eitaa logo
تفسیر المیزان
9.7هزار دنبال‌کننده
179 عکس
39 ویدیو
0 فایل
تفسیر المیزان علامه طباطبایی ره 🙏راه حمایت از کانال: ۵۸۹۲۱۰۱۳۰۸۱۵۷۲۶۸ جعفری. بانک سپه ارتباط @samad10011
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 تفسیر آیات 1⃣7⃣تا0⃣2⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰إِنَّا بَلَوْنَهُمْ كَمَا بَلَوْنَا أَصحَب الجَْنَّةِ ... كالصرِيمِ7⃣1⃣الی0⃣2⃣ 🔸كلمه كه مصدر (بلونا) است به معناى امتحان، و نيز به معناى پيش آوردن مصيبت است، و كلمه به معناى چيدن ميوه از درخت است، و كلمه كه مصدر فعل است، به معناى اين است كه بعضى از افراد كل را از حكم كل كنار بگذاريم، و نيز به معناى گفتن كلمه (ان شاء اللّه ) در هنگام وعده قطعى و يا هر سخن قطعى ديگر است، و اگر اين كلمه را هم استثناء خوانده اند، بدين جهت است كه وقتى مى گويى: (فردا ان شاء اللّه به سفر مى روم ) معنايش اين است كه من فردا در همه احتمالات به سفر مى روم مگر يك احتمال، و آن اين است كه خدا نخواهد به سفر بروم. 🔸و منظور از (طائف عذاب )، آن عذابى است كه در شب رخ دهد، و كلمه به معناى درختى است كه ميوه اش را چيده باشند. بعضى گفته اند: به معناى شب بسيار تاريك است. بعضى ديگر گفته اند: ريگزارى بريده از ريگزار ديگر است كه در آن چيزى نمى رويد، و هيچ فايده اى ندارد. 🔸آيات مورد بحث يعنى آيه (انا بلوناهم ) تا هفده آيه، تكذيب گران نبوت رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) را كه به آن جناب تهمت جنون مى زدند تهديد مى كند، و تشبيهى كه در آن آمده دلالت دارد بر اينكه اين تكذيب گران هم به طور قطع عذاب خواهند شد، و بلكه هم اكنون يعنى در ايام نزول آيات، عذاب در راه بوده، چيزى كه هست خود كفار از آن غافل بودند، و به زودى مى فهمند، امروز سرگرم و حريص در جمع مال و زياد كردن فرزندانند، و به يكديگر به كثرت مال و اولادشان فخر مى فروشند، و همه اعتمادشان به مال و فرزندان و سائر اسباب ظاهرى است، كه فعلا به كام آنان و طبق هواهايشان در جريان است، بدون اينكه در برابر اين نعمت ها شكر پروردگارشان را به جاى آورده، راه حق را پيش گيرند و پروردگارشان را عبادت كنند. و همچنين به اين وضع خود ادامه مى دهند تا عذاب آخرتشان و يا عذاب دنياييشان به ناگهانى و بى خبر از ناحيه خدا برسد، همچنان كه در روز جنگ بدر رسيد، و به چشم خود ديدند كه همه آن اسبابهاى ظاهرى بى خاصيت شد، و اموال و فرزندان كمترين سودى به حالشان نبخشيد، و در آخرت هم اهل بهشت نظير وضع را مى بينند، آن وقت كفار از كرده هاى خود پشيمان مى شوند، و به سوى پروردگار خود متمايل مى گردند، اما اين رغبت و تمايل، عذاب خدا را برنمى گرداند، و اين پشيمانى نظير پشيمانى صاحبان باغ است، كه پشيمان شدند، و يكديگر را ملامت نمودند و به سوى پروردگارشان متمايل شدند، و اين تمايل به درد ايشان هم نخورد، عذاب خدا اين چنين است، و عذاب آخرت سخت عظيم تر است اگر بناى فهميدن داشته باشند، __________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
