eitaa logo
تفسیر المیزان
9.6هزار دنبال‌کننده
210 عکس
43 ویدیو
0 فایل
تفسیر المیزان علامه طباطبایی ره 🙏راه حمایت از کانال: ۵۸۹۲۱۰۱۳۰۸۱۵۷۲۶۸ جعفری. بانک سپه ارتباط @samad10011
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺تفسیر آیه 0⃣2⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰عـلمـوا انـمـا الحـيـوة الدنـيـا لعـب و لهـو و زيـنـه و تـفـاخـر بـيـنـكـم و تـكـاثـر فـى الاموال و الاولاد...0⃣2⃣ 🔸پـنـج خـصـلت زنـدگـى دنـيـا: لهـو، لعـب، زيـنـت، تـفاخر، و تكاثر و سخنى از شيخ بهائى در اين باره 🔸كـلمـه  بـه معناى بازى نظامدارى است (كه دو طرف بازى به نظام آن آشنايى دارنـد، مانند الك دولك و نظاير آن ) كه اطفال به منظور رسيدن به غرضى خيالى آن را انـجـام مـى دهـنـد. و كـلمه  به معناى هر عمل سرگرم كننده اى است كه انسان را از كارى مهم و حياتى و وظيفه اى واجب باز بدارد. و كلمه  به اصطلاح علم صرف بـنـاى نوع است، يعنى مى فهماند كه مثلا فلانى به نوعى مخصوص خود را آراسته، و چـه بـسـا مـنـظـور از آن وسـيـله آرايـش بـاشـد، و بـه ايـن مـنـظـورش اسـتـعمال كنند و آرايش، عبارت از آن است كه چيز مرغوبى را ضميمه چيز ديگرى كنى تا مردم به خاطر جمالى كه از اين ضميمه حاصل شده مجذوب آن چيز شوند، (مثلا آرايش زنان عبارت از اين است كه زن با طلا و جواهرات و يا رنگهاى سرخ و سفيدى خود را جلوه دهد، و از ضـمـيـمـه كـردن آنـهـا بـه خـود جـمـالى كـسـب كـنـد، بـه طـورى بـيـنـنـده مـجـذوب جـمـال او شـود). و  به معناى مباهات كردن به حسب و نسب است. و (تكاثر در امـوال و اولاد) بـه مـعـنـا اسـت كـه شـخـصـى بـه ديـگـرى فـخـر بـفـروشـد كـه مـن مال و فرزند بيشترى دارم . و زنـدگـى دنـيـا عـرضـى اسـت زائل، و سـرابـى اسـت باطل كه از يكى از خصال پنجگانه زير خالى نيست : يا لعب و بازى است، يا لهو و سرگرم كننده، يا زينت است، (كه حق يقتش جبران نواقص درونـى خـود بـا تـجمل و مشاطهگرى است)، يا تفاخر است، و يا تكاثر، و همه اينها همان موهوماتى است كه نفس آدمى بدان و يا به بعضى از آنها علاقه مى بندد، امورى خيالى و زائل است كه براى انسان باقى نمى ماند، و هيچ يك از آنها براى انسان كمالى نفسانى و خيرى حقيقى جلب نمى كند. و از شـيـخ بـهـايـى رحـمـه اللّه نـقـل شده كه گفته است: اين پنج خصلتى كه در آيه شـريـفـه ذكر شده، از نظر سنين عمر آدمى و مراحل حياتش مترتب بر يكديگرند، چون تا كـودك اسـت حـريـص در لعب و بازى است، و همين كه حد بلوغ مى رسد و استخوان بنديش ‍ مـحـكـم مـى شـود عـلاقه مند به لهو و سرگرمى ها مى شود، و پس از آنكه بلوغش به حد نـهـايـت رسـيـد، آرايـش خـود و زنـدگـيـش مى پردازد و همواره به فكر اين است كه لباس فـاخـرى تـهـيـه كـنـد، مـركـب جـالب تـوجـهـى سـوار شـود، مـنـزل زيبايى بسازد، و همواره به زيبايى و آرايش ‍ خود بپردازد، و بعد از اين سنين به حـد كـهولت مى رسد آن وقت است كه (ديگر به اينگونه امور توجهى نمى كند، و برايش قـانـع كـنـنـده نـيـسـت، بـلكـه) بـيـشـتـر به فكر تفاخر به حسب و نسب مى افتد، و چون سـالخـورده شـد هـمـه كـوشـش و