eitaa logo
مجنون | علی‌علیان
269 دنبال‌کننده
280 عکس
223 ویدیو
18 فایل
کارم نوشتن است و سر و کله زدن با محتوا گاهی اوقات، بعضی نوشته‌ها |آنهایی که| حس میکنم بدرد آدمهای اطرافم میخورد اینجا منتشر میکنم. ارتباط با من @aliyane
مشاهده در ایتا
دانلود
جلسه اول.mp3
33.42M
🎙 سخنرانی استاد محسن ریاضی موضوع جلسه اول پنجشنبه ۱۰ فروردین @aliya_ne
جلسه دوم .mp3
32.8M
🎙 سخنرانی استاد محسن ریاضی موضوع جلسه دوم پنجشنبه ۱۷ فروردین @aliya_ne
غیبت.mp3
32.17M
🎙 سخنرانی استاد محسن ریاضی موضوع جلسه سوم پنجشنبه ۳۱ اردیبهشت @aliya_ne
جلسه چهارم.mp3
35.84M
🎙 سخنرانی استاد محسن ریاضی موضوع جلسه چهارم پنجشنبه ۷ اردیبهشت @aliya_ne
هدایت شده از علی علیزاده - جدال
مناظره علی علیزاده و مهدی نصیری آیا آقای خامنه‌ای مسئول «وضع موجود» است؟ 📅 فرداشب، جمعه 15 اردیبهشت ساعت 22 بصورت زنده و مستقیم از ⭕️ یوتیوب جدال https://youtube.com/live/uYO5aOcEOPs ⭕️ روبیکای جدال https://rubika.ir/jedaaltv
دنیای جالبیه. علی علیزاده قراره در موضع پوزیسیون نظام از عملکرد رهبری دفاع کنه در مقابل مهدی نصیری اپوزیسیون ...
علیزاده رو از اینجا گذاشتم زیر ذره‌بین ! درسته ما بعضی مواضعش رو قبول نداریم، اما توی این مدت خیلی تلاش کرده برای گسترش عقلانیت و گفت‌و‌گو چیزی که توی رسانه‌ملی واقعا جاش خالیه ...
ذات جنگ همراه خود کشته و زخمی شدن و اسارت دارد. این را شخص داوطلب حضور در جبهه، همینکه پایش را توی خاکریز گذاشت می‌فهمد. وقتی گلوله‌ای به سمتش شلیک می‌شود یا پیکر زخمی کسی را می‌بیند که روی دستها عقب عقب می‌برند. نمی‌شود گفت نترسیده، توی دلش خالی نشده.. میدانم و میدانیم که شده! خانواده‌اش هم این را بخوبی ادراک کرده‌اند‌. وقتی روی خاطرات شهدا کار می‌کردم، سوالی کلیدی همیشه توی ذهنم میچرخید. آن هم اینکه چه چیزی باعث شد تا خانواده‌ها با وجود احتمال خطر، آن هم با این شدت، مانع رفتن جوانشان نشدند. اگر مادر شهیدی هنوز زنده بود می‌شد این را مستقیما از خودش پرسید. مادری را تصور کنید که پسرش را از زیر قرآن رد کند، پشت سرش آب بریزد، در رفتنش های‌های بگرید، صد بار آیت‌الکرسی نذر سلامتی‌اش کند و آب شود تا وقتی دوباره برگردد. مادر.. چه شد رضایت دادی و با دست خودت پاره جانت را فرستادی جلوی تیر و ترکش و گلوله بعثی‌ها؟ پاسخش ساده نیست. باور کنید. اما همیشه به این می‌رسیدم که مادر‌های همیشه مانع، مادرهای همیشه دلسوز و نگران، جلوی این استدلال کم می‌آوردند که اگر بجای خرمشهر، دشمن شهر و خانه‌ی "ما" را هم می‌گرفت باز همین حرف را میزدی؟ مگر دختران و زنان سوسنگرد "خواهران ما" نیستند؟ این "ما" دیدن جامعه، عبور از فردیت و سرآغازی‌ست به سمت جامعه انسانی. این گونه ایثار معنا و مفهوم پیدا می‌کند وگرنه توی جامعه طیف بندی شده‌ای که کسی حاضر نیست جز برای نزدیکان، گروه و حلقه‌ی همفکران خودش تره خورد کند، از خودگذشتگی مفهومی ندارد. این نگاه است که باعث می‌شود افزون بر ۱۵۰۰۰ نفر از خراسان توی عملیات‌های مختلف شهید شوند. فاصله خوزستان و خراسان ۱۷۰۰ کیلومتر است. عبدالحسین برونسی می‌توانست توی مشهد جلسه قرآنش را برپا کند، کار فرهنگی‌اش را داشته باشد و زیارت امام رضا و نماز شبش ترک نشود. فرقی هم برایش نداشته باشد که خرمشهر خاک ایران باشد، یا محمره عراق. بسیجی‌های والفجر ۸ و الی‌بیت‌المقدس جامعه را به سان یک پیکر واحد می‌دیدند و طیف بندی جامعه تنها چیزی‌ست به ذهنشان خطور نکرده. با همین افق اگر روی تاکید می‌کنند، علتش اینست که همه زنان جامعه را خواهران خویش می‌بینند، جنس دلسوزی برادری‌ که حاضرست جانش را برای خواهرش فدا کند حتی اگر عملش را هم قبول نداشته باشد. چیزی شبیه دغدغه حاج قاسم. حاج قاسم حکم خدا را می‌فهمد اما دختر کم حجاب جامعه را دختر خودش معرفی می‌کند. این نگاه فرق می‌کند با امام جمعه‌ای که از دختران کم‌حجاب بیزار است. ذات شهادت هم از جنس همانهاست. مقابل چشمان او دختری بخاطر حجاب ضعیفش مورد آزار چند نفر قرار می‌گیرد. ما باشیم چه میکنیم؟ شاید بگوییم خودش انتخاب کرده تبعات انتخاب بی‌حجابی را هم خودش باید بپردازد. ما نباید کاسه داغ تر از آش شویم و... اما اگر آن دختر را خواهر خودت ببینی دیگر آن استدلال‌ها هیچ می‌شوند. برای نجات آن دختر از خودت هزینه میکنی و به نجاتش می‌شتابی. اگر جامعه را با همه سلایقش "ما" ببینیم روی تعالی جامعه غیرت پیدا میکنیم. اگر این نگاه و آن شرح صدر پیدا شد، هم فرصت گفت و گو مهیا می‌شود، هم دلسوزی و نصیحت، هم پذیرش آن ‌‌... علی علیان @aliya_ne
مقاومت یعنی زندگی ... قاب یادگاری دیدار با خانواده شهید موسی نفیسی، چهارشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ @aliya_ne
روایتی از دیدار با خانواده شهید موسی نفیسی توی مسیر داشتم به این فکر میکردم که خانواده شهدای فتح‌المبین چقدر مظلومند! فکرش را بکن، سال نویی بعد اینکه جان بچه‌ها را گرفتی و جانی به زندگی داده‌ای. دستی به سر و روی خانه کشیدی و هفت سین پهن کرده‌ای و تازه خیالت راحت از اینکه دیگر کاری نمانده و منتظری که اقوام و مهمان‌های عید سر برسند، ناگهان صدای زنگ خانه همه چیز را بهم بریزد. بچه‌های تعاون سپاه، چند نفر طلبه و اهالی محل ياللهی بگویند و وقتی توی اتاق پذیرایی دور نشسته‌ند و تو ته دلت خالی شده از این همه اظطراب نگاه‌شان، خبر شهادت شاخ شمشادت را همراه روضه کربلا و آیه استرجاع برایت بخوانند. میخواستم راوی این مظلومیت باشم.. توی مسیر خانه شهید داشتم کلمه جور میکردم برای روایتِ غصه دارِ مادرِ شهیدی که عیدش عذا شده. اما قصه جور دیگری رقم خورد. روایت مظلومیت شد روایت ایمان و عشق و غرور. روایت اصیلی از مقاومت. برادر شهید لابلای روایت‌ها میگفت ۴۱ سال پیش، چند روز مانده به فروردین ۶۱. قبل از اینکه موسی اعزام شود برای فتح المبین، برایمان روضه وداع خواند. همینجا. توی زیرزمین همین خانه. وقتی شهر زیر موشک باران بود. توی تاریکی. من بودم و مادر. موسی از کربلا می‌گفت. از رفتنی که دیگر بازگشتی ندارد. می‌گفت بخدا مادر حس و حال این زیر زمین نمور همان و حال و هوای خیمه‌ی حسین بن علی سال ۶۱ هجری را دارد. قصه قصه‌ی تاریکی و برداشتن بیعت و دل کندن توست. او می‌گفت و مادر می‌شنید و هیچ نمی‌گفت. من می‌شنیدم و توی دلم اوج میگرفتم و میخواستم من جای موسی باشم و پر بگیرم. می‌شنیدم و مادر را نگاه میکردم که توی صورتش اضطراب نبود. که أوحينا إِلى ام موسى. گذشته بود از موسی و انگار چیزی دلش را آرام می‌کرد. آرام... ولا تخافي ولا تحزنی انا رادوه اليك وجاعلوه من المرسلین. وقتی می‌رفت مادر گفت به خدا سپردمت. خم به ابرو نیاورد. مادر ما مادر موسی نفیسی تا قبل از آن روز یعنی یک هفته مانده به فرودین ۶۱ همیشه به اینکه سه پسر دارد و هر سه پاسدار، مباهات می‌کرد.. میگویند شب حمله‌ی فتح المبین، موسی نفیسی -برادرم- وقتی میخواست وصیت کند، به همرزمانش سپرده بود به مادرم برسانید که از فردا سرش را بالا بگیرد. بالاتر از همه زنهای شهر، بالاتر از همه مادرانِ جوان‌های پاسدار.. بگویید موسی گفت سرت را بالا بگیر مادر، شبیه "مادران شهدا" علی علیان @aliya_ne
اینکه گاهی در یک مراسم مذهبی دچار اشتباهاتی می شویم دو علت عمده دارد: ۱-برای جامعه دینی به طور شفاف احکام شرعی این مراسمات را مشخص نکرده‌ایم و بعضا سلیقه‌ای برخورد کرده‌ایم. ۲-برخی از مسئولین فاقد خلاقیت هستند و نمی‌دانند چگونه یک مراسم‌ مذهبی صحیح برگزار کنند. @aliya_ne