تفسیر المیزان
🌺 تفسیر آیات 1⃣7⃣تا0⃣2⃣ سوره #القلم از تفسير شریف المیزان 🔰إِنَّا بَلَوْنَهُمْ كَمَا بَلَوْنَا أَ
⏮ادامه تفسیر 🔸و اما بنابر آنچه در روايات آمده، كه آيات مورد بحث در مورد نفرينى نازل شد كه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله وسلم عليه مشركين كرد، و عرضه داشت: (پروردگارا! رفتار ملايمت را عليه قبيله مضر مبدل به شدت فرما، و آن را به صورت قحطى بنما، نظير قحطى يوسف). 🔸در اينصورت منظور از بلاء در جمله (انا بلوناهم) خصوص قحطى خواهد بود، و اينكه بلاى آنان را تشبيه كرد به بلاى صاحبان باغ، براى همين بوده كه باغ مذكور دراثر بلاء خشك شد. 🔸 اما مطلبى كه هست، اين است كه آخر داستان صاحبان باغ كه يكديگررا ملامت كردند، و قرآن فرمود: (فاقبل بعضهم على بعض ‍ يتلاومون) با داستان قحطى مكّه آنطور كه بايد منطبق نيست. 🔸و به هر حال معناى جمله (انا بلوناهم) اين شد كه ما ايشان را به بلاء مبتلا كرديم، (كما بلونا). همچنان كه مبتلا كرديم (اصحاب الجنه) صاحبان باغ را، كه مردمى يمنى بودند، و باغى در آنجا داشتند كه داستانشان در بحث روايتى آينده مى آيد ان شاء اللّه. 🔸كلمه ظرف زمان است براى فعل يعنى در زمانى مبتلاشان كرديم كه سوگند خوردند، كه به زودى ميوه هاى باغشان را مى چينند، در همين صبح فردا خواهند چيد. از اين جمله بر مى آيد كه قبل از رسيدن فرداى مذكور دور هم جمع شده مشورت كرده اند كه صبح همان شب ميوه را بچينند (و لا يستثنون) بدون اينكه بگويند: ان شاء اللّه مى چينيم، بلكه همه اعتمادشان بر نفس ‍ خودشان و بر اسباب ظاهرى بود، ممكن هم هست منظور از جمله (و لا يستثنون ) اين باشد كه مقدارى از ميوه ها را براى فقرا و مساكين استثناء نكردند. 🔸فطاف عليها- پس دور زد و دوره كرد آن باغ را بلايى دور زن، كه شبانه همه اطراف باغ را احاطه نمود، (من ربك) از ناحيه پروردگارت (و هم نائمون) در حالى كه صاحبان باغ در خواب بودند (فاصبحت كالصريم) باغ مانند درختى شد كه ميوه اش را چيده باشند. و ممكن است به اين معنا باشد كه آن باغ مانند شب تار سياه شد، چون در اثر آتشى كه خدا به سوى آن فرستاد درختانش سوخت. و يا به معنا باشد كه باغ مذكور مانند بيابانى ريگزار شد، كه هيچ گياهى در آن نمى رويد و هيچ فايده اى بر آن مترتب نمى شود. ______ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیات 1⃣2⃣ الی 5⃣2⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰فَتَنَادَوْا مُصبِحِينَ ... قَدِرِينَ1⃣2⃣ الی 5⃣2⃣ 🔸کلمه که مصدر فعل  است به معناى ندا كردن يكديگر است، اين او را ندا كند و او اين را. 