eitaa logo
علامه طباطبایی ره
17.5هزار دنبال‌کننده
470 عکس
90 ویدیو
3 فایل
شرح احوالات و تفکرات عارف و فیلسوف بزرگ قرن حضرت استاد علامه طباطبایی ره شادی روحش #صلوات راه حمایت از کانال: ۵۸۹۲۱۰۱۳۰۸۱۵۷۲۶۸ جعفری. بانک سپه ارتباط و تبادل @samad10011
مشاهده در ایتا
دانلود
بررسى قول به وحدت سوره  و  و سوره  و  ✅قسمت1⃣ 🔸و مضمون آن نوعى ارتباط با سوره فيل دارد، و لذا بعضى از اهل سنت گفته اند سوره  ) و  يك سوره اند، همچنان كه نظير اين سخن را در باره دو سوره   و  نشرح گفته اند، چون بينشان ارتباطى وجود دارد، و اين نظريه را به مشهور در بين شيعه نسبت داده اند، و ليكن حق مطلب آن است كه دليلى كه بر آن استناد كرده اند، وحدت را نمى رساند. 🍁🍁🍁 براى اينكه دليل اهل سنت روايتى است كه مى گويد: قرآنى را كه ابى بن كعب نوشته بوده بين اين دو سوره و آن دو سوره بسم اللّه نوشته نبوده. و روايتى است از عمرو بن ميمون ازدى كه گفته: من نماز مغرب را دنبال عمر بن خطاب خواندم، او در ركعت اول، سوره تين را خواند، و در دوم  تر و  قريش را،بدون اينكه بين آن دو با گفتن بسم اللّه فاصله بيندازد. 🍁🍁🍁 و بعضى از روايت اولى پاسخ داده اند به اينكه معارض است با روايتى كه گفته: در قرآن ابى بن كعب بين آن دو بسم اللّه بوده، و از دومى پاسخ داده اند به اينكه بر فرض كه روايت درست باشد احتمال دارد راوى حديث بسم اللّه بين آن دو را از عمر بن خطاب نشنيده باشد، و يا عمر آن را آهسته خوانده باشد. علاوه بر اين، روايت مذكور معارض است با روايتى از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم كه فرمود: خداى تعالى قريش را بخاطر هفت خصلت بر ديگران برترى داد، از آن جمله فرمود: و درباره آنان سوره اى نازل شد كه در آن سوره سخن از احدى به جز قريش نرفته است، و آن سوره  قريش است، آخر حديث. از همه اينها گذشته رواياتى كه دلالت بر جدايى اين دو سوره دارد، و اينكه بين آن دو بسم اللّه قرار دارد متواتر است. ______________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
بررسى قول به وحدت سوره  و  و سوره  و  ✅قسمت 2⃣ 🍁🍁🍁 و اما آنهايى كه از شيعه قائل به وحدت اين دو سوره شده اند استنادشان به روايتى است كه صاحب مجمع آن را از ابى العباس از يكى از دو امام بزرگوار امام باقر و امام صادق عليه السلام) نقل كرده كه فرموده: سوره (الم تر كيف فعل ربك باصحاب الفيل و سوره (لايلاف قريش ) يك سوره اند. 🍁🍁🍁 و نيز روايتى است كه شيخ در تهذيب به سند خود از علاء از زيد شحام روايت كرده كه گفت: به امام صادق عليه السلام نماز صبح را اقتدا كرديم، در نمازش در يك ركعت سوره  والضحى و سوره الم نشرح را خواند. 🍁🍁🍁 و روايت ديگرى است كه صاحب مجمع البيان از عياشى از مفضل بن عمر از امام صادق عليه السلام نقل كرده كه گفت: من از آن جناب شنيدم كه مى فرمود در يك ركعت نماز بين دو سوره جمع مكن، مگر سوره (والضحى ) و (الم نشرح ) و سوره (الم تركيف ) و سوره (لايلاف قريش ). و مثل اين روايت را محقق هم در كتاب معتبر از كتاب جامع نوشته احمد بن محمد بن ابى نصر از مفضل نقل كرده. 🍁🍁🍁 حال به وضع يك يك اين روايات مى رسيم: اما روايت ابى العباس، روايتى است ضعيف؛ چون در آن رفع شده، يعنى راويان وسط حديث افتاده اند. 