آی شیطانصفتان! هیبتتان پوشالیست
ژست آقای جهان بودنتان توخالیست
گرچه امروز رجزخوانیتان جنجالیست
حالتان لحظهی موعود چه بد احوالیست
میرسد لحظهی پایانی عیاشیتان
شده نزدیکتر از پیش فروپاشیتان...
#علی_سلیمیان
#نابودی_اسرائیل
eitaa.com/alisalimian_poem
#امام_جواد_علیهالسلام
در چنتهام به غیر دلی پرگناه نیست
در کولهبار آینهام غیر آه نیست
گفتم که از تو شعر بگویم ولی نشد
این رخت در قوارهی این روسیاه نیست
آقا! قلم به دست خودت، این تو این غزل
حالا که حال و روز دلم روبهراه نیست
در آستان مهر تو ای ساقیالجواد
حتی سر سبوشکنان بیکلاه نیست
از شدت فروغ دو خورشید کاظمین
فرصت برای جلوهی خورشید و ماه نیست
در پیشگاه دانش بیمنتهای تو
علم جهان به جز دو سه خط سیاه نیست
این همسر تو نیست که نوشانده زهر را؟
تصویر مبهم است ولی اشتباه نیست
ای ظالمان، جواب جگرگوشهی رضا
وقتی که پاره شد جگرش قاهقاه نیست
در زیر آفتاب رها شد تنت ولی
صد شکر پایمال عبور سپاه نیست
#علی_سلیمیان
eitaa.com/alisalimian_poem
جهاد قلم | علی سلیمیان
#امام_جواد_علیهالسلام در چنتهام به غیر دلی پرگناه نیست در کولهبار آینهام غیر آه نیست گفتم که
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از شدت فروغ دو خورشید کاظمین
فرصت برای جلوهی خورشید و ماه نیست...
#علی_سلیمیان
eitaa.com/alisalimian_poem
🔅 انقلاب
قرار بود از این چشمه آب برداریم
نه اینکه تشنه شویم و سراب برداریم
قرار بود از این سفرهی پر از برکت
برای مسئلههامان جواب برداریم
قرار بود اگر ابر تیره را کشتیم
همه برابر از این آفتاب برداریم
بنا نبود که از باغ لالهها تنها
برای زینت دیوار، قاب برداریم
بنا نبود که از پایمال گلهامان
برای منفعت خود گلاب برداریم
بنا نبود به بیراههها کشانده شویم
به سمت مرگ و تباهی شتاب برداریم
چه شد که محو نفاق هزارچهره شدیم؟
قرار بود که از آن نقاب برداریم!
یقین از این شب تاریک و تار میگذریم
اگر قدم به سوی آفتاب برداریم
کجاست آن هیجان، آن شکوه، آن غیرت؟
مباد دست از این انقلاب برداریم
#علی_سلیمیان
#انقلاب_اسلامی
eitaa.com/alisalimian_poem
خودش دوباره تو را زود میبرد به حرم
تو عاشقی کن و بسپار کار را به #حسین
eitaa.com/alisalimian_poem
#امام_کاظم_علیهالسلام
آن کاسه که زهر را به او داد گریست
زندان همه با ناله و فریاد گریست
زنجیر که دست و پای او را میبست
این بار به دست و پایش افتاد، گریست
#علی_سلیمیان
eitaa.com/alisalimian_poem
#حضرت_ابوطالب_علیهالسلام
کدام شعر به وصفش سر خطر دارد؟
به وصف او که خودش شعرهای تر دارد
تمام شعر جهان یک طرف، مقابل آن
قصیدهای که مدال از پیامبر دارد
بگو به قوم عرب مصرعی مشابه آن
بیاورد هرکس دعوی هنر دارد
به ارث برده علی از پدر دلیری را
به وقت معرکه چون شیر اگر جگر دارد
فضایلش را از فاطمه سوال کنید
عروس خانه از این رازها خبر دارد
کسی که گفته مسلمان نبود ابوطالب
بیاورد سند معتبر اگر دارد
