eitaa logo
Tanha110
593 دنبال‌کننده
650 عکس
200 ویدیو
4 فایل
@alirezatanha110 https://sapp.ir/tanha110 بررسی و تحلیل اخبار و رویدادهای ایران و جهان
مشاهده در ایتا
دانلود
هوالحکیم ندانستن و نفهمیدن عیب نیست ، اما عدم اطاعت از ولی خدا موجب هلاکت است. بحث امروز ، اربعین حسینی است . این جریانی که در گوشه ای از جهان اجرا میشود ، فلسفه دارد ، دلیل دارد ، عده ای می‌فهمند و اطاعت می کنند، نعم المطلوب . اما از آنهایی هم که فلسفه اش را نمی فهمند ، می خواهیم در این رساخیز عظیم شرکت کنند. اثر گذاری این جریان الهی، بر سرنوشت انسانها بمراتب سنگین تر از طوفان حضرت نوح است. کسانیکه به هر دلیلی با حضرت نوح زمان همراهی نمی کنند، برای نجات از غرق شدگی، بفکر مکانی و وسیله نجاتی بالاتر و قوی تر از کوهها باشند. مقام معظم رهبری: مؤمنین به نوح ، کسانی بودند که تمسخرها را تحمّل میکردند. آنها که نمیدانستند کشتی برای چیست! آنها که از ماجرای توفان و آبی که از آسمان و زمین میخواست بجوشد، خبر نداشتند! امّا ایمانشان آن‌قدر قوی بود که در مقابل تمسخرها ، تاب آوردند و فشار افکار عمومی قدرتمندان جامعه را علیه خود، تحمل کردند. مؤمنین نوح ، مردمان فرودستی هم بودند: «الا الذّین هم اراذلنا بادی الرأی.» شاید مردمان طبقه سه و چهار جامعه آن روز محسوب میشدند. حالا شما فکر کنید؛ جمعیت کمی ، در مقابل جمعیت زیادی که پول دارند، قدرت دارند، زبان دارند، تبلیغات دارند ، مورد تمسخر قرار میگیرند و اهانت میشوند، اما تحمّل میکنند. تحمّلی این چنین ، ایمانی قوی میخواهد. اطرافیان نوح و مؤمنین به نوح ، این ایمان قوی را داشتند. بعد که موضوع کشتی سازی پیش آمد، ایمان اینها بیشتر واضح شد: آنها بر پیغمبرشان فشار نیاوردند که «این چه کاری است میکنی!؟ برای چه در خشکی، کشتی میسازی و چرا مایه مسخره ما شده‌ای!؟» نه. همه تلخیها را تحمل کردند. ۲۹/۱۱ /۱۳۷۹ علیرضا تنهای کیسمی ۲۴ مرداد ۱۴۰۳ https://t.me/alirezatanha_110 https://eitaa.com/alirezatanha110 Instagram.com/tanhaie_ir
 هوالحکیم این تذکر خداست. پیام استخاره پزشکیان، به پزشکیان چه می گوید؟؟ با یک مقدمه کوتاه به این سوال می پردازم؛ منافقین و بدخواهان نظام و انقلاب بمانند ابلیس رجیم ، هم از سقوط تک تک انسانها لذت می برند و هم بدنبال تقویت هر اقدامی هستند که موجب تضعیف جایگاه و اهداف خدای متعال از آفرینش عالم و آدم در روی زمین میشود. پزشکیان به رسم همه روسای جمهور منتخب ، در هنگام اولین ورود به پاستور ، یه قرآن مجید رجوع کردند ، که آیه ۳۸ سوره مبارکه اعراف نمایان شد. بنظرم پبام واضح این آیه شریفه به اقای پزشکیان این است؛ اگر موجب فساد روی زمین شدی، گند زدی ، خرابکاری کردی و در نهایت مورد لعن خدا واقع شدی ، حق نداری روسای جمهور متقدم را که منفور و محصور و مترود و گناهکار هستند، عامل سقوط خود بدانی. معیار قضاوت اعمال تو که میتواند شمارا جهنمی یا بهشتی کند خود من هستم، نه حمایت و خوشایند و رای این و آن . پس با دروغ کار را شروع نکن، وضعیت آنانکه روز چند دروغ و جند فتنه در کشور بپا میکردند را ببین و عبرت بگیر . "" خلاصه