eitaa logo
جهاد قلم | علی سلیمیان
565 دنبال‌کننده
148 عکس
136 ویدیو
0 فایل
ارتباط: @ali_salimian
مشاهده در ایتا
دانلود
7.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 دلم سمت کسی غیر از علی مایل نخواهد شد که جز با عشق او این دل برایم دل نخواهد شد eitaa.com/alisalimian_poem
🔰 فصل‌الخطاب وحی آورده‌ست اما وحی نابی دیگر است در دل جبریل اینک التهابی دیگر است "ای پیمبر! وقت ابلاغ پیام حق رسید" محکم است و بی‌تعارف، این خطابی دیگر است با علی "اَلیَوم اَتمَمتُ عَلَیکُم نِعمَتی" در غدیر خم جهان را فتح بابی دیگر است از ولایت جام‌ها سرشار و ساقی منتظر باده‌نوشان! زود باشید این شرابی دیگر است خطبه می‌خواند پیمبر، استوار است و بلیغ واژه‌هایش یک‌به‌یک فصل‌الخطابی دیگر است دست حیدر می‌رود بالا میان دست او آفتابی بر فراز آفتابی دیگر است داد زد "مَن کُنتُ مَولاهُ علی مَولاه" را تا شود بیدار هرکس مست خوابی دیگر است آی مردم! این علی نفس من است و جان من پس نپندارید او عالیجنابی دیگر است آی مردم! ما یکی هستیم در قاب دو تن مرتضی "مَن عِندَهُ عِلم‌ُالِکتاب"ی دیگر است تا پیامش را رسانید اضطرابش رفع شد در دلش اما پس از این اضطرابی دیگر است آی مردم! با علی امروز بیعت می‌کنید؟ بر زبان آری‌ست، در دل‌ها جوابی دیگر است eitaa.com/alisalimian_poem
به جز مباهله این غائله علاج نداشت چنان که فایده‌ای بحث و احتجاج نداشت به غیر آل عبا، مصطفی به هیچ کسی در این نبرد نفس‌گیر احتیاج نداشت چنین نشستن و این شیوه‌ی دعا کردن مگر برای رسولان حق رواج نداشت از این مقابله ترسید اسقف اعظم و راه چاره به جز دادنِ خراج نداشت و باز فتح عظیمی بدون خونریزی به دست شاه بزرگی که تخت و تاج نداشت eitaa.com/alisalimian_poem
48.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سربند یازهرا تقدیم به دلسوخته‌ی حضرت مادر 🎙 باصدای: 🎤 اجرای: گروه سرود 🖋 شاعر: 🎼 آهنگساز: 🎛 تنظیم‌کننده: 🎬 تصویر و تدوین: 👤 سرپرست: eitaa.com/alisalimian_poem
سیدمهدی حسینی _ این غم را مگیر از ما.mp3
10.55M
🏴
🎙 بانوای: 🚩 مرهم غم تو آبروی ماست، این غم را مگیر از ما دلیل پلک‌های زخم! مرهم را مگیر از ما نگاه خیس ما ارثیه‌ی آبا و اجدادی‌ست بیا لطفی کن این حق مسلّم را مگیر از ما برای ما که از غوغای این عالم گریزانیم همین یک دلخوشی مانده‌ست، این کم را مگیر از ما به غیراز خیمه‌ی تو هرکجا آلوده‌ی فتنه‌ست نشستن در پناه سرخ پرچم را مگیر از ما رضا فرمود فَابکِ لِلحسین اِن کُنتَ باکِیّا عمل کردن به این فرمان محکم را مگیر از ما دم نوحه برای سینه‌زن حکم نفس دارد بدون روضه می‌میریم، این دم را مگیر از ما تمام سال با شوق همین یک ماه سرکردیم تمام سال را باشد... محرّم را مگیر از ما eitaa.com/alisalimian_poem
Az door.mp3
10.87M
🎵 از دور 🚩 هرسال عاشوراتر از سال گذشته‌ست... 🎙 خواننده: 🖋 شاعر: 🎛 آهنگ و تنظیم‌: ⚙ تولید: eitaa.com/alisalimian_poem