به مدحت پدری که علیست فرزندش
سزاست کعبهی شعرم شکاف بردارد
به حول محور او واژه واژهی غزلم
قدم برهنه به رسم طواف بردارد
کسی که سینهی اشعار کفر را بدرد
اگر که تیغ بلیغ از غلاف بردارد
به پای مصرع شعرش نمیرسد حتی
جهان واژه اگر ائتلاف بردارد
#علی_سلیمیان
eitaa.com/alisalimian_poem
هدایت شده از جهاد قلم | علی سلیمیان
#پیامبر_اکرم_صلواتاللهعلیهوآله
🔸راز نهان
زمان از لحظهی آغاز او چیزی نمیداند
زمین از کهکشان راز او چیزی نمیداند
مَلَک از وسعت پرواز او چیزی نمیداند
بشر از قدرت اعجاز او چیزی نمیداند
کسی از عقل، از توصیف، از ادراک بالاتر
کسی که خاک پایش هست از افلاک بالاتر
کسی که نام او را آسمان دارد به سربندش
که در قرآن حبیب خویش میخواند خداوندش
نخواهد دید دنیا تا ابد مردی همانندش
دل از یاران که هیچ، از دشمنان دل برده لبخندش
جهان دارد هنوز از این تبسّم پند میگیرد
جهان را عاقبت روزی همین لبخند میگیرد
چه معراجی که هرشب از دل سجادهاش دارد
چه اسرار نهانی در نگاه سادهاش دارد
چه سرو باشکوهی قامت افتادهاش دارد
چه اعجازی که در آیات فوقالعادهاش دارد
که حتی مشرکان باآنکه از جان دشمنش بودند
کنار کعبه هرشب محو قرآن خواندنش بودند
میان قومی از جاهلترین مردم اقامت داشت
اگر آزار میدادند او را، استقامت داشت
اگر تهدید میکردند، او صبر و شهامت داشت
اگر تحقیر میکردند، با آنها کرامت داشت
غمش تنها سعادتمندی آحاد مردم بود
هزاران زخم میخورد و دمی نفرین نمیفرمود
شبی پرواز کرد، از آسمانها رفت بالاتر
از آدم رد شد، از عیسی و موسی رفت بالاتر
گذشت از عرش، از جبریل حتی رفت بالاتر
«دُنُوّاً وَاقتِرابا...» رفت بالا، رفت بالاتر
بدون پرده چندی با حبیب خود تکلم کرد
دعایی کرد اگر آنجا، دعا در حق مردم کرد
وجود نازنینش رحمةٌ لِلعالَمین است او
رخش شمسُالضُّحی و گیسویش حَبلُالمَتین است او
رسول بیقرین است او، امام راستین است او
خدا یا بنده؟ حیرانم! نه آن است او نه این است او
کسی از عمق این راز نهان سر درنیاورده
خدا در جمع خوبانش از او بهتر نیاورده
میان کل عالم یک نفر با او برابر بود
نه تنها مصطفی را جانشین بود و برادر بود
علی جان پیمبر بود و احمد جان حیدر بود
پیمبر شهر علم و مرتضی این شهر را در بود
به لطف مرتضی دارد پیمبر شرح صدرش را
ولی افسوس بعد از او ندانستند قدرش را
از این نعمت به روز واپسین پرسیده خواهد شد
چه شد بعد از پیمبر وضع دین؟ پرسیده خواهد شد
به جای او چه کس شد جانشین؟ پرسیده خواهد شد
چه آمد بر امیرالمومنین؟ پرسیده خواهد شد
خدا یاد بشر میآورد آن روز فطرت را
و بالا میبرد با هم کتابالله و عترت را
#علی_سلیمیان
eitaa.com/alisalimian_poem
#امام_خامنهای_مُدّظلّهالعالی
زبانزد است در آفاق، سرو قامت تو
همیشه غبطهی کوه است استقامت تو
دلیل حیرت شمشیرها شهامت تو
مبارک است بر این انقلاب امامت تو
تمامقد، تو برای امام، آینهای
امام! حضرت سید علیّ خامنهای!