تفسیر المیزان از این آیه شریفه؛ "" (قال ادخلوا فی امم قد خلت من قبلکم من الجن و الانس فی النار کلمادخلت امه لعنت اختها حتی اذا ادارکوا فیها قالت اخریهم لاولیهم ربنا هؤلاءاضلونا فاتهم عذابا ضعفا من النار قال لکل ضعف و لکن لا تعلمون ): ""(خداوند می فرمایند: با گروههایی از جن و انسانها که قبل از شما در گذشتند (مرده اند) وارد جهنم شوید ، هر زمان گروهی وارد شود گروه هم عقیده خود را لعنت می کند و چون همگی در آنجا جمع می شوند، متأخران از آنها در باره متقدمان می گویند؛ پروردگارا، اینها ما را به گمراهی کشیدند ،پس عذاب آنها را دو چندان کن ، پروردگار گوید: عذاب همه دو چندان است و لیکن شما نمی دانید. گوینده این کلام ، خود پروردگار است و مخاطبان ، بعضی از کفار هستند و می فرماید: داخل شوید در آتشی که گذشتگان و آیندگان از جن و انس در آن داخل می شوندو به این صورت زمینه برای ذکر مشاجرات اهل دورخ فراهم می گردد. (ان ذلک لحق تخاصم اهل النار)(17)، ""همانا این مشاجره اهل آتش به حقیقت واقع می شود،"" این آیه دلالت می کند براینکه؛ گروهی از جنیان به خلاف ابلیس که تاوقت معلوم زنده است به اجلهای معلوم و معینی می میرند، آنگاه می فرماید: هرگروهی که داخل آتش می شوند گروههای همانند خود را لعنت می کنند و لعنت به معنای درخواست دوری آنها از هر رحمت و خیری است ، لذا تکذیب ، یک سنت جاری بین امتهای سابق و امم همانند آنهاست که به آنها ملحق می شوند، تازمانیکه همه درآتش به یکدیگر برسند و در آنجا مجتمع شوند و آنگاه متأخرین به حسب رتبه یا به حسب زمان ، از متقدمان تبری می جویند و می گویند؛ خدایا اینها برای ما فتح باب ضلالت را کرده اند، پس عذاب آنها را دو چندان کن وخداوند در جواب می فرماید: عذاب هر دو دسته از شما چه اولیاء ضلالت و چه پیروان آنها دو چندان خواهد بود، چون؛ بعضی از شما اولیاء کفر بودید و بعضی دیگر نیز با پیروی و اجابت دعوت آنها، آنان را یاری کردید و در مسیر ضلالت قدم بر داشتید، پس عذاب همه شما دو چندان خواهد بود، اما نمی فهمید و این مطلب را درک نمی کنید، چون آنچنان عذاب آتش به آنها احاطه کرده که هر یک مشغول به نفس خود می باشند و از دیگری غافلند.)"" والسلام علیرضا تنهای کیسمی ۱ شهریور ۱۴۰۳ https://t.me/alirezatanha_110 https://eitaa.com/alirezatanha110 Instagram.com/tanhaie_ir
هوالحکیم جامعه ای که شهرت و جایگاه افرادی مانند آقای "حسنعلی ضرغام پور" پدر ۵ شهید عالیقدر که عکس فرزندانش را مثل مدال به سینه چسبانده است ، از جایگاه سیاسیون و سلبریتی ها ‌و ورزشکاران و هنرمندان کمتر باشد، حتما رو به مرگ است و تمام افراد آن جامعه ، مردگان متحرکند و هیچ قرب و ارزش و دنباله ای ندارند . این جامعه با چنین مردمی و مسئولینی چنان نیست و ‌ نابود میشود که گویی هرگز ‌وجود خارجی نداشته است. خانواده های شهدای دیار خودرا دریابید . علیرضا تنهای کیسمی ۱ شهریور ۱۴۰۳