🔸و كـلمـه  كـه مـصـدر اسـم فـاعـل  اسـت، بـه مـعـنـاى داخـل در صـبح شدن است. و كلمه   از ماده  است كه به معناى چيدن مـيوه از درخت است، و مراد از اين كلمه در آيه، خود چيدن نيست بلكه اراده چيدن است. و جمله (فـتـنـادوا مـصـبـحـيـن) بـه مـعـنـاى ايـن اسـت كـه چـون داخـل صـبـح شـدنـد يـكـديـگر را به قصد رفتن به باغ و چيدن ميوه صدا كردند. و كلمه  به معناى زرع، و نيز به معناى درخت است. و كلمه  كه مصدر تخافت باب تفاعل آن است، به معناى كتمان و پنهان كردن چيزى است، و كلمه  به معناى منع و كلمه  از ماده قدر است كه به معناى تقدير و اندازه گيرى است. 🔸و مـعـنـاى آيـه ايـن اسـت كه يكديگر را صدا زدند،  در حالى كه داشتند داخل صبح مى شدند (ان اغدوا على حرثكم) - اين جمله نداى طرفينى را معنا مى كـنـد، و مـى فهماند كه در ندا چه مى گفتند؟ - مى گفتند: صبح شد برخيزيد به سوى بـاغ خـود روان شـويد، و بنابر اين كلمه  كه صيغه امر و به معناى صبح زود بـه طـرف كـار و كـسب رفتن است، متضمن معناى (اقبلوا - روى آوريد) نيز هست، و به همين جهت بود كه با حرف على متعدى شده، و گرنه با حرف (الى) متعدى مى شد - همچنان كه زمخشرى نيز به اين نكته اشاره كرده است - (ان كنتم صارمين ) يعنى اگر قصد و تصميم بر صرم و چيدن ميوه داريد. - يعنى روانه شدند و به سوى باغشان رفتند، (و هم يتخافتون) در حالى كه به طور آهسته و مخفيانه با يكديگر مشورت مى كردند، و مى گفتند: (ان لا يـدخـلنـهـا اليـوم عـليـكـم مسكين)، امروز رفتنتان به باغ را از انظار مخفى بداريد، تا فـقـرا و مـسـاكـيـن خـبـردار نـشـونـد، و گـرنـه آنـهـا هـم داخل باغ مى شوند، و ناچارتان مى كنند سهمى از ميوه ها را به آنان اختصاص دهيد، و غدوا صـبـح زود بـه طرف باغ روان شدند،  در حالى كه قرارشان بر اين بود كـه مـسـكـينان را منع كنند، ، در دلهاى خود چنين فرض و تقدير مى كردند كه به زودى ميوه ها را خواهند چيد، و حتى يك دانه آن را به مسكينان نخواهند داد. ______ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیات6⃣2⃣ و 7⃣2⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰فلما راوها قالوا انا لضالون6⃣2⃣ 🔰 بل نحن محرومون7⃣2⃣ 🔸ولى هـمينكه باغ را بدان وضع مشاهده كردند، و ديدند كه چون صريم شده، و طائفى از ناحيه خدا دور آن طواف كرده و نابودش ‍ ساخته، بـا خـود گفتند  ما چه گمراه بوديم، كه به خود وعده داديم ميوه ها را مى چينيم و يك دانه هم به فقرا نمى دهيم. بعضى اينطور معنا كرده اند كه: نكند راه باغمان را گم كرده ايم. (بـل نـحن محرومون ) - اين جمله اعراض از جمله سابق است، و معنايش است كه نه تنها گمراهيم بلكه از رزق هم محروم شديم. ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه8⃣2⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰قال اوسطهم الم اقل لكم لو لا تسبحون...