🍁بحث روایتی سوره #نصر در تفسیرالمیزان
✅ رسول خدا (صلى الله عليه و آله) عزم خود را براى #فتح مكه جزم مى كند.
👈 راوى مى گويد: رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) دستور داد تا مسلمانان براى جنگ با مردم مكه، مجهز و آماده شوند، و آنگاه عرضه داشت بار الها چشم و گوش قريش را از كار ما بپوشان و از رسيدن اخبار ما به ايشان جلوگيرى فرما تا ناگهانى بر سرشان بتازيم و قريش را در شهرشان مكه غافلگير سازيم. در اين هنگام بود كه حاطب بن ابى بلتعه نامه اى به قريش نوشت و به دست آن زن داد تا به مكه برساند، ولى خبر اين خيانتش از #آسمان به رسول الله رسيد، و على (عليه السلام) و زبير را فرستاد تا نامه را از آن زن بگيرند.
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) در داستان فتح مكه #ابوذر غفارى را جانشين خود در مدينه كرد و ده روز از ماه رمضان گذشته بود كه با ده هزار نفر لشكر از مدينه بيرون آمد، و اين در سال #هشتم هجرت بود، و از مهاجر و انصار حتى يك نفر تخلف نكرد. از سوى ديگر ابوسفيان بن حارث بن عبدالمطلب پسر عموى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) و عبدالله بن اميه بن مغيره، در بين راه در محلى به نام (نيق العقاب ) رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) را ديدند، و اجازه ملاقات خواستند، ليكن آنجناب اجازه نداد، #ام_سلمه همسر رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) در وساطت و شفاعت آن دو عرضه داشت: يا رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) يكى از اين دو پسر عموى تو و ديگرى پسر عمه و داماد تو است. فرمود مرا با ايشان كارى نيست، اما پسر عمويم #هتك حرمتم كرده، و اما پسر عمه و دامادم همان كسى است كه درباره من در مكه آن سخنان را گفته بود.
__________________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات 👇
https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880