eitaa logo
تفسیر المیزان
9.6هزار دنبال‌کننده
180 عکس
39 ویدیو
0 فایل
تفسیر المیزان علامه طباطبایی ره 🙏راه حمایت از کانال: ۵۸۹۲۱۰۱۳۰۸۱۵۷۲۶۸ جعفری. بانک سپه ارتباط @samad10011
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹ادامه ۴👇 🔸و كوتاه سخن آنكه مانع از فرستادن آيات، تكذيب بود، هم در امت گذشته و هم در اين امت، چـون مـشـركين در خصيصه تكذيب مثل امت هاى گذشته بودند، و مانع از فرستادن عذاب، وجـود رسـول خـدا ص بـود، هـمـيـنـكـه مـقـتـضـى عـذاب از قـبـيـل سـوت زدن و كـف زدن مـوجـود شـد، و يـكـى از دو ركـن مـانـع كه عبارت بود از وجود رسـول خـدا ص در بين آنان برطرف گرديد، ديگر نه مانعى براى فرستادن آيت و معجزه باقى ماند، و نه مانعى براى فرستادن عذاب، چون بعد از تـكـذيـب مـعـجـزه، و بـه خـاطـر مـقـتـضـيـات عـذاب كـه هـمـان سـوت و كـف زدن و امثال آن بود حجت بر آنان تمام گرديد. پـس بـه طـور خـلاصـه مـى گـويـيـم مـفـاد آيـه شـريـفـه (و مـا مـنـعـنـا ان نـرسـل بـالايـات...) يـكـى از دو احـتـمـال اسـت، يـا ايـن اسـت كـه : مـادامـى كـه رسـول خـدا (ص) در بين ايشان است خداى تعالى از فرستادن مـعـجـره امـتـنـاع مى كند، كه در اين فرض آيه شريفه با فرستادن آيت (شق القمر) و (پيروزى بدر) و تاخير عذاب تا آن جناب از ميان آنان بيرون شود منافاتى نداشته، و دلالتـى بر امتناع از آن ندارد، و چگونه ممكن است بر آن دلالت كند با اين خداى سبحان تـصريح كرده به اين كه داستان بدر خود آيتى بوده، وكشته شدن كفار در آن واقعه هم عذابى بوده است. و يا اين است كه فرستادن آيت وقتى است كه لغو نباشد، و اگر لغو بود خداى تعالى از فـرسـتـادن آن امـتـنـاع مـى نـمـود، و چون كفار مكّه مجبول و سرشته بر تكذيب بودند، لذا بـراى آنـان آيت و معجره نخواهد فرستاد، كه در اين هم آيه شريفه با فرستادن معجره و تـاخـيـر عـذاب كـفار تا بعد از هجرت رسول خدا (ص) منافاتى نـدارد، چـون در ايـن فـرض فـرسـتـادن آيـت لغـو نـيـسـت، بـلكـه فـايـده احـقـاق حـق و ابطال باطل دارد، پس چه مان عى دارد كه آيت شق القمر هم از آيات و معجزاتى باشد كه خـدا نـازل كـرده، و فـايده اش اين باشد كه كفار را به جرم تكذيبشان عذاب كند، البته بـعـد از آنـكـه مـانـع عـذاب بـر طـرف شـده بـاشـد، يـعـنـى رسـول خدا (ص) از ميان آنان بيرون رفته باشد، آن وقت ايشان را در جنگ بدر نابود كند. پاسخ استدلال منكرين شق القمر به آيـه (قل سبحان ربى هل كنت الا بشرا رسولا) و امـا ايـن كـه اسـتـدلال كـردنـد بـه آيـه (قـل سـبـحـان ربـى هـل كـنـت الا بشرا رسولا) بر اين كه هيچ معجره اى به پيشنهاد مردم صورت نمى گيرد، در پـاسـخ مـى گـويـيـم : مـفـاد آيـه شـريـفـه ايـن نـيـسـت كـه خـداى سـبـحـان نـبـوت رسول خدا (ص) را به وسيله معجره تاييد نمى كند، چون مفاد آن اين است كه : بگو من از آنجا كه يك بشر هستم كه از ناحيه خدا فرستاده شده ام، از ناحيه خود قدرتى بر