eitaa logo
علامه طباطبایی ره
17.5هزار دنبال‌کننده
472 عکس
90 ویدیو
3 فایل
شرح احوالات و تفکرات عارف و فیلسوف بزرگ قرن حضرت استاد علامه طباطبایی ره شادی روحش #صلوات راه حمایت از کانال: ۵۸۹۲۱۰۱۳۰۸۱۵۷۲۶۸ جعفری. بانک سپه ارتباط و تبادل @samad10011
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁بیان آیات 1⃣ و2⃣ و3⃣ سوره ناس🍁 قُل أعوذُ بِربِّ النّاس1⃣ مَلكِ النّاس2⃣ إله النّاس3⃣ ✳️ تفسیر المیزان: طبع آدمى چنين است كه وقتى به او متوجه مى شود و جان او را تهديد مى كند، و در خود نيروى آن را نمى بيند به كسى مى شود كه نيروى دفع آن را دارد، تا او وى را در رفع آن شر كفايت كند، و انسان در اينگونه موارد به يكى از پناه، پناهنده مى شود: یا ✅ به ربى پناه مى برد كه امر او و او است ، و در تمامى حوائجش از كوچك و بزرگ به او رجوع مى كند، در اين هنگام هم كه چنين شرى متوجه او شده و او را تهديد مى كند به وى پناهنده مى شود تا آن شر را دفع كرده بقايش را تضمين كند، و از ميان آن سه پناهگاه، اين يكى سببى است فى نفسه در سببيت. ✅ دومين پناه، كسى است كه داراى و قوتى كافى باشد، و حكمى داشته باشد، به طورى كه هر كس از هر شرى بدو پناهنده شود و او بتواند با اعمال قدرت و سلطنتش آن را كند، نظير پادشاهان (و امثال ايشان)، اين سبب هم سببى است و در سببيت. ✅ در اين ميان سبب است و آن عبارت است از الهى كه واقعى باشد، چون معبوديت اله و مخصوصا اگر الهى واحد و بى شريك باشد، اين است كه بنده خود را براى خود سازد، يعنى جز او كسى را نخواند و در هيچ يك از حوائجش جز به او مراجعه ننمايد، جز آنچه او اراده مى كند اراده نكند، و جز آنچه او مى خواهد عمل نكند. @all_mizan
🍁 بیان آیات (۱_۳) سوره ناس🍁 ✳️ تفسیرالمیزان ⬅️ از آنچه گذشت روشن شد كه: 1⃣ چرا در ميان همه صفات خداى تعالى خصوص صفت:  ()و ()و () را نام برد؟ و نيز چرا اين سه صفت را به اين ترتيب ذكر كرد: اول ربوبيت، بعد مالكيت، و در آخر الوهيت؟ و گفتيم ربوبيت صفات خدا به انسان است و در آن است، زيرا عنايتى كه خداى تعالى در او دارد، از ساير مخلوقات است. 🍁🍁🍁🍁🍁 علاوه بر اين اصولا ولايت، امرى است مانند پدر كه فرزند را تحت پر و بال ولايت خود تربيت مى كنند. و ملك از ربوبيت و ولايت آن است، همچنان كه در مثل فرزندى كه دارد كارى به پادشاه ندارد، بله اگر سرپرست شد به اداره آن پادشاه مراجعه مى كند، تازه باز دستش به خود شاه نمى رسد، و ولايت هم در اين مرحله تر است. همچنان كه مى بينيم پادشاه ملت را زير پر و بال خود مى گيرد. 🍁🍁🍁🍁🍁 مرحله اى است كه در آن بنده عابد ديگر در حوائجش به مراجعه نمى كند، و كارى به ولايت خاص و عام او ندارد، چون عبادت ناشى از درونى است، نه طبيعت مادى. به همين جهت در سوره مورد بحث از ربوبيت خداى سبحان و سپس از سلطنتش سخن مى گويد، و در آخر ترين رابطه بين انسان و خدا يعنى رابطه را بياد مى آورد. مى فرمايد:  (قل اعوذ برب الناس1⃣ ملك الناس2⃣ اله الناس3⃣ ). 🍁🍁🍁🍁🍁 2⃣ روشن گرديد كه: چرا جمله هاى (رب الناس)، (ملك الناس)، (اله الناس) را و بدون واو عاطفه آورد، خواست تا بفهماند هر يك از دو صفت و سببى در دفع شر است، پس خداى تعالى سبب مستقل شر است، بدين جهت كه است، و نيز سبب مستقل است بدين جهت كه است، و نيز سبب مستقل است بدين جهت كه است، پس او از هر جهت كه اراده شود سبب است. 