راغبون8⃣2⃣ 🔸(قـال اوسـطـهـم)، آنـكـه از سـايـريـن مـيـانـه روتـر و مـعـتـدل تـر بـود چـون او هـمـواره مـردم خـود را بـه حق يادآورى مى كرد، هر چند كه در مقام عمل از آنان پيروى مى نمود بعضى از مفسرين گفته اند: منظور از اوسط كسى است كه سن و سـال مـتـوسـطـى داشـتـه. ليـكـن ايـن حـرف درسـت نـيـسـت - (الم اقـل لكـم) آيا به شما نگفتم - معلوم مى شود قبلا به آنان نصيحت كرده بود، و اگر قـرآن كـريـم آن را نـقـل نكرده، براى بود كه جمله مورد بحث به خواننده مى فهمانيد كه چنين نصيحتى قبلا شده بوده، ديگر احتياج به ذكر آن نبود - (لو لا تسبحون)، چرا تسبيح خدا نمى گوييد، و او را از داشتن شريكها منزه نمى داريد؟ و چرا بر قدرت خود و ساير اسباب ظاهرى اعتماد مى كنيد و سوگند مى خوريد، كه حتما فردا ميوه ها را مى چينيم، و ان شـاء اللّه نـمـى گـويـيـد و خـدا را بـه كـلى از دخـالت و سـبـبـيـت و تـاثـيـر مـعزول مى كنيد و همه تاثيرها را به خود و ساير اسباب ظاهرى منسوب مى كنيد؟ اين همان شرك است، كه شما را از ارتكابش ‍ زنهار دادم. آرى اگر گفته بودند (ليصرمنها مصبحين الا ان يشاء اللّه) معنايش اين مى شد كه خدا هـيـچ شـريـكـى نـدارد، اگر به چيدن ميوه موفق مى شدند به اذن خدا شده بودند، و اگر نـمى شدند باز به مشيت خدا نشده بودند، پس همه امور به دست خداست، و او را شريكى نيست. بـعـضـى گـفـتـه اند: منظورشان از تسبيح خدا ياد خدا و توبه به درگاه او بوده، چون گناهى از ايشان سر زده بود، و آن اين بود كه نيت كردند مسكينان را از ميوه هاى چيده شده محروم سازند،وجه بد نيست البته در صورتى كه منظور از استثناء كنار گذاشتن سهمى از ميوه براى فقراء باشد. ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه9⃣2⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰قالوا سبحان ربنا انا كنا ظالمين9⃣2⃣ 🔸ايـن جـمـله حكايت تسبيح صاحبان باغ مذكور است كه بعد از ملامت آن شخص ميانه رو متوجه خـطـاى خـود شـده، خـدا را تسبيح كردند، و گفتند: خدا را از شركايى كه در سوگند خود برايش اثبات كرديم منزه مى داريم، تنزيهى نگفتنى، و اعتراف داريم كه يگانه رب ما اوسـت و او اسـت كه با مشيت خود امور ما را تدبير مى كند، آرى ما در اثبات شريكها براى او ستمكار بوديم. بنابراين، جمله مورد بحث ما هم تسبيح خدا است، و هم اعترافشان است به اينكه در اثبات شركا بر نفس خود ستم كرده اند. و بـنـابـر آن قـول ديـگـر كـه نـقل كرديم جمله مورد بحث توبه و اعتراف ايشان است به اينكه هم به خود ستم كردند و هم به فقرا. ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 0⃣3⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰فاقبل بعضهم على بعض يتلاومون0⃣3⃣ 🔸پس رو به يكديگر نهاده بعضى بعض ديگر را به خاطر ظلمى كه مرتكب شدند به باد ملامت گرفتند. ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر1⃣3⃣ و 2⃣3⃣ آیه سوره از تفسير شریف المیزان 🔰قالوا يا ويلنا... راغبون1⃣3⃣و 2⃣3⃣ 🔸كـلمـه  كه اسم فاعل  از آن مشتق شده به معناى تجاوز از حد است و ضـمـيـر در  بـه كـلمـه  آن هـم بـه اعتبار ميوه اش برمى گردد، چون منظورشان اين بوده كه اميد است پروردگار ما چيزى بهتر از ميوه هايى كه سوختند به ما بدهد. و مـعـنـاى آيـه ايـن اسـت كـه: صـاحبان باغ بعد از آنكه به ظلم و طغيان خود متوجه شدند گـفـتـنـد: اى واى بـر مـا كـه ما مردمى متجاوز از حد بوديم، و پا از گليم عبوديت فراتر نـهـاديم، براى اينكه براى پروردگار يكتاى خود اثبات شريك كرديم، و او را يگانه در ربـوبـيـت ندانستيم، و ما اميدواريم پروردگارمان بهتر از آن جنت كه طائفى از عذاب، سـيـاهـش كـرد و سـوزانـد، چـيـزى بـه مـا بـدهـد، چـون مـا ديـگـر از هـر چـيـزى ديـگـرى دل بريديم، و دل به او بستيم. ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه3⃣3⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰كذلك العذاب و لعذاب الاخره اكبر لو كانوا يعلمون3⃣3⃣ 🔸كـلمـه  مبتداى موخر، و كلمه خبر مقدم است، و تقديرش (العذاب كذلك) است، يعنى نمونه عذابى كه ما بشر را از آن زنهار مى دهيم عذاب اصحاب باغ اسـت. و حـاصـلش ايـن شـد كـه خـداى تـعـالى انـسـان را بـا مـال و اولاد امـتـحـان مـى كـنـد، و انـسـان بـه وسـيـله هـمـيـن مال و اولاد طغيان نموده مغرور مى شود و خود را بى نياز از پروردگار احساس نموده، در نتيجه اصلا پروردگار خويش را فراموش مى كند، و اسباب ظاهرى و قدرت خود را شريك خـدا مـى گـيـرد، و قـهـرا جـرات بـر مـعـصـيـت پـيـدا مـى كـنـد، در حـالى كـه غافل است از اينكه عذاب و وبال عملش دورا دور او را گرفته و ايـنـطـور عـذابـش آمـاده شـده، تـا نـاگـهـان بـر سـرش بـتـازد، و بـا هـول انگيزترين و تلخ ‌ترين شكل رخ بنمايد، آن وقت از خواب غفلتش ‍ بيدار مى شود، و بـه يـاد نـصيحت هايى مى افتد كه به او مى كردند و او گوش نمى داد، آن وقت نسبت به كـوتـاهـى هـاى خـود اظـهـار نـدامـت مـى كـنـد، از ظـلم و طـغـيـان خـود شـرمـنـده مى شود، و از پـروردگـارش درخواست برگشتن نعمت مى كند، تا اين بار شكر او را به جاى آورد، عينا هـمـانـطـور كـه سـرگـذشـت صـاحـبـان بـاغ به آن انجاميد. بنابر اين قرآن مى خواهد با نقل اين داستان يك قاعده كلى براى همه انسان ها بيان كند. و اينكه فرمود: (و هر آينه عذاب آخرت بزرگتر است اگر بفهمند)، علتش اين است كه عـذاب آخـرت از قـهر الهى منشاء دارد، و چيزى و كسى نمى تواند در برابرش مقاومت كند، عـذابـى اسـت كـه خـلاصـى از آن نـيـسـت، حـتـى مـرگـى هـم بـه دنـبـال نـدارد، بـه خـلاف عـذابـهـاى دنـيـوى كـه هـم در بـعـضـى اوقـات قابل جبران است، و هم با مرگ پايان مى پذيرد، عذاب آخرت از تمامى جهات وجود، محيط بـه انـسـان اسـت، و دائمـى و بـى انتها است، نه چون عذابهاى دنيا كه بالاخره تمام مى شود ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
💢معرفی کانال بررسی حجاب از منظر کارشناسان مذهبی و اندیشمندان جهان اسلام 🛑برای دیدن نکات ناب در مورد به آدرس زیر دعوتید🔰🔰 https://eitaa.com/joinchat/1873543463Cbca5fd4ebf