آوردن معجره ندارم. چـون اگـر مـفاد آن انكار معجزات از رسول خدا (ص) باشد انكار مـعـجـره هـمـه انـبـيـاء هـم خـواهـد بـود، زيـرا هـمـه انـبـيـاى بـشـرى رسـول بـودنـد، و حـال آنـكـه قـرآن كـريـم در ضـمـن نقل داستان هاى انبياء معجزاتى بسيار براى آنان اثبات كرده، و از همه آن معجزات روشن تـر خـود ايـن آيـه خودش را رد مى كند، براى اين كه آيه شريفه يكى از آيات قرآن است كـه خـود مـعـجـزه اسـت، و بـه بـانـگ بـلنـد اعـلام مـى كـنـد اگـر قـبول نداريد يك آيه به مثل آن بياوريد، پس چگونه ممكن است اين آيه معجره را انكار كند با اين كه خودش معجره است ؟ بلكه مفاد آيه اين است كه رسول خدا (ص) بشرى است فرستاده شـده، خـودش از اين جهت بشر است قادر بر هيچ چيز نيست، تا چه رسد به آوردن معجره، تنها امر به دست خداى سبحان است، اگر بخواهد به دست او معجزه جارى مى كند، و اگر نـخـواهـد نـمـى كند همچنان كه در جاى ديگر فرموده: (و اقسمو اباللّه جهد ايمانهم لئن جاءتهم ايه ليومنن بها قل انما الايات عند اللّه و ما يشعركم انها اذا جاءت لا يومنون) و نـيـز از قـوم نـوح حـكـايـت كـرده كـه گفتند: (قالوا يا نوح قد جادلتنا فاكثرت جدالنا فاتنا بما تعدنا ان كنت من الصادقين قال انما ياتيكم به اللّه ان شاء) و نيز فرموده: (و ما كان لرسول ان ياتى بايه الا باذن اللّه) و آيات در اين معنا بسيار است. جواب به دو شبهه ديگر پيرامون معجزه شق القمر يـكـى ديـگـر از اعـتـراضـاتـى كـه بـه آيـت شـق القـمـر شـده - بـه طـورى كـه نقل شده - اين است كه اگر اينطور كه مى گويند قـرص ماه دو نيم شده باشد بايد تمام مردم دنيا ديده باشند، و رصدبندان شرق و غرب عـالم ايـن حـادثـه را در رصـدخـانـه خود ضبط كرده باشند، چون اين از عجيب ترين آيات آسـمـانـى اسـت، و تـاريـخ تـا آنـجا كه در دست است و همچنين كتب علمى هيئت و نجوم كه از اوضاع آسمانى بحث مى كند نظيرى براى آن سراغ نمى دهد، و قطعا اگر چنين حادثه اى رخ داده بـود 🔹ادامه پست ۵👇
🔹ادامه پست ۵👇 🔸اهل بـحـث كـمـال دقـت و اعـتـنـا را در شـنـيـدن و نقل آن بكارمى زدند، و مى بينيم كه نه در تاريخ از آن خبرى هست و نه در كتب علمى اثرى. بـعـضـى هـم پـاسـخـى از ايـن اعتراض داده اند كه خلاصه اش از نظر خواننده مى گذرد، گفته اند: اولا مـمـكـن است مردم آن شب از اين حادثه غفلت كرده باشند، چه بسيار حوادث جوى و زمينى رخ مى دهد كه مردم از آن غافلند، اينطور نيست كه هر حادثه اى رخ دهد مردم بفهمند و آن را نزد خود محفوظ نگهداشته، و سينه به سينه تا عصر ما باقى بماند. و ثانيا سرزمين حجاز و اطراف آن از شهرهاى عرب نشين و غيره رصد خانه اى نداشتند تا حـوادث جـوى را ضـبط كنند، رصدخانه هايى كه در آن ايام بر فرض كه بوده باشد در شـرق در هـنـد، و در مغرب در روم و يونان و غيره بوده، در حالى كه تاريخ از وجود چنين رصدخانه هايى در اين نواحى و در ايام وقوع حادثه هم خبر نداده و اين جريان به طورى كـه در بـعـضـى