هوالحکیم مظلومیت زبان فارسی در عتبات مقدسه عراق - نمی دانم، قبل از این ، در این مورد مطالبی بیان شده است یا نه؟ - نمی دانم، ابن مساله مربوط به مراجع معظم تقلید و حوزه های علمیه است یا مربوط به دولت مردان ایران و عراق ؟ - نمی دانم ، حسب فتوای مراجع معظم، وجود قرآن مجید ، مفاتیح و... به زبانهای مختلف در اماکن مقدسه حرام شرعی است یا خیر؟ - نمی دانم، حروفی که با ان تکلم می کنیم ، مثل عربی ، فارسی، لاتین و...) حرمت خاصی دارند یا خیر؟ - نمی دانم، این مطلب بنده به سمع و نطر مبارک مراجع ذی ربط می رسد یا خیر ؟ - اما میدانم ؛ قران مجید و مفاتیح با ترجمه فارسی یا در اماکن مقدسه ائمه اطهار(ع) نیست و یا اگر هست بندرت است . - میدانم، زبانی که تکلم میکنیم مانند؛ فارسی، عربی، لاتین و... برای انتقال مطلب است و... - می دانم ، این اماکن مقدسه متعلق به همه انسان های روی زمین است و حتی کاربرد عنوان آقا علی بن ابی طالب بعنوان امیرالمومنین (ع) ، عنوان جامعی نیست، زیرا حضرت امام همه خلائق شامل مسلمان ، غیر مسلمان و غیر موحد و از ابتدا تا انتهای افرینش است . شاید بپرسید؛ چرا پیش تر این مساله را یاد آور نشدید؟ بنده تاکنون تا این حد با جنین صحنه های ناراحت کننده روبرو نبودم، تصور می کردم وضعیت رو به بهبود است، گرچه در سال های قبل مراتب به شهید رئیسی ( آستان قدس) و دکتر قالیباف (مجلس) گفته شده بود. اما اخیرا احساس کردم یک نوع مخالفت و ..‌‌. با زبان فارسی و همچنین دیگر زبان های غیر عربی در این اماکن مقدسه وجود دارد. البته از وضعیت اماکن مقدسه در ایران ، اطلاع خاصی ندارم. احساس میکنم ؛ در اماکن مقدسه عراق، تعمدا از عناصری بعنوان خدام و متولیان استفاده میشود که نباید با زبان فارسی اشنا باشند. ظاهرا کاربرد زبان غیر عربی برای کارکنان این اماکن، دارای امتیاز منفی است. وگرنه چطور ممکن است یک آدم که هر روز با این همه فارسی زبان ارتباط دارد پس از سال ها خدمت، هیچ فارسی نفهمد و میزان فهم زبان فارسی آنها از بازاریان و راننده های مسافر کش در حاشیه کمتر باشد؟ اینکه متولی نماز جماعت میخواهد به نماز گذاران در حرمین شریفین بگوید؛ صف هارا تنطیم کنید ، افرادیکه نمازشان شکسته است در صف اول ننشینند و... انهم در جمعی که بیش از۸۰٪ از حاضرین با زبان عربی اشنایی ندارند ، به چه معناست؟ حتی سخنرانان در این چنین مجالسی با اینکه میدانند مستمعین در پای منبر عربی نمی دانند ، عربی سخنرانی می کند به چه معناست؟؟. یا چگونه ممکن است با این همه رفت و آمد زائرین ایرانی به این عتبات مقدسه ، تاکنون قرآن مجید و مفاتیح با ترجمه فارسی به این اماکن وارد نشده باشد ؟ در حالیکه بر روی دیوارهای همین حرمین شریف، اشعار و مطالبی با زبان فارسی نوشته شده است . این مطلب را در همین حد و با چند پیشنهاد تمام میکنم، امیدوارم مورد توجه قرار گیرد؛ البته از همه عزیزان میخواهم در رساندن این مطلب ، به متولیات امر همت کنند . پیشنهادها؛ (اگر وجود ترجمه قران مجید و ادعیه ها به زبان های مختلف دنیا در عتبات مقدسه، حرام شرعی نیست) ۱- در همه اماکن مقدسه، قرآن مجید و مفاتیح با ترجمه به زبانهای مختلف دنیا در دسترس عموم مردم قرار گیرد. وجود تنوعی از ترجمه های مختلف ، در محل نشست و بر خاست وعبادت مردم با این محتوا هم بسیار ارزشمند است ۲- از کارکنان و افرادی در این اماکن