🌺 بحث روایتی سوره از تفسير شریف المیزان 🔰بحث روايتى1⃣ 🔸رواياتى درباره مراد از #ن،  و (ما يسطرون) 🔸در كتاب معانى به سند خود از سفيان بن سعيد ثورى روايت كرده كه از امام صادق عليه السلام تـفـسـيـر حـروف مـقـطـعه اول سوره ها را پرسيده، و آن جناب فرموده: اما حرف كـه در اول سـوره #ن است، نهرى است در بهشت، كه خداى تعالى به آن دسـتـور داد مـنـجـمـد شـود، و منجمد گشته مداد شد، و به قلم فرمود تا بنويسد، قلم آنچه بـوده و تـا روز قيامت خواهد شد در لوح محفوظ سطر به سطر نوشت، پس مداد مدادى است از نور، و قلم هم قلمى است از نور، و لوح هم لوحى است از نور. سـفـيـان مى گويد به او گفتم: يا بن رسول اللّه امر لوح و قلم و مداد را برايم بيشتر شـرح بـده، و از آنچه خدا به تو آموخته تعليمم بفرما. فرمود: اى ابن سعيد اگر نبود كه تو اهليت پاسخ را دارى پاسخت نمى دادم، بدانكه  فرشته اى است كه به قلم گزارش ‍ مى دهد، و قلم فرشته اى است كه به لوح گزارش مى دهد، لوح هم فرشته اى كـه اسـرافـيـل گـزارش مـى دهـد، و او نـيـز فـرشـتـه اى اسـت كـه بـه مـيـكـائيـل گـزارش مـى دهـد و مـيـكـائيـل هـم بـه جـبـرئيـل، و جبرئيل به انبيا و رسولان. آنگاه فرمود اى سفيان برخيز بر و كه بيش از اين را صلاحت نمى دانم. و در هـمـان كتاب به سند خود از ابراهيم كرخى روايت كرده كه گفت: از امام صادق عليه السلام از معناى لوح و قلم پرسيدم، فرمود: دو فرشته اند. و نيز در همان كتاب به سند خود از اصبغ بن نباته از اميرالمؤمنين عليه السلام روايت كـرده كه در تفسير آيه (ن و القلم و ما يسطرون) فرمود: منظور از قلم، قلمى است از نـور، و كـتـابـى از نور كه در لوح محفوظ قرار دارد، و مقربين درگاه خدا شاهد آنند، (و كفى باللّه شهيدا). مؤلف: در مـعـانـى گـذشـتـه روايـاتـى ديـگـر از امـامـان اهـل بيت عليهم السلم وارد شده، و ما در تفسير آيه (هذا كتابنا ينطق عليكم بالحق ) حـديـثـى را كـه قمى از عبد الرحيم قصير از امام صادق عليه السلام درباره لوح و قلم روايـت كـرده نـقـل كـرديـم، در آن آمده بود كه سپس مهر بر دهان قلم زد، و ديگر از آن به بـعـد تـا ابـد قـلم سـخـن نـگفت، و نخواهد گفت، و آن عبارت است از كتاب مكنون كه همه نسخه ها از آنجا است. و در الدر المـنـثـوركـه ابـن جـريـر از مـعـاويـه بـن قـره از پـدرش روايـت كـرده كـه گـفت رسـول خـدا صلى اللّه عليه و آله و سلم در معناى (ن و القلم و ما يسطرون ) فرمود: لوحـى از نـور و قـلمـى از نـور اسـت كـه بر تمامى آنچه شده و تا قيامت مى شود جريان يافته و همه را نوشته است. مؤلف: در مـعـنـاى ايـن حـديـث رواياتى ديگر نيز هست و اينكه در حديث فرمود: (جريان يـافـته)، منظور اين است كه آنچه از حوادث در متن كائنات رخ مى دهد، مطابق همان چيزى اسـت كـه در آن كـتـاب نوشته شده. نظير اين تعبير تعبيرى است كه در روايت ابو هريره آمـده، كه فرمود: (سپس بر دهان قلم مهر نهاد، در نتيجه ديگر سخن نگفت، و