از روايـات آمـده در اوائل شـب چـهـاردهـم ذى الحـجـه سال ششم بعثت يعنى پنج سال قبل از هجرت اتفاق افتاده. عـلاوه بـر ايـن بـلاد مـغـرب كـه اعـتـنـايـى بـه ايـنـگـونـه مسائل داشته اند (البته اگر در آن تاريخ چنين اعتنايى داشته بودند) بام كه اختلاف افق داشته اند، اختلاف زمانى زيادى كه باعث مى شد آن بلاد جريان را نبينند، چون به طورى در بـعـضـى از روايـات آمده قرص ماه در آن شب بدر بوده، و در حوالى غروب خورشيد و اوائل طـلوع مـاه اتـفـاق افـتـاده، و مـيـان انـشـقـاق مـاه و دوبـاره متصل شدن آن زمانى اندك فاصله شده است، ممكن است مردم آن بلاد وقتى متوجه ماه شده اند كه اتصال يافته بوده. از ايـن هـم كـه بـگـذريـم، مـلت هـاى غـيـر مـسـلمـان يـعـنـى اهل كليسا و بت خانه را در امور دينى و مخصوصا حوادثى كه به نفع اسلام باشد متهم و مغرض مى دانيم. اعـتراض سومى كه به مسأله شق القمر شده اين است كه بعضى گفته اند: دو نيم شدن ماه به هيچ وجه ممكن نيست، مـگـر وقـتـى كه جاذبه ميان دو نيمه آن از بين برود، و اگر از بين برود ديگر ممكن نيست دوبـاره بـه هـم بـچـسـبـنـد، پس اگر انشقاقى اتفاق افتاده باشد بايد تا ابد به همان صورت باقى بماند. جـواب از ايـن اشـكـال ايـن اسـت كـه : قـبـول نـداريـم كـه چـنـيـن چـيـزى مـحـال عـقـلى بـاشـد، بـله مـمـكـن اسـت مـحـال عـادى يـعـنـى خـارق عـادت بـاشـد، و ايـن مـحـال بودن عادى اگر مانع از التيام بعد از انشقاق باشد مانع از انشقاق بعد از التيام هـم خـواهـد بـود، بـه ايـن مـعـنـا كـه از هـمـان اول انـشـقـاق صـورت نـمـى گـرفـت، و حال آنكه انشقاق به حسب فرض صورت گرفته، و در حقيقت اساس اعتراض انكار هر امر خـارق العـاده اسـت، و گـرنـه كسى خرق عادت را جايز و ممكن بداند، چنين اعتراضى نمى كند. _________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺ترجمه آیات 9⃣الی 2⃣4⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰ترجمه آيات 🔸قـبـل از ايـشان قوم نوح به تكذيب پرداخته، بنده ما نوح را تكذيب كرده و گفتند: جن زده شده و مضرت ديده است (9). 🔸تـا جـايـى كـه پـروردگـار خود را خواند و عرضه داشت: پروردگارا من مغلوب و شكست خورده ام، از تو يارى مى خواهم (10). 🔸ما نيز درهاى آسمان را به آبى رگبار و تند بگشوديم (11). 🔸و زمين را به صورت چشمه هايى جوشان بشكافتيم، اين دو آب به منظور اجراى فرمانى كه رانده بوديم بهم برخوردند (12). 🔸و ما نوح را بر مركبى تخته اى كه در كشتى بكار رفته بود سوار كرديم (13). 🔸و اين كشتى زير نظر ما به حركت در آمد، و بقيه غرق شدند، و جزاى يك عمر كيفر خود را ديدند (14). 🔸ما آن كشتى را حفظ كرديم تا آيتى باشد، حال آيا عبرت گيرنده اى هست ؟ (15). 🔸(اكنون بنگ ريد) عذاب و انذار من چگونه است (16). 🔸و با اين كه ما قرآن را براى تذكر آسان كرده ايم آيا كسى هست متذكر شود؟ (17). 🔸قوم عاد هم (پيامبر خود را) تكذيب كرد (اكنون بنگريد) كه عذاب و انذار من (درباره آنان ) چگونه بود؟ (18). 🔸مـا بـادى سـخـت طـوفـانـى در روزى نـحـس مـسـتـمـرى بـر آنـان گسيل داشتيم (19). 🔸بادى كه مردم را مانند نخلى كه از ريشه در آيد از زمين بركند (20). 🔸ببين كه عذاب و انذار من چگونه بود؟ (21). 🔸و با اين كه ما قرآن را براى تذكر آسان كرده ايم آيا كسى هست كه متذكر شود؟ (22). 🔸طايفه ثمود هم پيامبران را تكذيب كردند (23). 🔸گـفـتـنـد آيـا يـك بـشـر را كـه از خـود مـا است پيروى كنيم ؟ در اين صورت خيلى گمراه و ديوانه ايم (24). 🔸چطور شده كه از ميان همه ما قرآن بر او نازل شده ؟ نه، بلكه او دروغ پردازى است جاه طلب (25). 🔸فردا به زودى خواهند فهميد كه دروغ پرداز جاه طلب كيست (26). 🔸ما ماده شتر را براى آزمايش آنان خواهيم فرستاد، صبر كن و منتظر باش (27). 🔸و بـه ايشان خبر بده كه آب محل، بين آنان و شتر تقسيم است هر روز صاحب قسمت حاضر شود (28). 🔸مردم داوطلب كشتن شتر را صدا زدند، و او متصدى كشتن آن شد (29). 🔸پس ببين كه عذاب و انذار من درباره آنان چگونه بود؟ (30). 🔸مـا فـقط يك صيحه بر آنان فرستاديم، همگى چون هيزمى كه باغبان جمع مى كند رويهم انباشته شدند (31). 🔸با اينكه ما قرآن را براى تذكر آسان كرديم، آيا كسى هست متذكر شود (32). 🔸قوم لوطهم انذار را تكذيب كردند (33). و مـا بـادى سنگ آور بر آنان فرستاديم، و به جز خاندان لوط كه در سحرگاهان نجات داديم همه را هلاك كرديم (34). 🔸و نجات ايشان نعمتى بود از ما تا همه بدانند بندگان شكرگزار را اينچنين جزا مى دهيم (35). 🔸بـا ايـن كـه لوط ايـشـان را از عـذاب مـا انـذار كـرده بـود، ولى هـمـچـنـان در جدال خود اصرارورزيدند (36). 🔸و نـسـبـت بـه مـيـهمانان او قصد سوء و منافى عفت كردند، ما چشمهايشان را كور كرديم، و گفتيم بچشيد عذاب و انذار مرا (37). 🔸سرانجام صبحگاهان عذاب پيوسته به ايشان رسيد (38). 🔸و گفتيم بچشيد عذاب و انذار مرا (39). 🔸و با اين كه ما قرآن را براى تذكر آسان كرده ايم آيا كسى هست متذكر شود؟ (40). 🔸ما براى آل فرعون هم بيمرسان فرستاديم (41). 🔸امـا هـمـه آيـات ما را تكذيب كردند، و ما آنها را گرفتيم و مجازات كرديم گرفتن شخصى قدرتمند و توانا (42). _________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺بیان آیات از9⃣الی2⃣4⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰بيان آيات 🔸در اين آيات به پاره اى از حوادث گذشته كه در آن مزدجر و اندرز هست اشاره شده و از مـيـان ايـن دسـتـه از اخـبـار سـرگـذشـت قـوم نـوح و عـاد و ثـمـود و قـوم لوط و آل فـرعـون را اخـتـصاص به ذكر داد، و مشركين عرب را با ياد آن اقوام تذكر داد، و بار ديـگر اجمالى از آنچه سابقا از وضع آنان و سرانجام امرشان بيان كرده بود تذكر مى دهـد، تـا بـدانـند در اثر تكذيبشان به آيات خدا و فرستادگان او چه عذاب اليم و عقاب هـايـى در پـى دارنـد، تـا آيـه شـريفه (و لقد جاءهم من الانباء ما فيه مزدجر) را بيان كرده