مقدسه استفاده بشود که به چند زبان دنیا مسلط باشند. ۳- در همه جلسات سخنرانی در حرمین شریفین به تقلید از مقام معظم رهبری که در خطبه های نماز های جمعه و عید فطر بخشی از خطبه را به زبان عربی قرائت می فرمودند ، سخنرانی ها عموما چند زبانه ، ایراد بشود . ۴- نوشتجات و تابلو های راهنمای داخل اماکن متبرکه و در سطح کل شهرهایی که فلسفه پیدایش آنها، بدلیل وجود همین اماکن مقدسه است و با عنایت ایمه اطهار (ع) و رفت و آمد زائرین معزز از نقاط مختلف دنیا ، این نقطه از خاک کره زمین ، آباد و این شهرها بوجود آمده اند، حداقل به سه زبان فارسی ، عربی و لاتین باشد . ۵- پیدایش شهرهایی مانند مشهد ، قم، کربلا، سامرا، کاظمین، نجف، آستانه اشرفیه و ... بدلیل وجود این اماکن مقدسه ، بوده است. بنابراین بر مسئولین ودمتولیان و ساکنین در این شهرها، تکلیف است، حرمت مهمانان این اماکن مقدسه ، زائرین عزیز و دلدادگان ائمه اطهار (ع) را بیشتر حفظ کنند . ۶- حتی وجود قرآن مجید و مفاتیح به زبان بریل و نیز تجهیزاتی که افراد خاص هم بتوانند از این کتاب آسمانی و ادعیه ها، بهره مند شوند ، در این اماکن الزامی است. موفق ‌ و سلامت باشید علیرضا تنهای کیسمی ۲ شهریور ۱۴۰۳ https://t.me/alirezatanha_110 https://eitaa.com/alirezatanha110 Instagram.com/tanhaie_ir
 هوالحکیم بی تقوایی راز اصلی پذیرش ذلت و دروغ. ابتدا تمسک میکنم به این آیه شریفه قران مجید؛ بسم الله الرحمن الرحیم يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن تَتَّقُوا اللّهَ يَجْعَل لَكُمْ فُرْقَاناً وَيُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ» علامه طباطبايي(ره) در تفسیر این آیه شریفه می فرماید؛ ""(فرقان به قرينه سياق و تفريع بر تقوا، قوه جدا کننده‌ي بين حق و باطل است، چه در اعتقادات و چه در اعمال و چه در آرا و نظرها؛ چون همه اينها از آثار درخت پربار تقوايند. به نظر مي‌رسد اگر فرقان به همان معناي عامش تفسير شود، شامل تمامي احتمالات مي‌شود؛ بدين‌سان که فرقان چيزي است که حق را از باطل جدا مي‌کند؛ در نتيجه شامل نشان دادن راه‌هاي خروج از مشکلات و عزت و پيروزي مؤمنان و ذلت کافران مي‌شود؛ زيرا در همه اينها حق و باطل از يکديگر مشخص مي‌شوند، چنان‌که اعطاي بصيرت و روشن‌بيني در متقيان نيز از مصاديق همين فرقان است.)"" خلاصه بحث این است؛ تقوای الهی و پاکدامنی ، قدرت و بصیرتی به انسانها می دهد که می توانند؛ حق از باطل ، صدق را از کذب و کژی را از صراط مستقیم و.... حتی در وسط بحرانها و‌گردو غبارها تمیز و تشخیص بدهند. این تقوای الهی هیج ربطی به بازوهای کلفت، مدارک تحصیلی آنچنانی ، موقعیت اجتماعی، سن و سال . مقام و اسم و عناوین ندارد. لذا انسانهای با تقوا در هر حالتی و شرایطی و مکانی و زمانی که باشند، اگر حتی سواد نوشتن و خواندن هم نداشته باشند، از رسانه ها ، احزاب و جریانات سنگین تبادل اطلاعات و ... دور هم باشند، خیلی راحت، سبک و سریع میتوانند؛ سخن دروغ و رفتار های مریض را تشخیص بدهند و در فتنه ها و حوادث سخت روزگار، رفتار احسن و موضع درست را انتخاب کنند. لذا اگر تقوا باشد، مرتبه