تو از سلالهی عشقی، مرام تو نبویست
بلاغتت زهرایی، شجاعتت علویست
به پشتوانهی تو خاک ما غیور و قویست
ولایت تو بدون گمان صراط سَویست
که رکن اصلی این انقلاب سرخ تویی
دلیل تابش این آفتاب سرخ تویی
به نطق، برتری از هر سخنوری به جهان
به فضل، نیست شبیه تو گوهری به جهان
ندیده چشم کسی چون تو رهبری به جهان
دوباره آمده گویا پیمبری به جهان
بساط مستی فرعونیان به هم خورده
معادلات نوین جهان به هم خورده
به پیشگاه تو هر فتنهایست نقش بر آب
نصیب دشمن این خاک نیست غیر سراب
به یک نگاه تو ما جملهایم مست و خراب
کجاست نابتر از آن دو چشم مست، شراب؟
فدای هیبت و آن اقتدار بیمانند
هزار جان گرامی فدای آن لبخند
نگاه تو به افقهای نور نزدیک است
شب است و گفتی از این شب عبور نزدیک است
و این که مقصد این راه دور، نزدیک است
اشاره کردی و گفتی ظهور نزدیک است
در آرزوی رسیدن به صبح آن روزیم
در این مسیر خطر کردهایم و پیروزیم
بهار میدمد از بعد این خزانسالی
چه مَطلَعُالبَرَکاتی، چه اَحسَنُالحالی
خبر ببین که به پا میکند چه جنجالی:
امام خامنهای مُدّظلّهالعالی
گرفت در بغلش آن ولیّ اعظم را
به دست حضرت قائم سپرد پرچم را
#علی_سلیمیان
eitaa.com/alisalimian_poem
#امام_حسین_علیهالسلام
🔰 شرح شهادتین
از غزلم جاری است رایحهی یاس
مدح حسین است شعر و قافیه عباس
عالم و آدم به زلف اوست گرفتار
در عجبم از کجاست این همه احساس؟
واژه به مدحش رسیده است به بنبست
شعر به وصفش کشیده است به وسواس
کیست؟ که شرح شهادتین نگاهش
از سر بسمالله است تا خود وَالنّاس
قاتل او شمر نه، که کوچه و سیلیست
بغض عمیقش طواف زخمی دستاس
از ثمر خون سرخ اوست که فرداست
باغ، سراسر پر از شکوفهی گیلاس
#علی_سلیمیان
eitaa.com/alisalimian_poem
#امام_حسین_علیهالسلام
🔰 چه حسینی
این خدا کیست حسین این همه دیوانهی اوست؟
وسط معرکه در سجدهی جانانهی اوست
آنچنان روز اَلَست از ته دل گفت بَلَی
تا ابد هرچه بلا هست به پیمانهی اوست
چه حسینی که همه مست نگاهش هستند
و اباالفضلِ علی ساقی میخانهی اوست
چه اباالفضل رشیدی که رسیدهست به عرش
دست آن کودک دردانه که بر شانهی اوست
آه از سورهی وَالفجر که در عاشورا
آخرین آیهی آن کودک دردانهی اوست
این حسین است که هرجا گرهی در کار است
چارهاش یک نظر رحمت ریحانهی اوست
این حسین است که معراج عزادارانش
سجده بر تربتی از خاک درِ خانهی اوست
اربعین چشم جهان دید چه شمعیست حسین
چقدَر زائر دلسوخته پروانهی اوست
#علی_سلیمیان
eitaa.com/alisalimian_poem
#حضرت_اباالفضل_علیهالسلام
🔰 شاهبیت
ماه در کنج شبستان تو سوسو میکند
باد دور پرچمت یاحق و یاهو میکند
آسمان با ابرهایش هر سحر در صحن تو
زیر پای زائرت را آب و جارو میکند
آنچه را یک عالم از انجام دادن عاجزند
خادم تو با اشارتهای ابرو میکند
ساعتی پیش از زیارت لال مادرزاد بود
این که بین جمعیت دارد هیاهو میکند