تـلاشـش در بـيـشـتـر كـردن مال و اولاد صرف مى شود. مثلى براى بيان فريبندگى دنيا (كـمـثل غيث اعجب الكفار نباته ثم يهيج فتريه مصفرا ثم يكون حطاما) - اين قسمت از آيـه، زنـدگـى دنـيـا را كـه انـسـان فـريـب خـورده دل بـه آن مـى بـنـدد، و چيزى نمى گذرد كه به حكم اجبار همه را از كف مى دهد، با مثالى تشريح و بيان مى كند. كـلمـه بـه معناى باران است، و كلمه  جمع كافر به معناى زراعت كار اسـت و كـلمه  از هيجان است، كه معناى حركت است ، و كلمه  به معناى گياهى است كه از شدت خشكيدگى مى شكند. و مـعـنـاى آيـه ايـن اسـت كـه: مـثـل زنـدگـى دنـيـا در بـهـجـت و فـريـبـنـدگـيـش و سـپس در زوال و از دسـت رفـتـنـش، مـانند بارانى است كه موقع مى بارد، و باعث روييدن گياهان و زراعـت هـا مـى شـود و زراعـت كـاران از رويـيـدن آنـهـا خـوشـحـال مـى شـونـد، و آن زراعـت و گـيـاه هـمـچـنان رشد مى كند تا به حدنهايى نموش بـرسـد، و رفـتـه رفـتـه رو بـه زردى بـگذارد، و سپس گياهى خشكيده و شكسته شود، و بادها از هر سو به سوى ديگرش ببرند. (و فـى الاخرة عذاب شديد و مغفرة من اللّه و رضوان ) - در اين قسمت از آيه  قـبـل از  آمده، براى اين كه كسى مى خواهد به رضوان خدا درآيد، بايد قـبـلا بـه وسـيـله مـغـفـرت خـدا شـسـتـشو و تطهير شده باشد. و نيز در اين جمله مغفرت را تـوصـيـف كـرد بـه ايـن كـه از نـاحيه خداست، ولى عذاب را چنين توصيفى نكرد، تا به قـول بـعـضـى هـا اشـاره كـرده باشد به اين كه مطلوب اصلى و آن غرضى كه خلقت به خـاطـر آن بـوده مـغـفرت است نه عذاب، و اين خود انسان است كه باعث عذاب مى شود، و با خروجش از زى بندگى و عبوديت آن را پديد مى آورد. 🔹ادامه داد...
🌺تفسیر آیه 9⃣2⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰محمد رسول اللّه... 🔸ظـاهـرا ايـن جـمله مركب است از مبتدا و خبر، و كلامى است تمام. بعضى گفته اند:  خـبـر مـبـتـدائى اسـت كـه حـذف شـده و آن ضـمـيـرى اسـت كـه بـه كـلمـه در آيـه سـابـق بـرمـى گـردد و تـقـديـرش (هـو مـحـمـد) مـى بـاشـد و (رسول اللّه) عطف بيان و يا صفت و يا بدل است. بعضى ديگر گفته اند:  مـبـتـدا و (رسـول اللّه) عـطـف بـيـان، يـا صـفـت و يـا بدل است و (الذين معه ) هم عطف بر مبتدا و جمله (اشداء على الكفار...) خبر مبتدا است. اوصاف كسانى كه با پيامبر ص بودند (و الذيـن معه اشداء على الكفار رحماء بينهم) - اين جمله نيز مركب است از مبتدا و خبر. پـس كـلام در ايـن صـدد اسـت كـه مؤمنين به رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله وسلّم را تـوصـيـف كـند، و  و  كه دو صفت متضاد است از صفات ايشان شمرده شده. و جمله (اشداء على الكفار) را مقيد كرد به جمله (رحماء بينهم) تا توهمى كه مـمـكـن بـود بشود دفع كرده باشد، و ديگر كسى نپندارد كه شدت و بى رحمى نسبت به كـفـار، بـاعـث مـى شـود مـسـلمـانـان بـه طـور كـلى و حـتـى نـسـبـت بـه خـودشـان هـم سنگدل شوند لذا دنبال فرمود (رحماء بينهم ) يعنى در بين خود مهربان و رحيمند. و اين دو جمله مجموعا افاده مى كند كه سيره مؤمنين با كفار شدت و با مؤمنين رحمت است. (تـراهـم ركـعـا