انسان بخودی خود در جایگاهی قرار میگیرد که خودش بخودش اجازه نمی دهد در جایی بنشیند و دروغ یک نفر را بشنود. اساسا کسانیکه در جایگاهی قرار می گیرند که فردی جرائت میکند به انها مطالبی بگوید که بعدا معلوم میشود؛ دروغ بوده است . باید پیش و بیش از اینکه به دروغگو بتازند، خودشان را لعن کنند. هم بدلیل اینکه؛ انقدر الوده بوده اند که در همان لحظه قدرت تشخیص صدق و دروغ را نداشتند، هم بدلیل اینکه؛ چقدر شخصیت رسوایی داشتند که دروغگو، بخودش جرائت داد در چشم انها نگاه کند و به انها دروغ بگوید. و... اینکه در جلسه کسب آرای وزرا در مجلس ، فردی جرائت کند، در حضور ۲۹۰ از نمایندگان مجلس، مهمانان و حتی خود وزرا ، دروغ بگوید ، بیش و پیش از اینکه بخواهیم دروغ و دروغگو را نقد کنیم ، تبعات داخلی و خارجی این ادعای کذب را نسبت به ساحت نظام و انگیزه طرح چنین مطلبی را در آن جمع تحلیل کنیم ، باید فاتحه این جمع را بخوانیم. لذا عرض میکنم؛ تمام کسانیکه نسبت به این دروغ واکنش رسمی نشان نداده اند ، ماهیت بی تقوایی خودشان را اشکار کردند. میتوان براحتی آنها را به بردگی گرفت و بر روی آنها سوار شد. این جماعت اگر توبه ( انهم با صدای بلند) نکنند‌ ، سرنوشت دردناکی در انتظار آنهاست. اگر همه انسانهای روی زمین هم ، بی تقوایی کنند ، به خدای متعال آسیبی وارد نمی شود. علیرضا تنهای کیسمی ۲ شهریور ۱۴۰۳ https://t.me/alirezatanha_110 https://eitaa.com/alirezatanha110 Instagram.com/tanhaie_ir
هوالحکیم شهید «اسدالله لاجوردی» در سال ۱۳۱۴ در تهران متولد و فعالیت سیاسی خود را از ۱۴ سالگی با دعوت آیت‌الله کاشانی آغاز کرد. به دلیل فعالیت های خرابکارانه علیه رژیم منحوس پهلوی دستگیر و به ۱۸ سال حبس جنایی محکوم شد. در زندان با اعضای سازمان مجاهدین خلق آشنا و به مقابله با انحرافات فکری آنان پرداخت. درنهایت به همراه بسیاری از زندانیان در مرداد ۱۳۵۶ آزاد شد . وی از ۲۰ شهریور ۱۳۵۹ با نظر امام خمینی (ره) و آیت‌الله بهشتی، دادستان انقلاب تهران شد و به مبارزه جدی با عوامل سازمان مجاهدین خلق (منافقین) پرداخت . سرانجام در اول شهریور ۱۳۷۷ در حالی که هیچ سمت رسمی نداشت، در حجره ۲ متری خود و موقع دوخت روسری در وسط بازار تهران، توسط دو نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) ترور شد. روحش شاد. وصیت‌نامه شهید «اسدالله لاجوردی» «بسم الله الرحمن الرحيم اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله و ان عليا ولی الله وصی رسول الله و الائمه حادی عشر من بعد علی عليه السلام ائمه المسلمين بارالها! با تمام وجود می‌گويم: «کم من ثناء جميل لست اهلا له نشرته.» خداوندا! عمری را (که بهترين نعمت بوده) از دست داده‌ام، در حالی که می‌توانست در راه تو و خدمت به انسان‌های مظلوم و مستضعف به کار گرفته شود؛ عمری که می‌توانست تا حدودی در جهت از بين بردن ارزش‌های منفی و ايجاد و احيای ارزش‌های الهی- انسانی مثمر ثمر افتد؛ عمری که می‌توانست در راه تحقق هدف‌های مقدس اسلام و اعتلای کلمه التوحيد و تکامل صاحبش سپری گردد؛ عمری که می‌توانست از کميتش بکاهد و بر کيفيتش بيفزايد و