🍁🍁🍁 و اما روايت زيد شحام غير از سند تهذيب به دو سند ديگر روايت شده، يكى باز در تهذيب است كه شيخ به سند خود آن را از ابن مسكان از زيد شحام نقل كرده كه گفت: با امام صادق عليه السلام نماز خوانديم، در نمازش سوره  والضحى و الم نشرح را خواند. و سند روايت دوم زيد شحام عبارت است از ابن ابى عمير از بعضى از راويان شيعه از زيد شحام كه گفت: به امامت امام صادق نماز خوانديم، در ركعت اول سوره والضحى، و در دومى سوره الم نشرح را خواند. 🍁🍁🍁 و اين روايت يعنى صحيحه ابن ابى عمير صريح است در اينكه امام دو سوره را در دو ركعت خواندند، و با وجود اين روايت ديگر ظهورى براى روايت علاء باقى نمى ماند، يعنى ديگر ظهور ندارد در اينكه هر دو سوره را در يك ركعت خوانده باشد، چون عبارت آن چنين است: پس الضحى و الم نشرح را در ركعتى خواند و اين مى سازد با اينكه ضحى را در ركعتى و الم نشرح را در ركعتى خوانده باشد. و اما روايت ابن مسكان كه هيچ ظهورى در جمع بين دو سوره در يك ركعت ندارد، نه ظهور دارد و نه صراحت ؛ (چون در آن آمده بود: پس سوره الضحى و الم نشرح را در نماز خواند)، و اما اينكه بعضى ها روايت ابن ابى عمير را حمل بر نماز نافله كرده اند، درست نيست، براى اينكه در آن عبارت (صلى بنا) آمده، كه معنايش اين است كه با ايشان نماز جماعت خوانديم، و نماز نافله را با جماعت نمى شود خواند ______________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
بررسى قول به وحدت سوره  و  و سوره  و  ✅قسمت3⃣ 🍁🍁🍁 🔸و اما روايت مفضل بن صالح كه به آن استدلال كرده اند بر وحدت دو سوره، بر تعدد بيشتر دلالت دارد. براى اينكه در آن آمده در يك ركعت بين دو سوره   و  نشرح، و نيز بين دو سوره  و   جمع مكن، و اين صريح است در تعدد. 🍁🍁🍁 پس حق مطلب آن است كه روايات اگر در اين باره دلالتى داشته باشد دلالت دارد بر اينكه جائز است دو سوره ضحى و الم نشرح  و دو سوره فيل و ايلاف  را در يك ركعت نماز واجب خواند، ولى در غير واجبات نمى توان خواند، و مؤيد اين دلالت روايت راوندى است كه در كتاب الخرائج و الجرائح خود آن را از داوود رقى از امام صادق عليه السلام نقل كرده، و در آن آمده: هم اينكه فجر طلوع كرد برخاست اذان و اقامه گفت، و مرا در طرف راست خود بپا داشت، و در ركعت اول سوره حمد و سوره ضحى را، و در ركعت دوم حمد و قل هو اللّه احد را خواند، و سپس قنوت گرفت، و سلام داد آنگاه نشست. __________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
ترجمه آيات سوره از تفسیر شریف المیزان به نام اللّه رحمان و رحيم 🔸 آيا نديدى پروردگارت چه بر سر اصحاب فيل آورد؟1⃣ 🔸آيا نقشه هاى شومشان را خنثى نكرد؟2⃣ 🔸آرى پروردگارت مرغانى كه دسته دسته بودند به بالاى سرشان فرستاد3⃣ 🔸تا با سنگى از جنس كلوخ بر سرشان بكوبند4⃣ 🔸و ايشان را به صورت برگى جويده شده درآورند5⃣ ______________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