وزنه سنگین است و مردافکن ولی در معرکه
پهلوان با نام تو انگار جادو میکند
لاجرم ای شاهبیت بیمثال معرفت
لطف تو این کمترین را هم غزلگو میکند
این همه یک ذره از فضل اباالفضل علیست
روز محشر تازه دست خویش را رو میکند
#علی_سلیمیان
eitaa.com/alisalimian_poem
🔰 غزلی برگرفته از دعای مکارمالاخلاق
#صحیفه_سجادیه
چنان به اوج ببر قلهی یقینم را
که برندارم از این آستان جبینم را
فروع زندگیام را چنان کفایت کن
که هیچ کم نگذارم اصول دینم را
اگر به چشم خلایق عزیز میکنیام
ذلیل دار منِ برتریگزینم را
مرا به مهر و عطا و گذشت زینت ده
مگر مهار کنم نفس خشمگینم را
به ذکر حمد و سپاس خودت مبدّل کن
تمام وسوسهی فتنهآفرینم را
به لطف دوستیات قدرتی عطا فرما
که ناامید کنم خصمِ در کمینم را
مرا به مردم این روزگار وامگذار
که خرجشان نکنم طبع نازنینم را
ببند بر همه کس دیدهی نیازم را
بهسوی خود بگشا چشم رازبینم را
همه وجود مرا پر کن از محبت خود
به نام خویش بزن خاک سرزمینم را
#علی_سلیمیان
eitaa.com/alisalimian_poem
🕯 اعتراف
مگیر فرصت بارانی نگاهم را
مگر که پاک کنم نامهی سیاهم را
جز اعتراف ببین آه در بساطم نیست
ولی تو میخری آیینهوار آهم را
گناهکارم و روزی که بازخواست کنی
به گردن کرمت مینهم گناهم را
برای آتش جرمم شفیع خواهم کرد
همین دو قطره مناجات گاهگاهم را
قسم به عفو تو هرگز خطا نمیکردم
چنانچه غیر تو میدید اشتباهم را
چنان رئوف و رحیمی که من طمع دارم
صواب ثبت کنی کردهی تباهم را
بگیر تنگ در آغوش مهربانی خود
مگیر از منِ بیکس پناهگاهم را
#علی_سلیمیان
#شعر_مناجات
eitaa.com/alisalimian_poem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببخشند این و آن صدبار هم انگشتر خود را
به جز در مدح حیدر آیهای نازل نخواهد شد
#علی_سلیمیان
eitaa.com/alisalimian_poem
#حضرت_علیاکبر_علیهالسلام
🚩 مثل حیدر
به میدان مثل حیدر آمد و طوفان به راه انداخت
یکی بود و عجب ترسی به جان یک سپاه انداخت
به خود لرزید لشکر، یک قدم حتی عقبتر رفت
به خیل جمعیت وقتی که چرخید و نگاه انداخت
پیمبرصورت و سیرت، علیهیبت، حسنطینت
سران جنگ را هم اینچنین در اشتباه انداخت
کسی در پاسخ "هل من مبارز؟" نیست، حرکت کرد
خروشید و یکایک دست و پا در بین راه انداخت
به لشکر زد، رجز میخواند و میچرخید با شمشیر
صد و هشتاد سر را باکلاه و بیکلاه انداخت
چنان طوفان پاییزی که در جنگل به پا خیزد
سر و دست یلان خیرهسر را مثل کاه انداخت
کسی از روبرو با او نمیجنگید، یک نامرد
کمین از پشت کرد و نیزه بر پهلوی ماه انداخت
الهی بشکند دستی که از بالای زین او را
میان گرگهای زخمخورده، بیپناه انداخت
هزاران تیغ بالا رفت، پایین رفت، بالا رفت...
تصور کن عجب جنگی علیاکبر به راه انداخت
پدر این صحنه را طاقت نمیآورد، زود آمد
علی را دید و خود را بر زمین از اسب، آه...