🚩 عاشوراتر دارد صدای ناله‌ی مادر می‌آید از دور بوی لاله‌ی پرپر می‌آید هرسال عاشوراتر از سال گذشته‌ست کفر جهان کفر دارد درمی‌آید کرب‌وبلا مهد شکوفایی‌ست آری اصغر به میدان می‌رود اکبر می‌آید در نوجوانی مرگ «اَحلَی مِن عسل» نیست این کار تنها از شهادت برمی‌آید مثل رقیه بیقرار یار باشی ویرانه ثابت کرده او با سر می‌آید باید بلرزد کاخ‌های ظلم، ای شیخ وقتی صدایت از روی منبر می‌آید ما زخمی زخم‌زبان‌هاییم اما این روزگار تلخ آخر سرمی‌آید eitaa.com/alisalimian_poem
حضرت رقیه(حاج‌محمد یزدخواستی).mp3
3.26M
🎙 بانوای: 🚩 به دنبال تو حال من خوب است بابا، حال تو انگار نه بر سر من معجر است و بر سرت دستار نه چهره‌ام قدری پریشان است، قدّم خم شده اندکی رنج سفر دیدم ولی آزار نه من به دنبال تو می‌گشتم که هی گم می‌شدم در مسیرم سنگ قدری بود اما خار نه عمه بعد از تو علمدار و امیر ما شده قافله بی یار شد بی قافله‌سالار نه بعد تو هرجا به من آبی تعارف کرده‌اند شرمسار از روی سقا گفته‌ام هربار نه زندگی کافی‌ست باباجان مرا با خود ببر زندگی خوب است اما بعد از این دیدار نه eitaa.com/alisalimian_poem
بخت با تو یار شد، دعوت به دیدارش شدی در همان دیدار هم آخر گرفتارش شدی گرچه عمری دور بودی از مسیحای دمش تا نگاه تو به او افتاد بیمارش شدی سال‌ها پنهان شدی از چشم او در عافیت رستگاری را ببین، در حادثه یارش شدی طعم لبیک جدیدی بر لبت گل کرده بود سر به پیش او فرود آورده، سردارش شدی آن شبی که گفت بیعت از همه برداشتم سوختی آن‌گونه که شمع شب تارش شدی عاقبت جانانه جنگیدی به پای دلبرت هستی‌ات را دادی و با جان خریدارش شدی بر مقامت غبطه خواهد خورد دنیا تا ابد خوش به حال تو که این‌گونه سزاوارش شدی eitaa.com/alisalimian_poem
18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩 حسینِ فاطمه 🎥 بانوای: بغض کرد و گفت مردم! شعله‌ها از در گذشت بر سر دختر چه آمد تا که بابا درگذشت زد به سینه، چند یازهرای اشک‌آلود گفت بعداز آن از چند و چون روضه‌ی مادر گذشت روضه‌خوان رفت و به ظهر داغ عاشورا رسید من‌ همان جا ایستادم... شعله‌ها از در گذشت من میان کوچه بودم، روضه‌خوان در کربلا آه، آن شب بر دل من روضه‌ای دیگر گذشت تازیانه رفت بالا و غلاف آمد فرود تیغ پشت تیغ از جسم علی‌اکبر گذشت شعله بود و محسن شش‌ماهه و دیوار و در تیری آمد از گلوی تشنه‌ی اصغر گذشت میخ در بر سینه‌ی پرمهر مادر حمله کرد آب دیگر از سر عباس آب‌آور گذشت ریسمان بر گردن حبل‌المتین انداختند قافله از بین غوغای تماشاگر گذشت ذکر حیدر داشت زهرا مسجد از جا کنده شد ذکر حیدر داشت مولا از دل لشکر گذشت درد پهلو، زخم بازو... فاطمه از پا نشست تیر و نیزه از تن فرزند پیغمبر گذشت من سراپا اشک بودم، طاقتم از دست رفت روضه‌خوان از ماجرای خنجر و حنجر گذشت روضه‌ها اینجا گره می‌خورد، بابا رفته بود هیچکس اما نمی‌داند چه بر دختر گذشت eitaa.com/alisalimian_poem