همگام با شهدای خداجوی، جويای راه وصول به تو باشد؛ عمری که با کميت نسبتا زياد، کوچکترين توشه‌ای بر نگرفته. لذا همين جاست که تمامی اميدش را و تمامی رجايش را، به عفو تو و به اغماض تو و بزرگواری تو و رحمت و فضل تو بسته است. خدايا! باز هم اميد و باز هم اميد به فضلت! «اللّهم اغفر لي الذنوب التي تهتک العصم.» خدايا! خوب می‌دانی آنچه را هم اکنون به قلم می‌آورم مدت‌های مديدی است در درونم می‌گذرد و بر سر چند راهه‌های حيرت ندانم چيست؟ چه بايد کرد؟ امور به کجا می‌‌انجامد؟ چگونه است که با نام اسلام و در ذی اسلاميت شعارهای مردم فريب خالی محتوا، رواج پيدا می‌کند و آن‌ها که مسئوليت جلوگيری از انحراف افکار را دارند ساکت می‌نشينند! و سهل است، بعضا تاييد هم می‌کنند و هزاران سؤال، که هر کدام راهی را ايجاب و خطی را ترسيم می‌کند، قرار گرفته‌ام. اما خوشبختانه چون مقلد امام عزيز هستم، راه سعادت برايم روشن است و از خدا می‌خواهم اگر عمری بود، توفيق عمل بدان را پيدا کنم . خدايا! با تمام وجودم به اين انقلاب عشق می‌ورزم و به همان مقدار که دوستدار انقلابيونم، نسبت به حاميان ضد انقلاب نفرت دارم و با همه اين‌ها، اين مسئله را به خوبی دريافته‌ام که هر کس به نفع دشمنان انقلاب و به خيال واهی و بی‌اساس، رضايت به اصطلاح مردم و به خيال خام و پوچ، پايگاه به اصطلاح ملّی پيدا کردن، موضع‌گيری کند، مصداق فرموده گران‌قدر معصوم (ع) است که: «من طلب رضی الناس بسخط الله، فجعل الله حامده من الناس ذامّا.» خدايا! تو شاهدی به همان اندازه- بلکه صد چندان که به امام قاطع- و سازش ناپذيرم عشق می‌ورزم، نسبت به سازش‌کاران و مدافعان عملی ضد انقلاب (اگر در لفظ و اعتقاد هم مخالف باشند) نفرت دارم. بيم آن دارم حوادث مشروطه مجددا تکرار شود و يا ايران اسلامی به سرنوشت الجزاير دچار شود. خداوندا! از تو مصرانه می‌خواهم دست و قدم، زبان و قلم همه کسانی را که در جهت رهانيدن ضد انقلابيون و مرتدين و محاربين از چنگال عدالت، اعمال قدرت و نفوذ کرده‌اند و همه کسانی که پذيرای اين ننگ شده‌اند (تا چند روزي به کام وهم و خيال رسند)، برای هميشه از سرنوشت اين مردم شهيد پرور و شاهد قطع فرمایی. خدايا! چون عاشق نظام بوده‌ام، از آن ترس داشتم که افشای چهره سازشکاران، لطمه‌ای ناچيز به نظام وارد آورد، به آنها توصيه می‌کنم که جدای از لفّاظی و بازار گرمی‌های صنفی، به قيامت و حسابرسی‌های دقيق آن روز باور پيدا کنند و مواظب باشند که از آن دسته‌ای نباشند که قرآن درباره‌شان فرموده: «لم تقولون ما لا تفعلون. کبر مقتاً عند الله ان تقولوا ما لا تفعلون.» وصيتم به صاحبان قدرت و نفوذ اين است که اگر حرکتشان را دوست می‌دارند، به جای شعارهای مردم فريب و سياستمدارانه، توصيه‌هايی را که تلفنی و شفاهی در جهت استخلاص ضد انقلاب و مَلا و مترفين و حرام‌خواران و حرام اندوزان اعمال می‌دارند، با شهامت و رشادت، برای مردم بازگو کنند و از هر نوع توجيه و ماست‌مالی کردن‌های حفظ سمت و استمرار موقعيت صدارت بپرهيزند که خود‌فريبی و مردم فريبی بالاخره به پايان رسد و سر و کار با خير الماکرين افتد و باز توصيه‌ام به سردمداران اين است که به خدا توکل کنند و قاطعيت و سازش ناپذيری را از امام