🍁🍁🍁🍁🍁 3⃣و نيز با اين بيان روشن گرديد كه چرا  (كلمه) ناس بار تكرار شد؟ با اينكه مى توانست بفرمايد: (قل اعوذ برب الناس و الههم و ملكهم )  چون خواست تا به اين وسيله اشاره كند به اينكه اين سه هر يك به تنهايى ممكن است پناهنده قرار گيرد، بدون اينكه پناهنده احتياج داشته باشد  به اينكه آن دو جمله ديگر را كه مشتمل بر دو صفت ديگر است به زبان آورد. 🍁🍁🍁🍁🍁 همچنان كه در قرآن فرموده: خداى تعالى دارد، به هر يك بخواهيد مى توانيد او را بخوانيد. اين بود ما درباره آيات اين سوره. ولى در توجيه هر يك از سوالهاى بالا وجوهى ذكر كرده اند كه دردى را دوا نمى كند. __________________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات 👇 https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁 تفسیر آیات 3⃣ و 4⃣ سوره توحید در تفسیر المیزان 👈 اما اينكه متولد نشدن چيزى از خدا صمديت او است، بيانش اين است كه ولادت كه خود نوعى تجزى و قسمت پيرى است به هر معنايى كه تفسير شود، بدون تصور ندارد، كسى كه مى زايد و چيزى از او جدا مى شود بايد خودش داراى اجزايى باشد، و چيزى كه جزء دارد محتاج به جزء خويش است، چون بديهى است موجود مركب از چند چيز وقتى آن موجود است كه آن چند جزء را داشته باشد، و خداى سبحان صمد است هر محتاجى در حاجتش به او منتهى مى گردد، و چنين كسى احتياج در او تصور ندارد. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 و اما اينكه زاييده نشدنش از چيزى فرع صمديت او است بيانش اين است كه چيزى از چيز ديگر فرض ندارد مگر با احتياج متولد به موجودى كه از او متولد شود، و خداى تعالى صمد است، و كسى كه صمد باشد احتياج در او تصور ندارد. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 اما اينكه كفو نداشتنش متفرع بر صمديت او است، بيانش اين است كه كفو چه اينكه كفو در ذات خداى تعالى فرض شود و چه كفو در فعل او، وقتى تصور دارد كه كفو فرضى در عملى كه در آن عمل كفو شده در ذات خود و بى نياز از خداى تعالى باشد، و گفتيم كه خداى تعالى صمد است و صمد على الاطلاق هم هست، يعنى همان كفو فرضى در آن عمل كه كفو فرض شده محتاج او است و بى نياز از او نيست، پس كفو هم نيست. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 بنابراين روشن شد كه در دو آيه، متفرع بر صمديت خداى تعالى است، و مال صمديت خداى تعالى و فروعات آن به اثبات يگانگى خدا در ذات و صفات و افعال او است، به اين معنا كه خداى تعالى در ذاتش واحد است و چيزى شبيه به او نيست، نه در ذاتش و نه در صفات و افعالش، پس ذات خداى تعالى به ذات خود او و براى ذات خود او است، بدون اينكه مستند بغير خودش ‍ باشد و بدون اينكه محتاج بغير باشد، به خلاف غير خداى تعالى كه در ذات و صفات و افعال خود محتاج خداى تعالايند، و او است كه به مقتضا و لياقت ساحت كبريايى و عظمتش موجودى را با صفات و افعال معين خلق مى كند، پس حاصل مفاد سوره اين است كه، خداى تعالى را به صفت احديت و واحديت توصيف مى كند. ______________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات 👇 https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880