باشد. و بـه مـنـظـور ايـن كـه تـقرير داستانها و نتيجه گيرى از آنها را تأكيد كرده باشد، و شـنـونـدگـان بـيـشـتـر تحت تاثير قرار گرفته، و اين اندرزها بيشتر در دلها جايگير شود، دنبال هر يك از قصه ها اين جمله را تكرار كرد كه: (فكيف كان عذابى و نذر)، و هـمـيـن تأكيد را بـا ذكـر غـرض از انـذار و تخويف دو برابر نموده، فرمود: (و لقد يسرنا القرآن للذكر فهل من مدكر). _________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه9⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰كذبت قبلهم قوم نوح فكذبوا عبدنا و قالوا مجنون و ازدجر9⃣ 🔸وجه تكرار تكذيب در آيه: (كذبت قلبهم قوم نوح فكذبوا عبدنا...) در اين آيه كلمه تكذيب دوبار آمده، اولى به منزله انجام دادن دومى است، و معنايش فعلت التكذيب است، و جمله (فكذبوا عبدنا) آن را تفسير مى كند، و اين تعبير نظير تعبير در آيـه و نادى نوح ربه فقال است، كه اول مى فرمايد نوح پروردگار خود را صدا زد، و بار دوم مى فرمايد پس بگفت... بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از تكذيب اول تكذيب مطلق پيامبران، و مراد از تكذيب دوم تـكـذيـب خـصـوص نوح است، چون از آيه شريفه (كذبت قوم نوح المرسلين ) بر مى آيـد كـه قـوم نوح مطلق پيامبران را تكذيب مى كردند، بنابراين معناى آيه مورد بحث اين اسـت كـه قوم نوح همه رسولان را تكذيب مى كردند، و در نتيجه نوح را هم تكذيب كردند، وسـخـن تـوجـيـه خـوبى است. بعضى ديگر گفته اند: مراد از اين كه با حرف  تـكـذيب دوم را متفرع بر تكذيب اول كرد، اين است كه اشاره كند به تكذيب قوم نوح يكى پـس ‍ از ديگرى و در تمامى طول زمان دعوت آن جناب بوده، هر قرنى كه از آنان منقرض مـى شـد و قرنى ديگر روى كار مى آمد، آنها نيز وى را تكذيب مى كردند. ليكن اين معنا از ظاهر آيه بعيد است. نـظـيـر ايـن تـوجـيـه در دورى از ظاهر آيه گفتار بعضى ديگر است كه گفته اند: مراد از تكذيب اول، قصد تكذيب، و از تكذيب دوم، خود تكذيب است. و اگر در چنين مقامى از جناب نوح تعبير كرد به بنده ما و فرمود: (فكذبوا عبدنا) به مـنـظـور تـجـليـل از آن جـنـاب و تـعظيم امر او، و نيز اشاره به اين نكته بود كه برگشت تـكـذيـب او به تكذيب خداى تعالى است، چون او بنده خدا بود و خودش چيزى نداشت، هر چه داشت از خدا بود. (و قالوا مجنون و ازدجر) - مراد از  اين است كه : جن او را آزار رسانده و در او اثرى از جنون است، و معنايش اين است كه : قوم نوح تنها به تكذيب او اكتفاء نكردند، بلكه نسبت جنون هم به او دادند، و گفتند او جن زده اى است كه اثرى از آزار جن در او هست، در نـتـيـجـه هيچ سخنى نمى گويد، مگر آنكه اثرى از آن حالت در آن سخنش هست، تا چه رسدكه سخنش وحى آسمانى باشد. بعضى ديگر گفته اند: فاعل فعل مجهول (ازدجر) جن نيست، بلكه قوم نوح است، كه آن جـنـاب را از دعـوت و تـبليغ زجر داده، با انواع اذيت ها و تخويف ها مانع كارش شدند، ولى معناى اول شايد روشن تر