مردم بياموزند و شعار نه شرقی و نه غربی را که خواست و حق مردم است و علت موجده اين انقلاب بوده فراموش نکنند و مبادا که گذشت روزها و فرو افتادن، طبيعی شود و انقلاب و مهمتر از همه سختي‌های حرکت و فشارهای بين‌المللی موجب شود تعادلی را که شعار فوق ايجاب می‌کرده و بحمدالله تا حدودی ايجاد گرديده، به هم زنند و بدانند که قدرت مطلق از آن خداست و صرفاً تکيه بر اوست که از هر قدرتی، انسان را و جامعه را بی‌نياز می‌کند و باز اين که بدانند که اگر دچار حسابگری‌های سياسی جدای از توکل شوند و بر ذهنيت‌های شکل گرفته، رضايت خدا و مردم مسلمان را ملاک قرار ندهند، گور خود و انقلاب را کنده و براي مردم، گورستانی بی‌نام و نشان در پهنه تاريخ ايجاد کرده‌اند و يادشان باشد که علت موجده، علت مبقيه نيز هست و فراموش نکنند که سيادت و موقعيت‌های اجتماعی آنان، اهدايی انقلاب اسلامی است و جدای از انقلاب، فردی از چهل ميليون افراد ديگر قبل از انقلاب خواهند بود. خدايا! تو شاهدی چندين بار به عناوين مختلف، خطر منافقين انقلاب را (همانان که التقاط، به گونه منافقين خلق سراسر وجودشان را و همه ذهن و باورشان را پر کرده و همانان که رياکارانه برای رسيدن به مقصودشان، دستمال ابريشمی بسيار بزرگ- به بزرگی مجمع الاضداد- به دست گرفته‌اند، هم رجايی و باهنر را می‌کشند و هم به سوگشان می‌نشينند، هم با منافقين خلق، پيوند تشکيلاتی و سپس...! برقرار می‌کنند، هم آنان را دستگير می‌کنند و هم برای آزاديشان و اعطای مقام و مسئوليت بد آنان تلاش می‌کنند و از افشای ماهيت کثيف آنان سخت بيمناک می‌شوند، هم در مبارزه عليه آنان و در حقيقت برای جلب رضايت مسئولين و نجات بنيادی آنان خود را در صف منافق‌کشان می‌زنند و هم در حوزه‌های علميه به فقه و فقاهت روی می‌آورند تا مسير فقه را عوض کنند)، به مسئولين گوشزد کرده‌ام ولی نمی‌دانم چرا؟ (گرچه نسبت به بعضی، تا اندازه‌ای می‌‍‌دانم چرا!) ترتيب اثر نداده‌اند. به مسئولين بارها گفته‌ام که خطر اينان به مراتب زيادتر از خطر منافقين خلق است، چرا که علاوه بر همه شيوه‌های منافقانه‌ی منافقين، سالوسانه در صف حزب اللهيان قرار گرفته و کم‌کم آنان را در صفوف آخرين و سپس به صف قاعدين و بازنشستگان سوقشان داده و صفوف مقدم را غاصبانه به تصرف خود در آورده‌اند، به گونه‌ای که عملاً عقل و اراده منفصل برخی تصميم گيرندگان قرار گرفتند و در عزل و نصب‌ها و حفظ و ابقاءها دست به تخريب می‌زنند و اعمال قدرت می‌کنند . اين‌ها همه پوچ است و بی‌اهميت! مهم و بسيار مهم اين است که هدف غایی از همه اين تلاش‌ها، گسترش فکر التقاطی و انحرافی سازمان ضد خداييشان است که جز انديشه‌های مادی‌گرايانه و ماترياليستی، چيز ديگری نيست و با بهره‌گیری از تجربيات مثبت و منفی همپالگی‌های چپ و منافقشان توانسته‌اند متاسفانه به نسبت بسيار زيادی (زيادتر از توفيق منافقان خلق در سال‌های 51 تا 54، تعداد کثيری از روحانيون را تحت تاثير قرار دهند و با لطايف الحيل، بر ذهن و روان آنان اثرات دلخواه‌شان را بگذارند تا بدان‌جا که بر اعمال جنايتکارانه