#علی_سلیمیان
eitaa.com/alisalimian_poem
هدایت شده از جهاد قلم | علی سلیمیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #نماهنگ چشمان بیدار
تقدیم به #سربازان_گمنام امام زمان عجلالله تعالی فرجهالشریف
🎙 اجرا: #گروه_سرود_طاها
🖋 شاعر: #علی_سلیمیان
eitaa.com/alisalimian_poem
#سرباز_گمنام
هربار برمیگشت
پشت در خونه
اخمش رو جا میذاشت
لبخند روو لب داشت
هرجا که بود انگار
زخمش رو جا میذاشت
چن روزی میموند و
مثل همیشه باز
بار سفر میبست
ما رو که میبوسید
در حیاطو با
چشمای تر میبست
هربار میگفتم
بیشتر بمون بابا
خیلی دلم تنگه
میگفت منم خیلی
دلتنگتم اما
باید برم، جنگه
من فکر میکردم
اینکه میگفت جنگه
شوخی بابامه
شغل پدر چی بود؟
مادر بهم میگفت
سرباز اسلامه
نه اسم و رسمی داشت
نه پست و عنوانی
خاکیِ خاکی بود
با جون و دل میرفت
با اینکه از وضعِ
زمونه شاکی بود
اون دفعهی آخر
وقتی که داشت میرفت
حالم یهجوری بود
بوسیدمش اما
فهمیدم این بوسه
آغاز دوری بود
برگشت خیلی زود
این بار اما با
جسمی که پرپر بود
این دفعه هم بابا
لبخند روو لب داشت
هرچند بیسر بود
از وقتی که رفته
رویای من تنها
رویای بابامه
من دیر فهمیدم
بابای خوب من
سرباز گمنامه
#علی_سلیمیان
#ترانه
eitaa.com/alisalimian_poem
هدایت شده از جهاد قلم | علی سلیمیان
#امام_زمان_عجلالله_فرجه
🚩 سحر نزدیک است
گرچه عمریست که زانوی غمت در بغل است
همچنان منتظرش باش که خیرالعمل است
مردن از چشم به راهیش گوارا عسل است
ای که ذکر شب و ورد سحرت "العجل" است!
بیش از این در پی آن باش که دلداده شوی
باید آمادهی آمادهی آماده شوی
شب بیتابی ما را سحری در راه است
باز هم بتشکنی با تبری در راه است
در قد و قامت حیدر پسری در راه است
بر یتیمان محمد پدری در راه است
عاقبت منجی بینالمللی میآید
باز از کعبه یکی مثل علی میآید
آن که گلها همه وا میشود از لبخندش
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در بندش
"یاحسین" است مزیّن شده بر سربندش
یعنی ای مردم مشتاق! منم فرزندش
آمدم جامعه را غرق در اعجاز کنم
به نگاهی گره از کار جهان باز کنم
هیبت حیدر و سیمای پیمبر دارد
خاک زر میشود آنجا که قدم بردارد
عالمی منتظر اوست علم بردارد
کو جلودار اگر تیغ دودم بردارد؟
لشکری ساخته از نسل جمارانیها
و امیران سپاهند سلیمانیها
بیخود از خود شده خورشید خلاف آمده است
آسمان هیبت او را به طواف آمده است
آفتاب است که شب را به مصاف آمده است
ذوالفقار است که بیرون ز غلاف آمده است
همه جا پر شده از عدلِ گریبانگیرش
خون بیدادگران میچکد از شمشیرش
آی شیطانصفتان! هیبتتان پوشالیست
ژست آقای جهان بودنتان توخالیست
گرچه امروز رجزخوانیتان جنجالیست
حالتان لحظهی موعود چه بد احوالیست
میرسد لحظهی پایانی عیاشیتان
شده نزدیکتر از پیش فروپاشیتان
دست شب میشود از غائله کوتاه آخر
میشود نوبت جولان سحرگاه آخر
میدمد طلعت آن چهرهی دلخواه آخر
چشم برهم بزنی میرسد از راه آخر
آفتاب آنسوی این کهنهشب تاریک است
شاعری گفت کمی صبر سحر نزدیک است
#علی_سلیمیان
#ظهور
eitaa.com/alisalimian_poem