باشد. _________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه🔟 سوره از تفسير شریف المیزان 🔰فدعا ربه انى مغلوب فانتصر🔟 🔸كلمه  به معناى انتقام است، و منظور آن جناب از اين كه گفت (انى مغلوب) مـن شـكـسـت خـورده شدم اين است كه از ظلم و قهر و زورگويى تنگ آمدم، نه اينكه از نظر حـجـت و دليـل مـحـكـوم شـده ام، وجـمـله كـوتـاه خـلاصـه نـفـريـنـى اسـت كـه كـرده، و تفصيل آن در سوره نوح آمده، همچنان تفصيل حجت هايش در سوره هود و غير آن حكايت شده. _________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه1⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰ففتحنا ابواب السماء بماء منهمر1⃣1⃣ 🔸در مجمع البيان مى گويد: كلمه  مصدر ثلاثى مجرد است و به معناى ريختن اشك و بـاران بـه شـدت، و انهمار به معناى انصباب و روان شدن است. و (فتح آسمان (جو بـالاى سـر) بـه آبـى مـنـهـمـر و روان) كـنـايه اى تمثيلى از شدت ريختن آب و جريان مـتـوالى باران، گويى باران در پشت آسمان انبار شده، و نمى توانسته پايين بريزد همين كه درب آسمان باز شده به شدت هر چه تمامتر فرو ريخته است _________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
♨️ 🔸مشکلات خودتان را با بیان کنید. 🔸 لینک کانال مشاور قرآنی🔰 eitaa.com/joinchat/3757703814Ce49fe9ab02
🌺تفسیر آیه2⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و فجرنا الارض عيونا فالتقى الماء على امر قد قدر2⃣1⃣ 🔰در مجمع البيان مى گويد: كلمه  به معناى شكافتن است، و (تفجير زمين ) بـه ايـن مـعنا است كه زمين را بشكافند تا آب از آن بجوشد. و كلمه عيون جمع عين است، و عين، آن آبى را گويند كه از زمين بجوشد و مانند چشم جانداران بچرخد و به همين مناسبت اين كلمه در لغت هم به معناى چشم است و هم چشمه). و مـعـنـاى جـمـله ايـن اسـت كـه: مـا زمـيـن را چـشـمـه هـاى شـكافته شده كرديم كه از تمامى شـكـافـهـايـش آب جوشيدن گرفت (فالتقى الماء) در نتيجه آب آسمان و آب زمين بهم مـتـصـل شـدنـد، و در به كرسى نشاندن امرى كه تقدير شده بود دست به دست هم دادند، يـعـنـى بـه هـمان مقدارى كه خدا خواسته بود بدون كم و زياد، و بدون تندى و كندى اين معاضدت را انجام دادند. بنابراين، كلمه  اسم جنسى است كه در اينجا آب آسمان و آب زمين از آن اراده شده، و به همين جهت نفرمود: (ماءان - دو آب )، و مراد از (امرى مقدر شده بود) آن صفتى است كه خدا براى طوفان مقدر كرده بود _________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 3⃣1⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و حملناه على ذات الواح و دسر3⃣1⃣ 🔸مـنـظـور از (ذات الواح و دسـر) كـشـتـى اسـت و كـلمه   جمع لوح و به معناى تـخـتـه هـايـى اسـت كـه در سـاخـتـن كـشـتـى بـه يـكـديـگـر مـتصل مى كنند، و كلمه  جمع دسار است، كه به معناى ميخ ‌هايى كه با آن تخته هاى كشتى را يكديگر مى كوبند. بـعضى از مفسرين در