آنان با ديده اغماض بنگرند و حتی در مواردی نظير به شهادت رساندن باهنر و رجایی، به دست روی دست ماليدن‌های مسامحه کارانه و مصلحت انديشيه‌ای پشيمانی آورنده متوسل شوند. باز مهمتر از همه اينکه با کمال تاسف، توانسته‌اند تعداد فراوانی از جوانان مسلمان را جذب کرده منحرف نمايند. هان ای خانواده عزيزم! بهوش باشيد مبادا که فريب تاييد و تکريم‌های رياکارانه اين منافقان جدا از دين را بخوريد. چه بسا با ظاهری چاکرانه و دلسوزانه به سراغتان بيايند و خود را چنان حزب اللهی جا بزنند که مسلمان‌ها و ابوذرها را جرئت لحظه‌ای هم لباسی و همشکلی با آنان نباشد! فرزندانم! اگر گاهی بر شما سخت می‌گرفته‌ام و اين در حالي بوده که برايم امکان فراهم آوردن رفاه بيشتر بوده، از آن جهت بوده است که اعتقادی استوار به کريمه «ان مع العسر يسرا» داشته‌ام و اگر می‌توانستم شما را و خانواده را بيشتر از آنچه تحمل کرديد قانع کنم به طور قطع چنان می‌کردم و يقين داشتم که در تکوين شخصيت سالم و رشد يابنده شما مؤثرتر و کارسازتر بود. به هر صورت، پدرتان که از همه چيز جز انقلاب و اسلام بيشتر دوستتان می‌دارد، خير و صلاح شما را در رفاه نمی‌دانسته و نمی‌داند و اميد دارد در زندگی، رفاه جويی و عافيت طلبی را آگاهانه به دور اندازيد و با عزمی آهنين در کام مشکلات رويد و توقع نداشته باشيد ديگران برای حل مشکلاتتان اقدامی ولو ناچيز کنند. به جای چنين انتظاری در حل مشکلات مردم کوشا باشيد و از سختی‌ها نهراسيد و به گونه‌ای عمل کنيد که هر مصيبتی و هر مشکلی هر قدر عظيم، در پيش اراده و عزم شما سر تسليم فرود آورد و به جای اينکه بر شما چيره شود و شما را دست و پا بسته بر زمين افکند، بر امواج به ظاهر سهمگينش سوار شويد و مهارش را به دست گيريد و بدانسو هدايتش
کنيد که می‌خواهيد و اجازه ندهيد که بر شما مسلط شود و تعادل شما را بربايد . خانواده عزيز و مهربانم! درست است آنگونه که شايسته مقام والای انسانی شما بود، به خدمتتان کمر نبستم و در اين راه، تقصيرها و قصورهای فراوان داشتم، اما درست‌تر آن است که بر من ببخشاييد و اجازه ندهيد که در پيشگاه خداوند در روز (تبلی السّرائر) و در انظار خلايق، شرمنده و سر افکنده پيش رويتان قرار گيرم. والسلام عليکم و رحمت الله و برکاته»
🔺۲شهریور سالروزشهادت چریک۱۰۰۰چهره ، حجةالاسلام سيدعلی اندرزگو رحمه الله علیه امام خمینی(ره): ما نیمی از انقلاب را ازین شهید داریم، اگر۱۰تن مثل او داشتیم، دنیا تحت سلطه اسلام بود.
هوالحکیم دوستان بدانند؛ افرادی مانند ذوالنور که تاکنون ژست ضد فتنه داشت ، در رای آوری ظفرقندی ها (از حامیان فتنه) بعنوان وزیر در این کشور نقش داشتند. هم ، اینها از ابتدا با ما نبودند، پس بهتر که ماهیتشان زودتر روشن شد. هم، اولین کسانی هستند که برای باقی ماندن در عرصه سیاست ، توسط همین ها ذلیل می شوند و باید پای ظفرقندی ها را ببوسند و می بوسند. علیرضا تنهای کیسمی ۲ شهریور ۱۴۰۳ لطفا نظرات خودرا در مورد یاد داشت های بنده ، بصورت مستقیم برای بنده ارسال بفرمایید. https://t.me/alirezatanha_110 https://eitaa.com/alirezatanha110 Instagram.com/tanhaie_ir