فرشتهٔ وحی آن حضرت را در هنگام قبض روح، مخيّر ساخته بود كه بهبودی يابد و بار ديگر به اين جهان بازگردد و يا پيك الهی، روح او را قبض كند و به سرای ديگر بشتابد؛ و پيامبر با گفتن آن جمله، سفر به سرای ديگر و لقاء الهی را برگزيد...
ديدگان خون گريه كند و دلها بسوزد برای مظلومترين پيامبر، كه میرفت در حالی كه میدانست پس از وی با دختر و جگر گوشهاش چه خواهند كرد، و چگونه اهل بيتش را به خون خواهند كشيد...
فَأوْلَئِكَ مَعَ الّذِينَ أنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقينَ وَالشُّهَداء وَالصّالِحينَ وَحَسُنَ أولَئِكَ رَفِيقا...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✓ منابع اصلی:
۱. شيخ عباس قمی؛ منتهی الآمال؛ با كوشش و تلخيص آيةالله رضا استادی؛ قم: دفتر نشر مصطفی، ۱۳۸۰ ش.
۲. آیتالله جعفر سبحانی؛ فرازهايی از تاريخ پيامبر اسلام(ص)؛ تهران: نشر مشعر، ۱۳۷۷ ش.
۳. محمد بن اسماعیل بخاری؛ صحیح البخاري؛ قاهره: وزارت اوقاف مصر، ۱۴۱۰ ق.
----------
🍀 اخلاق و اعتدال ؛
کانال سید علیرضا حسینی (عارف)
در پیامرسان ایتا
@alirezahoseiniaref