خصوص اين آيه معانى ديگرى ذكر كرده اند، ولى آنطور كه بايد با آيه سازگارى ندارد. _________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه4⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰تجرى باعيننا جزاء لمن كان كفر4⃣1⃣ 🔸يـعـنـى كـشـتـى مذكور زير نظر ما بر روى آبى كه محيط بر زمين شده بود مى چرخيد، و خلاصه ما مراقب و حافظ آن بوديم. بـعـضـى از مـفـسـريـن گـفـتـه انـد: منظور از اين كه كلمه (عين - چشم) را جمع آورده، ديـدگـان اوليـاى خـدا بـوده، مـى فـرمـايـد كـشـتـى زير نظر ملائكه اى كه ايشان را مؤ كل بر آن كشتى كرده بوديم مى چرخيد. (جزاء لمن كان كفر) - يعنى جريان كشتى مذكور در عين اين كه باعث نجات سرنشينان بـود، كـيفر كسانى هم بود كه كفر ورزيدند، جزايى بود عليه كفار و به نفع كسى كه نبوتش انكار شده بود، و آن نوح بود كه قومش به دعوتش كفر ورزيد. بنابر اين، آيه شـريـفـه در مـعناى آيه (و نجيناه و اهله من الكرب العظيم... انا كذلك نجزى المحسنين ) مى باشد _________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه5⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و لقد تركناها آيه فهل من مدكر5⃣1⃣ 🔸توضيحى دربـاره ايـن كـه راجـع بـه كـشتى نوح عليه السلام فرمود: (و لقد تركناها آية...) ضمير در جمله  به سفينه بر مى گردد، چون هر چند اين كلمه قبلا ذكر نشده بود ولى از سياق فهميده مى شد و لام در اول جمله لام قسم است. و معناى آيه اين است كه: سوگند مى خورم كه ما آن كشتى كه نوح و مؤمنين همراه او را كه در آن بـودنـد نـجـات داديـم، هـمـچـنـان نـگـه داشـتـيـم و آن را آيـتـى كـرديم مايه عبرت، حـال آيـا مـتذكرى هست كه از آن عبرت گرفته وحدانيت خداى تعالى پى ببرد و بفهمد كه دعـوت انبياى او حق است؟ و اين كه عذاب او دردناك است؟ و لازمه اين آيه آن است كه كشتى نـوح تـا ايـامـى كـه اين آيات نازل مى شده محفوظ مانده باشد، تا علامتى باشد كه به وقوع طوفان دلالت كند و آن را يادآور شود. و اتفاقا بعضى از مفسرين - به طورى كه نـقـل مـى كـنـنـد - در تـفسير اين آيه گفته اند: خداى سبحان كشتى نوح را بر فراز كوه جـودى مـحـفـوظ داشته بود، حتى مردم دست اول اين امت آن را ديده بودند، اين جريان را الدر المنثور از عبدالرزاق، عبد بن حميد، ابن جرير و ابن منذر از قتاده روايت كرده. و ما در تفسير سوره هود در آخر بحث هايى كه پيرامون داستان كشتى نوح داشتيم خبرى را نـقـل كـرديـم كـه راوى مـى گـفـت : ما در بعضى از قله هاى كوه آرارات كه نامش جودى است قـطـعـاتـى از چـوبـهـاى كـشـتـى نـوح را ديديم متلاشى شده بود، خواننده محترم بدان جا مراجعه كند. بـعـضـى از مـفـسرين گفته اند: ضمير مذكور به سفينه بر نمى گردد، بلكه به قصه بـر مى گردد، و اين كه فرموده ما آن قصه را باقى گذاشتيم بدين جهت كه بقاى خاطره نوح، كار خداى تعالى است. _________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a