سـجدا) - كلمه  و همچنين كلمه  جمع راكع و ساجد اسـت. و مراد از اينكه فرمود: مؤمنين را راكع و ساجد مى بينى اين است كه مؤمنين نماز مى خـوانـنـد. و كـلمـه  اسـتـمـرار را مـى رسـانـد. و حـاصـل مـعـناى جمله اين است كه: مؤمنين مستمر در خواندن نمازند. و جمله مورد بحث خبر دوم است براى مبتداى گذشته، يعنى كلمه (و الذين معه). (يـبـتـغـون فضلا من اللّه و رضوانا) - كلمه  كه مصدر  است بـه مـعـنـاى طـلب اسـت. و كـلمـه  به معناى عطيه است كه در اينجا منظور از آن ثواب است. و كلمه  به معناى خشنودى است، همچنان كه كلمه  به اين معنا است، ولى كلمه رضوان در رساندن اين معنا بليغ ‌تر است. در جـمله مورد بحث دو احتمال هست : يكى اينكه بيانى باشد براى نتيجه اى كه از ركوع و سـجـود خـود در نـظـر دارنـد كـه در ايـن صـورت مـنـاسـب تـر آنـسـت كـه جـمـله، حال از ضمير مفعول يعنى ضمير  در جمله  باشد. ديگر اينكه بيانى باشد براى نتيجه زندگى مؤمنين به طور كلى، همچنان كه ظاهرش هم همين است، آن وقت در اين صورت اين جمله نيز خبر سومى مى شود براى (و الذين معه). سيماى ياران پيامبر كه حاكى از خشوع آنها براى خدا است (سـيـماهم فى وجوههم من اثر السجود) - كلمه  به معناى علامت است. و جمله (سـيـمـاهـم فـى وجـوهـهـم) روى هـم مـبـتـدا و خـبـر، و جـمـله (مـن اثـر السـجـود) حـال ضـمـيـرى اسـت كه در باطن خبر است و به سيما بر مى گردد. و يا بيان است براى سـيـمـا، و مـعـنـايـش ايـن اسـت كـه: سـجـده آنـان بـراى خـدا بـه عـنـوان تـذلل و تخشع براى او است و اين سجده در چهره آنان اثرى گذاشته، و آن اثر سيماى خـشـوع بـراى خداست، كه هر كس ايشان را ببيند با آن سيما ايشان را مى شناسد. و قريب به اين معنا روايتى است از امام صادق عليه السلام كه فرموده: (منظور شب زنده دارى به نماز است). و روايت را صدوق در كتاب فقيه، و مفيد در روضه الواعظين بدون ذكر سند از عبداللّه بن سنان از آن جناب نقل كرده اند. بـعـضـى از مفسرين گفته اند: مراد از سيما، اثر خاكى است كه در پيشانى دارند، چون مؤمنين همواره بر خاك سجده مى كنند، نه بر فرش و جامه. بـعـضـى ديـگـر گـفـتـه انـد: مـراد، سـيـمـاى مؤمنـيـن در روز قـيـامـت اسـت كـه محل سجده آنان در آن روز مانند چراغ مى درخشد و نور مى دهد. (ذلك مـثـلهـم فـى التـوريـه و مـثـلهـم فـى الانـجـيـل ) - كـلمـه  بـه معناى صفت است، يعنى اين توصيفى كه ما از ايشان كرديم و گفتيم اشداء بـر كـفـار و مـهـربـانان در بين خود هستند...، همان وصفى است كه ما در دو كتاب تورات و انجيل ايشان را به آن اوصاف ستوده ايم. پـس جـمـله (و مـثـلهـم فـى الانـجـيـل ) عطف است بر جمله (مثلهم فى التوريه). ولى بـعـضـى از مـفـسـريـن گـفـتـه انـد: جـمـله (و مـثـلهـم فـى الانـجـيـل) عـطـف بر ما قبل نيست، بلكه آغاز كلامى ديگر است، و مبتدايى است كه خبرش جـمله (كزرع اخرج شطئه...) مى باشد، در نتيجه وصف مؤمنين در تورات همان است كه فـرمـود: (اشـداء عـلى الكـفـار) تـا جـمـله (مـن اثـر السـجـود). و وصـفـشـان در انجيل اين است كه : ايشان مانند زرعى هستند كه در اطرافش جوانه زده باشد... 🔹ادامه دارد...👇