بيان آيات سوره از تفسیر شریف المیزان🌹 🔸در اين سوره به داستان اصحاب فيل اشاره مى كند، كه از ديار خود به قصد تخريب معظمه حركت كردند، و خداى تعالى با فرستادن مرغ ابابيل و آن مرغان با باريدن كلوخهاى سنگى بر سر آنان هلاكشان كردند، و به صورت گوشت جويده شان كردند. 🔸 و اين قصه از آيات و معجزات بزرگ الهى است، كه كسى نمى تواند انكارش كند، براى اينكه تاريخ نويسان آن را مسلم دانسته، و شعراى دوران جاهليت در اشعار خود از آن ياد كرده اند اين سوره از سوره هاى است. __________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁تفسیر آیه 1⃣ سوره در تفسیرالمیزان 🔰الم تر كيف فعل ربك باصحاب الفيل1⃣ منظور از  معناى لغوى آن يعنى ديدن به چشم نيست، بلكه علمى است كه به مانند احساس با حواس ظاهرى ظاهر و روشن است. و استفهام در آيه انكارى است، و معنايش اين است كه مگر علم يقينى پيدا نكردى كه چگونه پروردگارت با اصحاب فيل رفتار كرد، و اين قصه در سال رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) واقع شد ______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁تفسیر آیه 2⃣سوره در تفسیرالمیزان 🔰الم يجعل كيدهم فى تضليل2⃣ مراد از كيد آنان سوء قصدى است كه در باره مكه داشتند و مى خواستند بيت الحرام را تخريب كنند، و كلمه  و  هر دو به يك معنا است، و كيد آنان را در تضليل قرار دادن، به معناى آن است كه نقشه آنان را نقش بر آب ساخته، زحماتشان را بى نتيجه سازد، آنها راه افتادند تا كعبه را ويران كنند، ولى در نتيجه تضليل الهى، خودشان هلاك شدند. __________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁تفسیر آیه 3⃣ سوره در تفسیرالمیزان 🔰و ارسل عليهم طيرا ابابيل3⃣ كلمه  به طورى كه گفته اند - به معناى جماعت هايى متفرق و دسته دسته است، و معناى آيه اين است كه: خداى تعالى جماعت هاى متفرقى از مرغان را بر بالاى سر آنان فرستاد. و اين آيه، و آيه بعديش عطف تفسير است بر آيه (الم يجعل كيدهم فى تضليل). __________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁بحث روایتی سوره در تفسیرالمیزان داستان اصحاب فيل و هلاكشان در مجمع البيان مى گويد: تمامى راويان اخبار اتفاق دارند در اينكه پادشاه يمن كه قصد ويران كردن كعبه را داشته شخصى بوده به نام ابرهه بن صباح اشرم. و بعضى از ايشان گفته اند: كنيه او ابو يكسوم بود. و از واقدى نقل شده كه گفته همين شخص جد نجاشى پادشاه يمن در عهد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) بوده است. 🍁🍁🍁 سپس همچنان داستان استيلاى ابرهه بر يمن را نقل مى كند تا آنجا كه مى گويد: او در يمن كعبه اى بنا كرد، و در آن گنبدهايى از طلا نهاد، و اهل مملكت خود را فرمان داد تا آن خانه را همچون مراسم حج زيارت نموده پيرامون آن طواف كنند، و در اين بين مردى از بنى كنانه از قبيله خود به يمن آمد، و در آنجا به اين كعبه (قلابى) بر خورد، پس در همانجا نشست تا قضاى حاجت كند، و اتفاقا خود ابرهه از آنجا گذشت، و آن نجاست را ديد، پرسيد چه كسى به چنين عملى جرات كرده؟ به نصرانيتم سوگند كه آن خانه را ويران خواهم كرد تا كسى به حج و زيارت آنجا نرود، آنگاه دستور داد تا فيل بياورند و در بين مردم اعلام كنند كه آماده حركت باشند، مردم و مخصوصا پيروانش از اهل يمن بيرون شدند و اكثر پيروانش از عك و اشعرون و خثعم بودند. 