تا قيامت هم سخن نخواهد گفت ). رواياتى درباره مراد از (خلق عظيم)، مراد از (كل حلاف مهين....) و... و در مـعانى به سند خود از ابى الجارود از امام ابى جعفر عليه السلام روايت كرده كه در تفسير آيه (و انك لعلى خلق عظيم ) فرمود: خلق عظيم همين اسلام است. و در تـفـسـيـر قـمـى از ابـى الجـارود از حـضـرت امـام بـاقـر عليه السلام نقل شده است كه درباره جمله (انك على خلق عظيم ) فرمود يعنى (على دين عظيم ). مؤلف: مـنـظـور ايـن بـوده كـه ديـن اسـلام مـشـتـمـل بر كمال هر خلق پسنديده هست و رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم داراى آن بوده، و در روايت معروف از آن جناب نقل شده كه فرمود: (بعثت لاتمم مكارم الاخلاق ). و در مـجـمـع البـيان به سندى كه به حاكم رسانده، و او اسندى كه به ضحاك رسانده روايت كرده كه گفت وقتى قريش ديدند كه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم على عليه السلام را بـر سـايـريـن مـقـدم داشـت، و او را تـعـظـيـم كرد، شروع كردند به بدگويى از على عليه السلام، و گفتند: محمد مفتون على شده. خداى تعالى در پاسخ آنـان ايـن آيـه را نـازل كـرد: (ن و القلم و ما يسطرون )، و در آن خداى تعالى سوگند خورد به اينكه ما (انت بنعمه ربك بمجنون - تو به خاطر اينكه خدا انعامت كرده مجنون نـيـسـتـى )، (و ان لك لاجـرا غـيـر مـمـنـون و انـك لعـلى خـلق عظيم - و تواجرى انقطاع ناپذير دارى، و تو داراى خلقى عظيم هستى)، كه منظور همان قرآن است - تا آنجا كه فرمود - (بمن ضل عن سبيله)، كه منظور از اين گمراه، عده اى بودند كه آن سخن را گفته بودند، (و هو اعلم بالمهتدين )، (و او على بن ابى طالب را بهتر مى شناسد). 🔸ادامه👇
🔰ادامه👇2⃣ 🔸مؤلف: ايـن روايـت را صـاحـب تـفـسـيـر بـرهـان نـيـز از مـحـمـد بـن عـبـاس نـقـل كـرده، و او بـه سـنـد خـود از ضـحـاك كـه بـه هـمـيـن مـنـوال حـديـث را ادامـه داده تـا در آخـر گـفـتـه اسـت: و سبيل خدا همان على بن ابى طالب است. و بـاز در هـمـان كـتـاب در تـفـس يـر آيـه (و لا تـطـع كـل حـلاف...) آمـده كـه: بعضى - گفته اند منظور از حلاف، وليد بن مغيره است، كه بـه رسـول خـدا صـلى اللّه عـليـه و آله وسـلم پـيـشـنـهـاد كـرد مـال زيـادى بـه آن جـناب بدهد، و آن حضرت دست از دين خود بردارد، بعضى ديگر گفته اند: منظور اخنس بن شريق است، (نقل از عطاء) بعضى ديگر گفته اند اسود بن عبد يغوث بوده، (نقل از مجاهد). 🔸مؤلف: در ايـن بـاره روايـاتـى ديـگـر در تـفـسـيـر الدر المنثور و غير آن آمده، كه ما از نقل آنها صرفنظر كرديم، خواننده محترم مى تواند به كتب حديث مراجعه نمايد. و نـيـز در هـمـان كـتـاب از شـداد بـن اوس روايـت كـرده كـه گـفـت : رسـول خـدا صـلى اللّه عـليـه و آله وسـلم فـرمـود: هـيـچ  و ، و  داخل بهشت نمى شود پرسيدم جواظ يعنى چه ؟ فرمود: كسى كه زياد جمع مى كند و هيچ نمى كند. پرسيدم بفرما جعظرى چه معنا دارد؟ فرمود: كسى كه خشن و درشت خـو بـاشـد. پـرسـيـدم عتل زنيم كيست؟ فرمود: هر شكم باره بد اخلاق است كه بسيار مى خورد و مى نوشد، و بسيار خشم مى گيرد و ستم مى كند و زنيم است. و در مـعـنـاى زنـيـم بـعـضـى گـفـتـه انـد: كـسـى اسـت كـه اصل و نسب نداشته باشد. و در تـفـسـيـر قـمـى در ذيـل آيـه (عـتـل بـعـد ذلك زنـيـم ) آمـده كـه  به معناى كسى است كه كفرش عظيم باشد، و  آن كسى است كه پدرش معلوم نباشد، و او را فرزند غير پدرش بخوانند. ماجراى صاحبان باغى كه به عذاب الهى نابود گشت و بـاز در هـمـان كـتـاب اسـت كـه ابى الجارود از حضرت ابى جعفر عليه السلام روايت كـرده كـه در ذيـل آيـه (انـا بـلونـاهـم كـمـا بـلونـا اصـحـاب الجـنـه ) فـرمـود: اهـل مـكّه مبتلا شدند به گرسنگى، همانطور كه صاحبان آن باغ مبتلا شدند، و آن باغ در دنيا در ناحيه يمن بود، در نه ميلى صنعا قرار داشت، و به آن رضوان مى گفتند. و نيز در همان كتاب است كه شخصى به ابن عباس گفت جمعى از همين امتند كه معتقدند اگر بـنده خدا گناه كند از رزق محروم مى شود، ابن عباس گفت به آن خدايى كه غير او معبودى نيست، اين مطلب در كتاب خدا از آفتاب نيم روز روشن تر است، و خدا آن را در ضمن قصه صاحبان باغ در سوره (ن و القلم)  آورده. جـريـان چـنـين بوده كه پيرمردى باغى داشت، و هيچ ميوه اى از آن باغ به خانه اش برده نمى شد، مگر آنكه حق هر صاحب حقى را از آن مى داد بعد از آنكه از دنيا رفت، فرزندانش آن باغ را به ارث بردند و آنـان پـنـج پـسـر بـودنـد، در هـمـان سـالى كـه پـدرشـان از دنـيـا رفـت آن بـاغ آنقدر حاصل آورد كه در هيچ سالى آنطور نياورده بود، جوانان بعد از نماز عصر به طرف باغ روانـه شـدنـد، مـيـوه و رزقـى بـسيار زياد ديدند كه تا آن روز و در حيات پدرشان چنان حاصلى به آن باغ نديده بودند. وقـتـى حاصل بسيار را ديدند طاغى و ياغى شده به يكديگر گفتند: پدر ما پير و خرفت شـده و عـقـلش را از دسـت داده بـود، بـيـايـيـد بـا هـم قـرار بـگـذاريـم امـسـال بـه احـدى از فـقـراى مسلمين چيزى از اين ميوه ها ندهيم، تا اموالمان زياد شود آنگاه سـال هـاى بـعـد روش پـدر را دنـبـال كـنـيـم، چـهـار نـفـر از بـرادران قبول كردند، و پنجمى ايشان در خشم شد و او همان بود كه بعد از سوخته شدن باغ گفت (الم اقل لكم لو لا تسبحون - آيا به شما نگفتم چرا خداى را تسبيح نمى گوييد؟). همين شخصى كه از ابن عباس سوال كـرده بـود، پـرسـيـد: آيـا نـفـر پـنـجـمـى اوسـط از حـيـث سـن و سـال بـود؟ ابـن عـبـاس گـفـت : نـه اتـفـاقـا از حـيـث سـن و سـال از هـمـه كـوچـكـتـر بـود، بـلكـه مـنـظـور از كـلمـه اوسـط ايـن كـه از هـمـه بـهـتـر و عـاقل بود، به دليل اينكه قرآن كريم درباره امت محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم كه از هـمـه امـت هـا كـوچـكتر است به خاطر همين كه از همه امت ها بهتر است فرموده : (و كذلك جعلناكم امه وسطا). 🔸ادامه👇