🍁🍁🍁 مى گويد: سپس كمى راه پيمود و در بين راه مردى را به سوى بنى سليم فرستاد تا مردم را دعوت كند تا بجاى خانه كعبه خانه اى را كه او بنا كرده زيارت كنند، از آن طرف مردى از حمس از بنى كنانه به او برخورد و به قتلش رسانيد و اين باعث شد كه كينه ابرهه بيشتر شده، و سريع تر روانه مكه شود. 🍁🍁🍁 و چون به طائف رسيد از اهل طائف خواست تا مردى را براى راهنمايى با او روانه سازند، اهل طائف مردى از هذيل به نام نفيل را با وى روانه كردند، نفيل با لشكر ابرهه به راه افتاد و به راهنمايى آنان پرداخت تا به مغمس رسيده، در آنجا اطراق كردند، و مغمس، محلى در شش ميلى (سه فرسخى) مكه است در آنجا مقدمات لشكر (كه آشپزخانه و آذوقه و علوفه و ساير مايحتاج لشكر را حمل مى كند) را به مكه فرستادند، مردم قريش دسته دسته به بلنديهاى كوه ها بالا آمدند، و چون لشكر ابرهه را ديدند، گفتند ما هرگز تاب مقاومت با اينان را نداريم، در نتيجه غير از عبد المطلب بن هاشم و شيبه بن عثمان بن عبد الدار كسى در مكه باقى نماند، عبد المطلب همچنان در كار سقايت خود پايدارى نمود، و شيبه نيز در كار پرده دارى كعبه پايدارى كرد در اين موقعيت حساس عبد المطلب دست به دو طرف درب كعبه نهاد، و عرضه داشت: 🍁🍁🍁 لا هم ان المرء يمنع رحله فامنع جلالك لا يغلبوا بصليبهم و محالهم عدوا، محالك لا يدخلوا البلد الحرام اذا فامر ما بدالك 🍁🍁🍁 يعنى : بار الها هر كسى از آنچه دارد دفاع مى كند، تو نيز از خانه ات كه مظهر جلال تو است دفاع كن، و نگذار با صليبشان و كعبه قلابيشان بر كعبه تو تجاوز نموده، حرمت آن را هتك، كنند، مگذار داخل شهر حرام شوند، اين نظر من است ولى آنچه تو بخواهى همان واقع مى شود. 🍁🍁🍁 آنگاه مقدمات لشكر ابرهه به شترانى از قريش بر خورده آنها را به غنيمت گرفتند، از آن جمله دويست شتر از عبد المطلب را بردند، وقتى خبر شتران به عبد المطلب رسيد، از شهر خارج شد و به طرف لشكرگاه ابرهه روانه گشت، حاجب و دربان ابرهه مردى از اشعريها بود، و عبد المطلب را مى شناخت از پادشاه اجازه ورود براى وى گرفت، و گفت اينك بزرگ قريش بر در است، كه انسانها را در شهر و وحشيان را در كوه طعام مى دهد، ابرهه گفت بگو تا داخل شود. 🍁🍁🍁 عبد المطلب مردى تنومند و زيبا بود، همين كه چشم ابو يكسوم به او افتاد بسيار احترامش كرد، به خود اجازه نداد او را روى زمين بنشاند در حالى كه خودش بر كرسى تكيه زده، و نخواست او را در كنار خود بر كرسى بنشاند، بناچار از كرسى پياده شد، و با آن جناب روى زمين نشست، آنگاه پرسيد چه حاجتى داشتى ؟ گفت حاجت من دويست شتر است كه مقدمه لشكر تو از من برده اند، ابو يكسوم گفت به خدا سوگند ديدنت مرا شيفته ات كرد، ولى سخنت تو را از نظرم انداخت، عبد المطلب پرسيد: چرا؟ گفت : براى اينكه من آمده ام خانه عزت و شرف و مايه آبرو و فضيلت شما اعراب و معبد دينيتان را كه مى پرستيد ويران سازم و آن را درهم بكوبم، و در ضمن دويست شتر هم از تو گرفته ام، تو در باره خانه دينى ات هيچ سخن نمى گويى، و در باره شترانت حرف مى زنى از آن هيچ دفاعى نمى كنى، از مال شخصيت دفاع مى كنى. 🍁🍁🍁 عبد المطلب در پاسخ گفت : اى ملك من با تو در باره مال خودم سخن مى گويم، كه اختيار آن را دارم و موظف بر حفظ آن هستیم. __________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880